• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

مخالف نبودن حکم سنگسار با عقل و فطرت

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: حکم سنگسار، عقل، فطرت.

پرسش: آیا حکم سنگسار برخلاف عقل و فطرت انسانی است یا خیر؟

پاسخ: انسان فطرتاً خداجو و حق‌طلب است و عقل سلیم احکام الهی را والاترین و برترین احکام می‌داند. احکام کیفری اسلام (از جمله حکم سنگسار) نه‌تنها مخالف عقل و فطرت نیست، بلکه در راستای حمایت از عقل و فطرت انسانی تشریع شده است؛ زیرا از یک‌سو احتمال کیفر فوق‌العاده طاقت‌فرسا را در برابر مرتکبین این جرایم قرار داده تا جنبه بازدارندگی داشته باش، و از سوی دیگر راه اثبات آن را به گونه‌ای قانونمند ساخته تا در مقام عمل در این‌گونه موارد، اعمال خشونت به طور وسیع انجام نگیرد. در حقیقت اسلام خواسته اثر تهدیدی و بازدارندگی این حکم کیفری را حفظ کند، بدون اینکه افراد زیادی مشمول حکم سنگسار شوند.



«ادعای مخالفت مجازات رجم با حکم عقل و فطرت انسانی ممکن است در اذهان بسیاری تداعی شود که چرا اسلام قوانین کیفری طاقت‌فرسایی مقرر داشته است و آیا بهتر نبود مجازات‌های خفیف‌تری در این‌گونه موارد وضع می‌کرد؛ اما با تامل واضح می‌گردد که برخی قوانین کیفری اسلام گرچه در ظاهر شدید و خشن می‌نماید، ولی در برابر راه اثبات جرم ـ به خصوص جرم زنا ـ به گونه‌ای لحاظ شده که غالباً تا جرم و گناه علنی نشود، آن شرایط حاصل نمی‌گردد، اضافه بر این جنبه بازدارندگی این مجازات‌ها برای زنی که همسر دائمی دارد و مرتکب زنا شده را نیز نباید از نظر دور داشت.
برای دست‌یابی به پاسخ مناسب، توجه به چند نکته لازم و ضروری است:


رجم عبارت از سنگسار کردن مرد محصن و زن محصنه است. مرد محصن، مردی است که دارای همسر دائمی است و با او درحالی‌که عاقل بوده، جماع کرده و هر وقت بخواهد می‌تواند با او جماع کند. زن محصنه، زنی است که دارای شوهر دائمی است، و شوهر درحالی‌که عاقل بوده با او جماع کرده است و امکان جماع با شوهر را نیز داشته باشد.
[۱] قانون مجازات اسلامی، مصوب دوم خرداد ۱۳۷۵، ماده ۸۳.



علمای اسلام ـ به جز گروه منحرف خوارج ـ بر وجوب اجرای حکم سنگسار فتوا داده‌اند؛ این حکم در عصر رسالت رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) اجرا شده است؛

۳.۱ - بیان چند نمونه

از جمله داستان سنگسار کردن «ماعز بن مالک» و «غامدیة» نمونه عینی اجرای این حد الهی است.
[۳] بیهقی، احمد بن حسین، سنن بیهقی، ج۸، ص۲۲۶-۲۲۷.

امام علی (علیه‌السلام) «شراحه حمدانیه» را در روز پنج شنبه تازیانه زد و در روز جمعه هم سنگسار کرد، و فرمود: تازیانه مطابق کتاب الله و سنگسار براساس سنت رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) است.


در اسلام طرق اثبات این جرم به گونه‌ای وضع شده که تنها انسان‌های بی‌باک و طغیانگر ممکن است مجرم شناخته شوند، که ذیلاً به آن اشاره می‌شود:

۴.۱ - اقرار مرتکب

اقرار در صورتی موجب اثبات زناست که مرتکب «بالغ، عاقل، مختار و آزاد» بوده و چهار بار به ارتکاب عمل اقرار نماید.

۴.۱.۱ - حدیثی از امام علی

لذا امام علی (علیه‌السلام) فرمود: «کسی که به واسطه سلاح عریان، حبس، تهدید و ترساندن اقرار کند، کیفری بر وی نیست».
[۷] حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱۶، ص۱۳۳.


۴.۱.۲ - اقرا ماعز

چنان‌که در داستان اقرار «ماعز بن مالک» در محضر رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) هیچ اصراری در کشف این جرم نداشتند.

۴.۲ - شهادت (بیّنه)

در اثبات جرم زنا شهادت چهار مرد واجد شرایط، «بلوغ، عقل، اسلام به معنای ایمان، طهارت مولد (حلال‌زاده)، ارتفاع تهمت (مراد آن است که شاهد خود مورد اتهام نباشد؛ مثلاً شهادتش از روی خصومت نباشد.) و عدالت» معتبر است و شهادت باید به گونه‌ای باشد که وقوع جماع و ادخال را مانند ادخال میل در سرمه‌دان، اثبات نماید؛ حتی اگر سه نفر شهادت بدهند و شاهد چهارم، با تأخیر حاضر شود، بر شاهدان که شهادت داده‌اند حد قذف جاری می‌شود.


بدون تردید، هدف از جعل احکام در اسلام، اقامه عدل، هدایت انسان‌ها به سوی کمال و رفع موانع است. اسلام می‌خواهد با پاک کردن محیط اجتماعی از آلودگی‌ها، زمینه شکوفایی استعداد انسان‌ها و حرکت آنان به سوی کمال عالی که همان نیل به قرب الهی است، را فراهم سازد. از آنجا که وضع قوانین و بشارت و انذار به‌تنهایی برای بازداشتن بسیاری از مردم از معاصی و جرایم کافی نیست، لذا برای تعدی‌کنندگان از احکام الهی عقوبات دنیوی و به تعبیر دیگر «ضمانت اجرا» نیز لازم است. پس از تعریف رجم و تبیین هدف از اجرای احکام و راه‌های اثبات جرم زنا، اینک، حکم مزبور را از نگاه عقل و فطرت بررسی می‌کنیم تا حقیقت روشن شود.


اسلام دین عقل و فطرت است، و اساس خداشناسی و سعادت و نجات را بر عقل و خرد می‌نهد؛ لذا در قرآن خطاب‌هایی (همچون «اولواالابصار») وجود دارد که مردم را به‌ اندیشیدن و تفکر فرا می‌خواند. نیز در منابع اسلامی، عقل از جایگاه والایی برخوردار است.

۶.۱ - کلام امام علی

برای نمونه [[|حضرت علی (علیه‌السلام)]] در این باره می‌فرمایند:
«جبرئیل بر آدم (علیه‌السلام) نازل شد، و گفت من مأمورم که تو را میان یکی از سه موهبت مخیر کنم، تا یکی را برگزینی و بقیه را رها کنی، آدم گفت: آن‌ها چیست؟ جبرئیل در پاسخ گفت: «عقل» و «حیا» و «دین». آدم گفت: من عقل را برگزیدم؛ جبریل به «حیا» و «دین» گفت: او را رها کنید، گفتند: ما مأموریم در همه جا با عقل باشیم و از آن جدا نشویم، جبرئیل گفت: حال که چنین است به مأموریت خودتان عمل کنید».

این لطیف‌ترین تعبیری است که ممکن است درباره «عقل» با «حیا» و «دین» گفته شود؛ چراکه عقل اگر از دین جدا شود، به انحراف کشیده می‌شود، دیگر عقل نیست، به فرموده امام صادق (علیه‌السلام) شبیه عقل است. و «حیا» که مانع انسان از ارتکاب زشتی‌ها و گناهان است، آن نیز ثمره شجره طیبه عقل متدین است.

اصولاً عقل سلیم، انسان‌ها را به پیروی از قوانین شریعت دعوت می‌کند و آن‌ها را بر قوانین ساخته بشر ترجیح می‌دهد؛ زیرا واضع احکام شرع، عالم و حکیمی است که به دور از اغراض شخصی و با احاطه کامل به سعادت بشر به او راه را نشان می‌دهد.

۶.۲ - سخن ابن‌سینا

به قول ابن‌سینا (رحمة‌الله‌علیه) «وضع قانون را نمی‌توان به میل مردم واگذاشت؛ زیرا در این صورت افراد با یکدیگر اختلاف پیدا خواهند کرد و از طرفی هم لازم و ضروری است مقنن که می‌تواند با مردم مواجه شود، آنان را به احترام قانون و اجرای عدالت دعوت نماید. اینک که نوع بشر برای تأمین وجود و بقای خود محتاج به چنین شخصی است، بر خداوند است که چنین شخصی را مبعوث نماید تا برای همنوعان خود قانون بیاورد و عدالت را بین آن‌ها اجرا نماید».

۶.۳ - دعوت عقل به احکام الهی

لذا آورنده احکام کیفری اسلام، حضرت محمد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) مبعوث از جانب خداوند علیم و حکیم است که عقل نیز ما را به احکام الهی دعوت می‌کند؟

۶.۴ - مراد از فطرت

فطرت در لغت به معنای خلقت اصلی است و بهترین شاهد این معنا آیه‌ای از قرآن کریم است: «فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا لَا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ» فطرت خداوندی است که مردم را بر مبنای آن آفریده و هیچ عاملی نمی‌تواند خلقت خداوندی را دگرگون سازد».

۶.۵ - اصل هماهنگی بین تشریع و تکوین

آیه شریفه بیانگر اصل هماهنگی بین «تشریع» و «تکوین» است، دو بازوی نیرومندی که به صورت هماهنگ در تمام زمینه‌ها عمل می‌کنند، لذا ممکن نیست در شرع دعوتی باشد که ریشه آن در اعماق فطرت آدمی نباشد و ممکن نیست چیزی در اعماق وجود آدمی باشد و شرع با آن مخالفت کند.
ازاین‌روی شخص حکیم کاری را که می‌خواهد تحقق بخشد، زمینه‌های آن را از هر نظر فراهم می‌کند، این اصل در مورد هدایت انسان‌ها نیز کاملاً صادق است.

۶.۶ - پیمودن راه حق بدون اجبار

خدا می‌خواهد همه انسان‌ها ـ بدون اکراه و اجبار ـ به میل و اراده خود راه حق را بپویند، لذا از یک‌سو با ارسال کتاب‌های آسمانی و اعزام پیامبران آن‌ها را هدایت می‌کند و از سوی دیگر «ایمان» را محبوب انسان‌ها قرار می‌دهد. آتش عشق حق‌طلبی و حق‌جویی را در درون جان‌ها شعله‌ور می‌سازد و احساس نفرت و بیزاری از کفر، ظلم، نفاق و گناه را در دل‌ها می‌آفریند، و به این ترتیب هر انسانی فطرتاً خواهان ایمان و تقواست و بیزار از کفر و گناه. («وَاعْلَمُواْ اَنَّ فِیکُمْ رَسُولَ اللَّهِ لَوْ یُطِیعُکُمْ فِی کَثِیرٍ مِّنَ الْاَمْرِ لَعَنِتُّمْ وَلَکِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ اِلَیْکُمُ الْاِیمَنَ وَزَیَّنَهُ فِی قُلُوبِکُمْ وَکَرَّهَ اِلَیْکُمُ الْکُفْرَ وَالْفُسُوقَ وَالْعِصْیَانَ اُوْلَئِکَ هُمُ الرَّ شِدُونَ».


پس از آنجایی که انسان فطرتاً خداجو و حق‌طلب است و عقل سلیم احکام الهی را والاترین و برترین احکام می‌داند. احکام کیفری اسلام (از جمله حکم سنگسار) نه‌تنها مخالف عقل و فطرت نیست، بلکه در راستای حمایت از عقل و فطرت انسانی تشریع شده است؛ زیرا از یک‌سو احتمال کیفر فوق‌العاده طاقت‌فرسا را در برابر مرتکبین این جرایم قرار داده تا جنبه بازدارندگی داشته باش، و از سوی دیگر راه اثبات آن را به گونه‌ای قانونمند ساخته تا در مقام عمل در این‌گونه موارد، اعمال خشونت به طور وسیع انجام نگیرد. در حقیقت اسلام خواسته اثر تهدیدی و بازدارندگی این حکم کیفری را حفظ کند، بدون اینکه افراد زیادی مشمول حکم سنگسار شوند.


۱. محمد محمدی گیلانی، حقوق کیفری در اسلام، مقدمه و پاورقی حسین انصاریان، تهران، المهدی، ۱۳۶۲، چ۲، ص۲۰-۱۱۱.
۲. ابوالحسن محمدی، حقوق کیفری اسلام، (ترجمه حدود و تعزیرات، قصاص و دیات از کتاب شرایع الاسلام محقق حلی و مالک الافهام شهید ثانی)، تهران، مرکز نشر دانشگاهی۷ ۱۳۷۴، ص۲۸، ۵۴.
۳. حسن عباس‌زاده اهری، جرم‌ها و مجازات‌ها در اسلام، تبریز، آیدین، ۱۳۷۸، ص۲۱، ۴۸.
۴. محمدصالح ولیدی، حقوق جزای عمومی، تهران، نشر داد، ۱۳۷۴، ج۴، ص۶۵ به بعد، همان، ج۱، ص۲۶۶، ۲۸۳.
۵. مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (رحمة‌الله‌علیه)، فلسفه حقوق، ص۲۰۳ به بعد.


۱. قانون مجازات اسلامی، مصوب دوم خرداد ۱۳۷۵، ماده ۸۳.
۲. شیخ طوسی، محمد بن حسن، الخلاف، ص۳۶۵ ۳۶۶، الجزء الخامس (کتاب الحدود)، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، ۱۴۱۶ق.    
۳. بیهقی، احمد بن حسین، سنن بیهقی، ج۸، ص۲۲۶-۲۲۷.
۴. شیخ طوسی، محمد بن حسن، الخلاف، ص۳۶۵ ۳۶۶، الجزء الخامس (کتاب الحدود)، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، ۱۴۱۶ق.    
۵. حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱۸، ص۳۴۳، ح۱، باب ۳۲، ابواب مقدمات حدود.    
۶. حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱۸، ص۴۹۸.    
۷. حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱۶، ص۱۳۳.
۸. شیخ طوسی، محمد بن حسن، الخلاف، ص۷۹، الجزء الخامس (کتاب الحدود)، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، ۱۴۱۶ق.    
۹. نساء/سوره۴، آیه۱۵.    
۱۰. نور/سوره۲۴، آیه۴-۵.    
۱۱. نور/سوره۲۴، آیه۱۳.    
۱۲. حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱۸، ص۳۷۱، باب ۱۲، ابواب حد زنا، ح۱.    
۱۳. حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱۸، ص۳۷۱، باب ۱۲، ابواب حد زنا، ح۲.    
۱۴. حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱۸، ص۳۷۱، باب ۱۲، ابواب حد زنا، ح۳.    
۱۵. حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱۸، ص۳۷۱، باب ۱۲، ابواب حد زنا، ح۴.    
۱۶. حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱۸، ص۳۷۲، باب ۱۲، ابواب حد زنا، ح۵.    
۱۷. حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱۸، ص۳۷۲، باب ۱۲، ابواب حد زنا، ح۸.    
۱۸. انشقاق/سوره۸۴، آیه۶.    
۱۹. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۱، ص۱۰-۱۲ (کتاب العقل والجهل)، ح۲، تهران، انتشارات علمیه اسلامیه، بی‌تا.    
۲۰. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۱، ص۱۱-۱۲ (کتاب العقل والجهل)، ح۳، تهران، انتشارات علمیه اسلامیه، بی‌تا.    
۲۱. ابن‌سینا، حسین بن عبدالله، الشفاء، الالهیات (۱)، ص۴۴۱، راجع و قدم له الدکتور ابراهیم مذکور، قاهره، ۱۳۸۰ق (تجدید طبع، قم، منشورات مکتبة آیة العظمی المرعشی النجفی، ۱۴۰۴ق).    
۲۲. ابن‌منظور، حسین بن مکرم، لسان العرب، ج۵، ص۵۶، بیروت، ۱۳۷۵ش.    
۲۳. روم/سوره۳۰، آیه۳۰.    
۲۴. حجرات/سوره۴۹، آیه۷.    




سایت ‌اندیشه قم، برگرفته از مقاله «مخالف نبودن حکم سنگسار با عقل و فطرت»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۸/۰۲/۲۹.    







جعبه ابزار