• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

حکمت مصایب

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: قرآن، حدیث، مصائب، شرور.

پرسش: مصائب و شرور چه حکمتی دارند؟

پاسخ: با تأمّل در آیات و احادیثی که به حکمت شُرور و مصیبت‌ها و ناکامی‌ها اشاره دارند، می‌توان به این جمع‌بندی رسید که از دیدگاه قرآن و حدیث، مصائب (گرفتاری‌ها) انسان‌های آگاه، یا آثار کردار ناشایست آنهاست و یا وسیله‌ای برای تکامل آنها.



از دیدگاه قرآن کریم، همه مصیبت‌های رسیده به آن دسته از افراد آگاهی که مرتکب گناه می‌شوند، دستاورد خود آنان و نتیجه گناه آنان است:
«وَ مَا اَصَـبَکُم مِّن مُّصِیبَةٍ فَبِمَا کَسَبَتْ اَیْدِیکُمْ وَ یَعْفُواْ عَن کَثِیرٍ؛ و هر [گونه] مصیبتی به شما برسد، به سبب دستاورد خود شماست، و [خدا] از بسیاری در می‌گذرد.»
این سخن، بدین معناست که مصائب و ناملایماتی که متوجّه جامعه می‌شوند (مانند: قحطی، گرانی، توفان و زلزله)، همه به خاطر گناهانی هستند که مردم مرتکب می‌شوند، هر چند کیفر همه گناهان آنان نیستند؛ چرا که خداوند متعال، بسیاری از گناهان را بر اساس حکمت خود، مورد عفو قرار می‌دهد، وگرنه جنبنده‌ای در زمین، باقی نمی‌ماند:
«وَ لَوْ یُؤَاخِذُ اللَّهُ النَّاسَ بِمَا کَسَبُواْ مَا تَرَکَ عَلَی ظَهْرِهَا مِن دَآبَّةٍ؛ و اگر خدا مردم را به [سزای] آنچه انجام داده‌اند، مؤاخذه می‌کرد، هیچ جنبده‌ای را بر پشت زمین، باقی نمی‌گذاشت».
قرآن با صراحت اعلام می‌کند که اگر انسان، مرتکب کارهای ناشایست نشود و در مسیر زندگی، راه صحیح را انتخاب کند، برکات الهی از آسمان و زمین، او را فرا خواهند گرفت:
«وَ لَوْ اَنَّ اَهْلَ الْقُرَی ءَامَنُواْ وَ اتَّقَوْاْ لَفَتَحْنَا عَلَیْهِم بَرَکَـتٍ مِّنَ السَّمَاءِ وَ الاَْرْضِ وَ لَـکِن کَذَّبُواْ فَاَخَذْنَـهُم بِمَا کَانُواْ یَکْسِبُونَ؛ و اگر مردم شهرها ایمان آورده و به پرهیزگاری گراییده بودند، قطعا برکاتی از آسمان و زمین برایشان می‌گشودیم؛ ولی تکذیب کردند. پس به [کیفر] دستاوردشان، [گریبان] آنان را گرفتیم.»
از آن سو، آن‌گاه که انسان از اراده و آزادی خود سوء استفاده کند، بر اساس سنّت ثابت و تغییرناپذیر آفرینش، نه تنها خود و جامعه را با مصائب و مشکلات توان فرسا مواجه می‌سازد؛ بلکه فساد او، برکات زمین را از بین می‌برد و دریا و خشکی را به تباهی می‌کشد:
«ظَهَرَ الْفَسَادُ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِمَا کَسَبَتْ اَیْدِی النَّاسِ؛ به سبب آنچه دست‌های مردم فراهم آورده‌اند، فساد در خشکی و دریا نمودار شده است.»


مصیبت‌ها و ناکامی‌هایی را که در اثر کردار ناشایست انسان، گریبان‌گیر او می‌شوند، می‌توان به سه دسته تقسیم کرد:

۲.۱ - مجازات

از دیدگاه قرآن کریم، مصائب و ناکامی‌های افرادی که هیچ نقطه مثبتی در زندگی ندارند و زندگی آنها سراسر فساد و تباهی است، بخشی از کیفر اعمال آنهاست. این کیفر، اعتباری (قراردادی) نیست؛ بلکه کیفر تکوینی است و نتیجه طبیعی کردار ناشایست گناه‌کار است.
اقوام و ملّت‌های مختلفی در طول تاریخ، دچار بلاهای گوناگونی چون زلزله و توفان شده‌اند که قرآن، آنها را نتیجه طبیعی کردار ناشایست آنان می‌داند.
در سوره عنکبوت، پس از نقل سرگذشت قوم نوح و ابراهیم و لوط و بیان مخالفت قوم عاد و ثمود و نیز مقابله قارون و فرعون و‌ هامون با پیامبران الهی و امتناعشان از پذیرش دعوت آنان، آمده است:
«فَکُلاًّ اَخَذْنَا بِذَنبِهِ فَمِنْهُم مَّنْ اَرْسَلْنَا عَلَیْهِ حَاصِبًا وَ مِنْهُم مَّنْ اَخَذَتْهُ الصَّیْحَةُ وَ مِنْهُم مَّنْ خَسَفْنَا بِهِ الْاَرْضَ وَ مِنْهُم مَّنْ اَغْرَقْنَا وَ مَا کَانَ اللَّهُ لِیَظْـلِمَهُمْ وَ لَـکِن کَانُواْ اَنفُسَهُمْ یَظْـلِمُونَ؛ و هر یک [از ایشان] را به گناهش گرفتار [عذاب] کردیم. از آنان کسانی بودند که بر [سر] ایشان بادی همراه با شن فرو فرستادیم، و از آنان کسانی بودند که فریاد [مرگبار]، آنان را فرا گرفت، و برخی از آنان را در زمین فرو بردیم، و بعضی را غرق نمودیم. و [این] خدا نبود که بر آنان ستم کرد؛ بلکه خودشان بر خود، ستم می‌کردند».
این که برخی مصیبت‌ها برای مجازات انسان‌اند، مسئله مهمّی است که قرآن کریم، مکرّر، آن را بازگو کرده و در احادیث اسلامی، فراوان مورد تأکید قرار گرفته است، چنان که از امام رضا (علیه‌السّلام) روایت شده:
«کُلَّما اَحدَثَ العِبادُ مِنَ الذُّنوبِ ما لَم یَکونوا یَعمَلونَ، احدَثَ اللّهُ لَهُم مِنَ البَلاءِ ما لَم یَکونوا یَعرِفونَ؛ هر گاه مردم گناهانی را انجام دهند که پیش‌تر انجام نداده‌اند، خداوند بلاهایی را برایشان پدید می‌آورد که سابقاً آنها را نمی‌شناخته‌اند.»

۲.۲ - تادیب

حکمت بخشی از مصائب و ناکامی‌های انسان، تأدیب و آگاه‌سازی او از خطر گناه و کجرَوی است. امام علی (علیه‌السّلام) در این‌باره می‌فرماید:
«البَلاءَ لِلظّالِمِ ادَبٌ؛ بلا برای ستمگر، تنبیه است.»
قرآن کریم، نقش مشکلات زندگی را در آگاهسازی مردم، چنین تبیین می‌فرماید:
«ظَهَرَ الْفَسَادُ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِمَا کَسَبَتْ اَیْدِی النَّاسِ لِیُذِیقَهُم بَعْضَ الَّذِی عَمِلُواْ لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ؛ به سبب آنچه دست‌های مردم فراهم آورده‌اند، فساد در خشکی و دریا نمودار شده است، تا [سزای] بعضی از آنچه را کرده‌اند، به آنان بچشاند».
این آیه شریف، تباهی‌هایی که در کره زمین (اعم از خشکی و دریا) پدید می‌آیند و مشکلات ناشی از آنها را، معلول کردار ناشایست انسان‌ها می‌داند و حکمت آنها را هشدار دادن به جامعه‌های خطاکار، و آگاه‌سازی و تادیب (تربیتِ) مردم، معرّفی می‌کند. این معنا در آیات دیگری نیز مورد تأکید قرار گرفته است.
امام علی (علیه‌السّلام) درباره نقش تربیتی مشکلات زندگی می‌فرماید:
«انَّ اللّهَ یَبتَلی عِبادَهُ عِندَ الاَعمالِ السَّیِّئَةِ بِنَقصِ الثَّمَراتِ، و حَبسِ البَرَکاتِ، و اغلاقِ خَزائِنِ الخَیراتِ، لِیَتوبَ تائِبٌ، و یُقلِعَ مُقلِعٌ، و یَتَذَکَّرَ مُتَذَکِّرٌ، و یَزدَجِرَ مُزدَجِرٌ؛ خداوند، بندگانش را با اعمال بد، به کمبود محصول و کاهش برکت، و بسته شدن خزائن خیر، مبتلا می‌کند تا توبه کننده‌ای، توبه کند و از بیخ و بن برکننده ای، [گناهانش] بر کند و پندگیرنده‌ای پند گیرد و بازداشته شده‌ای از گناه، از آن خودداری نماید.»

۲.۳ - تطهیر

حکمت بخشی دیگر از مصائب و مشکلات زندگی، تطهیر (تَحمیصِ) انسان از گناهان است. کردار ناشایست، جان انسان را آلوده می‌کند و آینه روان را تیره می‌سازد:
«کَلَا بَلْ رَانَ عَلَی قُلُوبِهِم مَّا کَانُواْ یَکْسِبُونَ؛ نه چنین است؛ بلکه آنچه مرتکب می‌شدند، زنگار بر دل‌هایشان بسته است.»
بلاها و گرفتاری‌های زندگی، یکی از عوامل پاک‌سازی زنگارها و آلودگی‌های جان هستند؛ چرا که روح انسان در آتش مصائب، پاک و خالص می‌شود. از پیامبر خدا در این‌باره روایت شده است که:
«ما اصابَ المُؤمِنَ مِن نَصَبٍ و لا وَصَبٍ، و لا حَزَنٍ حتّی الهَمُّ یَهُمُهُ، الّا کَفَّرَ اللّهُ بِهِ عَنهُ مِن سَیَّئاتِهِ؛ رنج و درد و‌ اندوه و حتّی نگرانی، به مؤمن نمی‌رسد، مگر این که خداوند با آن گناهانش را می‌زداید.»
بنا‌بر‌این، مصائب و مشکلات زندگی برای افراد پاکی که احیانا دچار آلودگی شده‌اند، نه تنها اعلام کننده خطر و آگاهی بخش‌اند، بلکه تیرگی‌هایی را که گناهان در روح آنها پدید آورده‌اند نیز زایل می‌سازند و بدین‌سان، موانع بهره‌گیری از عبادات، در مسیر کمالات معنوی، از سر راه آنها برداشته می‌شوند. امام علی (علیه‌السّلام) می‌فرماید:
«الحَمدُ للّهِِ الَّذی جَعَلَ تَمحیصَ ذُنوبِ شیعَتِنا فِی الدُّنیا بِمِحَنِهِم، لِتَسلَمَ لَهُم؛ طاعاتُهُم و یَستَحِقّوا عَلَیها ثَوابَها؛ ستایش، خدایی را که تطهیر گناهان شیعیان ما را در دنیا، در محنت‌های آنان قرار داد تا طاعات و [عبادات] آنها سالم [و برقرار] بماند و در نتیجه آن [طاعات و عبادات]، شایستگیِ پاداش بیابند.
بر این اساس، سختی‌های زندگی برای اهل ایمان، از جمله نعمت‌های بزرگ خداوند محسوب می‌شوند، چنان که از امام کاظم (علیه‌السّلام) روایت شده است:
«للّهِ فِی السَّرّاءِ نِعمَةُ التَّفَضُّلِ، و فِی الضَّرّاءِ نِعمَةُ التَّطَهُّرِ؛ خداوند در آسایش، نعمت احسان و در سختی‌ها نعمت پاک شدن دارد.»


حکمت بخشی از شُرور و سختی‌ها و گرفتاری‌های زندگی، آزمودن انسان و سازندگی اوست. قرآن کریم، تصریح می‌کند که انسان به وسیله «شر» و «خیر»، آزمایش می‌شود:
«وَ نَبْلُوکُم بِالشَّرِّ وَ الْخَیْرِ فِتْنَةً؛ و شما را از راه آزمایش به بد و نیک، می‌آزماییم.»
شر، شامل انواع سختی‌ها، بیماری‌ها و مشکلات زندگی، و خیر، شامل انواع نعمت‌ها و خوشی‌هاست.

۳.۱ - حدیثی از امام صادق

در حدیثی از امام صادق (علیه‌السّلام) نقل شده است که: امیر مؤمنان، بیمار شد و جمعی به عیادت رفتند. ایشان در جواب احوال‌پرسی، بر خلاف متعارف فرمود: «اصبحت بشرّ». عیادت کنندگان که انتظار این‌گونه پاسخ را از امیر‌مؤمنان نداشتند، با تعجّب پرسیدند: «سبحان اللّه! این، کلام مثل توست؟» و ایشان در پاسخ فرمود:
«یَقولُ اللّهُ تَبارَکَ وتَعالی: «وَ نَبْلُوکُم بِالشَّرِّ وَ الْخَیْرِ فِتْنَةً وَ اِلَیْنَا تُرْجَعُونَ»، فَالخَیرُ الصِّحَّةُ وَ الغِنی، وَ الشَّرُّ المَرَضُ وَ الفَقرُ ابتِلاءً وَ اختِبارا؛ خدای متعال می‌فرماید: «و شما را از راه آزمایش به بد و نیک می‌آزماییم...». خیر، صحت و غناست و شر، بیماری و فقر است به‌خاطر آزمایش و انتخاب.»
آیه‌ای که در کلام امیر‌مؤمنان آمده، دلیل روشنی است بر این‌که حکمت بخشی از مصائب، «آزمایش» است تا انسان، در نتیجه شکیبایی و موفّقیت در امتحان، به کمال برسد. این معنا در آیه‌ای دیگر، چنین آمده است:
«وَ لَنَبْلُوَنَّکُم بِشَیْ‌ءٍ مِّنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِّنَ الْاَمْوَ‌الِ وَ الْاَنفُسِ وَ الثَّمَرَاتِ وَ بَشِّرِ الصَّـابِرِینَ؛ و قطعا شما را با چیزی از ترس و گرسنگی و کاهش در اموال و جان‌ها و محصولات می‌آزماییم، و شکیبایان را مژده بده.»
بر این اساس، شُرور و سختی‌هایی که برای آزمون و سازندگی انسان‌اند، نه تنها منافاتی با عداَلت و حکمت خداوند ندارند، بلکه عین حکمت‌اند. امام علی (علیه‌السّلام) می‌فرماید:
«اَیُّها النّاسُ انَّ اللّهَ قَد اعاذَکُم مِن اَن یَجورَ عَلَیکُم، وَ لَم یُعِذکُم مِن اَن یَبتَلیَکُم؛ هلا‌ ای مردمان! خداوند، شما را پناه داده که به شما ستم نکند و پناه نداده که شما را مبتلا نکند.»

۳.۲ - پرورش استعدادهای نهفته

گفتنی است که آزمایش الهی، به منظور کشف حقیقت برای خودِ انسان و یا دیگران نیست؛ بلکه برای این است که استعدادهای نهفته انسان، به اراده و اختیار او پرورش یابند، به گونه‌ای که آنچه را در درون دارد، آشکار کند. امام علی (علیه‌السّلام) می‌فرماید:
«اَلا انَّ اللّهَ تعالی قَد کَشَفَ الخَلقَ کَشفَةً، لا اَنَّهُ جَهِلَ ما اَخفَوهُ مِن مَصونِ اسرارِهِم وَ مَکنونِ ضَمائِرِهِم، وَلکِن لیَبلوَهُم اَیُّهُم اَحسَنُ عَمَلاً، فَیَکونَ الثَّوابُ جَزاءً وَ العِقابُ بَواءً؛ ‌هان! بدانید که خداوند متعال، [پنهانی‌های] مردم را آشکار کرد، نه از سرِ این که نمی‌دانست نگاهدارِ چه اسراری هستند یا در درون خود، چه پنهان کرده‌اند؛ بلکه برای این که آنان را بیازماید که کدامشان از جهت عمل، بهتر است تا ثواب، پاداش و عقاب، تقاص آنان باشد.»

۳.۳ - پرورش جسم انسان در سختی‌ها

جان انسان، همانند جسم او در سختی‌ها پرورش می‌یابد و آب داده و پولادین می‌گردد. امام علی (علیه‌السّلام) در پاسخ به پندار کسانی که تصوّر می‌کردند زندگی در شرایط سخت و تغذیه ساده، موجب ضعف و ناتوانی جسمی می‌گردد، می‌فرماید:
«اَلا وَ اِنَّ الشَّجَرَةَ البَرِّیَّةَ اَصلَبُ عودا، وَ الرَّواتِعَ الخَضِرَةَ اَرَقُّ جُلودا وَ النّابِتاتِ العِذیَةَ اَقوی وَ قودا وَ اَبطَا خُمودا؛ بدانید که درخت بیابانی [که آب کمتر می‌خورد] چوبش سخت‌تر، و درختان سبز، پوستشان نازک‌تر است و شعله آتش گیاهان صحرایی، افروخته‌تر و خاموشی آنها دیرتر است.»
در نظام حکیمانه جهان، سختی‌ها و مشکلاتی که به اهل ایمان می‌رسند، به منظور پرورش استعدادهای درونی و تکامل آنهایند. در واقع، خداوند متعال، جان دوستان خود را در این جهان، با بلا تغذیه می‌نماید و به تعبیر زیبای پیامبر خدا:
«انَّ اللّهَ لَیُغَذّی عَبدَهُ المُؤمِنَ بِالبَلاءِ، کَما تُغَذِّی الوالِدَةُ وَلَدَها بِاللَّبَنِ؛ خداوند، بنده مؤمنش را با بلا تغذیه می‌کند، همان‌گونه که مادر، فرزندش را با شیر تغذیه می‌کند.»

۳.۴ - تناسب میزان بلا با میزان ایمان

نیز هر کس در بزم الهی مقرّب‌تر است، جام بلا بیشترش می‌دهند، چنان‌که در حدیثی دیگر از پیامبر خدا آمده است:
«ما کَرُمَ عَبدٌ عَلَی اللّهِ اِلّا ازدادَ عَلَیهِ البَلاءَ؛ هیچ بنده‌ای در نزد خداوند گرامی نشد، مگر که [خدا] بلا را بر او افزون کرد.»
درست به همین دلیل است که که رهبران بزرگ الهی، بیش از دیگران در این جهان، محنت دیده و بلا کشیده‌اند. امام صادق (علیه‌السّلام) در حدیثی می‌فرماید:
«انَّ اَشَدَّ النّاسِ بَلاءً الاَنبیاءُ ثُمَّ الَّذینَ یَلونَهُم، ثُمَّ الاَمثَلُ فَالاَمثَلُ؛ گرفتارترینِ مردم به بلا، پیامبران و پس از آنها دنباله روانِ آنها و آن‌گاه، شریف‌ترین‌هایند.»
و در حدیثی دیگر می‌فرماید:
«اِنَّما یَبتَلی اللّهُ تَبارَکَ وَ تَعالی عِبادَهُ عَلی قَدرِ مَنازِلِهِم عِندَهُ؛ خداوندِ خجسته و والا، بندگانش را به‌اندازه جایگاهی که در نزد او دارند، گرفتار می‌کند.»
بنا‌بر‌این، مصائب (گرفتاری‌های) زندگی، دو جهت می‌توانند داشته باشند: گاه برای مجازات و تأدیب و تطهیرند و گاه برای پرورش «استعدادها و کمالیابی نفس‌ها و البتّه، محنت‌های اولیای الهی، از قسم دوم‌اند. از این‌رو، در جریان برخورد یزید بن معاویه با امام زین العابدین (علیه‌السلام)، هنگامی که یزید، آیه: «وَ مَآ اَصَـبَکُم مِّن مُّصِیبَةٍ فَبِمَا کَسَبَتْ اَیْدِیکُمْ؛ و هر [گونه] مصیبتی به شما برسد، به سبب دستاورد خودِ شماست» را قرائت کرد و این‌چنین، مصائب واردشده بر اهل بیت امام حسین (علیه‌السّلام) را مجازات الهی معرّفی نمود، امام زین العابدین (علیه‌السّلام) در پاسخ فرمود:
«لیست هذه الآیة فینا، انّ فینا قول اللّه (عزّوجلّ): «مَآ اَصَابَ مِن مُّصِیبَةٍ فِی الْاَرْضِ وَ لَا فِی اَنفُسِکُمْ اِلَا فِی کِتَـبٍ مِّن قَبْلِ اَن نَّبْرَاَهَآ». این آیه درباره ما نیست. درباره ما این سخن خداوند متعال است که: «هیچ مصیبتی نه در زمین و نه در نفْس‌های شما [به شما] نمی‌رسد، مگر پیش از آن که آن را پدید آوریم، در کتابی است.»
جالب توجّه است که همه آنچه درباره حکمت مصائب بیان کردیم، در این حدیث کوتاه پیامبر خدا می‌توان ملاحظه کرد که:
«انَّ البَلاءَ لِلظّالِمِ ادَبٌ، و لِلمُؤمِنِ امتِحانٌ، و لِلاَنبِیاءِ دَرَجَةٌ، و لِلاَولِیاءِ کَرامَةٌ؛ بلا، برای ستمگر تنبیه است و برای مؤمن، امتحان و برای پیامبران، درجه و برای اولیا، کرامت


آنچه تاکنون درباره حکمت شُرور و مصائب گفته شد، در خصوص افراد آگاهی است که پیام خداوند به آنان رسیده و حجّت بر آنان تمام شده است. اکنون باید دید شُرور و ناکامی‌هایی که گریبانگیر افراد مستضعف (ناتوان یا ناآگاه) می‌شوند، چه حکمتی دارند.
به سخن دیگر، در طول تاریخ، بسیاری بوده‌اند و هستند که به دلایل گوناگون، پیام خداوند به آنها نرسیده و یا به اقتضای خلقتشان نتوانسته‌اند مسئولیت‌پذیر باشند تا با عمل کردن به وظیفه خود، هدف مورد نظر از آفرینش را برای خود، رقم بزنند. کودکان بی‌پناه، عقب‌مانده‌های ذهنی و دیوانگان، مصادیق بارز این‌گونه انسان‌ها هستند. ناکامی‌های این‌گونه افراد (که در اصطلاح، «مستضعف» نامیده می‌شوند) را چگونه می‌توان توجیه کرد؟
پاسخ اجمالی این پرسش، این است که:
اوّلاً، مسئولیت ناکامی‌های انسان‌های مستضعف (به استثنای مواردی که حکمت‌های خاصّی دارند) بر عهده انسان‌های آگاه است.
ثانیا، خداوند، آسیب‌هایی را که به افراد بی‌گناه وارد می‌شوند، در آخرت، جبران خواهد کرد.
توضیح این اجمال، به مقدّمه‌ای کوتاه نیاز دارد و آن، این است که: قانون اسباب (که در قرآن، «سنت خدا» نامیده می‌شود) ایجاب می‌کند که جهان آفرینش بر اساس نظام خاصّ خود، اداره شود. قرآن کریم، بارها تأکید نموده که سنّت خدا، تغییرناپذیر است؛ این، بِدان معناست که مدیریت و کارهای خداوند متعال، قانونی خاص دارد که ثابت و تغییرناپذیر است و همانند قوانین اعتباری (قراردادی)، تغییرپذیر نیست. امام صادق (علیه‌السّلام) در حدیثی، این حقیقت را روشن‌تر بیان می‌نماید:
«ابَی اللّهُ اَن یُجرِیَ الاشیاءَ الّا بِاسبابٍ فَجَعَلَ لِکُلِّ شَی‌ءٍ سَبَبا؛ خداوند، امور را جز از طریق اسباب، به پیش نمی‌برد. پس برای هر چیزی سبب قرار داده است.»
بر اساس قانون اسباب و یا همان سنّت ثابت خداوند در اداره جهان آفرینش، عوامل مصائب و ناکامی‌های مستضعفان، بدین شرح‌اند:

۴.۱ - سوء استفاده از آزادی

در جهانِ اسباب، نتیجه برخورداری انسان از آزادی و اختیار، این است که عدّه‌ای، از آزادی خود، سوء استفاده می‌کنند و به حقوق دیگران تجاوز می‌نمایند. قرآن درباره سوء استفاده یکی از سران استکبار از آزادی خود، می‌فرماید:
«اِنَّ فِرْعَوْنَ عَلَا فِی الْاَرْضِ وَ جَعَلَ اَهْلَهَا شِیَعًا یَسْتَضْعِفُ طَـائِفَةً مِّنْهُمْ یُذَبِّحُ اَبْنَاءَهُمْ وَ یَسْتَحْیِ نِسَاءَهُمْ اِنَّهُ کَانَ مِنَ الْمُفْسِدِینَ؛ همانا فرعون در سرزمین [مصر] سر بر افراشت و مردم آن را طبقه طبقه ساخت؛ طبقه‌ای از آنان را زبون می‌داشت: پسرانشان را سر می‌برید و زنانشان را [برای بهره‌کشی] زنده بر جای می‌گذاشت. وی از فسادکاران بود.»
بنا‌بر‌این، سوء استفاده انسان‌های آگاه از آزادی است که پدید آمدن دو طبقه ظالم و مظلوم، و استثمارگر و استثمارشده را موجب گردیده است، نه خواست آفریدگار هستی، تا عدالت او با آن، مورد سؤال قرار گیرد و به فرموده امام علی (علیه‌السّلام):
«ما جاعَ فَقیرٌ الّا بِما مُتِّعَ بِهِ غَنِیٌّ؛ هیچ ناداری، گرسنه نشد، مگر به‌خاطر خوش گذرانی ثروتمندی.»

۴.۲ - آثار تکوینی گناه

در جهان اسباب، کردار ناشایست انسان‌های آگاه، به‌طور طبیعی و تکوینی، در سرنوشت جامعه مؤثّر است. شخص گنه‌کار، نه تنها زندگی خود را تباه می‌کند، بلکه جامعه را در سراشیبی انحطاط و سقوط قرار می‌دهد.
شخص گنه‌کار، هم‌چون انسان نادانی است که در میان دریا، کشتی را سوراخ می‌کند. اگر سایر سرنشینیان مانع این عمل خطرناک شوند، همه نجات می‌یابند، وگرنه، هم سوراخ کننده کشتی و هم جز او، همه غرق می‌شوند، چه مقصّر باشند و چه نباشند، بزرگ باشند و یا کوچک. قرآن کریم با صراحت، اعلام می‌فرماید:
«وَ اتَّقُواْ فِتْنَةً لَا تُصِیبَنَّ الَّذِینَ ظَـلَمُواْ مِنکُمْ خَآصَّةً؛ و از فتنه‌ای که تنها به ستمکاران شما نمی‌رسد، بترسید».
بر اساس نظام حکیمانه آفرینش، نتیجه ظلم، فراگیر است. آتش که گرفت، خشک و تر می‌سوزند. کردار ناشایست انسان، نه تنها مایه فساد جامعه می‌شود، بلکه محیط زیست را نیز تباه می‌سازد:
«ظَهَرَ الْفَسَادُ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِمَا کَسَبَتْ اَیْدِی النَّاسِ؛ و به سبب آنچه دست‌های مردم فراهم آورده‌اند، فساد در خشکی و دریا نمودار شده است.»
در جهان اسباب، هنگامی که توده مردم در برابر تجاوز و حق کشی‌ها سکوت می‌کنند، همه آنها و حتّی مستضعفان، به انواع بلاها (که آثار تکوینی گناه‌اند) دچار می‌شوند و دعای نیکان نیز برای تغییر سرنوشت جامعه، ثمربخش نخواهد بود، چنان‌که امام علی (علیه‌السّلام) فرمود:
«لا تَترُکُوا الاَمرَ بِالمَعروفِ وَ النَّهیَ عَنِ المُنکَرِ، فَیُوَلّی عَلَیکُم شِرارُکُم، ثُمَّ تَدعونَ فَلا یُستَجابُ لَکُم؛ امر به معروف و نهی از منکر را ترک نکنید، که مبادا بَدانتان بر شما مسلّط شوند و آن‌گاه، دعا کنید و دعایتان مستجاب نشود.»

۴.۳ - رعایت نکردن مسائل بهداشتی

در جهان اسباب، تنها گناه نیست که در سرنوشت جامعه و از جمله انسان‌های مستضعف (ناآگاه و ناتوان)، مؤثّر است؛ بلکه اشتباه پدران و مادران و رعایت نکردن مسائل بهداشتی به وسیله آنان نیز در پیدایش افراد معلول و عقب مانده ذهنی، مؤثّر است.
[۵۴] محمدی ری‌شهری، محمد، دانش نامه احادیث پزشکی.

در این‌گونه موارد، مسئولیت ناکامی این گونه افراد، مستقیما متوجّه انسان‌های آگاه است و بر خداوند متعال، ایرادی وارد نیست؛ چرا که در این زمینه و برای پیش‌گیری از پیدایش این‌گونه افراد، رهنمودهای ارزنده‌ای از پیشوایان اسلام به مردم ارائه شده است.
[۵۵] محمدی ری‌شهری، محمد، دانش نامه احادیث پزشکی.


۴.۴ - حکمت‌های ناشناخته

افزون بر عواملی که درباره ناکامی‌های مستضعفان بِدانها اشارت رفت، چه‌بسا حکمت‌های نهفته‌ای وجود دارند که بر ما مجهول‌اند و اگر راز آنها گشوده شود، مشخّص می‌گردد که آنچه به وقوع پیوسته، عین عدل و حکمت است، چنان‌که در جریان همراهی موسی (علیه‌السّلام) با خضر (علیه‌السلام)، هنگامی که خضر (علیه‌السّلام) پسر بچّه به ظاهر بی گناهی را کُشت، موسی (علیه‌السّلام) به شدّت به وی اعتراض کرد که:
«اَقَتَلْتَ نَفْسًا زَکِیَّةَ بِغَیْرِ نَفْسٍ لَّقَدْ جِئْتَ شَیْـئا نُّکْرًا؛ آیا شخص بی‌گناهی را بدون این که کسی را به قتل رسانده باشد، کشتی؟ واقعا کارناپسندی مرتکب شدی.»
آن گاه خضر (علیه‌السّلام) برای بیان این که کارش صحیح و حکیمانه بوده است، می‌گوید:
«وَ اَمَّا الْغُلَـمُ فَکَانَ اَبَوَاهُ مُؤْمِنَیْنِ فَخَشِینَا اَن یُرْهِقَهُمَا طُغْیَـنًا وَ کُفْرًا• فَاَرَدْنَا اَن یُبْدِلَهُمَا رَبُّهُمَا خَیْرًا مِّنْهُ زَکَوةً وَ اَقْرَبَ رُحْمًا؛ و امّا نوجوان، پدر و مادرش، [هر دو] مؤمن بودند. پس ترسیدیم [مبادا] آن دو را به طغیان و کفر بکشاند. پس خواستیم که پروردگارشان، آن دو را به پاک‌تر و مهربان‌تر از او عوض دهد».
بنا‌بر‌این با توجّه به محدودیت علم انسان درباره راز هستی، با نگاه سطحی نمی‌توان ناکامی‌های مستضعفان را بر خلاف عدل و حکمت دانست. این، در حالی است که خداوند متعال، ناکامی‌های مستضعفان را (که خود، هیچ نقشی در آنها ندارند) در جهان دیگر، جبران خواهد نمود.


۱. شوری/سوره۴۲، آیه۳۰.    
۲. فاطر/سوره۳۵، آیه۴۵.    
۳. نحل/سوره۱۶، آیه۶۱.    
۴. اعراف/سوره۷، آیه۹۶.    
۵. مائده/سوره۵، آیه۶۶.    
۶. روم/سوره۳۰، آیه۴۱.    
۷. عنکبوت/سوره۲۹، آیه۴۰.    
۸. هود/سوره۱۱، آیه۱۰۰۱۰۱.    
۹. توبه/سوره۹، آیه۷۰.    
۱۰. آل عمران/سوره۳، آیه۱۹.    
۱۱. یونس/سوره۱۰، آیه۱۳.    
۱۲. کهف/سوره۱۸، آیه۵۹.    
۱۳. قصص/سوره۲۸، آیه۵۹.    
۱۴. نحل/سوره۱۶، آیه۱۱۲.    
۱۵. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۲، ص۲۷۵، ح۲۹.    
۱۶. شیخ صدوق، محمد بن علی، عللالشرایع، ص۵۲۲، ح۷ وفیه «یعلمون» بدل «یعملون».    
۱۷. مجلسی، محمد‌باقر، بحارالانوار، ج۸۱، ص۱۹۸.    
۱۸. روم/سوره۳۰، آیه۴۱.    
۱۹. سجده/سوره۳۲، آیه۲۱.    
۲۰. اعراف/سوره۷، آیه۹۴.    
۲۱. اعراف/سوره۷، آیه۱۳۰.    
۲۲. مؤمنون/سوره۲۳، آیه۷۶.    
۲۳. امام علی (علیه‌السلام)، نهجالبلاغة، ص۱۳۱، خطبه ۱۴۳.    
۲۴. مطففین/سوره۸۳، آیه۱۴.    
۲۵. ابن شعبة الحرانی، حسن بن علی، تحف العقول، ص۳۸.    
۲۶. مجلسی، محمد‌باقر، بحارالانوار، «بها» بدل «لهم».    
۲۷. مجلسی، محمد‌باقر، بحارالانوار، ج۶۷، ص۲۳۱.    
۲۸. مجلسی، محمد‌باقر، بحارالانوار، ج۷۸، ص۲۴۳.    
۲۹. محمدی، ری‌شهری، محمد، میزان الحکمة، عنوان البلاء (تمحیص البلاء للذنوب) و عنوان الذنب (مکفرات الذنوب).    
۳۰. انبیاء/سوره۲۱، آیه۳۵.    
۳۱. مجلسی، محمد‌باقر، بحارالانوار، ج۸۱، ص۲۰۹.    
۳۲. بقره/سوره۲، آیه۱۵۵.    
۳۳. امام علی (علیه‌السّلام)، نهج‌البلاغة، ص۹۱، خطبه۱۰۳.    
۳۴. امام علی (علیه‌السّلام)، نهج‌البلاغة، خطبه۱۴۴.    
۳۵. امام علی (علیه‌السّلام)، نهج‌البلاغة، نامه۴۵.    
۳۶. مجلسی، محمد‌باقر، بحارالانوار، ج۸۱، ص۱۹۵.    
۳۷. مجلسی، محمد‌باقر، بحارالانوار، ج۹۶، ص۲۸.    
۳۸. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۲، ص۲۵۲.    
۳۹. شیخ مفید، محمد بن نعمان، الامالی، ص۳۹.    
۴۰. شوری/سوره۴۲، آیه۳۰.    
۴۱. حدید/سوره۵۷، آیه۲۲.    
۴۲. مجلسی، محمد‌باقر، بحارالانوار، ج۷۸، ص۱۹۸.    
۴۳. محمدی ری‌شهری، محمد، حکمت‌نامه پیامبر اعظم، ص۸، ح۴۸۰۳.    
۴۴. احزاب/سوره۳۳، آیه۶۲.    
۴۵. فتح/سوره۴۸، آیه۲۳.    
۴۶. اسراء/سوره۱۷، آیه۷۷.    
۴۷. فاطر/سوره۳۵، آیه۴۳.    
۴۸. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱ ص۱۸۳.    
۴۹. قصص/سوره۲۸، آیه۴.    
۵۰. امام علی (علیه‌السلام)، نهج البلاغة، ص۳۶۷، حکمت۳۲۸.    
۵۱. انفال/سوره۸، آیه۴۵.    
۵۲. روم/سوره۳۰، آیه۴۱.    
۵۳. امام علی (علیه‌السلام)، نهج البلاغة، ص۲۸۷، نامه۴۷.    
۵۴. محمدی ری‌شهری، محمد، دانش نامه احادیث پزشکی.
۵۵. محمدی ری‌شهری، محمد، دانش نامه احادیث پزشکی.
۵۶. کهف/سوره۱۸، آیه۷۴.    
۵۷. کهف/سوره۱۸، آیه۸۰-۸۱.    



حدیث‌نت، برگرفته از مقاله «حکمت مصایب» تاریخ بازیابی ۱۳۹۶/۳/۱۷.    



جعبه ابزار