حد واقعی حجاب
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: حد حجاب، پوشش، چادر، ارزش، امنیت، زن.
پرسش: حد واقعی حجاب را بفرمایید و نسبت به راهکارهایی را که برای پاسخ به شبهات جوان امروزی و فرزندانمان و ترغیب آنها به رعایت حجاب وجود دارد، بفرمایید.
پاسخ:
ایام جوانی از ویژگیهای خاصی برخوردار است که برخوردهای ویژهای را نیز میطلبد. مبنای
اندیشه و
عمل جوان بیشتر
احساس است تا
عقل و خرد، و در بسیاری موارد، لذت و خوشی زمان حال مدنظر است و به آینده کمتر توجه میشود. از جمله ویژگیهای دیگر جوان، نوگرایی، تنوعطلبی،
کنجکاوی،
تقلید و رفاقت همراه با اخلاص و سنتشکنی است؛ ازاینرو مبانی و ارزشهای مقدس نیز مورد
تردید و نقد جوانان قرار گرفته و گاه پوچ و بیارزش تلقی میشود. راه حل آن است که ارزشهای واقعی و معارف روشنگر مذهبی با قالبی نو، به روز، پرتنوع و در یک ارتباط همدلانه به آنها
تسلیم شود. در این صورت است که جوان به دلیل آنکه دارای احساس خداجویی و شیفته فضیلت و فهم درست از مبانی دینی است، تأثیر مثبتی خواهد پذیرفت.
در اینجا مباحثی که ممکن است به صورت شبهه یا سؤال در ذهن جوان ـ و خصوصاً دختران جوان ـ ایجاد گردد و نیز راهکارهای گرایش دختران جوان به سوی پوشش اسلامی ارائه میگردد.
حجاب از پیشینهای کهن برخوردار است؛ چنانکه به اعتراف
تاریخ، پیش از آنکه در
اسلام مطرح شود، در تمدنهای
ایران، هند و
روم ـ حتی گاه بسیار سختتر و شدیدتر ـ وجود داشته است.
عدهای حجاب را به روز ندانسته و آن را به دلایلی مختصِ مقاطع خاص زمانی میدانند. آنها معتقدند علت و ریشه حجاب عواملی مانند: عدم امنیت زنان، تسلط مرد بر زن و استثمار او، بدبینی مرد نسبت به دیگران و ترک معاشرت با دیگران و... میباشد؛ بنابراین در زمان حاضر و با پیشرفت فکری و فرهنگی بشر، دیگر دلیلی برای حجاب یا لااقل حجاب در آن حد و قواره نمیباشد. برای پاسخ به شبهه فوق به مواردی از عوامل و دلایل تشریع حجاب اشاره میشود:
یکی از نیروهای غیر قابل انکار که
انسان دائماً با آن دست به گریبان بوده و در
زندگی بشر بسیار نیرومند ظاهر شده است،
غریزه جنسی است. شکی نیست زدودن حریمهای میان
زن و مرد و معاشرت بیبندوبار، هیجانها و التهابات جنسی را افزایش داده و تقاضای بیشتر را به صورت یک عطش روحی و یک خواست اشباعنشدنی درمیآورد. بهترین دلیل بر این امر
تجربه آزادی جنسی در
غرب میباشد که موجب از هم پاشیده شدن بنیان
خانواده و انحطاط اخلاقی شده است. پس با برداشتن حریمها، در واقع
آب بر
آتش نریختهایم؛ بلکه به آتش هیجانات روحی سوخت بیشتری میریزیم تا شعلهورتر شود.
اگر بنیان خانواده متزلزل شود، قطعاً جامعه به سوی تزلزل پیش خواهد رفت،
پوشش و حجاب در واقع وسیلهای برای منع کامیابی جنسی از طریق غیر همسر مشروع میباشد؛ زیرا تنها شخصی که از لحاظ روانی عامل خوشبخت کردن
زن میباشد، همان همسر قانونی اوست. زن با برداشتن حجاب خویش در واقع به دیگران این اجازه را میدهد که با چشم ناپاک و با اغراض پلید او را بنگرد و اینجاست که به تدریج
اعتماد اعضای خانواده به یکدیگر سست شده و
محبت و دوستی جای خود را به
کینه و
دشمنی میدهد.
گروهی حجاب را مانع
پیشرفت استعداهای بانوان و موجب فلج کردن نیروی زن میدانند؛ البته حجاب به صورت زندانی کردن زن و محروم ساختن او از فعالیتهای اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی اینگونه است؛ اما در اسلام چنین چیزی وجود ندارد، آیا اگر پسر و دختر در محیط جداگانه یا حتی در یک محیط ولی با پوشش مناسب و بدون
آرایش درس بخوانند بهتر درس میخوانند، فکر میکنند و به استاد گوش میدهند یا وقتی که کنار هر پسری یک دختر آرایش کرده و بدون حجاب یا
بدحجاب نشسته باشد؟
شکی نیست که اشیای ذیقیمت و باارزش دور از دسترس و در شرایط ویژهای نگهداری میشوند. اینکه اسلام حجاب را برای زن لازم دانسته است؛ به دلیل ارزشگذاری ویژهای است که برای زن قائل شده است. اسلام بهخوبی دریافته است که زن هر اندازه متینتر و باوقارتر و عفیفتر حرکت کند و زیباییهای خود را در معرض تماشای مرد نگذارد، بر احترامش افزوده میگردد؛
این نکته را در
انتخاب همسر نیز شاهدیم و بررسیها نشان میدهد که حتی
پسران لااُبالی از دخترانی که حجاب و پوشش بهتری دارند،
خواستگاری میکنند.
در
قرآن کریم اظهار
زینت به دو قسم تقسیم شده است، آن قسم که زینت ظاهری است اشکال ندارد؛ به تعبیر قرآن: «
و لایُبدینَ زینَتهن الا ما ظَهَر منها»؛
یعنی: «و زیورهای خود را
آشکار نگردانند مگر آنچه که (طبعاً) از آن پیداست». و در
آیه جلبات («
یا ایّها النَبیُّ قُل لاَزواجکَ وَ بناتِکَ و نساءِ المؤمنینَ یُدنینَ علَیهنَّ من جَلبیهنَّ ذلک اَدنی ان یُعرَفنَ فلا یُوذَینَ ...»؛ «ای
پیامبر! به
زنان و دخترانت و به زنان
مؤمنین بگو: پوششهای خود را بر خود فروتر گیرند. این برای آنکه شاخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند (به
احتیاط) نزدیکتر است».)
(
پوشش) نیز حجاب و رعایت دقیق آن مورد تأکید قرار گرفته است.
فقها از
آیات و
روایات چنین فتوا دادهاند که رعایت حجاب بهجز
چهره و دستها تا مچ ...
واجب است. (مراجعه شود به رسالة عملیه مراجع عظام).
در اینجا باید نکاتی مدنظر قرار گیرد:
۱.
پوشیدن چادر اگرچه
حجاب برتر و نماد
زن مسلمان میباشد، امّا
وجوب شرعی ندارد و زن میتواند حجابهای دیگری غیر از
چادر داشته باشد؛ البته پوششی که زن را در اجتماع انگشتنما کند و موجب جلبنظر نامحرم به سوی او باشد و یا اینکه نماد اجنبی و فرهنگ بیگانه باشد، از جهت مفسدههایی که بر آن مترتب است، جایز نیست. پس ملاک،
رنگ و نوع پوشش نیست؛ بلکه ملاک حفظ حرمت شئون زن است که باید در همه جا مدنظر قرار گیرد.
۲. اینکه پوشاندن چهره
واجب نشده است، چهره بدون آرایش زینتهای اضافی میباشد و گرنه چهره بزک کرده که قطعاً موجب جلب نگاه
حرام میباشد، از موارد فوق استثنا نمیشود.
برخی راهکارهای جلب دختران به حجاب بدین شرح است:
علت اصلی الگوگیری
دختران از دوستان ناباب و ترجیح آنها بر
پدر و مادر عدم ارتباط مناسب و صمیمی پدر و مادر با آنهاست. مادر باید زمانی را به ارتباط آمیخته با
محبت و مدارا با دخترش اختصاص دهد. او باید این علاقهمندی را صادقانه و با نگاه صمیمی به او نشان دهد. دختر باید بتواند بدون ترس از
تحقیر،
تنبیه و
سرزنش مسائل و مشکلات خود را با
والدین در میان بگذارد. اگر مادر به دغدغههای دخترش دلسوزانه گوش کند، دختر نیز دغدغههای مادر و از جمله پوشش مناسب را خواهد پذیرفت و به دلایل و استدلالهای مادر گوش فرا میدهد.
موعظه و
نصیحت از وظایف والدین است؛ همانگونه که
قرآن کریم میفرماید: «
و ذکّر فَانَّ الذّکری تَنفَع المؤمنین؛
» یعنی «و پند ده، که
مؤمنان را پند سود بخشد»؛ اما
تذکر به فرزندان شرایطی دارد که بدون رعایت آنها از اثراتش کاسته میشود؛ از جمله:
۱. شخص نصیحتکننده عامل به آنچه میگوید باشد؛
۲. تذکر در حضور دیگران نباشد؛
۳. زمان نصیحت کوتاه باشد؛ چراکه تکرار و طولانی کردن تذکر موجب خستگی جوان شده و تأثیر معکوس میبخشد؛
۴. نصیحت را با تحکم همراه نکند؛ چراکه جوان از تحکم و سختگیری گریزان است؛
۵. در شرایطی که جوان آمادگی پذیرشاندرز، را دارد، این کار را انجام دهد؛
۶. اگر به جای نصیحت از شیوه مشورتی استفاده شود، بهتر است؛
۷. گاه اثر پند به صورت غیر مستقیم ـ مانند نوشتن نامه یا نقل یک
حکایت ـ بیشتر است؛
۸. از گفتن نصیحتهای متعدد در یک جلسه پرهیز شود.
جوان ذاتاً از سختگیری بیزار است. یکی از عوامل افزایش
دختران فراری سختگیریهای بیجای والدین و عدم مدارا و تعامل با آنها است. بنابراین باید به جای
اجبار سعی کنیم با خواستههای جوان به صورت منطقی برخورد کرده و با آنان ارتباط دوستانه داشته باشیم. از جمله این سختگیریها در پوشش چادر نمایان میشود. میتوان به جای اجبار در پوشیدن چادر و توجیه غیر منطقی
وجوب آن سعی کنیم ابتدا خود حجاب را توجیه منطقی بکنیم و سپس از روشهای غیر اجباری او را ترغیب به پوشیدن چادر کنیم.
جوان زیباگراست. اگر
تکلیف شرعی و از جمله حجاب، زیبا و شیرین جلوه داده شود، قطعاً جوان به سوی آن گرایش مییابد. معمولاً پدر و مادرها وظایف شرعی را انجام میدهند؛ اما چنان سرد و بیروح و با احساس خستگی است که فرزند تلقی
زیبایی از آن ندارد؛ مثلاً مادرهای چادری پس از آنکه به خانه باز میگردند، چادری را به کنار انداخته و با احساس خستگی کلماتی مانند: آه خسته شدم، پختم و... را به زبان میآورند؛ واضح است که جوان ذهنیت بدی نسبت به حجاب پیدا میکند.
تکریم
شخصیت جوان موجب جلب توجه و
اعتماد او میشود. با جلب اعتماد جوان میتوان مسائل و مشکلات او را بررسی و راهنمایی نمود. به ویژه
نوجوانان و
جوانان چهبسا قبل از هر چیز به احترام نیاز دارند.
مادر باید دخترش را در انتخاب دوست شایسته راهنمایی کند و عواقب دوستی با افراد ناسالم را گوشزد کند. جوان از دوستان، به دلیل روابط صمیمی و عاطفی، اثر میپذیرد. بنابراین نباید او را رها کرد که با هر کس ارتباط داشته و هر مکانی که خواست برود؛ بلکه باید بهصورت نامحسوس رفقای او و جاهایی را که رفتوآمد میکند، زیر نظر داشت.
خلاصه آنکه: اگر جوان، ما را به عنوان یک دوست بپذیرد، آنگاه است که میتوان با او سخن گفت و ظاهر و
باطن او را تغییر داد.
۱. حسین مهدی زاده، حجابشناسی (به صورت پرسش و پاسخ)، نشر: مرکز مدیریت حوزه علمیه قم (محصول مطالعات مرکز).
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «حد واقعی حجاب»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۶/۱۱/۰۵.