• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

حرکت امام حسین

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: حرکت امام حسین علیه‌السلام، مدینه، کربلا، اصحاب، بنی‌هاشم، شهادت.
پرسش: خلاصه‌ای از جریان حرکت امام حسین ـ علیه‌السلام ـ از مدینه تا کربلا را بیان کنید.



چون معاویه در سال ۶۰ هجری قمری مرد. یزید به والی مدینه دستور داد تا از امام حسین بیعت بگیرد. وقتی ولید بن عقبه، والی مدینه از امام خواست با یزید بیعت کند، امام یک شب مهلت خواست؛ در شب بعد امام همراه اهل‌بیت خود به‌سوی مکه روانه گردید. گفتنی است امام مسیر اصلی مکه را در پیش گرفت و چون گفتند که از بیراهه برویم، نپذیرفت.
سوم شعبان سال ۶۰ ه‌ ق، امام به مکه رسیدند.


و چون خبر مرگ معاویه به اهل کوفه رسید و دانستند که امام از بیعت با یزید امتناع فرموده، همه در خانه سلیمان بن صرد خزاعی جمع شده و به امام نامه نوشتند که به کوفه بیاید و رهبری آنان را به دست گیرد و پی‌در‌پی به‌سوی امام پیک روانه کردند. از جمله قیس بن مسهر، عبدالرحمان ارحبی، عمارة بن عبدالسلولی، هانی بن هانی،‌ سعید بن عبدالله حنفی.
چون نامه‌ها و پیک‌های کوفیان زیاده از حد گردید، امام مسلم بن عقیل، پسرعموی خود را به‌عنوان نماینده به کوفه فرستاد.
[۱] محدث قمی، سفینة البحار، تهران، فراهانی، بی‌تا، ج ۲، ص ۴۶۷.
هنگامی که مسلم به کوفه رسید و اجتماع مردم را دید و همگی به او دست بیعت دادند، او به امام پیغام داد که به‌سوی کوفه حرکت کند. این جریان به گوش یزید می‌رسد؛ لذا به‌خاطر عملکرد ضعیف نعمان بن بشیر، او را از حکومت کوفه عزل و عبید‌الله بن زیاد را به جای او می‌گمارد.


با آمدن عبیدالله اوضاع دگرگون می‌شود او تمام یاران مسلم را با تهدید و تطمیع از اطراف او پراکنده می‌سازد و بالاخره او را که تنها مانده و در خانه پیرزنی مخفی گشته بود، دستگیر کرده؛ از بام قصر خود به پایین انداخته و به شهادتش می رساند.


امام حسین ـ علیه‌السلام ـ هشتم ذی‌الحجه از مکه خارج می‌شود تا مبادا توسط عمال یزید در آنجا مورد حمله قرار بگیرد و در خانه خدا خونی ریخته شود. موقع حرکت افرادی از جمله محمد حنفیه و ابن عباس می‌خواهند مانع حرکت امام به‌سوی کوفه شوند؛ اما امام به هرکدام پاسخی درخور می‌دهد.
چون امام به منطقه حاجر می‌رسد، قیس بن مسهر را برای بررسی اوضاع به کوفه گسیل می‌کنند؛ اما وقتی سپاه کوچک اما باعظمت امام به منطقه ثعلبیه می‌رسد، عده‌ای خبر شهادت مسلم بن عقیل را به ایشان می‌دهند.


در منطقه شراف بود که امام با سپاه حر بن یزید روبه‌رو می‌شوند. امام دستور می‌دهد که افراد او و اسب‌هایشان را سیراب کنند. و هر دو سپاه در نماز ظهر به حضرت اقتدا می کنند. امام به حر می‌گوید: اگر اهل کوفه بر عهدی که بستند نیستند، ما بر‌می‌گردیم، اما حر می‌گوید: من دستور دارم تا همراه سپاه تو باشم و نگذارم نزدیک کوفه شوی و یا جای دیگر بروی تا دستور دیگری برسد.
امام ـ علیه‌السلام ـ برای اینکه بهانه‌ای دست آنان باقی نماند و حجت را بر آنها تمام کند، می‌گوید: شما کوفیان نامه نوشتید و از من دعوت کردید بیایم، اکنون اگر می‌خواهید، برمی‌گردم.
[۵] هاشمی، علی بن حسین، الحسین فی طریقه الی الشهادة، قم، شریف رضی، ۱۴۱۳، ص ۹۴.



عمر بن سعد قضیه را به اطلاع عبیدالله بن زیاد می‌رساند؛ اما عبیدالله می‌گوید: به آنان بگو باید همگی با یزید بیعت کنند و او را امیرالمؤمنین بدانند؛ اما امام حسین بیعت با یزید را که به‌معنای تأیید اعمال وقیحانه او و از بین رفتن دین بود، نمی‌پذیرد.


روز هفتم محرم بود که عبیدالله دستور می‌دهد که سپاه مانع استفاده امام و یاران او از رود فرات شوند؛ لذا عمر بن سعد دسته‌ای را بر رود نگهبان می‌گذارد تا قطره آبی به خیمه‌های آل‌ رسول خدا نرسد.


عصر روز نهم محرم عمر بن سعد خطاب به سپاه خود می‌گوید: «ای لشکر خدا! بر اسب‌های خود سوار شوید و به بهشت قدم بگذارید» و به دنبال آن طبل‌های جنگ نواخته می‌شود.امام حسین ـ علیه‌السلام ـ برادرش عباس را می‌فرستد و می‌فرماید که جنگ را برای فردا نگه دارید تا ما امشب را به نیایش با پروردگار بپردازیم. در این حین شمر بن ذی‌الجوشن می‌آید و خطاب به حضرت ابوالفضل و برادران او می‌گوید: اگر بخواهید شما را امان می‌دهم تا زنده بمانید؛ اما آن حضرت جواب می‌دهد: خداوند تو و امان تو را لعنت کند. آیا ما در امان خواهیم بود، در‌حالی‌که پسر رسول خدا در امان نیست.


در همان شب امام حسین یاران خود را جمع کرده و خطاب به آنان می‌فرماید که این لشکر جرّار مرا می‌خواهند، شما می‌توانید از تاریکی شب استفاده کنید و جان به سلامت ببرید؛ اما یاران باوفایش می‌گویند: ما جان و مال و اهل خود را فدای تو می‌کنیم.
[۷] هاشمی، علی بن حسین، الحسین فی طریقه الی الشهادة، قم، شریف رضی، ۱۴۱۳، ج ۳، ص ۱۷۵.



جمعه، روز دهم محرم شد، امام طبق وظیفه الهی خویش سعی کردند تا شاید با خطابه‌ای عده‌ای را از خواب غفلت شیطانی بیدار کرده و سعادتمند نمایند؛ لذا خطاب به سپاه کوفه فرمود: ای مردم! در هوا و هوس شتاب نکنید، شما مرا می‌شناسید که فرزند دختر رسول خدا و علی بن ابی‌طالب هستم. به چه جرمی ریختن خون مرا روا می‌دانید. ای عمر بن سعد تو مرا می‌کشی تا به حکومت ری برسی؛ اما هیچ‌وقت به آرزویت نخواهی رسید.
[۸] تقوی، ابوالفضل، تمدن اسلام و ایران، قزوین، بحرالعلوم، چاپ اول، ۱۳۷۵، ص ۵۶.

حر بن یزید ریاحی به خود آمد و نادم و پشيمان به جمع ياران امام پيوست و خود را از عذاب ابدی خداوند نجات داد.


طولی نكشيد كه فرمان جنگ توسط عمر بن سعد صادر شد و بين دو سپاه جنگ درگرفت، سپس جنگ تن‌به‌تن شروع گشت. چون ظهر شد، امام از دشمن خواست كه جنگ را متوقف كنند تا به نماز بایستند؛ اما دشمن نامرد، در بين نماز به‌سوی آنان تیراندازی كردند و دو نفر را كه به حفاظت امام ايستاده بودند، به شهادت رساندند.


ابتدا اصحاب به مصاف دشمن رفته و همه شهيد شدند. سپس اولين نفر از بنی‌هاشم و فرزندان امام حسين كه به میدان جنگ رفت، حضرت علی‌اکبر بوده است. ديگر شهدای بنی‌هاشم عبارتند از: دو پسر حضرت زينب، سه برادر حضرت ابوالفضل، سه پسر امام حسن ـ عليه‌السلام ـ و علی‌اصغر و در‌نهايت برادر امام حسين عليه‌السلام، حضرت ابوالفضل كه پرچمدار لشكر بود و برای آوردن آب به خيمه‌ها به‌سوی رود فرات حمله برده بود. مجموع شهدای بنی‌هاشم ۱۷ نفر بوده است.


وقتی تمامی اصحاب و بنی‌هاشم به شهادت رسيدند، امام ـ عليه‌السلام ـ خود به‌تنهايی به قلب لشكر دشمن هجوم بردند، عمر بن سعد چون ديد با جنگ تن‌به‌تن نمی‌توانند آسيبی به فرزند علی برسانند، دستور می‌دهد دسته‌جمعی حمله كنند و درنهايت آن حضرت را به شهادت می‌رسانند و شمر خبيث برای اينكه جايزه‌ای بزرگ نصيبش شود، سر مباركش را از تن جدا می‌كند.


با شهادت امام، عمر سعد ملعون دستور حمله به خيمه‌ها و آتش زدن آنها را می‌دهد و هر‌چه در خيمه‌ها بود، حتی زیورآلات كودكان و زنان را با تمام شقاوت می‌ربايند. بدين ترتيب فجيع‌ترين روز تاريخ بشری به پايان می‌رسد و اهل‌بيت رسول خدا بدون هيچ سايبان و پوششی بر روی شتران بدون زين و جهاز تا كوفه و از آنجا تا دمشق به اسارت برده می‌شوند.


۱. محدث قمی، سفینة البحار، تهران، فراهانی، بی‌تا، ج ۲، ص ۴۶۷.
۲. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، مؤسسه الوفاء، ۱۴۰۳ ه‌ ق، ج ۴۴، ص ۳۴۰.    
۳. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، مؤسسه الوفاء، ۱۴۰۳ ه‌ ق، ج ۴۴، ص ۳۴۰.    
۴. ابن اثیر، الکامل، بیروت، داراحیاء التراث، ۱۴۰۸، ج ۲، ص ۵۶۲.    
۵. هاشمی، علی بن حسین، الحسین فی طریقه الی الشهادة، قم، شریف رضی، ۱۴۱۳، ص ۹۴.
۶. ابن اثیر، الکامل، بیروت، داراحیاء التراث، ۱۴۰۸، ج ۲، ص ۵۵۸.    
۷. هاشمی، علی بن حسین، الحسین فی طریقه الی الشهادة، قم، شریف رضی، ۱۴۱۳، ج ۳، ص ۱۷۵.
۸. تقوی، ابوالفضل، تمدن اسلام و ایران، قزوین، بحرالعلوم، چاپ اول، ۱۳۷۵، ص ۵۶.



سایت اندیشه قم    






جعبه ابزار