• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

مکه‌

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: مکه، بلد امین، قسم.
پرسش: این‌که خداوند فرمود: «لا اقسم بهذا البلد» با آیه‌ی‌ «و هذا البلد الامین» سازگار نیست؟ «لا اقسم بهذا البلد»یعنی‌ «قسم به این شهر مقدس (مکه).»
پاسخ:



در مورد «لا» بین مفسران و ادیبان اختلاف است.

۱.۱ - اول

برخی گفته‌اند: «لا» صله است و معنایش «سوگند می‌خورم» است.
[۳] طبرسی، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد رازی، تهران، انتشارات فراهانی، چاپ دوم، ۱۳۵۹، ج ۲۷، ص ۹۴.


۱.۲ - دوم

برخی دیگر گفته‌اند: «لا» زائده است و مفید تأکید است، و این قول معروف و مشهور است.

۱.۳ - سوم

برخی احتمال داده‌اند از نوع «لا»ی نافیه باشد.
[۴] ظهیری، عباس، تجزیه و ترکیب و بلاغت قرآن، قم، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۹، ج ۳، ص ۳۵۱.



به‌هر‌حال تمام مفسران، اتفاق نظر دارند بر این‌که، این سوگند، به «بلد حرام» است. و آن بلد حرام، مکه معظمه می‌باشد.
[۶] ظهیری، عباس، تجزیه و ترکیب و بلاغت قرآن، قم، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۹، ج ۳، ص ۳۵۱.
و آیه‌ی بعدی هم آن را تأیید می‌کند.


معنای آن این است که: «هرچند قسم لازم ندارد ولی» سوگند می‌خورم به این شهر، شهری که تو در آن اقامت داری. این تعبیر توجه می‌دهد به این‌که، مکه به خاطر اقامت آن جناب در آن و تولدش در آن شرافت یافته است.


خداوند سرّ سوگند به «بلد مکه» را، استقرار رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله در آن اعلام داشته، و چنین فرموده است:
[۸] جوادی آملی، عبدالله، تفسیر موضوعی قرآن، قرآن در قرآن، قم، انتشارات ‌اسری، چاپ دوم، ۱۳۷۸، ج ۱، ص ۷۷.
«لا اقسم بهذا البلد و انت حلٌّ بهذا البلد»


ترجمه و تفسیر کوتاهی از آیه‌ی سوم از سوره‌ی تین: «و هذا البلد الامین»؛ یعنی‌ «قسم به این شهر اَمْن (مکه)» پس به‌طور مسلم، این آیه اشاره به سرزمین مکه دارد، سرزمینی که حتی در عصر جاهلیت به‌عنوان «منطقه‌ی امن» و حرم خدا شمرده شده، و کسی در آنجا حق تعرض به دیگری را نداشت، حتی مجرمان و قاتلان وقتی به آن سرزمین می‌رسیدند، در امنیت بودند. این سرزمین در اسلام اهمیت فوق‌العاده‌ای دارد، حیوانات، درختان، انسان‌ها و ... در آن از امنیت خاصی برخوردار خواهند بود.


پس «و هذا البلد الامین» همان مکه مشرفه است. بلد امینش خواند، چون امنیت یکی از خواصی است که برای حرم تشریع شده است، و هیچ جای دیگر دنیا چنین حکمی برایش تشریع نشده است، و این حرم سرزمینی است که خانه‌ی کعبه در آن واقع شده و خدای تعالی درباره‌ی آن فرمود: «بلد امن».


در چندین آیه‌ی دیگر نیز از شهر مکه به‌عنوان «بلد امن» یاد کرده است:

ــ می‌فرماید: «(به خاطر آورید) هنگامی که خداوند، خانه‌ی کعبه را محل بازگشت و مرکز امن و امان برای مردم قرار دادیم.».

ــ در جای دیگر می‌فرماید: « (به یاد آورید) زمانی که ابراهیم ـ علیه‌السلام ـ گفت: پروردگارا! این شهر (مکه) را شهر امنی قرار ده؛ و من و فرزندانم را از پرستش بت‌ها نگاه دار».


کعبه محلی است که همه‌ی خداپرستان به‌سوی آن روی می‌آورند. کعبه محل بازگشت و میعادگاه همه‌ی مردم است،‌ میعادگاهی اَمن و مقدس؛ زیرا ابراهیم علیه‌السلام از خداوند خواست که شهر مکه را محل امن قرار دهد:
[۱۳] . قرائتی، محسن، تفسیر نور، قم، مؤسسه در راه حق، چاپ پنجم، ۱۳۷۶، ج ۱، ص ۲۵۵.
«ربّ اجعل هذا بلداً امناً».
این بود تفسیر کوتاهی پیرامون دو آیه‌ی مورد بحث.


قول معروف و مشهور ادیبان و مفسران، در مورد «لا» در آیه‌ی «لا اقسم بهذا البلد»، این است که: «لا» به معنای زائده است و فایده‌ی آن تأکید کلام است.
[۱۵] انصاری، ابن هشام، مغنی اللبیب، قم، سیدالشهداء، چاپ سوم، ۱۳۷۸، ج ۱، ص ۳۱۳.
لذا معنای آیه چنین است:‌ «قسم به این شهر مقدس (مکه)». معنای آیه‌ی دیگر یعنی: «و هذا البلد الامین» هم می‌شود: «قسم به این شهر (مکه).»

از طرفی هم، همه‌ی مفسران به اتفاق‌ «و هذا البلد» را «مکه‌ی معظمه» معنا کرده‌اند. بنابراین معنای هر دو آیه، کاملاً همسو و همگام است، و هیچ‌گونه ناسازگاری در دو آیه به چشم نمی‌خورد، و به ذهن نمی‌آید. تازه اگر به گفته‌ی برخی، «لا»‌ در «لا اُقسم» ‌به معنای نافیه هم باشد، و معنای آن این باشد، که:‌ «به این شهر سوگند نمی‌خورم» باز معنای ناسازگاری و ناهماهنگی از دو آیه به دست نمی‌آید؛ چون سوگند نخوردن گاهی به خاطر آن است که ارزش و اهمیت آن خیلی بالا و والاست، و لذا به خاطر اهمیت و ارزش آن سوگند نمی‌خورد، در محاوره نیز گاهی چنین می‌گویند. شخصی که خیلی به دوستش عشق می‌ورزد و به وی احترام می‌گذارد، می‌گوید: «به جان شما سوگند نمی‌خورم» به جان خودم سوگند» فلان مسأله چنین است. گاهی هم «سوگند نخوردن به خاطر آن است که طرف مقابل از درک درستی برخوردار نیست، و لیاقت برای سوگند ندارد.به هر تقدیر بین دو آیه هیچ‌گونه ناسازگاری و ناهماهنگی وجود ندارد و آیات دیگر هم در این راستا وجود دارد، که در یک جمع‌بندی و تفسیر آیه به آیه، هماهنگی و سازگاری‌ زیبا بین دو آیه و آیات دیگر در این راستا برقرار است.



۱. تفسیر هدایت (ترجمه تفسیر من هدی القران)، گروهی از مترجمان، مشهد، آستان قدس، چاپ اول، ۱۳۷۷ ه ش، ج ۱۸، ص ۱۹۴.
۲. حسن الحدیث، علی اکبر قرشی، تهران، بنیاد بعثت، چاپ سوم، ۱۳۷۷ ه ش، ج ۱۲، ص ۱۲۸.
۳. من وحی القرآن، محمد حسین فضل الهی، بیروت، دارالملاک للطباعه و النشر، چاپ دوم، ۱۴۱۹ ه ق، ج ۲۴، ص ۲۶۰.
۴. پرتوی از قرآن، محمود طالقانی، تهران، شرکت سهامی انتشار، چهارم، ۱۳۶۲ ه ش، ج ۴، ص ۸۳.


۱. بلد (۹۰)،‌ آیه ۱.    
۲. تین (۹۵)، آیه ۳.    
۳. طبرسی، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد رازی، تهران، انتشارات فراهانی، چاپ دوم، ۱۳۵۹، ج ۲۷، ص ۹۴.
۴. ظهیری، عباس، تجزیه و ترکیب و بلاغت قرآن، قم، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۹، ج ۳، ص ۳۵۱.
۵. طبرسی، تفسیر مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۳۶۱.    
۶. ظهیری، عباس، تجزیه و ترکیب و بلاغت قرآن، قم، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۹، ج ۳، ص ۳۵۱.
۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، سید محمدباقر موسوی همدانی، تهران، امیرکبیر، چاپ چهارم،۱۳۷۰، ج ۲۰، ص ۲۸۹.    
۸. جوادی آملی، عبدالله، تفسیر موضوعی قرآن، قرآن در قرآن، قم، انتشارات ‌اسری، چاپ دوم، ۱۳۷۸، ج ۱، ص ۷۷.
۹. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ نوزدهم، ۱۳۷۸، ج ۲۷، ص ۱۳۹..    
۱۰. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، سید محمدباقر موسوی همدانی، تهران، امیرکبیر، چاپ چهارم،۱۳۷۰، ج ۲۰، ص ۲۸۹.    
۱۱. بقره (۲)، آیه ۱۲۶.    
۱۲. ابراهیم (۱۴)، آیه ۳۵.    
۱۳. . قرائتی، محسن، تفسیر نور، قم، مؤسسه در راه حق، چاپ پنجم، ۱۳۷۶، ج ۱، ص ۲۵۵.
۱۴. بقره (۲)، آیه ۱۲۶.    
۱۵. انصاری، ابن هشام، مغنی اللبیب، قم، سیدالشهداء، چاپ سوم، ۱۳۷۸، ج ۱، ص ۳۱۳.



سایت اندیشه قم.    


رده‌های این صفحه : قرآن شناسی | قسم های قرآنی




جعبه ابزار