آخرین آیه
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: آیات قرآن، پیامبر صلیاللهعلیهواله، طولانی شدن
عمر پیامبر،
آیه اکمال،
سوره نصر، ختم
نبوت .
پرسش: خواهشمندم مقداری پیرامون آخرین آیات نازل شده بر
پیامبر ـ صلیاللهعلیهواله ـ توضیح دهید و اینکه این آیات در کدام زمان و در چه سنی بر ایشان نازل شد؟ آیا امکان اضافه شدن آیات بر قرآن در صورتی که عمر آن حضرت بهعنوان مثال تا ۷۰ سال میرسید، بود یا نه؟
پاسخ: درباره آخرین آیاتی که بر پیامبر ـ صلیاللهعلیهواله ـ نازل شده است، روایات متعدد و مختلفی وجود دارد. در جمعبندی روایات میتوان گفت: آخرین سوره کامل که بر پیامبر ـ صلیاللهعلیهواله ـ نازل شده، سوره «نصر» بوده است که قبل از فتح مکه یا در همان سال
فتح ، نازل شده است و آخرین سوره نازل شده از لحاظ آیات آغازین، سوره «
برائت » بوده است که در سال نهم
هجرت بعد از فتح
مکه در هنگام مراجعه از
جنگ تبوک نازل شده است؛اما از نظر آیات، درباره آخرین آیه نازل شده بر پیامبر ـ صلیاللهعلیهواله ـ به نظر میرسد ترجیح با این نظریه است که آیه اکمال
دین (مائده، ۳ )
آخرین آیه است. چون این آیه اعلام به کامل شدن دین و هشدار به پایان رسیدن
وحی است و این آیه در ۱۸ ذیحجه سال دهم هجرت در برگشت از
حجة الوداع نازل شده است. البته شاید بتوان گفت که آیه اکمال دین آخرین
آیه از آیات
احکام است و آیه ۲۸۱ سوره بقره
آخرین آیهای است که بر پیامبر ـ صلیاللهعلیهواله ـ وحی شده است که این آیه ۲۱، ۹ یا ۷ روز قبل از
رحلت پیامبر ـ صلیاللهعلیهواله ـ نازل شده است. اما در پاسخ به قسمت دوم پرسش، باید متذکر شویم با وجود دلایل قطعی ختم نبوت و اینکه پیامبر اکرم ـ صلیاللهعلیهواله ـ آخرین فرستاده خداوند است، امکان اضافه شدن آیات قرآن در صورت طولانیتر بودن عمر پیامبر ـ صلیاللهعلیهواله ـ معنا ندارد؛ چون لازمهاش این است که خداوند پیام کامل و آخرین خود را ناقص رها کرده است و به پایان نبرده است و این تناقض آشکار است.
درباره آخرین آیاتی که بر پیامبر ـ صلیاللهعلیهواله ـ نازل شده است، روایات متعدد و مختلفی وجود دارد و به همین جهت مفسران نیز اختلاف نظر دارند:
در بسیاری از روایات
شیعه و
اهل سنت آمده است که آخرین چیزی که بر پیامبر ـ صلیاللهعلیهواله ـ نازل شده است، سوره مبارکه «نصر» میباشد.
روایات دیگری آخرین آیه نازل شده را، آیات اول سوره برائت بیان میکنند که در سال نهم هجرت پس از فتح مکه در هنگام مراجعه از
جنگ تبوک ، بر پیامبر ـ صلیاللهعلیهواله ـ نازل شده است.
روایات زیادی نقل شده که آخرین آیهای که نازل شده است، آیه «
وَ اتَّقُوا یَوْماً تُرْجَعُونَ فیهِ إِلَی اللَّهِ ثُمَّ تُوَفَّی کُلُّ نَفْسٍ ما کَسَبَتْ وَ هُمْ لا یُظْلَمُونَ »
است که
جبرئیل پس از نزول دستور داد، در اول آیه ۲۸۰ سوره بقره قرار گیرد و این
حادثه ۲۱ یا ۷ روز قبل از رحلت پیامبر ـ صلیاللهعلیهواله ـ بوده است.
ابن واضح یعقوبی معتقد است طبق روایات صحیح و صریح، آخرین آیهای که بر پیامبر ـ صلیاللهعلیهواله ـ نازل شده است، آیه اکمال دین «
الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتی وَ رَضیتُ لَکُمُ الْإِسْلامَ دیناً »
است که نزول آن در
غدیر خم روز نصب امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب ـ علیهالسلام ـ بوده است.
مرحوم آیت الله معرفت میگویند: شکی نیست که
سوره «نصر» پیش از (آیات اول) سوره برائت نازل شده است؛ چون سوره نصر بشارت به
فتح مکه است (پس قبل از فتح مکه نازل شده است) یا در همان سال فتح، در مکه نازل شده؛
درحالیکه سوره برائت یک سال پس از فتح مکه نازل شده است. پس جمعبندی روایات به این صورت است:
آخرین سوره کامل که بر پیامبر ـ صلیاللهعلیهواله ـ نازل شده، سوره «نصر» بوده و آخرین سوره نازل شده از لحاظ آیات آغازین، سوره «
برائت » بوده است.
درباره آخرین آیه نازل شده بر پیامبر ـ صلیاللهعلیهواله ـ به نظر میرسد ترجیح با نظریه یعقوبی است که آیه اکمال
دین ، آخرین
آیه است. چون این آیه اعلام به کامل شدن دین و هشدار به پایان رسیدن
وحی است.
اما درباره آیه ۲۸۱
سوره بقره ، دو نظریه است:
این آیه در حجة الوداع در
منا روز
عید قربان بر پیامبر ـ صلیاللهعلیهواله ـ نازل شده است.
اگر این روایت درست باشد، آخرین آیه، اکمال دین است. چون آیه اکمال دین در ۱۸ ذیحجه در برگشت از
حجة الوداع نازل شده است.
اگر این
روایت درست باشد، باید آخرین آیه، همین آیه باشد و در این صورت میتوان گفت که آیه اکمال دین، آخرین آیه از آیات احکام است و آیه ۲۸۱ سوره بقره آخرین آیهای است که بر پیامبر ـ صلیاللهعلیهواله ـ وحی شده است.
اما در پاسخ قسمت دوم پرسش شما که آیا در صورت طولانیتر بودن عمر پیامبر ـ صلیاللهعلیهواله ـ امکان اضافه شدن آیات قرآن نیز وجود داشته است یا نه، باید متذکر شویم که براساس دلایل مسلم و قطعی، پیامبر اکرم ـ صلیاللهعلیهواله ـ
خاتم الانبیا میباشند و
قرآن ، آخرین پیام خداوند است. بر این اساس باید بگوییم خداوند پیام کامل و آخر خود را توسط پیامبر ـ صلیاللهعلیهواله ـ به مردم رسانده است، حال اگر
عمر پیامبر ـ صلیاللهعلیهواله ـ کوتاهتر میبود، تمام این پیام در همان مدت کوتاه عمر پیامبر ـ صلیاللهعلیهواله ـ نازل میشد و اگر عمر پیامبر ـ صلیاللهعلیهواله ـ طولانیتر میشد، تمام این پیام را در زمان طولانیتری بر پیامبر ـ صلیاللهعلیهواله ـ نازل میکرده است.
بنابراین با وجود دلایل قطعی ختم نبوت، امکان اضافه شدن آیات قرآن در صورت طولانی بودن عمر پیامبر ـ صلیاللهعلیهواله ـ معنا ندارد؛ چون لازمهاش این است که خداوند پیام کامل و آخرین خود را ناقص رها کرده و به پایان نبرده است و این تناقض
آشکار است.
در اینجا برای اطلاع بیشتر گفتار استاد هادوی تهرانی را در اینجا نقل میکنیم:
آیا قرآن به حقایق و معارف روزگار خود بستگی دارد؟ آیا اگر پیامبر ـ صلیاللهعلیهواله ـ در زمان و مکان دیگری به پیامبری مبعوث میشد، باز همین آیات به همین
زبان بر او نازل میگردید؟ و بالاخره آیا قرآن یک جنبه تاریخی دارد؟
برخی در مقام پاسخ به این پرسشها نگاهی مطلقگرایانه را پی گرفته و گفتهاند: آیات قرآن اموری وحیانی هستند و فراتر از زمان و مکان میباشند و هیچگونه ارتباطی با تاریخ و امور تاریخی ندارند. به گمان آنها
پیامبر ـ صلیاللهعلیهواله ـ اگر در هر زمان و مکان به پیغمبری مبعوث میشد، همین آیات نازل میگشت و هیچ تغییری در زبان یا مطالب قرآن پیش نمیآمد.
در برابر این نگرش، گروهی کاملاً نسبیگرایانه به مسئله پاسخ داده و گفتهاند: مطالب قرآنی همگی وابسته به شرایط خاصی است که قرآن در آن نازل شده است و اگر زمان و مکان تغییر میکرد، نهتنها زبان عوض میشد، بلکه مطالب قرآن نیز متفاوت میبود. آنها معتقدند اگر عمر پیامبر اکرم ـ صلیاللهعلیهواله ـ افزونتر میبود یا آن حضرت زودتر به پیغمبری مبعوث میشد و دوران
رسالت آن حضرت بیشتر بود، بر آیات قرآن افزوده میشد و شاید حجم قرآن چندین برابر حجم فعلی آن میگردید.
برای ارزیابی صحیح این مسئله و پاسخ درست به آن، توجه به چند نکته لازم است:
همانگونه که قبلاً اشاره کردیم، آنچه در حیات آدمی تغییر میکند، مربوط به پوسته زندگی اوست و هرگز
هویت اصلی و جوهری آدمی با این تحولات دگرگون نمیشود. با این وصف، تفاوت موقعیتهای تاریخی، گوهر آدمیان موجود در این موقعیتهای مختلف را متفاوت نمیسازد.
دین به جانب ذاتی و جوهری هویت آدمی نظر دارد که امری ثابت و غیر متحول است؛ البته ادیان در سیر تاریخی خود، به تناسب افزایش استعداد مخاطبان برای دریافت حقایق دینی، بهسوی کمال حرکت کردهاند و این سیر تکاملی در دین خاتم به منتهای خود میرسد و کاملترین دین ظهور مییابد، دینی که دربردارنده تمام آنچه باید از طریق وحی بیان گردد، میباشد و از
تحریف مصون است؛ ازاینرو مجالی برای ظهور
دین دیگر باقی نمیگذارد.
پیامبری که دینی را برای مردم به ارمغان میآورد، باید با حقایق معارف و زبان مردم روزگار خود با آنها گفتوگو کند تا امکان مفاهمه فراهم شود و آنها بتوانند پیام او را بفهمند. ازاینرو اگر پیغمبری در بین مردمی که به
زبان عبری صحبت میکنند، به پیامبری مبعوث شود، باید با آنها عبری سخن بگوید تا
سخن او را بفهمند. از سوی دیگر، باید برای
تمثیل و توضیح پیام خود از مفاهیمی بهره بگیرد که آنها میتوانند درک کنند. پس حقیقت تاریخی زمانهای که در آن به پیامبری برگزیده شده است، در زبان قالب و محتوای پیام او تأثیر میگذارد و به این ترتیب عناصر موقعیتی در کنار عناصر ثابت در دین ظهور پیدا میکنند.
با این وصف، اگر پیامبر اکرم ـ صلیاللهعلیهواله ـ در یک سرزمین انگلیسی زبان به پیغمبری مبعوث میشد، بیشک قرآن به زبان انگلیسی نازل میگشت و اگر در آن سرزمین بهجای
شتر ، مردم با پنگوئن سر و کار داشتند، بهجای اشاره به شگفتیهای
خلقت شتر، به عجایب
آفرینش پنگوئن اشاره میشد.
اما این امر باعث نمیشود که مطالب قرآن قداست و ارزش خود را از کف بدهد؛ زیرا:
این تفاوتها اگر پیدا میشد، فقط به حوزه عناصر موقعیتی که با پوسته زندگی انسانی ارتباط دارند، مربوط میشد و به ساحت عناصر ثابت که ناظر به هویت آدمی هستند، سرایت پیدا نمیکرد. به دیگر سخن، پیام جاودان دین
خاتم در هر زمان و مکان یکسان است؛ هرچند ممکن است اگر در زمان و مکان دیگری ظهور پیدا میکرد، زبان و قالب و محتوای آن در بخش موقعیتی دستخوش تغییر میشد.
انتخاب زمان و مکان پیامبری یک پیامبر با
علم و حکمت الاهی صورت میگیرد و امری اتفاقی نیست. اینکه پیامبر اکرم ـ صلیاللهعلیهواله ـ در جزیره العرب در آن برهه خاص تاریخی به پیامبری مبعوث میشود، یک حادثه بیدلیل و
حکمت نیست. اینکه چنین فضایی اقتضا میکرده است، قرآن به
زبان عربی باشد، نشان میدهد که در حکمت الاهی، این زبان مناسبترین زبان برای عرضه مفاهیم دین خاتم بوده است و اینکه
اسلام در فضای فرهنگی
عرب جاهلی ظهور میکند، بیانگر این حقیقت است که برای تبیین مفاهیم ماندگار اسلام بهترین شرایط در همین فضا وجود داشته است. پس اگر در قرآن به شتر مثال زده میشود، این بهدلیل آشنایی مخاطبان با این حیوان است؛ اما برگزیدن این مخاطبان با این نوع
معرفت برای بیان یک حقیقت قرآنی، نشان میدهد بهترین مثال برای آن مطلب همان «شتر» بوده است.
بنابراین در حکمت الاهی همین تعداد آیات به همین زبان
عربی و با همین مثالها و ویژگیها بهترین شیوه برای رساندن پیام دین خاتم بوده است؛ ازاینرو میتوان گفت: اگر دوران
نبوت پیامبر ـ صلیاللهعلیهواله ـ افزایش مییافت، تغییری در تعداد آیات و محتوای آنها رخ نمیداد.
پایگاه اسلام کوئست.