کنترل جمعیت
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: کنترل جمعیت، قتل، اولاد،
فقر،
ترس، مفسده، سوره انعام، سوره اسراء.
پرسش: آیا کنترل جمعیت با آیه ۱۵۱ سوره انعام که میفرماید: «وَلاتَقْتُلُوا اَوْلادَکُمْ من اِمْلاقٍ...» منافات ندارد؟
پاسخ: کنترل جمعیت به شکل گسترده و افراطی آن، خطرهای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و... را برای جامعه اسلامی به خصوص دولت و ملت
شیعه به دنبال دارد که
غفلت از آنها میتواند عواقب غیر قابل جبرانی را به دنبال داشته باشد و برخی
علما و
دانشمندان معاصر نیز خطر این مفاسد را گوشزد کردهاند و کنترل بیرویه
جمعیت مسلمانان ـ به خصوص
شیعیان ـ عامل شکست آنها در عرصههای مختلف و نوعی کمک به اجرای نقشه استعمارگران است.
براساس
آیات ۳۱ سوره اسراء و ۱۵۱ سوره انعام،
قتل به هر شکل آن
حرام است. مفسده نهی از کشتن اولاد تنها به خاطر مفسده
قتل نفس نیست؛ بلکه مفاسد دیگری مانند توطئه استعمارگران و شکست مسلمانان در عرصههای مختلف و... است و مسئله ترس نمیتواند مانعی برای
نهی در آیه باشد و
خداوند متعال در آیات
قرآن کریم، این حقیقت را متذکر شده است که به خاطر ترس از
فقر نباید اولاد خویش را کشت. و فقر ـ اعم از فقر مادی فرهنگی و... ـ است و آیه ۱۵۱ انعام میفرماید: حتی اگر خود فقر هم حاصل شد، نباید اولاد را کشت تا چه برسد به ترس از فقر که به طریق اولی نباید آنها را به قتل رساند. پس در مقابل عوامل فقر و گرسنگی و مشکلات ناشی از فقر باید مبارزه کرد، نه اینکه برای فرار از فقر به قتل نفس و کشتن انسانها متوسل شد؛ بلکه باید با بیعدالتی، بیتقوایی،
سرمایهداری، تعطیلی احکام خدا و... مبارزه کرد.
۱. آیه ۱۵۱
سوره انعام میفرماید: «
وَ لا تَقْتُلُوا اَوْلادَکُمْ مِنْ اِمْلاقٍ نَحْنُ نَرْزُقُکُمْ وَ اِیَّاهُمْ»؛
«و فرزندانتان را از (ترس)
فقر نکشید، ما شما و آنها را
روزی میدهیم».
و نیز در
سوره اسراء آیه ۳۱ («
وَلاَ تَقْتُلُواْ أَوْلادَكُمْ خَشْيَةَ إِمْلاقٍ نَّحْنُ نَرْزُقُهُمْ وَإِيَّاكُم إنَّ قَتْلَهُمْ كَانَ خِطْئاً كَبِيرًا»؛
«و فرزندانتان را از ترس فقر، نکشيد! ما آنها و شما را روزى مىدهيم؛ مسلماً کشتن آنها
گناه بزرگى است!»).
از برخی
مفسران نقل شده است که چه آیات مذکور بر کشتار و به قتل رساندن فرزندان بعد از به وجود آمدن و منعقد شدن نطفة آنها دلالت دارد و از آیه مذکور نمیتوان برداشت کرد که کنترل جمعیت و جلوگیری از به وجود نیامدن در مرحلة نخست و قبل از انعقاد نطفه برابر با قتل باشد.
مسئله کنترل جمعیت از آنجا که یک مسئله فقهی است، جزئیات آن را باید از طریق مجموع منابع فقهی به دست آورد و تنها با تمسک کردن به آیات، نمیتوان
حکم صادر کرد و صدور حکم جواز کنترل یا عدم جواز کنترل جمعیت نیز در محدوده وظایف
مراجع تقلید و
حاکم اسلامی مبسوط الید و دارای
اختیار است.
احکام اسلامی و فقهی تحت شرایط مکان و زمان و شرایط مختلف، موضوع آنها تغییر میکند و حتی گاهی شرایط برای اجرا و پیاده نمودن احکام اولیه اسلامی در جامعه فراهم نیست. گاهی واقعیتهایی در جامعه وجود دارد که
شرع و
عقل حکم میکند که باید براساس شرایط و
مصلحت پیش رفت و اکنون جامعه ما با مشکلات جدی بیکاری اشتغال،
ازدواج، مشکلات اقتصادی و... روبهروست و آمار
جمعیت کشور نیز طی چند سال بعد از
انقلاب به گونه بسیار چشمگیری افزایش پیدا کرده است که امکانات موجود جوابگوی خواستههای آنان نیست و شرایط برای ازدیاد جمعیت مساعد نمیباشد. و این خود پیآمدهای منفی همانند فقر،
فساد و... را به دنبال دارد.
در برخی
روایات اسلامی نیز بر شعار فرزند کمتر،
زندگی بهتر سفارش شده است؛
چنانکه
پیامبر گرامی (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) و
امام علی (علیهالسلام) و
امام صادق (علیهالسلام) میفرمایند: «
قلة العیال احد الیسارین»؛
«کم بودن فرزند (اولاد) یکی از اسباب گشایش و توانگری است».
ولی با تمام این مطالب و مسائل، حقیقت این است که کنترل جمعیت به شکل گسترده و افراطی آن خطرهای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و... را برای جامعه اسلامی به خصوص دولت و ملت شیعه به دنبال دارد که
غفلت از آنها میتواند عواقب غیر قابل جبرانی را به دنبال داشته باشد و برخی
علما و
دانشمندان معاصر نیز خطر این مفاسد را گوشزد کردهاند و کنترل بیرویة جمعیت مسلمانان ـ به خصوص
شیعیان ـ عامل شکست آنها در عرصههای مختلف و نوعی کمک به اجرای نقشه استعمارگران است.
برخی عواقب شوم کنترل بیرویه جمعیت پس از مدت کوتاهی از اجرای طرح کنترل،
آشکار و نمایان شده و بهخوبی
چهره هشداردهنده خودش را در انتخابات گوناگون که بافت جمعیت به صورت سنینشین و شیعهنشین میباشد، نشان داده است.
بنابراین
مفسده نهی از کشتن اولاد تنها به خاطر مفسده قتل نفس نیست؛ بلکه مفاسد دیگری مانند توطئه استعمارگران و شکست مسلمانان در عرصههای مختلف و... است و مسئله ترس نمیتواند مانعی برای نهی در آیه باشد و
خداوند متعال در
آیات قرآن مجید، این حقیقت را متذکر شده است که به خاطر ترس از فقر نباید اولاد خویش را کشت.
و فقر ـ اعم از فقر مادی فرهنگی و... ـ است و آیه ۱۵۱ سوره انعام میفرماید: حتی اگر خود فقر هم حاصل شد، نباید اولاد را کشت تا چه برسد به ترس از فقر که به طریق اولی نباید آنها را به قتل رساند. پس در مقابل عوامل
فقر و گرسنگی و مشکلات ناشی از فقر باید مبارزه کرد، نه اینکه برای فرار از فقر به
قتل نفس و کشتن انسانها متوسل شد؛ بلکه باید با بیعدالتی، بیتقوایی،
سرمایهداری، تعطیلی احکام خدا و... مبارزه کرد.
افزون بر آنچه گذشت از آیات ۳۱ سوره اسراء و ۱۵۱ سوره انعام، چنین برآمده که قتل به هر شکل آن
حرام است.
نکته قابل توجه آنکه از یکسو «قتل» از نظر لغوی معنایی عامتر و گستردهتر دارد؛ به عنوان مثال گفته میشود «قتل الوقت»؛ وقت را بیهوده کشت و... و از سوی دیگر،
مفسران معنای «لا تقتلوا» را عام گرفتهاند که شامل انواع قتل نفس حتی از بین بردن
نطفه و... میشود؛ مگر در مواردی که مفاسد بزرگتری در کار باشد؛ مثل جلوگیری از انعقاد نطفه در
ازدواج موقت که در نتیجه بچه بیسرپرست میماند یا در موارد دیگری در
ازدواج دائم که ازدیاد و عدم کنترل جمعیت ممکن است مشکلات و مفاسد را برای خانوادهها و جامعه به وجود آورد که در این صورت باید
مجته د مبسوط الید (دستش باز باشد و
اختیار داشته باشد) تحت شرایطی مانند موقت بودن حکم،
علم به عدم نفوذ عوامل استعماری بر حکم او، برقراری
عدالت برای تمام فرقهها و گروههای مذهبی در جامعه و... اقدام به صدور حکم نماید.
۱. ناصر مکارم شیرازی و همکاران، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ج۶، ص۳۳ و ج۱۲، ص۱۰۱.
۲. علامه طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ج۷، ص۳۹۵ـ۴۰۷؛ ج۱۳، ص۸۸.
۳. استاد شهید مطهری، مرتضی، خاتمیت، قم، انتشارات صدرا، ص۷۸ـ۸۳.
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «کنترل جمعیت»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۰۹/۲۱.