• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

حبّ دنیا

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



پرسش: راه اخراج حب دنیا و مافیها از دل چیست؟
کلیدواژه: حب دنیا، دنیا، حب مال، حب مقام، دنیاپرستی
پاسخ:



دنیا مؤنث «ادنی»، از «دنیء» و «دنائت» به معنی پست تر و ناچیزتر (در مقایسه با زندگی آخرت) یا از «دنو» به معنی نزدیکتر (در مقایسه با زندگی آخرت) است.
[۱] آیه های زندگی، حسین اسکندری، ج ۵، ص ۲۵.



قبل از پرداختن به اصل سؤال لازم است اشاره گردد که:
حب دنیا منشا همه خطاها معرفی شده است.
حب دنیا اعم از حب مال، مقام، شهوت جنسی، تفوق طلبی، برتری جویی، تن پروری، انتقام جویی و مانند اینها، گاه چنان طوفانی در روح انسان ایجاد می کند که موجب می شود انسان حیات دنیا را بر آخرت مقدم دارد.


اما باید توجه داشت که در بیان قرآن و روایات، دنیا به دو قسم تقسیم شده است: دنیای مذموم و دنیای ممدوح.

۳.۱ - دنیای مذموم

قرآن در آیات متعددی، زندگی دنیا را عامل غرور و فریب می داند و به انسان هشدار می دهد تا متاع و زرق و برق های فریبنده این جهان او را غافل نکند. گاه زندگی دنیا به «لعب و لهو» توصیف شده است.
همچنین در فرهنگ قرآن، از عوامل مهم فریب انسان، آرزوهای دنیایی و طولانی مربوط به زندگی مادی اوست. در جایی دیگر قرآن، دنیا را به عنوان متاع قلیل معرفی می کند.
در اغلب مواردی که در کلام معصومان (علیهم السلام)، سخن از دنیا به میان آمده، انسان ها را از فریب آن بر حذر داشته اند، چنانکه امیر مومنان علی (علیه السلام) فرموده اند: «از دنیا حذر کنید که دنیا بی وفا و پر مکر و فریب است، بخشنده ای خسیس و پوشاننده ای برهنه کننده است».
[۱۳] نهج البلاغه، خطبه ۲۳۰.
رسول خدا (صلی الله علیه وآله) نیز در کلامی پر معنا فرمودند: «اگر آنچه من از دنیا می دانم شما نیز بدانید، جانهایتان از فریب آن ایمن می شود».
[۱۴] کنزالعمال، ح ۶۱۳۰.

مشابه این عبارات در کلام معصومین (علیهم السلام) بسیار است که به تبیین دنیای مذموم و ناپسند اشاره دارند. دنیایی که صاحبانش آن را برای خودش بخواهند و نگاه استقلالی به آن داشته باشند. قطعاً برای صاحبان این نگاه انفاق؛ خسارت، زیان و کم شدن است و گذشت و ایثار بی معناست. حضرت امام صادق (علیه السلام) چه زیبا و رسا دنیای مذموم را به تصویر کشیده اند: «دنیا به منزله تصویری است که سر آن تکبر، چشمش حرص و آزمندی، گوشش طمع، زبانش ریا، دستش شهوت، پایش خودپسندی، قلبش غفلت، رنگش فنا و حاصلش نابودی است».

۳.۲ - دنیای ممدوح

اما اگر این مواهب مادی و در اصطلاح فرصت های دنیایی، با بصیرت و اراده دارنده آن، تغییر جهت داده و نردبانی برای رسیدن به اهداف الهی گردند، سرمایه هایی می شوند که خدا آنها را از مؤمنان می خرد و بهشت جاودان و سعادت ابدی به آنها می بخشد. چنانکه حضرت علی (علیه السلام) فرموده اند: «دنیا برای رسیدن به آخرت آفریده شده، نه برای رسیدن به خود».
[۱۸] «الدنیا خلقت لغیرها و لم تخلق لنفسها»، نهج البلاغه، حکمت ۴۶۳.

دنیا سرای آزمایش است، معبر است نه مقر، وسیله است نه هدف (وسیله ای است برای تحصیل سرنوشت)، پلی است برای رسیدن به صراط قیامت و حضور در محضر رب العالمین و جای خوف و نگرانی و احساس خطر است نه جایگاه امنیت و قرارگاه و استراحتگاه. انسان قرآنی این حقیقت را از کلام قرآن و اهل بیت (علیهم السلام) در می یابد که زندگی دنیا بازیچه ای بیش نیست و زندگی حقیقی آخرت است. اینگونه نگاه، یعنی نگاه آلی نه استقلالی، ایثار و انفاق را بر انسان آسان می کند، در این نگاه، نه تنها دنیا مذموم نیست، بلکه ممدوح است؛ «همانا دنیا سرای راستی برای راستگویان و خانه تندرستی برای دنیاشناسان و خانه بی نیازی برای توشه گیران و خانه پند برای پندآموزان است. دنیا سجده گاه دوستان خدا و نمازگاه فرشتگان الهی و فرودگاه وحی خدا و جایگاه تجارت دوستان خداست که در آن رحمت خدا را به دست آورده و بهشت را سود می برند».
[۲۰] نهج البلاغه، حکمت ۱۳۱.

علاوه بر آنچه گفته شد باید افزود، رابطه برخورداری از دنیا و آخرت در کلام معصومین (علیهم السلام) عکس هم است: اگر انسان از دنیا بهره برد، به همان میزان از بهره های آخرت او کاسته می شود. چنانکه امام صادق (علیه السلام) فرمودند: «آخرین پیامبری که وارد بهشت می شود سلیمان بن داود است، زیرا به او دنیا داده شد». و نیز فرمودند: «هر که در دنیا بهره بیشتری برد اگر بهشتی باشد و به بهشت درآید در آنجا بهره اش کم می شود».


برای خلاصی از حب دنیا، بهترین و اثربخش ترین راه، اصلاح نفس و رسیدن به مقام بندگی و عبودیت خداوند است. اما راه اساسی اصلاح نفس و رسیدن به ملکات نفسانی، طبق آموزه های قرآنی، به کار گرفتن سلسله ای از علوم و معارف الهی و قرآنی است چنانکه به قدری آگاه و بصیر گردد که دیگر در نفس او جایی برای حب دنیا و رذایل اخلاقی باقی نماند،
[۲۳] آیه های زندگی، حسین اسکندری، ج ۴، ص ۱۸۲.
به طوری نسبت به گناه و حب شهوات و آثار آن معرفت پیدا کند که نه تنها علاقه و دلبستگی به آنها نداشته باشد، بلکه حتی نزدیکی به آنها را کراهت و ناپسند بشمارد. اما اهمیت رسیدن به مقام بندگی و عبودیت خداوند در جهت ترک تعلقات دنیا و خلاصی از حب دنیا و شهوات آن را می توان در حدیث معروف بصری و از قول امام جعفر صادق (علیه السلام) جستجو کرد. آنجا که حضرت در پاسخ به پرسش حقیقت عبودیت چیست؟ فرمودند: سه چیز است: اول اینکه بنده برای خود درباره آنچه خداوند به او سپرده احساس مالکیت نکند، زیرا بندگان مالک چیزی نیستند... دوم اینکه برای خود بدون در نظر گرفتن خواست و اراده ی خدا تدبیر و برنامه ریزی مستقلی نکند، سوم اینکه تمام دل مشغولی اش اوامر و نواهی خداوند باشد. نتیجه اش این می شود که اگر بنده ای خود را مالک چیزی نبیند، انفاق بر او در آنجاهایی که خداوند امر کرده آسان می شود و اگر بنده تدبیر خویش را به خدا بسپارد، مصیبت های دنیا بر او آسان می شود و اگر دل مشغولی بنده ای اوامر و نواهی خدا باشد، دیگر مجالی پیدا نمی کند تا به جدال و کشمکش با مردم بپردازد. پس هرگاه خداوند بنده ای را با این سه ویژگی گرامی داشت برخورد با دنیا و ابلیس و مردم برای او سهل و آسان می شود و دیگر دنیا را برای مال اندوزی و فخر فروشی نمی خواهد...»
از طرفی نیز باید دانست، همیشه برای علاج قطعی بیماریها به ریشه کن کردن اسباب آن باید پرداخت و تا اسباب بیماری ریشه کن نشود درمان ها سطحی و ناپایدار است و به تعبیر دیگر جنبه مسکّن را دارد، برای رهایی و خلاصی از بیماری حب دنیا راه های بسیاری توصیه شده است:

۴.۱ - آسیب پذیر بودن انسان

انسان باید خود را به خوبی بشناسد و بداند موجودی است آسیب پذیر که فاصله میان مرگ و زندگی او بسیار کم است، امروز سالم است و پر نشاط، فردا ممکن است گرفتار سخت ترین بیماریها یا اندوه بارترین مصایب گردد، امروز قوی و غنی و قدرتمند است، فردا ممکن است از ضعیف ترین و فقیرترین افراد باشد و نمونه های آن صفحات تاریخ بشریت را پر کرده است. این اندیشه در او روحیه ی متعالی هجرت و جهاد را احیا می کند؛ هجرت به معنای دوری از کانون های کفر و شرک و ظلم و گناه و نیز از عوامل و زمینه های گرایش به دنیاپرستی، و جهاد به معنای آمادگی برای مبارزه و مقابله با مصادیق ظلم و فساد و بی عدالتی در دنیا، این روحیات، انسان را متعالی و بی نیاز از دنیا پرورش داده و در مسیر مقابله با دنیای مذموم و کسب رضای الهی تربیت می کند.

۴.۲ - تفکر درباره آثار سوء حب دنیا

در ماهیت دنیا و آثار سوء حب دنیا تفکر نموده و درباره بی اعتباری دنیا که «از نسیمی دفتر ایام بر هم می خورد» بیاندیشید، این فرایند نتایج بسیار ارزشمند و زمینه های مبارکی را در جهت بیداری و پرهیز از دنیاگرایی و نیز گرایش به معنویت و روحیه ی آخرت گرایی در انسان ایجاد می کند که از جمله آنها است:
- انسان را به تقویت ایمان و عمل صالح و رعایت تقوا و تلاش برای خودسازی و تزکیه نفس که سرمایه نجات، خمیر مایه سعادت و کلید درهای بهشت محسوب می شود رهنمون می سازد. در مسیر تحقق این هدف انسان با تنظیم برنامه ای دقیق برای مراقبه و محاسبه نفس با هواهای نفسانی و دام های شیطانی مقابله می کند و با عزمی جدی درجهت رهایی از تعلقات دنیایی می کوشد. به دنیا به عنوان هدف نگاه نمی کند، بلکه دنیا را وسیله ای برای جلب رضوان و بهشت الهی قرار می دهد از اینرو دلبسته و اسیر دنیا نمی گردد. و در نتیجه به این حقیقت واصل می شود که مهمترین آرامش برای انسان، آرامش روح و وجدان است که آن از طریق تقوا و توکل بر پروردگار فراهم می شود نه از طریق حرص و ولع و دنیاپرستی! چنانکه قرآن در اینباره می فرماید: «هر کس پارسا و خدا ترس باشد خدا راه بیرون شدن از گناهان، بلا و حوادث سخت را بر او می گشاید، و از جایی که گمان نمی برد به او روزی عطا می کند و هر که در هر امر بر خدا توکل کند خدا او را کفایت خواهد کرد، که خدا امرش بر همه ی عالم نافذ و روان است و برای هر چیز قدر و اندازه ای مقرر داشته است.» به عبارتی می توان گفت؛ انسان پرهیزگار در هیچ کار و اندیشه ای به بن بست نخواهد رسید.
[۳۰] آیه الله جوادی آملی، معاد در قرآن، ج۴، ص۸۱ و ۸۲

- زمینه هایی را فراهم می سازد که انسان با مطالعه در احوال اقوام گذشته به موقتی و فانی بودن دنیا و مال و ثروت آن، پی ببرد و عمرش را که سرمایه ای بدون بازگشت است به جای تدارک آخرت و تهیه توشه تقوا به دلبستگی های کاذب و گذرای دنیا مشغول نسازد. چنانکه قرآن در همه مراحل زندگی دنیا از انسان خواسته تا درست بیندیشد و ره توشه اخروی برگزیند. برخی آیات اشاره به این مطلب دارند که: آیا در روی زمین سیر نکرده تا عاقبت پیشینیان آنان را بنگرند؟ شما مؤمنان اگر تعقل کنید به خوبی خواهید فهمید که سرای آخرت برای پارسایان و پرهیزگاران بسیار نیکوتر است. ،
[۳۳] آیه الله جوادی آملی، معاد در قرآن، ص۹۰ و ۹۱
امیر بیان علی (علیه السلام) نیز در این باره فرموده است: آیا در گذشتن پدران شما عبرت و پندی نیست؟ آیا ندیدید که گذشتگان از شما باز نمی گردند؟و...
[۳۴] نهج البلاغه، خطبه ۹۹.

- و از همه مهمتر، انسان با یاد مرگ و معاد به این حقیقت دست می یابد که، دنیا موقت و گذرا و معاد محل بقاء و جاودانگی است. از اینرو هیچگاه دلبسته دنیای فانی نمی گردد. علی (علیه السلام) فرموده است: «خوشا به حال کسی که به یاد معاد باشد، برای حسابرسی قیامت کار کند، با قناعت زندگی کند و از خدا راضی باشد.»
[۳۵] نهج البلاغه، حکمت ۴۴
، یقینا کسی که به یاد مرگ و معاد باشد به اندک بهره مندی دنیا قانع و خشنود است. به عبارتی به این حقیقت بیندیشد که ما اعتقاد به معاد و سرای آخرت و حساب و کتاب الهی و پاداش کیفر اعمال داریم و این جهان را منزلگاهی در مسیر یک سفر طولانی می دانیم و برنامه ما در این جهان آماده شدن و اندوختن زاد و توشه است نه اقامتگاهی برای همیشه ماندن!

۴.۳ - حرص دراندوختن اموال باعث درد و رنج

اندیشه کند که حرص در اندوختن و ذخیره کردن اموال و برنامه ریزی برای رسیدن به آرزوها و آمال، هرگز مایه سعادت انسان نمی شود، بلکه دائماً او را به درد و رنج گرفتار می سازد. از اینرو باید صبر و استقامت که خمیرمایه همه کارهای مثبت و پایه اصلی هرگونه اطاعت و ترک معصیت و دنیای مذموم است و از جمله اسباب ورود در بهشت و رضوان الهی است،را پیشه سازد. این اندیشه موجب می گردد در امور زندگی قناعت پیشه نموده و به ضروریات زندگی اکتفا نماید، به زندگی ساده فقرا و مردمی که در سطحی پایین تر هستند نگاه کرده و از این طریق روح انفاق و کمک به مستمندان، را در خویش تقویت نماید، زیرا انفاق، مانع دلبستگی به مال و مظاهر دنیا می گردد. و احسان و نیکوکاری عامل مهمی در وارستگی از دنیا و از جمله اسباب ورود در کانون نعمت و رحمت الهی است.
بعلاوه باید افزود؛ همان گونه که در معالجه و درمان بیماری های جسم و بدن به دکتر و پرهیز، و خوردن دارو و غیره احتیاج است، در امراض روحی نیز مراجعه به طبیب اخلاق و استفاده از داروهای معنوی ضروری بنظر می رسد. برای رسیدن به این مقصود، یعنی درمان اساسی حب دنیا، استکمال روح و سلوک الی الله، عمل به دستور العمل های اخلاقی علمای اخلاق و اولیاء الله بسیار نافع و مؤثر است.
نکته حائز اهمیت در نظر علمای علم اخلاق عبارت از اینست که؛ باید خُلقیات، در نفس انسانی به صورت ملکه درآید و از حالت حال بودن خارج گردد؛ یعنی آن قدر باید به رفتارهای پسندیده و اوصاف کمالیه توجه داشت تا آن رفتارها و اوصاف، جزء جان و نفس انسان گردد چنان که علاّمه طباطبایی‌(ره) می‌فرماید: طریقه‌ی آن این است که آن قدر آن عمل را تکرار کنی تا در نفس تو رسوخ یابد و چون نقشی که در سنگ می‌کنند ثابت گردد و راه علمی‌اش این است که به خوبی‌های آن اذعان و ایمان پیدا کنی و این طرز فکر را در خود تکرار کنی؛ یعنی راهش، تلقین علمی و عملی است.
[۳۹] تفسیرالمیزان، ج ۱، ص ۳۶۹.

نمایه مرتبط:سهولت گرایش به دنیا، سؤال ۱۰۱۴ (سایت).    



۱. آیه های زندگی، حسین اسکندری، ج ۵، ص ۲۵.
۲. حب الدنیا رأس کل خطیئه. مستدرک الوسائل، ج۱۲، ص۴۱.    
۳. تفسیر نمونه، ج ۲۶، ص ۴۰۷ – ۴۰۶.    
۴. لقمان(۳۱) آیه ۳۳.    
۵. حدید(۵۷) آیه ۲۰.    
۶. آل عمران(۳) آیه ۱۸۵.    
۷. انعام(۶) آیه ۷۰.    
۸. جاثیه(۴۵) آیه ۳۵.    
۹. آل عمران(۳) آیه ۱۹۶.    
۱۰. «و ما الحیاه الدنیا الا لعب و لهو، زندگی دنیا جز بازی و سرگرمی نیست»،انعام(۶) آیه ۳۲.    
۱۱. حدید(۵۷) آیه ۱۴، «و غرتکم الامانی، و آرزوی دور و دراز شما را فریب داد».    
۱۲. نساء(۴) آیه ۷۷.    
۱۳. نهج البلاغه، خطبه ۲۳۰.
۱۴. کنزالعمال، ح ۶۱۳۰.
۱۵. مصباح الشریعه، ص ۱۳۹.    
۱۶. «ان الله اشتری من المؤمنین انفسهم واموالهم بان لهم الجنه...»، توبه(۹) آیه ۱۱۱.    
۱۷. تفسیر نمونه، ج ۲۳، ص ۳۵۷ و ۳۵۶.    
۱۸. «الدنیا خلقت لغیرها و لم تخلق لنفسها»، نهج البلاغه، حکمت ۴۶۳.
۱۹. عنکبوت(۲۹) آیه ۶۴.    
۲۰. نهج البلاغه، حکمت ۱۳۱.
۲۱. بحارالانوار، ج ۱۴، ص ۷۴.    
۲۲. بحارالانوار، ج ۶۹، ص ۶۷.    
۲۳. آیه های زندگی، حسین اسکندری، ج ۴، ص ۱۸۲.
۲۴. بحارالانوار، ج ۱، ص ۲۲۵.    
۲۵. توبه(۹) آیه ۲۰.    
۲۶. توبه(۹) آیه ۲۱.    
۲۷. بقره(۲) آیه ۸۲.    
۲۸. نازعات(۷۹) آیه ۴۰ و ۴۱.    
۲۹. و من یتق الله یجعل له مخرجاً • و یرزقه من حیث لایحتسب و من یتوکل علی الله فهو حسبه ان الله بالغ امره قد جعل الله لکل شیءٍ قدراً، طلاق(۶۵) آیه ۲-۳.    
۳۰. آیه الله جوادی آملی، معاد در قرآن، ج۴، ص۸۱ و ۸۲
۳۱. لعلکم تتفکرون • فی الدنیا و الاخره، بقره(۲) آیه ۲۱۹-۲۲۰.    
۳۲. «افلم یسیروا فی الارض فینظروا کیف کان عاقبه الذین من قبلهم و لدار الاخره خیر للذین اتقوا افلا تعقلون»، یوسف(۱۲) ۱۰۹.    
۳۳. آیه الله جوادی آملی، معاد در قرآن، ص۹۰ و ۹۱
۳۴. نهج البلاغه، خطبه ۹۹.
۳۵. نهج البلاغه، حکمت ۴۴
۳۶. انسان(۷۶) آیه ۱۲.    
۳۷. رعد(۱۳) آیه ۲۴.    
۳۸. مائده(۵) آیه ۸۵.    
۳۹. تفسیرالمیزان، ج ۱، ص ۳۶۹.




سایت اسلام کوئست    


رده‌های این صفحه : اخلاق اسلامی | حب مال | رذائل اخلاقی




جعبه ابزار