• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

کمال دین

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: کمال دین، دین کامل، اسلام، خاتمیت، اکمال دین، وحی، شریعت، عترت، ائمه علیهم‌السلام، جاودانگی وحی.

پرسش: آن‌چه از احکام الهی در زمان حضرات معصومان علیهم‌السلام بیان شده، حداقل احکام بوده یا حداکثر؟ آیا آیه «الیوم اکملت لکم دینکم» به تکامل حداقل اشاره می‌کند یا حداکثر؟ آیا می‌توان گفت اسلام در بستر زمان کامل‌تر می‌شود؟

پاسخ: مراد از اکمال دین، کامل ساختن دین، از حیث فرائض است که دیگر بعد از این آیه، هیچ فریضه‌ای باقی نماند که تشریع نشده باشد، تمام ناامیدی کفار هنگامی محقق می‌شود که خدا برای این دین، کسی را منصوب کند که در پاسداری و تدبیر امر دین و ارشاد و هدایت کردن امتی که بر اثر همین دین سرپا ایستاده‌اند؛ قائم مقام پیامبر ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ باشد؛ ازاین‌رو با نصب «امامت»، کفار، از دین مسلمانان ناامید می‌شدند؛ زیرا مشاهده می‌کردند که دین از این مرحله خارج شده و به مرحله‌ای برسد که عهده‌دار و حامل نوعی داشته باشد؛ «دین» از حالت حدوث و زوال‌پذیر بودن، به حالت دوام و بقا تبدیل شود.



اولاً دین کامل و تمام، یعنی مجموعه قوانین الهی برای بشر که انسان را به هدف نهایی برساند و به خارج از خودش (سایر مکاتب) احتیاج نداشته باشد.
ادیان الهی، بنا به نیاز و تناسب محیط زندگانی با هم مختلف بوده‌اند، هر دینی تکمیل‌شده دین قبلی است و چون اسلام، آخرین دین الهی است، تمام نیازمندی‌های بشر را برای هدایت و سعادت در خود دارد. بشر در دوران زندگی خود یک رشته نیازمندی‌های اصیل و ثابتی دارد و نیز در میان شئون زندگی بشر، مانند قوانین طبیعت، واقعیت‌هایی هست که گذشت زمان از اصالت آن‌ها نمی‌کاهد؛ زیرا واقعیت، همیشه واقعیت است. اساس دین اسلام براین حقایق نهاده شده و قوانین آن بر پایه احتیاجات تکوینی و فطری انسانی مستقر گردیده است. بعضی از این قوانین دین اسلام ثابت است و برخی دیگر نیز متغیر می‌باشد و بنا به مصلحت، از احکام کلی دین استنباط می‌شود، در نتیجه، چون تمام نیازمندی‌های بشر برای هدایت و سعادت، در دین اسلام وجود دارد، می‌توان گفت؛ دین اسلام دین کاملی است.


آیة شریفة: «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ ...» به این معناست که پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله با استفاده از نیروی وحی، آخرین مرحله کمال را با تمام شرایط و خصوصیات در اختیار بشر حق‌جو قرار داده و موانع کار را نیز از سر راه آن‌ها برداشته؛ به‌طوری‌که دیگر هیچ نقصی تا قیامت برای راه‌نمایی انسان باقی نمانده است: «وَ تَمَّتْ كَلِمَتُ رَبِّكَ صِدْقًا وَعَدْلاً لاَّ مُبَدِّلِ لِكَلِمَاتِهِ ...» (انعام، ۱۱۵) «و کلام پروردگار تو، با صدق و عدل به حد تمام رسید؛ هیچ‌کس نمی‌تواند کلمات او را دگرگون سازد».


مراد از اکمال دین، کامل ساختن دین، از حیث فرائض است که دیگر بعد از این آیه، هیچ فریضه‌ای باقی نماند که تشریع نشده باشد، تمام ناامیدی کفار هنگامی محقق می‌شود که خدا برای این دین، کسی را منصوب کند که در پاسداری و تدبیر امر دین و ارشاد و هدایت کردن امتی که بر اثر همین دین سرپا ایستاده‌اند؛ قائم مقام پیامبر ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ باشد؛ ازاین‌رو با نصب «امامت»، کفار، از دین مسلمانان ناامید می‌شدند؛ زیرا مشاهده می‌کردند که دین از این مرحله خارج شده و به مرحله‌ای برسد که عهده‌دار و حامل نوعی داشته باشد؛ «دین» از حالت حدوث و زوال‌پذیر بودن، به حالت دوام و بقا تبدیل شود.


خاتمیت و کمال حداکثری، دو امر متلازمند؛ یعنی ممکن نیست، دین و آیینی خود را خاتم ادیان بداند و داعیة کمال نهایی نداشته باشد و یا آن‌که داعیة کمال نهایی داشته باشد و خود را به‌عنوان دین خاتم معرفی ننماید؛ البته منظور از کمال در این مسأله کمال نفسی است که مبرا از تمام نقایص است؛ وگرنه کمال نسبی و حداقلی، به دلیل آن‌که با برخی نقایص همراه است، دلیل بر خاتمیت نبوده و ملازم با آن نمی‌باشد.
کمال دین و خاتمیت نیز در تمامیت قوانینی خواهد بود که برای تنظیم شئون فردی و اجتماعی انسان ارائه داده و ابلاغ می‌نماید.


آن‌چه که کمال و خاتمیت اسلام را تأمین می‌کند، کتاب خدا و عترت رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله است. اسلام کامل حداکثری، یعنی اسلام، با همه اصول و امامت معصومان علیهم‌السلام.

۵.۱ - حدیثی از پیامبر

پیامبر اسلام ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ در مورد جاودانگی و دوام این دو، می‌فرماید: «انی تارک فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی لن یفترقا حتی یردا علیّ الحوض؛ من در میان شما دو وزنه وزین و استوار باقی می‌گذارم، کتاب خدا و عترتم، این دو، تا آن‌گاه که در قیامت در کنار حوض کوثر بر من وارد می‌شوند، از یک‌دیگر جدا نمی‌گردند».


علت این‌که دوام کتاب و عترت رمز جاودانگی وحی و خاتمیت رسالت پیامبر اسلام هستند، این است که حقیقت دین و وحی به‌صورت قرآن و مفسران راستین آن، یعنی اهل بیت علیهم‌السلام در دسترس همگان قرار می‌گیرد.


قرآن کریم، در مسائل گوناگون اعتقادی، اخلاقی، حقوقی و فقهی، دین کامل است، و همگان از آن در حد فهم ظواهر بهره می‌برند؛ اما فهم مجموعه قرآن ـ اعم از ظاهر و باطن و تأویل و تنزیل ـ ویژه معصومان ـ علیهم‌السلام ـ است. قرآن کریم در عین نور بودن، معارف بلند و ژرفی دارد که آن را تفسیرپذیر می‌کند. این تفسیر نیز به عهده معصومان ـ علیهم‌السلام ـ است، نوری است که در سراسر آن هیچ نقطه مبهم و زاویه تاریکی یافت نمی‌شود؛ بلکه «تِبْيَانًا لِّكُلِّ شَيْءٍ» است؛ یعنی بیانگر همه معارف ضروری و سودمند برای بشر و عهده‌دار بیان همه معارف و احکام هدایتگر، سعادت‌بخش و سیادت‌آفرین جوامع انسانی تا قیامت است. ائمه معصومان علیهم‌السلام، واسطه رساندن معارف بلند و ژرف قرآن کامل، به مردم هستند. ائمه معصومان علیهم‌السلام، از نظر نشئه ظاهر، در مدار تعلیم و تفهیم معارف دین، «ثقل اصغر» و قرآن کریم «ثقل اکبر» است.


بنابراین همراهی قرآن با مفسران واقعی آن از چند جهت است؛ از آن جمله وجود اطلاقات و عمومات قرآن است که نیازمند به مقید و مخصص می‌باشند، دلیل دیگر، قرآن کریم، همه بشر را به اطاعت از رسول و اولو الامر ارجاع می‌دهد. نیاز رجوع به رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وآله و عترت طاهرین ـ علیهم‌السلام ـ تنها به دلیل فهم و تفسیر احکام الهی آن نیست؛ بلکه از جهت نیازی است که از لحاظ اجرای حدود و جریان‌های اجتماعی و مسائل سیاسی، نظامی، نظیر جنگ و صلح و سایر امور اجرایی که مربوط به حوادث روزمره و گذرای جامعه است، وجود دارد.


جامعه انسانی، ظرف تزاحم احکام و هم‌چنین محل اجرای احکام و مقررات متغیری است که در دایرة قوانین ثابت بر عهده مسئولان اجرایی است؛ تعیین تکلیف مردم، آن‌گاه که اجرای دو حکم به تزاحم منجر می‌گردد و یا ابلاغ احکامی، از قبیل آن‌چه در هنگام تعیین فرماندهان یا در وقت وقوع جنگ و یا صلح صادر می‌شود، همگی از جمله امور متغیری است که همراه با حوادث زمان در معرض تبدیل و تغیر قرار دارد. حضور دین در حیات اجتماعی نیازمند به اشخاصی است که از طرف خداوند برای پاسخ‌گویی به این نیاز مستمر تعیین شده باشند؛ زیرا برهان نبوت، دامنه دین و شریعت را منحصر به حوزه‌ای خاص از قوانین و احکام نکرده؛ بلکه ضرورت آن را برای تمام ابعاد اثبات می‌نماید.

این نیاز، در زمان حضور پیامبر ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ توسط شخص ایشان پاسخ داده می‌شد، پیامبر ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ علاوه بر آن‌که احکام و قوانین کلی را ابلاغ می‌کرد، مسائل اجرایی جامعه را نیز به ولایت و رهبری اجتماعی خود عهده‌دار بود.

جامعه اسلامی، در زمان پیامبر ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ در تمام ابعاد خود از حضور وحی و شریعت بهره‌مند شد، اولین شرط کمال نیز، تداوم این حضور در زمان‌های پس از رحلت پیامبر ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ است و بقای عترت، در کنار قرآن، تأمین‌کننده شرط مذکور است.

عترت پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله،‌ با وصف عصمت و طهارت، از رهبری و ولایت مطلقه الهی برخوردار است که علاوه بر تبیین احکام کلی شریعت، ولایت و هدایت امور جاری اجتماع را نیز عهده‌دار است.



۱. شریعت در آینة معرفت،‌ آیت الله جوادی آملی، چ ۱، ۱۳۷۲، مرکز نشر فرهنگی رجاء.
۲. تسنیم تفسیر قرآن کریم، آیت الله جوادی آملی، ج ۱، مرکز نشر اسراء.
۳. تفسیر المیزان، علامه طباطبایی، ترجمه محمدجواد حجتی کرمانی، ج ۵، ص ۲۶۲ ـ ۴۰۱، بنیاد علمی و فکری‌ علامه طباطبایی، چ ۶، ۱۳۷۶.
۴. انتظار بشر از دین، استاد جوادی آملی.


۱. مائده (۵)، آیه ۳.    
۲. انعام (۶)، آیه ۱۱۵.    
۳. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج ۱، ص ۱۶، دارالکتب الاسلامیه، باب العقل و الجهل.    
۴. نور (۲۴)، آیه ۳۵.    



سایت ‌اندیشه قم، برگرفته از مقاله «کمال دین»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۱۱/۲۲.    



جعبه ابزار