جهاد و آزادی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: جهاد، آزادی، کافران، جان، مال، عقیده.
پرسش: آیا فرمان
قرآن به جهاد با
کافران با آزادی جان و مال و عقیده انسانها منافات ندارد؟
پاسخ: اسلام یک
دین زنده و جهانشمول است که داعیه رهبری،
هدایت و نجات تمام انسانها در سراسر
جهان و در تمام زمانها را دارد. به همین دلیل از روز اول مورد
خشم و
غضب و
کینه دشمنان متعددی بوده است؛ ازاینرو باید در مقابل دشمنان خود برنامههای ویژه داشته باشد تا از
شر آنان در امان بماند و به اهداف بلند خود نائل آید. اسلام دین هدایت است و ارشاد همه انسانها ـ حتی
مشرکان و
کفار ـ را وظیفه خود میداند و در برخورد با همه دشمنان ابتدا از راه ارشاد و
نصیحت و دعوت به سوی
عدل و
ایمان وارد میشود. اگر دعوت را پذیرفتند و ایمان آوردند، هیچ جنگی با آنان ندارد. حتی اگر ایمان نیاوردند و بر
دین خود باقی ماندند؛ اما شرایط اسلام را پذیرفتند که مانع
تبلیغ اسلام نشوند، علیه
مسلمانان توطئه نکنند و... باز اسلام با آنان نبردی ندارد.
جنگ اسلام با دشمنانی است که
آشکار و نهان با اسلام اعلان جنگ دادهاند. اسلام، نبرد بین
کفر و ایمان و
حق و باطل را یک نبرد طولانی بلکه دائمی میداند، تا زمانی که کفر،
نفاق،
بتپرستی،
ظلم،
فتنه و... بر صفحه جهان باقی نماند.
در یک تقسیمبندی دشمنان اسلام را میتوان به سه دسته تقسیم کرد: ۱. اهل کتاب؛ ۲. مشرکان (بتپرستان)؛ ۳. منافقان.
اصل سؤال راجع به فرمایش
قرآن مجید مبنی بر
آزادی عمل مسلمانان و
اهل کتاب در به
قتل رساندن
کافران و آنهایی که اهل کتاب نیستند، هست. به عنوان مثال در
سوره توبه، آیه ۲۹ داریم که «با هر که از اهل کتاب که ایمان به خدا و
روز قیامت نیاورده و آنچه را خدا و رسولش
حرام کرده، حرام نمیدانند و به دین
حق نمیگروند، قتال و کارزار کنید تا آنگاه که به دست خود با ذلت و خواری جزیه دهند» یا در آیه ۴-۵ همین
سوره داریم که «آن گروه از
مشرکان که با آنها عهد بستهاید و عهد شما را نشکستند و هیچیک از دشمنان شما را یاری نکرده باشند؛ پس با آنها تا مدتی که مقرر داشتهاید، عهد نگه دارید که خدا متقیان را دوست دارد؛ پس چون چهار ماه حرام گذشت.آنگاه آنها را هر جا یافتید، به قتل برسانید. آنها را دستگیر و محاصره کنید؛ چنان که
توبه کردند و
نماز به پا داشتند،
زکات دادند، پس از آنها دست بدارید» و یا در آیه ۸۹-۹۱ از
سوره نساء میخوانیم که «آرزوی آنها (منافقان) این است که شما هم مانند آنها
کافر شوید تا با هم در یک سطح (از ایمان و کفر) قرار گیرید؛ پس آنها را دوست نگیرید، مگر اینکه در راه خدا
مهاجرت کنند و اگر مخالفت کردند، هر کجا آنها را یافتید، بگیرید و بکشید و از میان آنها یار و یاوری اختیار نکنید؛ مگر آنهایی که به همپیمانان شما بپیوندند یا نزد شما آیند و از پیکار با شما یا پیکار با قومشان دلتنگ باشند.اگر رأی خدا بر این قرار میگرفت که آنها را بر شما مسلط کند با شما میجنگیدند اگر از شما کناره گرفتند و با شما نجنگیدند و پیشنهاد
صلح دادند خدا برای شما راهی علیه آنها قرار نداده است (قمشهای: خدا مال و جان آنها را برای شما مباح نکرده) و بهزودی گروه دیگری را خواهید یافت که میخواهند از شما (به اظهار اسلام) و از
قوم خود (به اظهار کفر) ایمنی یابند و هر گاه که راه فتنهگری و
شرک بر آنها باز شود به کفر خود باز میگردند پس اگر از شما کناره نگرفتند و
تسلیم نشدند و از آزار شما دست نکشیدند در این صورت آنها را هر جا یافته، گرفته و به قتل برسانید»... این مواردی است که هر چه فکر کردم، نتوانستم پاسخ منطقی مبنی بر احترام کلام الله به
آزادی جان و مال و عقیده انسانها پیدا کنم. تعداد زیادی از دوستان من هم با این مشکل مواجه هستند و من از شما میخواهم که جداً به این امر همت کنید و این شبهه را که مطمئناً به دلیل کمآگاهی بنده و سایر افراد خواهد بود و نه نعوذ بالله به دلیل قصور کلامالله، رفع بفرمایید.
اسلام یک
دین زنده و جهانشمول است که داعیه رهبری، هدایت و نجات تمام انسانها در سراسر
جهان و در تمام زمانها را دارد. به همین دلیل از روز اول مورد
خشم و
غضب و
کینه دشمنان متعددی بوده است. کسانی که هیچگونه سازگاری با اسلام ندارند و هیچگاه وجود اسلام را به عنوان یک آیین زنده و پویا تحمل نمیکنند؛ زیرا منافع خود را در تضاد با آن میدانند و مترصد فرصتی هستند تا اسلام را برای همیشه از صحنه بیرون کنند. حال
اسلام چه واکنشی باید در مقابل دشمنان از خود نشان دهد؟ قطعاً باید برای دفع خطر چنین دشمنانی برنامه مناسب داشته باشد تا بتواند به حیات خود ادامه داده و به اهداف عالی خود که همان نجات و
هدایت بشریت است، نائل گردد؛ همانند درختی که برای رشد علاوه بر در
اختیار داشتن آب و مواد غذایی لازم است از آفات نیز به دور باشد و گرنه نهتنها رشدی نخواهد داشت که ممکن است حیاتش هم به خطر بیفتد. بر این اساس است که موضع اسلام در مقابل دشمنان خود ـ بهویژه در مقابل سران و عوامل اصلی آنان ـ یک موضع حساب شده است که صادقانه این موضع را اعلام نموده تا دوست و دشمن
تکلیف خود را بدانند. بر این اساس همواره پیروان خود را به تحصیل آمادگی کامل برای نبرد و برتری جوانمردانه بر آنان دعوت کرده است. اسلام دین
هدایت است و ارشاد همه انسانها ـ حتی
مشرکان و کفار ـ را وظیفه و تکلیف خود میداند و در برخورد با همه دشمنان ابتدا از راه
ارشاد و
نصیحت و دعوت به سوی عدل و ایمان وارد میشود اگر دعوت را پذیرفتند و ایمان آوردند هیچ جنگی با آنان ندارد. حتی اگر ایمان نیاوردند و بر دین خود باقی ماندند؛ اما شرایط اسلام را پذیرفتند که مانع
تبلیغ اسلام نشوند، علیه مسلمانان توطئه نکنند و... باز اسلام با آنان نبردی ندارد؛ مانند همه غیر مسلمانانی که سالیان دراز در کنار پیامبر اسلام و خلفا با آرامش کامل تحت ذمه اسلام
زندگی میکردند و از خدمات اسلام بهرهمند بودند. جنگ اسلام با دشمنانی است که
آشکار و نهان با اسلام اعلان
جنگ دادهاند. اسلام، نبرد بین
کفر و
ایمان و
حق و باطل را یک نبرد طولانی بلکه دائمی میداند، تا زمانی که کفر،
نفاق،
بتپرستی،
ظلم ،
فتنه و.... بر صفحه
جهان باقی نماند.
در حقیقت" اسلام" با کفر دو نوع پیکار دارد:
یکی پیکارهای مقطعی است مانند غزواتی که
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) با دشمنان داشت که بعد از پایان هر جنگ شمشیرها به غلاف میرفت.
دیگر پیکار مستمری است که با «
شرک و کفر و ظلم و
فساد» دارد، و این امری است مستمر تا زمان گسترش
حکومت عدل جهانی به وسیله
حضرت مهدی (علیهالسلام).
در یک تقسیم بندی دشمنان اسلام را میتوان به سه دسته تقسیم کرد:
۱.
اهل کتاب؛
۲.
مشرکان (بتپرستان)؛
۳.
منافقان.
هر یک از آیاتی که در سؤال خود به آنها اشاره کردهاید، درباره دستهای خاص از
دشمنان اسلام است.
اسلام با آگاهی کامل از ماهیت هر سه گروه و با توجه به تفاوتهایی که با هم دارند، برای مقابله با هر کدام، برنامه خاصی را اعلام کرده است و مبارزه با هر کدام از آنها، به تناسب دارای شدت و ضعفهایی است.
در آیه ۲۹
سوره توبه برنامه اسلام در برخورد با
کافران اهل کتاب بیان شده است. درحقیقت اسلام برای آنها یک سلسله احکام حد وسط میان "مسلمین" و "مشرکین" قائل شده است؛ زیرا اهل کتاب از نظر پیروی از یک دین آسمانی، شباهتی با مسلمانان دارند؛ ولی از جهتی نیز شبیه به مشرکان هستند؛ به همین دلیل اجازه کشتن آنها را نمیدهد؛ در حالی که این اجازه را درباره بتپرستانی که مقاومت به خرج میدادند، میدهد؛ زیرا برنامه، برنامه ریشهکن ساختن بتپرستی از روی کره زمین بوده است؛ ولی در صورتی اجازه کنار آمدن با اهل کتاب را میدهد که آنها حاضر شوند به صورت یک اقلیت سالم مذهبی با مسلمانان زندگی مسالمتآمیز داشته باشند، اسلام را محترم بشمرند و دست به تحریکات ضد مسلمانان و
تبلیغات مخالف اسلام نزنند. یکی دیگر از نشانههای
تسلیم آنها در برابر این نوع همزیستی مسالمتآمیز آن است که "
جزیه" را که یک نوع مالیات سرانه است، بپذیرند و هر ساله مبلغی مختصر (حدود و شرایط آن در جای خود بیان شده است) تحت این عنوان به حکومت اسلامی بپردازند. در غیر این صورت اجازه مبارزه و پیکار با آنها را صادر میکند.
آیه ۵ سوره توبه درباره مشرکانی (بتپرستان) است که
توبه نکردهاند و این شدت
عمل به خاطر آن است که برنامه اسلام ریشهکن ساختن بتپرستی از روی
کره زمین بوده و مسئله آزادی مذهبی، یعنی ترک اجبار پیروان مذاهب دیگر برای پذیرش اسلام، منحصر به ادیان آسمانی و
اهل کتاب مانند یهود و نصاری است و شامل بتپرستان نمیشود؛ زیرا بتپرستی
مذهب و آیین نیست که محترم شمرده شود؛ بلکه انحطاط،
خرافه،
انحراف و
بیماری است که به هر حال و به هر قیمت باید ریشهکن شود.
این شدت و
خشونت نه به مفهوم این است که راه بازگشت به روی آنها بسته شده باشد؛ بلکه در هر حال و در هر لحظه بخواهند میتوانند جهت خود را تغییر دهند، لذا بلافاصله اضافه میکند: «
فَاِنْ تابُوا وَ اَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّکاةَ فَخَلُّوا سَبِیلَهُمْ»؛ «اگر آنها توبه کنند و به سوی
حق باز گردند و
نماز را بر پا دارند و
زکات را ادا کنند، آنها را رها سازید»
و مزاحمشان نشوید. در این صورت با سایر مسلمانان کمترین تفاوتی ندارند و در همه احکام و حقوق با آنها شریکاند.
«زیرا
خداوند آمرزنده و مهربان است» و کسی را که به سوی او باز گردد، از در خود نمیراند: ««
اِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ»».
سپس این موضوع را در
آیه بعد با دستور دیگری تکمیل میکند تا تردیدی باقی نماند که هدف اسلام از این دستور، تعمیم
توحید و آیین
حق و
عدالت است، نه
استعمار و
استثمار و قبضه کردن
اموال یا سرزمینهای دیگران،
آیات ۸۹-۹۱
سوره نساء درباره منافقین نازل شده است و این شدت عمل که در آیه فوق نسبت به این دسته از منافقان نشان داده شده، به خاطر آن است که نجات یک جامعه زنده که در مسیر یک انقلاب اصلاحی گام برمیدارد، از چنگال دشمنان دوستنما و جاسوسان خطرناک، راهی جز این ندارد.
این در حالی است که
اسلام افراد غیر مسلمانی (همانند
یهود و
نصاری) را با شرایطی تحت حمایت خود قرار داده و اجازه هیچگونه مزاحمت نسبت به آنها نمیدهد. در مورد این دسته از
منافقان این چنین شدت عمل به خرج داده است و با اینکه آنان تظاهر به اسلام مینمودند، دستور اسارت و حتی اعدام آنان را در صورت لزوم صادر کرده است و این نیست مگر به خاطر آنکه اینگونه افراد زیر
پوشش اسلام میتوانند ضربههایی بزنند که هیچ دشمنی قادر بر آن نیست!
نکته قابل توجه اینکه جنگ و نبرد اسلام با همه دشمنان، خودْ یک نبرد جوانمردانه است که تمام اصول انسانی نظیر حقوق
زنان، کودکان، بیماران، مناطق مسکونی، اسیران،
حیوانات، کشتزارها و... در آن رعایت میشود.
علاوه بر اینکه اسلام و
عقل اجازه میدهد که در مقابل دشمن توطئهگر خشونت به خرج داده شود، اما در موارد متعددی
پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) در
کمال قدرت از این
حق خود و مسلمانان چشمپوشی میکردند و با
رحمت و مهربانی، دشمنیها و ظلمها و جنایات آنها را میبخشیدند و یک نمونه از این بخشش در حال قدرت در جریان
پیروزی مسلمانان بر مشرکین و فتح مکه بود که سالها از هیچگونه آزار و اذیتی در حق پیامبر و مسلمانان کوتاهی نکرده بودند و عده زیادی از مسلمانان را در جنگها به
شهادت رسانده بودند و انتظار انتقامی سخت را داشتند؛ اما نبی مکرم اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) بعد از
فتح مکه دستور داد تا مسلمانان ندا در دهند: «الیوم یوم المرحمه»،
یعنی امروز
روز گذشت و بخشش است و همه مشرکان در کمال ناباوری دیدند که پیامبر همه کارهای گذشته آنان را نادیده گرفت و آنان را بخشید.
بنابراین برنامه
جهاد اسلام با دشمنان و
کافران (غیر از بتپرستان) برای مبارزه با
دین و عقیده آنان نیست؛ چراکه اسلام این مبارزه را با
منافقان هم دارد؛ بلکه انگیزه و هدف جهاد، از بین بردن توطئهها و موانعی است که در مسیر
پیشرفت اسلام ایجاد میکردند. از طرف دیگر میبینیم غیر مسلمانانی که شرایط اسلام را رعایت میکردند، با همان عقیده خود آزادانه در پناه قدرت اسلام در کنار مسلمانان زندگی میکردند و در مواقع زیادی با پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) و
ائمه طاهرین (علیهمالسلام) به سؤال و جواب و بحث و مناظره در باره مسائل دینی خود میپرداختند و بر دین خود باقی بودند.
اما با توجه به اینکه
بتپرستی مذهب و آیین نیست؛ بلکه انحطاط، خرافه،
انحراف و
بیماری است؛ ازاینرو جهاد
اسلام با این گروه علاوه بر اینکه برای از بین بردن توطئهها و موانعی است که در مسیر
پیشرفت اسلام ایجاد میکردند، همچنین برای از بین بردن افکار منحط آنها نیز میباشد که به هر حال و به هر قیمت باید ریشهکن گردد.
پایگاه اسلام کوئست، برگرفته از مقاله «جهاد و آزادی»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۰۶/۲۵.