قیامهای عصر امام هادی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: امام هادی، قیامها،
عباسیان، شورشها.
پرسش: چه قیامها و شورشهایی در زمان امامت امامهادی (علیهالسّلام) اتفاق افتاد؟
پاسخ اجمالی: در دوران
امامت امام هادی (علیهالسّلام) که با حکومت چندین خلیفه عباسی همزمان بود، برخوردهای اعتقادی، مناقشههای علمی، تبعیضهای قومی، فشارهای اقتصادی و سیاسی؛ جنبشهای مختلفی را با انگیزههای دینی یا غیر دینی برانگیخت که برخی از آنها مانند حرکت بابک خرم دین،
حرکت مازیار و... که اهداف قدرتطلبانه و فتنهجویانه داشتند را نمیتوان به هیچ وجه، قیامی اسلامی دانست؛ اما از طرفی، نهضتها و قیامهایی از جانب
علویان وجود داشت که جنبه دینی در آن مشهود بود. برخی درگیریهای سیاسی نیز در این زمان به شورشهایی انجامید.
دوره امامت امام هادی (علیهالسّلام) که همزمان با حکومت چند خلیفه عباسی بود، دورهای پرتنش و پرآشوبی به شمار میآمد. به طور کلی درباره این دوران باید گفت که جنبشها و برخوردهای اعتقادی، مناقشههای علمی، تبعیضهای قومی، فشارهای اقتصادی و سیاسی و...، قلمروی اسلامی را به صحنه درگیریهای مختلف گروهها و احزاب مبدل ساخت.
این جنبشها را از حیث انگیزه دینی یا غیر دینی به دو دسته «آشوب» و «نهضت» میتوان تقسیم کرد. آشوبها با اهداف قدرتطلبانه و فتنهجویانه انجام میگرفت و نهضتها که از سوی علویان به وقوع میپیوست، با انگیزههای حقگرایانه صورت میپذیرفت.
این نوشتار نگاهی گذرا به این حرکتها و جنبشها دارد.
آشوبها با اهداف قدرتطلبانه و فتنهجویانه انجام میگرفت؛ در اینجا به نمونه های از این آشوبها اشاره میکنیم.
«
بابکیه»، فرقهای بودند که از «
بابک خرمدین» پیروی میکردند
و تا اندازهای حرکت آنان نمود دینی و هدف سیاسی داشت و خطرناکترین حرکتی بود که در دوران امام هادی (علیهالسّلام) رخ داد. بابک خودش را به «
ابو مسلم خراسانی» مرتبط میدانست و ادعا میکرد که از نسل دختر او است.
او با سیاستی که داشت، موفق شد همه بخشهای آذربایجان را به هم پیوند دهد.
معتصم در سال ۲۲۰ هجری قمری به بزرگترین فرماندهاش، «افشین» دستور سرکوبی او را داد. افشین بابک را شکست داد و سرانجام دستگیر کرده نزد معتصم برد و به گونه فجیعی به قتل رسانید.
هنوز حکومت عباسی از آشوبهایی که بابک برانگیخته بود، رهایی نیافته بود که با حرکت فرد ایرانی دیگری روبرو شد. «مازیار» اهل طبرستان و سالار قلعه طبرستان بود.
او وطن خود را عرصه فعالیتهای انقلابی خصمانه با حکومت قرار داد.
مازیار به اقتضای سیاست، ادعای مسلمانی کرده بود،
و «محمد»، نام گرفت
و در زمان مامون به استانداری
طبرستان و
دماوند منصوب و به «سپهبد» نامدار شد.
او در سال ۲۲۴ هجری دست به مخالفت با معتصم زد، و با لشکریان او جنگید.
تا اینکه در سال ۲۲۵ هجری به
سامرا آمد.
مازیار از دشمنی میان «طاهریان» و «افشین» بهره جست و با افشین، مکاتبه و او را به سرپیچی از فرمان حکومت تشویق کرد تا خطر سرکوب او را از خود دور کند. مازیار به او وعده داد که در این صورت میتواند
خراسان را که افشین به آن طمع فراوانی داشت، از چنگ حکومت بیرون آورد.
ولی بعداً اعتراف کرد که افشین او را به شورش و نافرمانی و گرایش به مجوسیت تحریک کرده است.
خلیفه که از اهداف این شورش آگاه شده بود، به سرکوبی آنها برخاست و مازیار را دستگیر کرد و او را آن قدر تازیانه زد که مُرد.
بغداد در سال ۲۵۱ هجری طعمه تاخت و تاز معتز و مستعین بر سر قدرت گردید.
از اینرو؛ آشوبهایی از سوی برخی انجام گرفت که، ماهها به طول انجامید و گروه بسیاری از مردم کشته و خانههایشان ویران شد. در سال بعد، شورشی دیگر علیه «
محمد بن عبداللّه بن طاهر»، والی بغداد صورت گرفت.
بسیاری حرکتها و جنبشهای مسلحانه دیگر در
اندلس و شهرهای دمشق نیز صورت گرفت که شرح کامل آن در تاریخ آمده است و از وضع نابسامان سیاسی در این دوره از خلافت عباسیان حکایت میکند.
در نگاهی کلان، اعتقاد
شیعه مبنی بر حقانیت خلافت خاندان
پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، عامل احیای حرکت انقلابی علویان و شیعیان بر ضد حاکمیت را تشکیل داد و در درجه دوم، این حرکتها، بازتابی روشن از سیاستها و برنامههای سرکوبگرانه عباسیان بود. روحیه تسلیمناپذیری علویان در برابر ستم از یک سو و فشار بیش از حد عباسیان بر شیعیان و نسلکشی آنها از سوی دیگر، چهرههای برجسته و ممتاز علوی را بر آن داشت تا برای احقاق حق امامان خود و پایان دادن بر اعمال ننگین دستگاه ظلم، دست به قیام بزنند. سردمداران این قیامها، - که خود از نوادگان
ائمه اطهار (علیهمالسّلام) بودند - به انگیزه براندازی نظام ستمپیشه عباسی با شعار «الرّضا من آل محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) »
قیام خود را آغاز کردند.
نهضتها که از سوی علویان به وقوع میپیوست، با انگیزههای حقگرایانه صورت میپذیرفت که در اینجا نمونههایی از آنها را ذکر میکنیم.
یحیی بن عمر بن
یحیی بن حسین بن
زید بن علی بن حسین بن
علی بن ابیطالب (علیهالسّلام)،
در سال ۲۵۰ هجری قمری در
کوفه قیام و ظهور نمود.
او در دوران خفقان خلافت
متوکل قیام خود را در خراسان آغاز کرد و متوکل، عبداللّه بن طاهر، را مامور سرکوب او کرد. او پس از مدتی دستگیر شد و پس از ضرب و جرح فراوان در زندان «
فتح بن خاقان» زندانی گردید. سالیانی بعد، در زمان
مستعین عباسی از زندان آزاد شد و به بغداد رفت و دوباره پرچم قیام را با شعار «الرضا من آل محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) » برافراشت و مردم کوفه را نیز به یاری خود برانگیخت.
امیر بغداد،
محمد بن عبداللّه بن طاهر، به رویارویی با او برخاست. سرانجام یحیی پس از مقاومت بسیار شکست خورد و به
شهادت رسید و دستهای از افراد او اسیر شدند. اسیران را با پای برهنه وارد بغداد کردند و هر کس را که عقب میماند، گردن میزدند. در میان اسیران، بزرگانی بودند که از آن جمله، «
اسحاق بن جناح» را میتوان نام برد. سر یحیی را از بدن جدا کردند. مردم با آگاهی از شهادت او، به شدت گریستند. شهادت یحیی موجی از اندوه و سوگ را در میان شیعیان ایجاد کرد و شاعران آزادهای که در آن دوران میزیستند، در رثای او اشعار بسیاری سرودند.
حسن بن زید از نوادگان
امام حسن مجتبی (علیهالسّلام) بود.
مورّخان اسلامی قیام وی را سال ۲۵۰ هجری و در ناحیه طبرستان ضبط کردهاند. او توانست در این ناحیه افراد بسیاری را برای پیوستن به قیام خود دعوت کند. قیام او نزدیک به بیست سال طول کشید.
او توانست ناحیه طبرستان را در اختیار خود بگیرد و سرزمینهای دیگری مانند
ری را نیز از سلطه
عباسیان بیرون آورد.
حسین بن محمد بن حمزه بن عبدالله بن حسین بن علی بن
حسین بن علی بن ابیطالب (علیهالسّلام)،
در سال ۲۵۱ هجری در کوفه بر ضد حکومت ستم پیشه عباسی قیام کرد که با دوران خلافت مستعین هم زمان بود.
خلیفه وقت، «
مزاحم بن خاقان» را برای سرکوبی وی گسیل داشت.
جنگ بین آنها در گرفت و حسین شکست خورد و به سوی شهر عقب نشست. مردم در دفاع از این انقلابی ستمستیز، به سوی مزاحم، سنگ پرتاب کردند. او از این حرکت مردم بسیار خشمگین شد و به افراد خود فرمان داد تا شهر را آتش زنند. آنها درِ بزرگ شهر و هفت بازار و هزار خانه را به آتش کشیدند و نوامیس را مورد هتک حرمت قرار دادند. زندانها را نیز از علویان آکندند و این گونه قیام حسین بن محمّد زید را سرکوب کردند.
اسماعیل بن یوسف بن ابراهیم بن عبدالله بن حسن بن
حسن بن علی بن ابیطالب (علیهالسّلام) در سال ۲۵۱ هجری در
مکه دست به قیام زد و با امیر مکه (
جعفر بن فضل) به مقابله برخاست. او توانست قدرت را در این شهر به دست بگیرد و به خزانهداری شهر و نیز آنچه در
کعبه نگهداری میشد، دست یابد.
اسماعیل بن یوسف پس از قیام خود، حکمران مکه را همراه هوادارانش بیرون راند و بسیاری از آنان را کشت. پس از آن به سوی
مدینه لشکر کشید و آنجا را نیز به تصرف خود در آورد و دوباره به مکه بازگشت. شهر مکه در محاصره اقتصادی قرار گرفت تا جایی که مردم از تشنگی و گرسنگی تلف میشدند و لشگریان معتز با آنان وارد جنگ شدند که جنگ آنها در
روز عرفه بود. هزار و صد حاجی در خون خود غلتیدند و در آن سال، کسی در عرفات توقف نکرد.
سایت اسلام کوئست، برگرفته از مقاله "قیام و شورشهای زمان امام هادی(ع)"، تاریخ بازیابی۱۳۹۹/۰۹/۳۰.