کاربرد تشویق و تنبیه در تربیت مذهبی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: تنبیه، تشویق، نماز، اعمال عبادی، اسلام.
پرسش: فرزند دختر اینجانب علیرغم رسیدن به
سن تکلیف، از ادای نماز خودداری مینماید و وقتی علت را جویا میشوم، به نظر میرسد علت تنبلی باشد و نامبرده اعتقاد به
خدا و
نماز را تکذیب نمیکند و جهت رفع مشکل، تاکنون از تشویق ایشان نیز خودداری نکرده و سؤال من این است که با توجه به تشویق اعمالشده و عدم نتیجهگیری، اعمال تنبیه اثری دارد یا خیر؟ و در صورت اثربخشی میزان و نحوه تنبیه به چه صورت باشد؟
پاسخ:
تربیت فرزند یکی از وظایف مهم والدین است اهمیت آن به حدی است که از
قرآن فهمیده میشود هر فرد نهتنها وظیفه دارد برای
سعادت خود تلاش کند، بلکه باید به فکر سعادت خانوادهاش هم باشد و آنان را در مسیر
بندگی خدا یاری کند.
بحمدالله جنابعالی به این وظیفه مهم توجه دارید و برای سعادت فرزندانتان تلاش میکنید. خداوند انشاءالله
پاداش بزرگی به شما عطا فرماید.
تشویق و
تنبیه دو وسیله بسیار مؤثر در
تربیت است به شرطی که اصول و قواعد آن دقیقاً رعایت شود. بیتوجهی به این اصول و قواعد باعث میشود این دو وسیله اثر تربیتی خود را از دست بدهند و حتی اثر ضد تربیتی پیدا کنند.
ما در این نوشتار ابتدا بعضی از قواعد مربوط به تشویق را متذکر میشویم، سپس به بیان مطالبی درباره تنبیه میپردازیم؛ زیرا برای تربیت باید این دو ابزار با هم و به طور صحیح به کار گرفته شود. قبل از هر چیز باید متذکر شویم دادن راه حل دقیق برای مشکل شما از عهده این نوشته خارج است؛ زیرا لازمه آن داشتن اطلاعات کافی از ویژگیهای شخصیتی شما و دخترتان و جایگاهی است که ایشان در خانواده دارد؛ ازاینرو ما در اینجا فقط به طرح نکات کلی در پاسخ به سؤال شما میپردازیم.
متخصصین
علم روانشناسی درباره کیفیت تشویق مطالب زیادی گفتهاند که ما به چند نکته آن اشاره میکنیم:
علت تشویق دقیقاً مشخص باشد؛ مثلاً اگر دخترتان یک بار بدون تذکر شما نمازش را خواند، او را تشویق کنید و به او بفهمانید که علت تشویق شما چه بوده است، نه اینکه به طور کلی چون دختر خوبی است یا چون حرف گوشکن است، او را تشویق کنید.
میزان تشویق تناسب داشته باشد، اگر تشویق مادی است، چیزی بدهیم که با
سن و سال و مقدار کاری که کرده متناسب باشد و اگر تشویق معنوی میکنیم، باز هم تناسب رعایت شود؛ زیرا اگر تناسب رعایت نشود و کمتر از سن او باشد، فرد آن را توهین به خود میداند و نتیجه معکوسی میدهد و یا اگر بیش از کاری که کرد، تمجید و
ستایش شود، باعث
غرور و
خودخواهی او میشود.
تشویق وسیله باشد نه
هدف. وقتی فردی را تشویق میکنیم، به او بفهمانیم که هدف همان کاری است که انجام داده نه اینکه آن کار وسیلهای برای رسیدن به تشویق است؛ مثلاً اگر میخواهیم فرزندمان در درس موفق باشد به او نگوییم اگر میخواهی صاحب دوچرخه شوی درس بخوان؛ چون ناخودآگاه به او تفهیم کردهایم که درس خواندن وسیلهای برای رسیدن به دوچرخه است؛ در نتیجه وقتی به هدفش رسید، درس خواندن برایش بیمعنا میشود. در مورد مسایل مذهبی هم همینطور، باید کاری کنیم که نماز خواندن و روزه گرفتن و سایر اعمال مذهبی برای فرزندانمان چنان لذتبخش و شوقانگیز باشد که نیازی به تشویقهای جنبی نداشته باشد.
تشویق در دست
مربی باشد نه متربی. گاهی بچهها برای رسیدن به خواستههای خود، مربی (والدین) را مجبور به دادن جایزه و پاداش میکنند و این زمانی است که احساس کنند در تشویق ضابطة خاصی در کار نیست و هر وقت اراده کنند، میتوانند جایزهای دریافت کنند مثلاً میگویند: اگر نماز بخوانم، برایم چه میخری؟ یا میگویند: اگر میخواهید نماز بخوانم، باید فلان کار را برایم بکنید وگرنه حرف شما را گوش نمیدهم. این نوعی باجگیری است. باید به او تفهیم شود که نماز و
روزه و انجام کارهای نیک برای خود او مفید است و موجب محبوبیت و احترام او میشود. در این صورت است که دیگر چنین سخنانی به
زبان نمیآورد.
هرگاه کودک کار خوبی یا رفتاری بیش از انتظارش انجام داد، فوراً تشویق شود؛ لازم نیست کار او کامل و بدون
عیب و
نقص باشد تا مستحق ستایش و تمجید شود؛ بلکه اگر یک قدم به طرف خوب شدن برمیدارد، مورد
تحسین و تشویق قرار گیرد.
درباره کاربرد تنبیه در تربیت مذهبی، به موارد زیر اشاره میکنیم:
تنبیه به معنای آگاه کردن و بیدار شدن است.
هدف ما نیز از تنبیه باید همین باشد. گاهی کودکی که تنبیه شده، نمیداند برای چه او را تنبیه کردهاند.
قبل از اینکه تنبیه کنیم، باید بررسی کنیم چرا چنین تخلفی صورت گرفته؛ شاید لازم باشد علت
خطا را از بین ببریم تا زمینهای برای تخلف نباشد؛ مثلاً فرزندمان به خاطر دیر خوابیدن در شب، برای
نماز صبح به سختی و گاه به اعتراض بیدار میشود. باید شبها زودتر بخوابد تا مشکل بیدار شدنش کمتر باشد.
تنبیه آخرین
سلاح باشد؛ یعنی اگر مربی تمام راههای تربیتی را امتحان کرد ولی مؤثر واقع نشد، از تنبیه استفاده کند.
در حضور جمع نباشد؛ زیرا کودک تحقیر شده و باعث میشود کرامت نفس او از بین برود و نیز نسبت به خطا جسور و گستاخ شود. پس لازم است با کار خطای فرد طوری برخورد کنیم که او به زشتی کارش چنان پی ببرد که خودبهخود ارتکاب آن برایش تلخ باشد؛ مثلاً اگر یکبار نمازش
قضا شد، آنقدر ناراحت شود که از خودش بدش بیاید. در این صورت است که دیگر نیازی به تنبیه نیست.
به قصد
انتقام و همراه با عصبانیت نباشد. اگر مربی برای تخلیه خود دست به تنبیه بزند، اثر آن معکوس است، علاوه بر اینکه
مربی از طریق الگو قرار دادن خود، حس انتقامجویی و کینهتوزی را به متربی آموخته و
آتش تعصب و
لجالت را در او شعلهور ساخته است.
عمل نکوهش شود نه خود فرد؛ مثلاً به شخص گفته شود، «من از این عمل ناشایست تو خوشم نمیآید.» نه اینکه بگوید: «تو را دوست ندارم.» یا گفته شود: «بیتوجهی تو به نماز و روزه نادرست است، نه اینکه تو فرد نادرستی هستی». در واقع والدین باید به فرزند خود بفهمانند که چون او را دوست دارند، تنبیهش میکنند و هرگز به او القا نشود که مورد
علاقه والدین نیست.
اگر فرد از کار بد خود
پشیمان است و عذرخواهی میکند، باید عذرش را پذیرفت؛ زیرا عذرخواهی کردن بهترین فرصت است که در ضمن پذیرش عذرش، اشکالات او و حتی سبب تنبیهش گوشزد شود و به او گفته شود که چون تو مورد علاقه ما هستی، میخواهیم کارهایت پسندیده باشد.
یکی ازاصول تربیتی، اصل
تغافل است. گاهی اوقات مربی باید خطای متربی رانادیده بگیرد. البته استفاده کردن از این اصل ظرافتهایی دارد که با
مطالعه کتابهایی در این زمینه میتوانید از این اصل به خوبی بهره بگیرید.
در اجرای تنبیه باید چند نکته رعایت شود:
تنبیههایی چون اخراج کردن از خانه یا حبس کردن ـ به ویژه در جاهای ترسناک ـ ممکن است عواقب نامطلوبی به بار آورد.
هرگز در تنبیه کردن ـ خصوصاً تنبیه بدنی ـ
زیادهروی نکنیم؛ چون ممکن است عواقب نامطلوبی به بار آورد؛ از قبیل:
أ. باعث
نقص عضو و مانند آن شود که در این صورت پرداخت دیه بر والدین
واجب میشود.
ب. گاهی ممکن است باعث مشکلات رفتاری دیگری شود؛ مثلاً نوجوانی که نمازش را نخوانده، ممکن است از
ترس تنبیه مجبور شود
دروغ بگوید تا خود را خلاص کند. در واقع زیادهروی در تنبیه نهتنها مشکل او را درمان نکرده، بلکه مشکل دیگری به نام
دروغگویی را هم به او اضافه کرده است.
ج. ممکن است باعث
بدبینی و تنفر فرد به والدین (
مربی) و نیز به کاری که از او خواستهاند شود؛ مثلاً شخصی که دائماً به خاطر نماز تنبیه میشود، ممکن است از نماز و
مسجد و کلاً اعمال مذهبی و نیز از والدینش متنفر شود.
در پایان توجه شما را به دو
روایت از
ائمه اطهار (علیهمالسلام) جلب میکنیم:
شخصی نزد
امام کاظم (علیهالسلام) از رفتار کودک خود شکایت نمود. حضرت فرمود: او را نزن، با او قهر کن؛ ولی مدت قهرت را طولانی نکن و زود
آشتی کن.
امام علی (علیهالسلام) میفرماید: «فرزند
انسان به وسیله ادب و
تربیت پند میپذیرد و این
چهارپایان هستند که فقط با زدن تربیت میشوند.
امیدواریم این نوشتار بتواند شما را در راستای هدف مقدستان یاری کند. اگر دوست دارید معلومات بیشتری در این زمینه به دست آورید، میتوانید کتابهایی را که در این موضوع تألیف شده، مطالعه کنید.
۱. کاشانیها، زهرا، دو ابزار معجزهآسا در تربیت (تشویق و تنبه)، تهران، نشر آرمین، ۱۳۷۷ ش.
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «کاربرد تشویق و تنبیه در تربیت مذهبی»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۶/۱۰/۲۳.