• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

ایمان

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



پرسش: مفهوم ایمان را تبیین نمایید؟



پاسخ:
متکلمان مسیحی در تحلیل ماهیت ایمان (faith) اختلاف زیادی دارند، به عنوان نمونه توماس آلونیاس (۱۲۲۵ ـ ۱۲۷۴ م) که از چهره‌های بانفوذ بحث کلامی ایمان در کاتولیک رومی است، دربارة ماهیت ایمان می‌گوید: از آنجایی که وحی فرایندی است میان خداوند و نبی که در آن مجموعه‌ای از گزاره‌ها به پیامبر نازل می‌گردد، ایمان هم غیر از شناخت و تصدیق این گزاره‌های وحی شده و قبول قلبی آنها چیزی نخواهد بود. او بر این باور است که ایمان نوعی آگاهی و علم است، لیکن علمی کمتر از معرفت و بالاتر از رأی. به تعبیر دیگر آگاهی سه درجة معرفت، ایمان و رأی دارد؛ با این تفاوت که معرفت شناختی است که دلیل کافی به همراه آن باشد. مثلاً اگر معرفت داریم که مجموعه زوایای مثلث ۱۸۰ درجه است، بدین معناست که می‌توانیم بر اساس هندسه اقلیدسی و با شواهدی کافی آن را به اثبات رساند. امّا رأی عبارت است از اعتقاد بی‌شاهد و بی‌دلیل، از این رو همیشه با حالت شک و دودلی همراه است، ‌و هم چنین احتمال خلاف در آن می‌دهیم. در حالی که ایمان نیز مبتنی بر شواهد ناکافی و ناقص است ولی در ایمان احتمال خلاف نمی‌توان داد، و چون ایمان همیشه استوار است؛ هیچ گاه در آن تردید راه ندارد. از این روی ایمان فوق رای و دون معرفت است.


فرق بین علم و ایمان از نظر اکویناس آن است که علم، به مشهودات تعلق می‌گیرد، در حالی که ایمان به اموری که غایب از نظر هستند. متعلق علم، عالم مشهودات است و متعلق ایمان عالم غیب. او معتقد است از آن جا که در ایمان شواهد کافی در اختیار نیست آنان که ایمان می‌آورند مشمول لطف سابق الهی شده‌اند. به عبارت دیگر لطف الهی جبران کمبود شواهد را می‌کند.
[۱] محسن جوادی، نظریه ایمان، چ اول، قم: معاونت امور اساتید و دروس معارف اسلامی، ۱۳۷۶، ص۱۹ ـ ۲۵.
[۲] محمدتقی فعالی، ایمان دینی در اسلام و مسیحیت، چ اول، کانون اندیشه جوان، ۱۳۷۸، ص۸۳ ـ ۸۸.



این نظریه دارای اشکالاتی است که برخی از آنها عبارتند از: ۱. آلونیاس ایمان را دون معرفت معرفی کرد در حالی که مؤمنان این سخن را نمی‌پذیرند. در نظر ایشان یقین به وجود خداوند، محکم‌تر از یقین به وجود طبیعت است. پس تحلیل او از ایمان مؤمنان با تلقی خود آنان سازگار نیست.
۲. او کمبود شاهد را با لطف الهی جبران کرد و گفت: هر کس که مشمول لطف الهی باشد، به حریم ایمان راه می‌یابد، در غیر این صورت در ورطة الحاد خواهد غلطید. این بیان شبهه جبر را به ذهن القا می‌کند. اگر تفاوت مؤمن و کافر در عنایت و لطف الهی است، در این صورت ایمان از بیرون به انسان عطا خواهد شد و ارادة او نقشی در کفر و ایمانش نخواهد داشت.
[۳] محسن جوادی، نظریه ایمان، ص۲۵ ـ ۲۸.
[۴] محمد تقی فعالی، ایمان دینی، ص۸۸ ـ ۸۹.



ماهیت و چیستی ایمان در میان متفکرین مسلمان متفاوت است.

۴.۱ - اشاعره

ایمان نزد اشاعره عبارت است از «تصدیق». ابوالحسن اشعری در نظر معروفش در اللمع حقیقت ایمان را تصدیق معرفی می‌کند.
[۵] به نقل از دایرة المعارف اسلامی، IMAN، ج۳، ص۱۱۷۰.
فخر رازی از دیگر متفکران معروف اشعری مسلک می‌گوید: ایمان تصدیق رسول است در تمام آن چیزی که وحی بودن آن ضرورتاً معلوم باشد. او همین طور برای نفی دخالت عمل در ایمان، به چند دلیل تمسک می‌کند؛ از جمله می‌گوید: در آیة ان الذین امنوا و علموا الصالحات؛
اگر عمل جزء ایمان باشد، ‌عطف عمل صالح بر ایمان تکرار مخل است.
[۷] فخر الدین رازی، التفسیر الکبیر، بیروت، دار احیاء التراث، ج۲، ص۲۵.


۴.۲ - معتزله

امّا از دیدگاه معتزله، عمل در معنای ایمان دخالت تام و تمام دارد، به گونه‌ای که تارک عمل از جرگة مؤمنان خارج است و فاسق خواهد شد. بر اساس اندیشة معتزله، اگر کسی پیامبران را تصدیق کند ولی مرتکب گناهان کبیره شود، مؤمن نیست، بلکه در مرحله‌ای میان ایمان و کفر یا «منزلة بین المنزلتین» ایستاده است.
[۸] محمد تقی فعالی، ایمان دینی، همان، ص۷۳ ـ ۷۴.


۴.۳ - متفکرین شیعی

اکثر متکلمین و متفکرین شیعی ایمان را معادل معرفت قلمداد کرده‌اند. مثلاً شیخ مفید در تصحیح الاعتقاد می‌گوید:
هیچ عارف به خدا و رسول کافر نیست و هیچ جاهل به خدا و رسول مومن نیست. اگر جایی کفر کسی بر اساس اصولی که داریم معلوم شد، خود این به ملازمه نشان می‌دهد که او هرگز معرفت به خدا نداشته است، اگر چه به زبان اعتراف به وجود او می‌کرد و این طور وانمود می‌کرد که عارف با خدا و رسول است.

۴.۴ - ایمان از دیدگاه شیخ مفید

ایمان در نظر شیخ مفید خصوصیتی عقلی و بنابراین محو ناشدنی دارد. این مطلب از این سخن او بر می‌آید:
از آنجا که من خدای عزوجل و رسولش و همه امامان ـ علیهم السّلام ـ را نیک می‌شناسم، این شناخت مرا از گرفتار شدن به کفر نابخشودنی باز می‌دارد؛ زیرا من به موافات اعتقاد دارم که اگر کسی ایمان داشت (همواره به حال ایمان باقی خواهد ماند و) در حال مرگ نیز مؤمن خواهد بود.
[۱۰] شیخ مفید، تصحیح الاعتقاد، مجموعه آثار، ج۴، ص۸۳.


۴.۵ - ایمان از دیدگاه سید مرتضی

از دیدگاه سید مرتضی نیز «ایمان تصدیق قلبی است یعنی اگر کسی به خدا و بدانچه خداوند معرفت آن را لازم کرده تصدیق کند مؤمن است و نیازی به اقرار زبانی نیست.»
[۱۱] سید مرتضی، الذخیرة فی علم الکلام الاسلامی، قم، موسسة النشر الاسلامی، ص۵۳۶.


۴.۶ - ایمان از دیدگاه شیخ طوسی

شیخ طوسی هم ایمان را معادل معرفت می‌داند و در این باره می‌گوید:
ایمان فقط تصدیق قلبی است و معرفت خداوند و اذعان نفسانی است به آنچه که خداوند اقرار و اذعان به آنها را لازم کرده است و اقرار لسانی لازم نیست.
[۱۲] شیخ طوسی، الاقتصاد فی الاعتقاد، ص۲۲۷.

ما هر کسی را که خدا و پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ را بشناسد و به همه کارهایی که باید انجام بدهد دانا باشد و آنها را راست بداند او را دارای ایمان درست می‌دانیم.
[۱۳] شیخ طوسی، تمهید الاصول، ترجمه مشکوه الدینی، انتشارات انجمن حکمت و فلسفه ایران، تهران، ۱۳۵۸، ص۶۴۸.



ملاصدرا نیز در باب ایمان معتقد است: ایمان در لغت به معنای تصدیق است و تصدیق در ایمانی شایسته است که یقینی بوده و زوال ناپذیر باشد. او ایمان را علم فلسفی به مبدأ و معاد می‌داند، یعنی مؤمن کسی است که تمام عقاید او مطابق با واقع باشد و با تبیین دقیق فلسفی و عقلی همراهی کند.
[۱۴] صدر الدین شیرازی، الاسفار الاربعه، ج۶، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ص۷.
[۱۵] صدر الدین شیرازی، تفسیر القرآن، قم، انتشارات بیدار، ج۱، ص۲۴۹.


۵.۱ - ایمان از دیدگاه علامه طباطبایی

علامه طباطبایی نیز ایمان را این گونه تعریف نموده است: «ایمان عبارت است از جایگزین شدن اعتقاد در قلب، و این کلمه از ءمن اشتقاق یافته، گویا مؤمن به سبب ایمانی که آورده است از شک و دودلی که آفت ایمان است امنیت بخشیده می‌شود.


خلاصه آن که اکثر متفکرین مسلمان به برابری مفهوم ایمان با تصدیق و معرفت معتقدند، یعنی ایمان همان شناخت، اعتقاد و اذعان است. و این اعتقاد و شناخت متعلق دارد که متعلق آن باید قبلاً با علم تصدیقی ثابت شود تا اعتقاد بدان تعلق گیرد.


امّا به نظر می‌رسد ایمان چیزی بیش از علم است که به اراده و اختیار انسان و در پی علم یا باور تحقق می‌یابد. برای این که این مسأله روشن گردد، توجه به شواهد زیر راه گشاست:
۱. امر به ایمان و نهی از کفر: اگر ایمان خارج از حوزه اختیار انسان بود، درخواست آن از سوی خداوند با حکمت او تنافی داشت، در آیات زیادی از قرآن کریم امر به ایمان و نهی از کفر به چشم می‌خورد.
۲. نفی اکراه: نفی اکراه در دین دلالت بر اختیاری بودن ایمان دارد.
۳. بی‌فایده دانستن ایمان از روی ترس: آیاتی وجود دارد که می‌گوید ایمان از سر ترس و اجبار بی‌فایده است و این نشان می‌دهد که ایمان باید آزادانه و بدون اجبار و فشار باشد تا ارزش پیدا کند.
۴. تصریح به اختیاری بودن ایمان: در آیاتی از قرآن تصریح شده است که پس از آمدن تذکرات انبیاء، مردم آزادند که اگر خواستند راه خدا را برگزینند و این چیزی جز ارادی بودن ایمان نیست.
در همه موارد باید توجه داشت که علم امری اختیاری نیست. هر چند مقدمات آن اختیاری است. امّا آنچه دراین شواهد آمده است چیزی فراتر از علم و پس از آن است و آن تصمیم ویژه‌ای است برای این که انسان تسلیم اراده خداوند شود و ربوبیت او را تصدیق کند.
همچنین باید توجه داشت که ابلیس و دیگر شیاطین جنی، خدا را می‌شناسند و به او علم دارند، امّا با طغیان خود کافر شدند و ایمان خود را از دست دادند. معنای کفر ابلیس، این نیست که او شناخت خدا را از دست داده است.


۱. محسن جوادی، نظریه ایمان، چ اول، قم: معاونت امور اساتید و دروس معارف اسلامی، ۱۳۷۶، ص۱۹ ـ ۲۵.
۲. محمدتقی فعالی، ایمان دینی در اسلام و مسیحیت، چ اول، کانون اندیشه جوان، ۱۳۷۸، ص۸۳ ـ ۸۸.
۳. محسن جوادی، نظریه ایمان، ص۲۵ ـ ۲۸.
۴. محمد تقی فعالی، ایمان دینی، ص۸۸ ـ ۸۹.
۵. به نقل از دایرة المعارف اسلامی، IMAN، ج۳، ص۱۱۷۰.
۶. هود/سوره۱۱، آیه۲۳.    
۷. فخر الدین رازی، التفسیر الکبیر، بیروت، دار احیاء التراث، ج۲، ص۲۵.
۸. محمد تقی فعالی، ایمان دینی، همان، ص۷۳ ـ ۷۴.
۹. شیخ مفید، تصحیح الاعتقاد، ص۱۱۹.    
۱۰. شیخ مفید، تصحیح الاعتقاد، مجموعه آثار، ج۴، ص۸۳.
۱۱. سید مرتضی، الذخیرة فی علم الکلام الاسلامی، قم، موسسة النشر الاسلامی، ص۵۳۶.
۱۲. شیخ طوسی، الاقتصاد فی الاعتقاد، ص۲۲۷.
۱۳. شیخ طوسی، تمهید الاصول، ترجمه مشکوه الدینی، انتشارات انجمن حکمت و فلسفه ایران، تهران، ۱۳۵۸، ص۶۴۸.
۱۴. صدر الدین شیرازی، الاسفار الاربعه، ج۶، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ص۷.
۱۵. صدر الدین شیرازی، تفسیر القرآن، قم، انتشارات بیدار، ج۱، ص۲۴۹.
۱۶. محمد حسین طباطبایی، المیزان، ج۱، ص۴۵.    
۱۷. بقره/سوره۲، ایه۴۱.    
۱۸. بقره/سوره۲، ایه۹۱.    
۱۹. بقره/سوره۲، ایه۱۸۶.    
۲۰. نساء/سوره۴، آیه۱۳۶.    
۲۱. نساء/سوره۴، آیه۱۷۱.    
۲۲. ال عمران/سوره۳، ایه۱۷۹.    
۲۳. بقره/سوره۲، آیه۲۵۶.    
۲۴. غافر/سوره۴۰، ایه۸۵.    
۲۵. دخان/سوره۴۴، ایه۱۲-۱۳.    
۲۶. مزمل/سوره۷۳، آیه۱۹.    
۲۷. انسان/سوره۷۶، ایه۲۹.    



اندیشه قم.    


رده‌های این صفحه : ایمان | کلام




جعبه ابزار