• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

گرایش به دنیا

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: دنیا، سیر و سلوک، آخرت، حرکت صعودی، گرایش به دنیا، فطرت الهی، حرکت نزولی.

پرسش: چرا گرایش به مادیات و ظاهر دنیایی بیشتر و آسان‌تر از گرایش به آخرت و امور معنوی است؟

پاسخ: همان‌گونه که در عالم طبیعت حرکت نزولی آسان‌تر از حرکت صعودی است، حرکت و سیر در امور معنوی و اخلاقی نیز این چنین است. در اصطلاح قرآن کریم، به حرکت صعودی همراه با تلاش و رنج «کَدْح» گفته می‌شود. خداوند در سوره انشقاق آیه ۶ می‌فرماید: «ای انسان تو در سیر به سوی پروردگارت تلاش می‌کنی همراه با زحمت و رنج (کدح)». در حالی که دنیا، دنیا نامیده شد؛ چون که پست‌تر از هر چیزی است. و برای سقوط در درّه هوا و هوس کافی است انسان چشم خویش را نسبت به کمالات و پاکی‌ها و فطرت و عقلانیت فرو بندد. حرکت به سوی معنویت همچون صعود کردن بر کوه سخت و دشوار است؛ اما حرکت در مسیر تمایلات نفسانی چونان حرکت در سراشیبی و فرود، سهل است و آسان؛ زیرا گرایش به سوی آخرت و امور معنوی، حرکت به سمت فطرت الهی و گرایش به دنیا و مادیات، حرکت براساس طبیعت مادی است و انسان، انس بیشتری با ظواهر و عالم ماده دارد.



همان‌گونه که در عالم طبیعت حرکت نزولی آسان‌تر از حرکت صعودی است، حرکت و سیر در جریان امور معنوی و اخلاقی نیز این چنین است. به فرموده قرآن مجید، حرکت صعودی حرکتی است همراه با زحمت و رَنج: «یا ایّها الانسان انک کادح الی ربک»؛ یعنی ای انسان تو در سیر به سوی پروردگارت تلاش می‌کنی (همراه با زحمت و رنج).


«کدح» در لغت عرب به معنای تلاش است و در مفهوم آن شدتِ زحمت و سعی نهفته است.
[۲] عسکری، ابوهلال، الفروق فی اللغة، ص۳۶۹، انتشارات آستان قدس رضوی.



برای سقوط و شقاوت کافی است آدمی تابع هوا و هوس باشد؛ چون حرکت در مسیر تمایلات نفسانی، همانند حرکت در فرود و سراشیبی ساده و آسان است، اما حرکت بر طبق دستور عقل و مسیر شریعت و مخالفت با دنیا و شیطان و تمایلات نفسانی حرکت بر فراز و صعود است، همچون بالا رفتن از کوه، دشوار و سخت، اما همراه با احساس سعادتمندی و باور انسانی.


از نگاه قرآن کریم، انسان موجودی است که از یک‌سو فطرتی الهی و از سوی دیگر طبیعتی مادی دارد. فطرت، او را به سمت معارف بلند، معنویات و خیرات دعوت می‌کند و طبیعت، او را به حضیض مادیت، شهوات و شرور فرا می‌خواند. حیات انسان، صحنه مبارزه دایم بین طبیعت و فطرت اوست. اگر طبیعت انسان بر فطرت غلبه کند و او مسیر طبیعت را دنبال نماید، از نگاه قرآن این انسان، انسانی است وارونه و منحرف و اگر فطرتش غالب شد و طبیعتش در مسیر فطرت قرار گرفت ؛در این صورت، این انسان، انسانی است که در مسیر هدایت قرار گرفته و در طریق حق قدم برداشته است.
[۳] هادوی تهرانی، مهدی، باورها و پرسش‌ها، ص۸۴، مؤسسه فرهنگی خانه خرد.



دنیا در لغت به معنای پستی است و برای دنیاخواهی، کافی است چشم از آسمان تعالی فرو بندیم؛ اما برای خروج از جاذبه دنیا و صعود به سوی معنویت، صرف تمایل درونی، ادعا و گفتار کافی نیست؛ بلکه مخالفت با هوا و هوس، درگیری با وسوسه‌های شیطان، ترک آداب و رسوم و عادات مذموم و قطع هزاران رشته که هرکدام به نحوی انسان را درگیر و اسیر روزمرگی نموده، لازم است. لذا بزرگان اخلاق و عرفان عملی، گاهی به صد میدان، یا هزار منزل، یا در قالب آداب سیر و سلوک، حقایق بلند معنوی و طریق صعود از پله‌های رشد و کمال را مطرح نموده‌اند تا در نهایت، انسان بتواند از قید و بند نفسانیت بدر آمده و بنده مطیع حضرت حق باشد.


سیروسلوک عبد به سوی خدا، سیر عمودی است نه افقی و منظور از عمودی در این‌جا، عمودی در هندسه الهی است، نه در هندسه طبیعی؛ یعنی به «مکانت برتر» راه یافتن است نه به «مکان برتر» رفتن؛ ازاین‌رو زاد و توشه‌ای طلب می‌کند تا انسان را در سیر به مکانت برتر کمک کند. خداوند از سیروسلوک، به عنوان یک سفر صعودی و عمودی یاد می‌کند و در سوره مجادله می‌فرماید: «یرفع الله الذین آمنوا منکم و الذین اوتوا العلم درجات»؛ «خداوند (رتبه) کسانی از شما را که ایمان آورده و کسانی را که دانشمندند (به حسب) درجات بلند می‌کند».
کسی که سیر صعودی کند، مرتفع می‌شود و ذات اقدس اله از این سیر به «رَفع» یاد می‌کند؛ چنانکه در سوره فاطر، از این سیر به «صعود» تعبیر شده است: «الیه یصعد الکلم الطیب و العمل الصالح یرفعه»؛ «کلمات پاکیزه به سوی او بالا می‌رود و کار شایسته، به آن رفعت می‌بخشد».
بنابراین از این دو تعبیر «رفع» و «صعود» معلوم می‌شود که سیر و سلوک، عمودی و مکانت‌طلبی است، نه افقی و مکان‌خواهی؛ چون سیر به طرف مکان - گرچه مکان برتر باشد - باز، افقی است، نه عمودی و خدا از رفعت کسانی مانند حضرت ادریس (علیه‌السلام) که این سفر را پشت سر گذاشته‌اند، چنین یاد می‌کند:
«و رفعناه مکاناً علیاً»، که منظور از آن، مکانت عالیه است نه مکان صوری و ظاهری. ذات اقدس خداوند در وصف خود نیز به عنوان کسی که دارای درجات رفیعه است یاد می‌کند: «رفیعُ الدّرجات ذوالعرش».
بنابراین سیر إلی الله، یعنی سیر به طرف درجات رفیعه و مؤمنان از درجات رفیعه و عالمان از درجات برتر و بیشتری برخوردارند و کلمه طیّب به آن سمت صعود می‌کند.
[۸] جوادی آملی، عبدالله، تفسیر موضوعی قرآن کریم، مراحل اخلاق در قرآن، بخش سوم، ص۲۲۳، مرکز نشر اسراء.



تعابیر دیگر دلالت می‌کنند بر این‌که خداخواهی، حرکت صعودی و رفعت و دنیاخواهی، حرکت نزولی و ذلت و خواری است.
«دنیا، دنیا نامیده شد؛ چون که پست‌تر از هر چیزی است».
«دنیا انسان را خوار می‌کند».
«برای نزدیک شدن به حق و رفعت به سوی درجات معنوی... اگر دست از اموال و فرزندان بکشید، سزاوار است».
«از لغزش جوان‌مردان درگذرید؛ زیرا جوان‌مردی نمی‌لغزد، جز آن‌که دست خدا او را بلندمرتبه می‌سازد».


بنابراین چون گرایش به سوی امور معنوی و آخرت، حرکت به سمت فطرت الهی و گرایش به دنیا و مظاهر مادی، حرکت براساس طبیعت مادی و ابتدایی انسان است، و انسان اُنس بیشتری با ظواهر و عالم ماده دارد و مشغول به آن است: «یعلمون ظاهراً من الحیوة الدنیا و هم عن الاخرة غافلون»؛ یعنی از زندگی دنیا، ظاهری را می‌شناسد و حال آن‌که از آخرت غافل‌اند. و نیز هر آنچه که منافع و ثمرات آن زودرس و نقد باشد، مراد و مطلوب انسان‌هاست: «کلّا بل تحبون العاجلة، و تذرون الآخرة»؛ یعنی ولی نه، (شما دنیای) زودگذر را دوست دارید و آخرت را وا می‌گذارید. که بر همین اساس امیرمؤمنان علی (علیه‌السلام) می‌فرماید: «آثر و اعاجلاً و آخرّوا آجلاً»؛ (اهل ضلال)، دنیا و زودگذرها را مقدم نموده و آخرت و زمان‌دارها را مؤخر کردند.
در نتیجه، گرایش انسان به مادیات و دنیا، آسان‌تر به نظر می‌رسد.



۱. انشقاق/سوره۸۴، آیه۶.    
۲. عسکری، ابوهلال، الفروق فی اللغة، ص۳۶۹، انتشارات آستان قدس رضوی.
۳. هادوی تهرانی، مهدی، باورها و پرسش‌ها، ص۸۴، مؤسسه فرهنگی خانه خرد.
۴. مجادله/سوره۵۸، آیه۱۱.    
۵. فاطر/سوره۳۵، آیه۱۰.    
۶. مریم/سوره۱۹، آیه۵۷.    
۷. غافر/سوره۴۰، آیه۱۵.    
۸. جوادی آملی، عبدالله، تفسیر موضوعی قرآن کریم، مراحل اخلاق در قرآن، بخش سوم، ص۲۲۳، مرکز نشر اسراء.
۹. ری شهری، محمد، حسینی، سید حمید، منتخب میزان الحکمه، روایت شماره ۲۱۷۱.    
۱۰. ری شهری، محمد، حسینی، سید حمید، منتخب میزان الحکمه، روایت شماره ۲۱۹۲.    
۱۱. شریف رضی، نهج البلاغه ت حسون، ص۱۱۱، خطبه۵۲.    
۱۲. شریف رضی، نهج البلاغه ت حسون، ص۷۷۳، خطبه۲۰.    
۱۳. روم/سوره۳۰، آیه۷.    
۱۴. قیامت/سوره۷۵، آیه۲۰ ۲۱.    
۱۵. شریف رضی، نهج البلاغه ت حسون، ص۳۰۹، خطبه۱۴۴.    



پایگاه اسلام کوئست، برگرفته از مقاله «گرایش به دنیا»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۱/۱۶.    



جعبه ابزار