• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

خودکشی محمد

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: خودکشی محمد، حدیث جعلی، عصمت انبیا.
پرسش: چرا در بین پیامبران تنها محمد ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ چند بار اقدام به خودکشی کرد؟ (طبق آنچه در صحیح بخاری آمده است). طبق این احادیث حضرت محمد از سلامت روانی چندانی برخوردار نبوده. چنین گزارش‌هایی در رابطه با هیچ پیامبری داده نشده است.
پاسخ: یکی از نمونه‌های احادیث جعلی روایاتی از اهل سنت است که در این پرسش آمده است. این روایات در "صحیح بخاری"، "صحیح مسلم " و " مسند حنبل" آمده است. این پنج روایت در اصل یک روایت است که همه آن را از عایشه نقل می‌کنند؛ در نتیجه در‌این‌باره روایات فراوان وجود د ندارد؛ بلکه در حکم خبر واحد است. این روایت، با سند دیگری که در سلسله سند آن "معمر" وجود ندارد، توسط بخاری، مسلم و احمد ذکر شده است. جالب است که همه این نقل‌ها که "معمر" در آن حضور ندارد، قسمت پایانی حدیث که در آن اقدام به خودکشی پیامبر ذکر شده، نیامده است. این بیان قرینه خوبی است که بگوییم آخر این روایت از زیادات و ابتکارات شخصی معمر است. این شبه‌روایات به‌ هیچ‌ عنوان در منابع روایی شیعه وجود ندارد؛ بلکه مخالف قطعی با عصمت انبیاست.



پدیده جعل حدیث و "دس" در احادیث (کم و زیاد و تغییر متن حدیث) متأسفانه از صدر اسلام توسط معاندین و منافقین، سابقه داشته و همواره درصدد بوده‌اند تا از این راه خطر‌ناک، بزرگ‌ترین ضربه را بر پیکر اسلام فرود آورند. در مقابل پیامبر اکرم ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ و ائمه طاهرین ـ علیهم‌السلام ـ و به تبع آنان علمای بزر‌گوار نیز همواره متوجه این خطر بزرگ بوده و شیوه‌های بسیار کارسازی در زمینه شناسایی اسناد روایات، رواج علم رجال به منظور شناسایی راویان راستگو و مورد اطمینان و طرد راویان ضعیف و در زمینه صیانت متن احادیث روش‌هایی مانند عرضه حدیث بر امامان و عالمان، مقابله نسخه‌ها، اجازه نقل حدیث، روش فهرستی و .... را برای مقابله با آن ابداع نموده و این توطئه را خنثی کرده‌اند.


یکی از نمونه‌های احادیث جعلی، روایاتی از اهل سنت است که در این پرسش آمده است.

۲.۱ - روایتی از عایشه

توضیح این‌که در موضوع اولین آیه و سوره نازل شده بر پیامبر گرامی اسلام ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ که معمولاً تحت سوره "علق"، در تفاسیر انجام می‌گیرد، روایتی از عایشه نقل شده است که در آن به اولین آیات وحی و دوران فترت وحی، و داستان ورقة‌بن نوفل اشاره می‌کند.
[۱] الحمیدی، محمدبن فتوح، الجمع بین الصحیحین البخاری و مسلم، ج ۴، ص ۴۷، دار النشر، دار ابن‌حزم، بیروت، ۱۴۲۳ه ـ ۲۰۰۲م.


۲.۲ - مضمون روایت

طبق این روایات اهل سنت، از پیامبر ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ نقل شده است که در دوران فترت (انقطاع وحی)، و به همین دلیل، ایشان قصد داشتند خود را از کوه پرتاب کنند که فرشته وحی بر ایشان نازل می‌شود و آن حضرت را از این کار منع می‌کند.

۲.۳ - منبع روایت

این روایات در "صحیح بخاری"، "صحیح مسلم " و " مسند حنبل" آمده است.
[۴] الشیبانی، احمدبن محمدبن حنبل، مسند احمد، ج ۵۶، ص ۳۲۱، ح ۲۶۷۱۲، وزارة اوقاف مصر.



بخاری در دو جا این روایت را آورده است:
۱. باب تعبیر و در باب "اول ما بدئ به رسول الله ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ من الوحی الرؤیا الصالحة"، در این‌جا اقدام به خود‌کشی حضرت به جهت حزن و اندوه حاصل از انقطاع وحی، ذکر شده است.
[۵] بخاری، محمدبن اسماعیل، الصحیح، ج ۲۳، ص ۱۱۴، ح ۶۹۸۲؛ "یَحْیَی بْنُ بُکَیْرٍ حَدَّثَنَا اللَّیْثُ عَنْ عُقَیْلٍ عَنِ ابْنِ شِهَابٍ. وَحَدَّثَنِی عَبْدُ اللَّهِ بْنُ مُحَمَّدٍ حَدَّثَنَا عَبْدُ الرَّزَّاقِ حَدَّثَنَا مَعْمَرٌ قَالَ الزُّهْرِیُّ فَأَخْبَرَنِی عُرْوَةُ عَنْ عَائِشَةَ".

۲. اما در باب روایات یحیی‌بن بکیر، این روایت را از وی نقل کرده و ذیل روایت که ناظر به این اقدام است، نیامده است.
[۶] بخاری، محمدبن اسماعیل، الصحیح، ج ۱، ص ۸.
[۷] بخاری، محمدبن اسماعیل، الصحیح، ج ۱۴، ص ۱۱۹۰، یحیی‌بن بکیر، عن اللیث، عن عقیل، عن ابن‌شهاب، عن عروة‌بن الزبیر، عن عائشة.



در مسند احمد نیز این روایت دوبار آمده است:
۱. یک بار با این سند: «حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ حَدَّثَنِی أَبِی حَدَّثَنَا حَجَّاجٌ أَخْبَرَنَا لَیْثُ بْنُ سَعْدٍ قَالَ حَدَّثَنِی عُقَیْلُ بْنُ خَالِدٍ قَالَ وَقَالَ مُحَمَّدُ بْنُ مُسْلِمٍ سَمِعْتُ عُرْوَةَ بْنَ الزُّبَیْرِ یَقُولُ قَالَتْ عَائِشَةُ"؛ "گفت به ما: عبدالله و او از پدرش و او از حجاج و او از لیث‌بن سعد و او از عقیل‌بن خالد گفت: و گفت محمد‌بن مسلم: از عروة‌بن زبیر شنیدم که می‌گفت: عایشه گفته است ...".
[۸] الشیبانی، احمدبن محمدبن حنبل، مسند احمد، ج ۵۶، ص ۲۲۵، ح۲۶۶۱۶، وزارة اوقاف مصر.

۲. در سند دوم که اقدام به خودکشی پیامبر آمده است، سند آن به این ترتیب است: "حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ حَدَّثَنِی أَبِی حَدَّثَنَا عَبْدُ الرَّزَّاقِ حَدَّثَنَا مَعْمَرٌ عَنِ الزُّهْرِیِّ فَذَکَرَ حَدِیثاً ثُمَّ قَالَ قَالَ الزُّهْرِیُّ فَأَخْبَرَنِی عُرْوَةُ عَنْ عَائِشَةَ"؛ "بعد از عبدالله و پدرش به ترتیب، عبدالرزاق، معمر و الزهری آمده است".
[۹] الشیبانی، احمدبن محمدبن حنبل، مسند احمد، ج ۵۶، ص ۳۲۱، ح ۲۶۷۱۲، وزارة اوقاف مصر.
[۱۰] الشیبانی، احمدبن محمدبن حنبل، مسند احمد، ج ۵۶، ص ۳۲۱، ح ۲۶۰۰۱، وزارة اوقاف مصر.



همین روایات به نقل از عروه و او هم از عایشه در صحیح مسلم آمده است؛ ولی هرگز اقدام به خودکشی در آن ذکر نشده است. شاید دلیلش این باشد که روایت را از طریقی غیر از طریق معمر ذکر کرده است.
[۱۱] النیشابوری، مسلم‌بن حجاج، صحیح مسلم، ج ۱، ص ۱۳۹، دار احیاء التراث، بیروت.

سند وی از این قرار است: "حدثنی أبو الطاهر أحمد بن عمرو بن عبدالله بن سرح أخبرنا ابن وهب قال أخبرنی یونس عن ابن شهاب قال:حدثنی عروة بن الزبیر أن عائشة؛ "مرا حدیث کرد احمد‌بن عمرو و او از ابن‌وهب و او از یونس و او از شهاب و او از عروه و او از عایشه...".
[۱۲] النیشابوری، مسلم‌بن حجاج، صحیح مسلم، ج ۱، ص ۱۳۹، دار احیاء التراث، بیروت.





۶.۱ - ۱. خبر واحد بودن روایت

همان‌طور که دیده می‌شود این پنج روایت در اصل یک روایت است که همه از عایشه نقل می‌کنند، پس کثرت روایت نیست؛ بلکه در حکم خبر واحد است.

۶.۲ - ۲. زیادات و ابتکارات معمر

این روایت، با سند دیگری، که در سلسله سند آن "معمر" وجود ندارد، توسط بخاری،
[۱۳] بخاری، محمدبن اسماعیل، الصحیح، ج ۱، ص ۸.
[۱۴] بخاری، محمدبن اسماعیل، الصحیح، ج ۱۴، ص ۱۱۹۰، یحیی‌بن بکیر، عن اللیث، عن عقیل، عن ابن‌شهاب، عن عروة‌بن الزبیر، عن عائشة.
مسلم
[۱۵] النیشابوری، مسلم‌بن حجاج، صحیح مسلم، ج ۱، ص ۱۳۹، دار احیاء التراث، بیروت.
و احمد
[۱۶] الشیبانی، احمدبن محمدبن حنبل، مسند احمد، ج ۵۶، ص ۲۲۵، ح ۲۶۶۱۶، وزارة اوقاف مصر.
ذکر شده است. جالب است که همه این نقل‌ها که "معمر" در آن حضور ندارد، قسمت پایانی حدیث که در آن اقدام به خودکشی پیامبر ذکر شده، نیامده است. این بیان قرینه خوبی است که بگوییم آخر این روایت از زیادات و ابتکارات شخصی معمر است.

۶.۳ - ۳. دیدگاه عسقلانی و الحمیدی

ابن‌حجر عسقلانی از شارحان بزرگ کتاب صحیح بخاری، در شرح این حدیث می‌گوید: این قسمت از روایت که گفت: "فترت وحی حاصل شد تا این‌که پیامبر محزون شد و ..."، این قسمت و مابعدش تا آخر، همه از زیادات "معمر" بر روایت عقیل و یونس است. نحوه نوشتن مولف (بخاری) باعث شده است که گمان شود این جزء روایت است.
الحمیدی نیز با این روایت چنین برخورد کرده است. وی می‌گوید: تا اول "فترة الوحی" روایت است و در همین موضع روایت عقیل پایان می‌یابد. من (ابن‌حجر) گمان می‌کنم این زیادات، منحصر به روایت "معمر" است؛ چراکه از غیر طریق او، بخاری همین روایت را نقل می‌کند؛ ولی آخر این روایت (که مشتمل بر فترت وحی و خودکشی پیامبر است) وجود ندارد. الاسماعیلی نیز تصریح کرده است که این زیادات، از ناحیه معمر است و جزء روایت نیست. احمد و مسلم و ابونعیم و الاسماعیلی همه از "لیث" و اصحاب او این روایت را بدون این زیادات نقل کرده‌اند".
[۱۷] عسقلانی، ابن‌حجر، فتح الباری، ج ۱۹، ص ۴۴۹، بی‌جا، بی‌تا.


۶.۴ - ۴. ضعیف شمردن برخی راویان

افراد زیادی از کسانی که در طریق این روایات قرار دارند، توسط علمای رجال اهل سنت، تضعیف شده‌اند که به علت پرهیز از طولانی شدن، به این قسمت اشاره نمی‌شود.
[۲۳] تنها این قسمت از آدرس islamics.blogfa.com/post-۳استفاده شده است.
[۲۴] تهذیب التهذیب، شهاب‌الدین أحمدبن علی‌بن حجر العسقلانی، ، ج ۹، ص ۶۰۶ ؟؟؟، دارالفکر، الطبعة الاولی، ۱۴۰۴ ﻫ.





۷.۱ - ۱. مخالف بودن با عصمت انبیا

این شبه روایات اصلاً در منابع روایی شیعه وجود ندارد؛ بلکه مخالف قطعی با عصمت انبیا‌ست. عمل قتل نفس (خودکشی) در روایات ما و حتی اهل سنت به زشتی بسیار یاد شده است. پیامبری که خود راه‌نما و الگوی همه باید باشد، هرگز دست به عملی نمی‌زند که اعتماد مردم را از خود سلب کند.

۷.۲ - ۲.سخنان علامه طباطبایی

حتی داستان ورقةبن نوفل که در ابتدای این روایات نقل شده است، از طرف علمای شیعه مورد شک و تردید بسیار قرار گرفته است. برای نمونه فقط سخنان علامه طباطبایی را در‌این‌باره ذکر می‌کنیم.
ایشان می‌گوید: "ولی این داستان که در روایات آمده خالی از اشکال و بلکه اشکال‌ها نیست، برای این‌که:

۷.۲.۱ - اولاً

به رسول خدا ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ نسبت شک در نبوت خود داده و گفته که آن جناب احتمال داده آن صدا و آن شخصی که بین زمین و آسمان دیده و آن سوره‌ای که به او نازل شده همه از القائات شیطانی باشد.

۷.۲.۲ - ثانیاً

به وی نسبت داده که اضطراب درونیش زایل نشد، تا وقتی که یک مرد نصرانی ـ ورقة‌بن نوفل ـ که خود را به رهبانیت زده بود، به نبوتش شهادت داد، آن وقت اضطرابش زایل شد، با این‌که خدای تعالی در‌باره آن جناب فرموده: "قُلْ إِنِّی عَلی‌ بَیِّنَةٍ مِنْ رَبِّی"، چگونه ممکن است چنین کسی از سخنان یک نصرانی تحت تأثیر قرار گیرد و برای آرامش خاطرش محتاج به آن باشد؛ مگر در آن سخنان چه حجت روشنی بوده؟ و مگر خدای تعالی در‌باره آن جناب نفرموده: "قُلْ هذِهِ سَبِیلِی أَدْعُوا إِلَی اللَّهِ عَلی‌ بَصِیرَةٍ أَنَا وَ مَنِ اتَّبَعَنِی" و آیا اعتماد کردن به قول ورقه بصیرت است و بصیرت پیروانش هم همین است که ایمان آورده‌اند به کسی که به گفتاری بی‌دلیل ایمان آورده و اعتماد کرده؟ و آیا وضع سایر انبیا هم بدین منوال بوده و آن‌جا که خدای تعالی می‌فرماید: "إِنَّا أَوْحَیْنا إِلَیْکَ کَما أَوْحَیْنا إِلی‌ نُوحٍ وَ النَّبِیِّینَ مِنْ بَعْدِهِ"، امت این انبیا هم اعتمادشان به نبوت پیغمبرشان برای این بوده که مثلاً پیرمردی همانند ورقه گفته است که نوح پیغمبر است یا هود و یا صالح پیغمبرند؟ قطعاً پایه تشخیص نبوت یک پیغمبر این‌قدر سست نیست؛ بلکه حق این است که نبوت و رسالت ملازم با یقین و ایمان صددرصد شخص پیغمبر و رسول است، او قبل از هر‌کس دیگر یقین به نبوت خود از جانب خدای تعالی دارد و باید هم چنین باشد، روایات وارده از ائمه اهل بیت ـ علیهم‌السلام ـ هم همین را می‌گوید".


۱. الحمیدی، محمدبن فتوح، الجمع بین الصحیحین البخاری و مسلم، ج ۴، ص ۴۷، دار النشر، دار ابن‌حزم، بیروت، ۱۴۲۳ه ـ ۲۰۰۲م.
۲. ابن‌کثیر، اسماعیل‌بن عمرو، تفسیر القرآن العظیم، ج ۸، ص ۴۲۱، دار‌الکتب العلمیة، منشورات محمدعلی بیضون‌، بیروت، ۱۴۱۹ق‌.    
۳. زحیلی، وهبة بن مصطفی، التفسیر المنیر فی العقیدة و الشریعة و المنهج، ج ‌۳۰، ص۳۱۲، دارالفکر المعاصر، بیروت- دمشق، ۱۴۱۸.    
۴. الشیبانی، احمدبن محمدبن حنبل، مسند احمد، ج ۵۶، ص ۳۲۱، ح ۲۶۷۱۲، وزارة اوقاف مصر.
۵. بخاری، محمدبن اسماعیل، الصحیح، ج ۲۳، ص ۱۱۴، ح ۶۹۸۲؛ "یَحْیَی بْنُ بُکَیْرٍ حَدَّثَنَا اللَّیْثُ عَنْ عُقَیْلٍ عَنِ ابْنِ شِهَابٍ. وَحَدَّثَنِی عَبْدُ اللَّهِ بْنُ مُحَمَّدٍ حَدَّثَنَا عَبْدُ الرَّزَّاقِ حَدَّثَنَا مَعْمَرٌ قَالَ الزُّهْرِیُّ فَأَخْبَرَنِی عُرْوَةُ عَنْ عَائِشَةَ".
۶. بخاری، محمدبن اسماعیل، الصحیح، ج ۱، ص ۸.
۷. بخاری، محمدبن اسماعیل، الصحیح، ج ۱۴، ص ۱۱۹۰، یحیی‌بن بکیر، عن اللیث، عن عقیل، عن ابن‌شهاب، عن عروة‌بن الزبیر، عن عائشة.
۸. الشیبانی، احمدبن محمدبن حنبل، مسند احمد، ج ۵۶، ص ۲۲۵، ح۲۶۶۱۶، وزارة اوقاف مصر.
۹. الشیبانی، احمدبن محمدبن حنبل، مسند احمد، ج ۵۶، ص ۳۲۱، ح ۲۶۷۱۲، وزارة اوقاف مصر.
۱۰. الشیبانی، احمدبن محمدبن حنبل، مسند احمد، ج ۵۶، ص ۳۲۱، ح ۲۶۰۰۱، وزارة اوقاف مصر.
۱۱. النیشابوری، مسلم‌بن حجاج، صحیح مسلم، ج ۱، ص ۱۳۹، دار احیاء التراث، بیروت.
۱۲. النیشابوری، مسلم‌بن حجاج، صحیح مسلم، ج ۱، ص ۱۳۹، دار احیاء التراث، بیروت.
۱۳. بخاری، محمدبن اسماعیل، الصحیح، ج ۱، ص ۸.
۱۴. بخاری، محمدبن اسماعیل، الصحیح، ج ۱۴، ص ۱۱۹۰، یحیی‌بن بکیر، عن اللیث، عن عقیل، عن ابن‌شهاب، عن عروة‌بن الزبیر، عن عائشة.
۱۵. النیشابوری، مسلم‌بن حجاج، صحیح مسلم، ج ۱، ص ۱۳۹، دار احیاء التراث، بیروت.
۱۶. الشیبانی، احمدبن محمدبن حنبل، مسند احمد، ج ۵۶، ص ۲۲۵، ح ۲۶۶۱۶، وزارة اوقاف مصر.
۱۷. عسقلانی، ابن‌حجر، فتح الباری، ج ۱۹، ص ۴۴۹، بی‌جا، بی‌تا.
۱۸. تهذیب التهذیب، شهاب‌الدین أحمدبن علی‌بن حجر العسقلانی،، ج ۹، ص ۳۹۸، دارالفکر، الطبعة الاولی، ۱۴۰۴ ﻫ.    
۱۹. تهذیب التهذیب، شهاب‌الدین أحمدبن علی‌بن حجر العسقلانی،، ج ۴، ص ۱۳۵، دارالفکر، الطبعة الاولی، ۱۴۰۴ ﻫ.    
۲۰. التاریخ الکبیر، أبو عبدالله محمدبن إسماعیل‌بن إبراهیم‌بن المغیرة البخاری، ج ۴، ص ۸۴، ح ۲۰۴۴.    
۲۱. تهذیب الکمال فی اسماء الرجال، أبو الحجاج جمال‌الدین یوسف المزی، بیروت، مؤسسة الرسالة، الطبعة الرابعة، ۱۴۰۶ ﻫ.، ج ۲۹، ص ۴۴۵ و ۴۴۶، شماره ۶۴۴۰.    
۲۲. میزان الاعتدال فی نقد الرجال، أبی عبد‌الله محمد‌بن أحمد‌بن عثمان الذهبی، تحقیق، علی محمد البجاوی، بیروت، دار‌المعرفة، ج ۳، ص ۶۶۲، شماره ۷۹۹۳؛.    
۲۳. تنها این قسمت از آدرس islamics.blogfa.com/post-۳استفاده شده است.
۲۴. تهذیب التهذیب، شهاب‌الدین أحمدبن علی‌بن حجر العسقلانی، ، ج ۹، ص ۶۰۶ ؟؟؟، دارالفکر، الطبعة الاولی، ۱۴۰۴ ﻫ.
۲۵. طباطبایی، محمدحسین، المیزان، ترجمه، ج ۲۰، ص ۵۵۷، نشر جامعه مدرسین، قم، ۱۳۷۴.    



پایگاه اسلام کوئست.    


رده‌های این صفحه : بررسی سندی | حدیث شناسی




جعبه ابزار