عمل به دستورات اسلام در جامعه آشفته
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: بندگی، تسبیح، دین، اخلاق.
پرسش: در شرایطی که جامعه مصرفی شده، امت متفرق،
دروغ،
فریب و نیرنگ بسیار فراگیر شده است، چگونه میتوان به درستی دستورات اسلام را عمل کرد؟
پاسخ: احکام و دستورات دین اسلام در دو حوزه قابل اجرا است. برخی از آنها در محدوده اعمال فردی و برخی دیگر در حوزه مسائل اجتماعی است. اعمال فردی در هر جامعهای قابل انجام است؛ یعنی اگر مسلمانی خواست احکام و دستورات اسلامی را در بعد فردی و شخصی انجام دهد؛ مانند
نماز،
روزه و...، اگر چه جامعه گرفتار ناهنجاری باشد، این ناهنجاریها نمیتواند تهدیدی جدی برای اعمال فردی انسان باشد.
اما یک سری از دستورات اسلام جنبه اجتماعی دارد و به نوعی در محیط اجتماع قابل اجرا است، و از آن جا که انسان موجود اجتماعی است و سر و کارش با اجتماع است، به ناچار باید در جامعه حضور داشته باشد و نیازهای خود را در جامعه جست و جو کند. در این بعد از وظایف نیز تا جایی که
انسان توان دارد و میتواند از هنجارها دفاع کند و در مقابل ناهنجاریها بایستد وظیفه دارد که از باب
امر به معروف و
نهی از منکر و مسئولیت در مقابل اجتماع، این کار را انجام دهد، و اگر به جایی رسید که رفتارهایش نمیتواند مفید باشد او به وظیفه خویش عمل کرده. گفتنی است که اگر زندگی انسان
مؤمن در جامعه این چنینی به سرنوشت جامعه گره خورده و به نحوی درگیر کارهای این چنینی است باید به مقدار حداقل خود را درگیر کند.
احکام و دستورات دین اسلام در دو حوزه قابل اجرا است، برخی در محدوده اعمال فردی و یک سری در حیطه مسائل اجتماعی.
برای روشن شدن این مسئله که در دنیایی که فضایی مخاطره آمیز دارد و در آن فریب و نیرنگ و...جای ارزشهای اخلاقی را گرفته، چگونه انسان باید به تکالیف و وظایف دینی خود عمل کند، و چگونه از آسیبهای اجتماعی در امان باشد، موضوع را در دو بعد بررسی میکنیم.
احکام و دستورات فردی اسلام، مجموعه قوانینی است که از طرف شارع مقدس برای هدایت انسانها وضع شده تا وی را از عالم خاکی به اوج سعادت و تکامل (که در واقع هدف خلقت است) برساند. این مجموعه قوانین در قالب بایدها و نبایدها است؛ یعنی یک سری احکام و تکالیفی را که انسان باید انجام دهد تا به مقصود و هدف خلقت دست یابد. و دستهای از کارها است که باید از آنها دوری کند، افعالی که جنبه باز دارنده دارند، و در صورت انجام آنها انسان از حرکت تکاملی باز میایستد. این گونه اعمال یعنی اعمال فردی در هر جامعهای قابل انجام است؛ یعنی اگر مسلمانی خواست احکام و دستورات اسلامی را در بعد فردی انجام دهد، اگر چه جامعه گرفتار ناهنجاری باشد، این ناهنجاریها نمیتواند تهدیدی جدی برای اعمال فردی انسان باشد. در چنین فضایی انسان مؤمن وظایف خود را انجام میدهد، اگر چه ممکن است در چنین جامعهای انجام اعمال و تکالیف سخت باشد، اما محال نیست.
قرآن کریم در این باره میفرماید:
«"یا اَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا عَلَیْکُمْ اَنْفُسَکُمْ لا یَضُرُّکُمْ مَنْ ضَلَّ اِذَا اهْتَدَیْتُمْ اِلَی اللَّهِ مَرْجِعُکُمْ جَمِیعاً فَیُنَبِّئُکُمْ بِما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ"؛
ای کسانی که ایمان آوردهاید مراقب خود باشید، هنگامی که شما هدایت یافتید گمراهی کسانی که گمراه شدهاند به شما زیانی نمیرساند، بازگشت همه شما به سوی خدا است و شما را از آنچه عمل میکردید آگاه میسازد.»
این آیه به صراحت حساب هر کس جدا میکند و میفرماید؛ گمراهی دیگران آسیب و لطمهای به هدایت و
ایمان افراد هدایت شده نمیزند، حتی اگر افراد گمراه از نزدیکان انسان باشند. بنابر این شما از آنها پیروی نکنید و خود را نجات دهید.
منتها انسان برای این که بتواند در جامعهای این چنینی ایمان خود را حفظ کند، باید به ریسمان الاهی یعنی قرآن و
اهل بیت (علیهالسّلام) چنگ بزند و از آنها در این راه پر خطر مدد جوید. آموزههای دینی در این باره به ما میگوید؛ هرگاه جامعه دچار تفرقه شده و اوضاع بر شما مشتبه گشت بر شما باد که به قرآن روی آورید که قرآن بهترین راهنمای شما به سوی
سعادت است: "فَاِذَا الْتَبَسَتْ عَلَیْکُمُ الْفِتَنُ کَقِطَعِ اللَّیْلِ الْمُظْلِمِ فَعَلَیْکُمْ بِالْقُرْآنِ".
کسی که آموزههای قرآن را فراروی خویش قرار دهد، سر انجامش سعادت است....؛ چرا که قرآن تعالیمش نور است.«"قَالَ فَقَامَ الْمِقْدَادُ بْنُ الْاَسْوَدِ فَقَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ وَ مَا دَارُ الْهُدْنَةِ قَالَ دَارُ بَلَاغٍ وَ انْقِطَاعٍ فَاِذَا الْتَبَسَتْ عَلَیْکُمُ الْفِتَنُ کَقِطَعِ اللَّیْلِ الْمُظْلِمِ فَعَلَیْکُمْ بِالْقُرْآنِ فَاِنَّهُ شَافِعٌ مُشَفَّعٌ وَ مَاحِلٌ مُصَدَّقٌ وَ مَنْ جَعَلَهُ اَمَامَهُ قَادَهُ اِلَی الْجَنَّةِ وَ مَنْ جَعَلَهُ خَلْفَهُ سَاقَهُ اِلَی النَّارِ وَ هُوَ الدَّلِیلُ یَدُلُّ عَلَی خَیْرِ سَبِیلٍ وَ هُوَ کِتَابٌ فِیهِ تَفْصِیلٌ وَ بَیَانٌ وَ تَحْصِیلٌ وَ هُوَ الْفَصْلُ لَیْسَ بِالْهَزْلِ وَ لَهُ ظَهْرٌ وَ بَطْنٌ فَظَاهِرُهُ حُکْمٌ وَ بَاطِنُهُ عِلْمٌ ظَاهِرُهُ اَنِیقٌ وَ بَاطِنُهُ عَمِیقٌ لَهُ نُجُومٌ وَ عَلَی نُجُومِهِ نُجُومٌ لَا تُحْصَی عَجَائِبُهُ وَ لَا تُبْلَی غَرَائِبُهُ فِیهِ مَصَابِیحُ الْهُدَی وَ مَنَارُ الْحِکْمَةِ وَ دَلِیلٌ عَلَی الْمَعْرِفَةِ لِمَنْ عَرَفَ الصِّفَةَ فَلْیَجْلُ جَالٍ بَصَرَهُ وَ لْیُبْلِغِ الصِّفَةَ نَظَرَهُ یَنْجُ مِنْ عَطَبٍ وَ یَتَخَلَّصْ مِنْ نَشَبٍ فَاِنَّ التَّفَکُّرَ حَیَاةُ قَلْبِ الْبَصِیرِ کَمَا یَمْشِی الْمُسْتَنِیرُ فِی الظُّلُمَاتِ بِالنُّورِ فَعَلَیْکُمْ بِحُسْنِ التَّخَلُّصِ وَ قِلَّةِ التَّرَبُّصِ"»
شایان توجه است که همیشه تاریخ این گونه بوده است که عرصه جامعه برای انسانهای مؤمن و موحد تنگ بوده؛ هنگامی اسلام ظهور کرد تا به امروز؛ قبل از اسلام در زمان پیامبران گذشته و پیروانشان نیز جوامع بشری این گونه بوده است، با مروری در تاریخ بشر برههای را نمیتوان یافت که جامعهای ایده آل وجود داشته باشد تا مردم بتوانند به دور از دغدغه و در نهایت صلح و آرامش احکام الاهی را اجرا کنند، تا بود چنین بود. لذا هنر مردان خدا آن است که در این گونه محیطها دین خود را حفظ کنند.
برخی از قوانین و دستورات اسلام جنبه اجتماعی دارد، و از آن جایی که انسان اجتماعی است و سرو کارش با اجتماع است به ناچار باید در جامعه حضور داشته باشد و نیازهای خود را در جامعه جست و جو کند. در این بار نیز باید گفت که این روزگار، یعنی جامعهای با فضای تیره و تار، نیرنگ و فریب در زمان
امام علی (علیهالسّلام) نیز وجود داشت. حضرتش در این باره میفرماید: «"ایها الناس انا قد اصبحنا فی دهر عنود و زمن کنود..."؛
ای مردم اینک در روزگاری آکنده از ظلم و ستم و لبریز از ناسپاسی به سر میبریم، که نیکوکار بدکار به شمار میآید و ستم گر بر سرکشی خویش میافزاید....".» در چنین جامعهای که به کارهای خلاف دین و اخلاق روی آوردند، اگر کسی بخواهد درست باشد و به وظایف دینی و انسانی خود عمل کند او را تخطئه میکنند. انسان اگر بخواهد
امر به معروف کند، در مقابل ناهنجاریها موضع بگیرد، سرزنش میشود، و...در این بعد از وظایف نیز تا جایی که انسان توان دارد و میتواند از هنجارها دفاع کند و در مقابل ناهنجاریها بایستد، از باب امر به معروف و
نهی از منکر و مسئولیت در مقابل اجتماع وظیفه دارد که این کار را انجام دهد و اگر به جایی رسید که دید رفتارهایش نمیتواند مفید باشد او به وظیفه خویش عمل کرده است.
امام علی (علیهالسّلام) در باره مردان خداجو و مؤمن در چنین شرایط میفرماید: «"وَ بَقِیَ رِجَالٌ غَضَّ اَبْصَارَهُمْ ذِکْرُ الْمَرْجِعِ وَ اَرَاقَ دُمُوعَهُمْ خَوْفُ الْمَحْشَرِ فَهُمْ بَیْنَ شَرِیدٍ نَادٍّ وَ خَائِفٍ مَقْمُوعٍ وَ سَاکِتٍ مَکْعُومٍ وَ دَاعٍ مُخْلِصٍ وَ ثَکْلَانَ مُوجَعٍ".
خدا جویان واقعی این گونه هستند که یاد
قیامت، یاد
روز حساب و
ترس از
محشر، اشک چشمهایشان را جاری کرده، اینها از مردم فرار کرده و تنها افتادهاند و...جامعه دل آنها را به درد آورده است...پس گویی آنها در دریایی شور هستند.» طبق این سخن امام شرایط و محیطها برای انسانهای وارسته فرق میکند. ممکن است در محیطی باشند که از مردم و جامعه مایوس شده باشند در گوشهای به دور از جامعه و تنها و یا در محیطی که آنها را سرکوب و مقهور ساختهاند، یا این که حرفهایشان را برای جامعه زدهاند، اما میبینند نتیجهای ندارد؛ از این رو سکوت کردهاند. تشبیه امام مردان خدا را به کسانی که در دریای شور هستند بدین جهت است که آب شور برای رفع عطش انسان به کار نمیآید؛ یعنی اگر انسان در جامعهای باشد که با روح او سازگار نیست گویا در آن جامعه بی گانه است.
البته شرایط انسانها در جوامع مختلف فرق میکند، چه بسا فردی بتواند در یک اجتماع با تلاش و کوشش تعداد کمی را جذب کند و سعی و تلاشش در میان همین گروهاندک نتیجه دهد، او به همین مقدار ملکف است؛ چرا که
قرآن میفرماید: «"لا یُکَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً اِلاَّ وُسْعَها..."؛
خداوند هیچ کسی را جز بهاندازه توانش تکلیف نمیکند. » لذا تمام مؤمنان در چنین وظایف اجتماعی در شرایط مساوی نیستند.
گفتنی است که اگر زندگی و سرنوشت انسان مؤمن با جامعهای متفاوت با آرمانهای انسانی و اسلامی گره خورده و ناگزیر به زندگی در آن کشور است، باید به مقدار حداقل خود را درگیر مسائل اجتماعی کند و از مسائل دنیایی به حداقلها اکتفا کند. و گرنه طبق دستور قرآن انسان موظف است از این گونه اجتماعات دوری کند و به سرزمین دیگری کوچ نماید. قرآن کریم در مقابل کسانی که ضعف و سستی خود را به گردن اجتماع میاندازد میفرماید: کسانی که فرشتگان (قبض ارواح)،
روح آنها را گرفتند در حالی که به خویشتن ستم کرده بودند، به آنها گفتند: شما در چه حالی بودید؟ (و چرا با اینکه
مسلمان بودید، در صفِ کفّار جای داشتید؟! ) گفتند: ما در سرزمین خود، تحت فشار و مستضعف بودیم. آنها
[
فرشتگان
]
گفتند: مگر سرزمین خدا، پهناور نبود که
مهاجرت کنید؟! " اِنَّ الَّذینَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلائِکَةُ ظالِمی اَنْفُسِهِمْ قالُوا فیمَ کُنْتُمْ قالُوا کُنَّا مُسْتَضْعَفینَ فِی الْاَرْضِ قالُوا اَ لَمْ تَکُنْ اَرْضُ اللَّهِ واسِعَةً فَتُهاجِرُوا فیها فَاُولئِکَ مَاْواهُمْ جَهَنَّمُ وَ ساءَتْ مَصیرا"،
پایگاه اسلام کوئست، برگرفته از مقاله «عمل به دستورات اسلام در جامعه آشفته»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۶/۹.