• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

کفر معاویه

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: کفر معاویه، امام حسن علیه‌السلام،
پرسش: اگر کفر معاویه به‌خاطر قتال با علی ـ علیه‌السلام ـ ثابت شود، پس چرا امام حسن ـ علیه‌السلام ـ با وی صلح نمود؟
پاسخ: در پاسخ به این شبهه باید گفت که، کفر معاویه نه‌تنها به‌خاطر قتال با علی ـ علیه‌السلام ـ ثابت می‌شود، بلکه به دلایل مختلف دیگر ثابت شده است و از مسلمات است (و فقط عوام اهل‌سنت او را مسلمان و کاتب وحی و صحابی پیامبر ـ صلی‌الله‌علیه‌و‌آله ـ و خال‌المؤمنین می‌خوانند) که در ذیل به بعضی از آن دلایل اشاره می‌شود:





۱.۱ - اولاً:

خداوند در قرآن می‌فرماید: «و ما جعلنا الرؤیا التی أرَیْنک الا فتنةً للناس و الشجرة الملعونة فی القرآن و نُخوِّفُهم فما یزیدهم الاّ طغیاناً کبیرا»یعنی: «و ما آن رویایی که به تو نشان دادیم، فقط برای آزمایش مردم بود؛ همچنین شجره ملعونه (= درخت نفرین شده) را که در قرآن ذکر کرده‌ایم، ما آنها را بیم داده و (انذار) می‌کنیم؛ اما جز طغیان عظیم چیزی بر آنها نمی‌افزاید.»

۱.۱.۱ - دیدگاه فخر رازی و سیوطی

در مورد تفسیر این آیه مفسرین از جمله فخر رازی و سیوطی در ذیل این آیه آورده‌اند که، «رأی رسول الله ـ صلی‌الله‌علیه‌و‌آله ـ بنی‌امیه ینزون علی منبره نزو القرد فساءه ذلک»
[۲] فخر رازی، تفسیر کبیر، مکتب الاعلام الاسلامی، ۱۴۱۳ هـ، ج ۲۰، ص ۵۲.
[۳] سیوطی، جلال‌الدین، الدر المنثور، در ذیل آیه ۶۰ سوره اسراء.
یعنی: «پیامبر ـ صلی‌الله‌علیه‌و‌آله ـ در عالم رؤیا دید که بنی‌امیه مانند بوزینگان بر منبر آن حضرت بالا و پایین می‌روند، در این هنگام جبرئیل آیه مذکور را بر پیامبر ـ صلی‌الله‌علیه‌و‌آله ـ نازل فرموده است.» پس وقتی خداوند متعال نژاد بنی‌امیه را که در رأس آنها ابوسفیان و معاویه بودند، شجره ملعونه خطاب می‌کند و قطعاً معاویه که اصلی‌ترین شاخه این درخت می‌باشد، ملعون است و مورد لعن الهی واقع می‌شود، چگونه می‌تواند مورد کفر و شرک به خداوند قرار نگیرد.

۱.۲ - ثانیاً:

چگونه است این کلام خداوند راجع به معاویه که می‌فرماید: «و مَنْ یقتل مُومناً متعمداً فجزائُهُ جهنّم خالدین فیها و غضب الله علیه و لعنه و اَعَدَّ له عذاباً عَظیماً.»یعنی: «هر کس فرد با ایمانی را از عمد به قتل برساند، مجازات او دوزخ است؛ درحالی‌که جاودانه در آن می‌ماند، و خداوند بر او غضب می‌کند و او را از رحمتش دور می‌سازد و عذاب عظیمی برای او آماده ساخته است؛ در‌حالی که معاویه خود را خلیفه مسلمین می‌دانست با رشوه دادن به جعده (همسر امام حسن ـ علیه‌السلام ـ سبط اکبر رسول خدا ـ صلی‌الله‌علیه‌و‌آله ـ را به قتل رسانید؛ چراکه او سمی را برای جعده فرستاد که اگر حسن بن علی ـ علیه‌السلام ـ را به قتل برسانی، یکصد هزار درهم به تو می دهم و همسر فرزند خود،‌یزید می‌نمایم؛ اما وقتی جعده دست خود را به خون آن حضرت آلوده کرد و سم را به ایشان خورانید، معاویه یک‌صد هزار درهم را به او داد، ولی او را به ازدواج پسرش یزید درنیاورد.
[۵] ابن حجر هیثمی، صواعق المحرقه، مطبعة میمینیه مصر، ۸۳.
[۶] ابی‌نعیم، حلیة الاولیاء مطبعة سعادت مصر، ج ۲، ص ۳۸.

آیا به شهادت رسانیدن امام حسن ـ علیه‌السلام ـ که پیامبر ـ صلی‌الله‌علیه‌و‌آله ـ درباره او و برادرش امام حسین ـ علیه‌السلام ـ فرمود: «ان الحسن و الحسین سیداشباب اهل الجنة»
[۷] صحیح ترمذی، مطبعه بولاق، ج ۲، ص ۳۰۲.
[۸] حاکم نیشابوری، مستدرک الصحیحین، مطبعة دایرة‌المعارف حیدرآباد، ج ۳، ص ۱۶۷.
موجب کفر نمی‌شود؟ آیا پیامبر ـ صلی‌الله‌علیه‌و‌آله ـ در حدیثی نفرمود: «اِنَّ الله حَرَّم الجنة من ظلم اهل بینی او قاتلهم او أغار علیهم اَوْ سَبَّهم»
[۹] محب طبری،‌ ذخائر العقبی، مکتبه قدسی، ص ۲۰.
و « حرمت الجنة علی من ظلم اهل بیتی و آذانی فی عترتی»
[۱۰] شیخ شبلنجی، نور الابصار، مطبعه میمنیه مصر، ص ۱۰۰.
یعنی: «همانا خداوند حرام کرد بهشت را بر کسی که ظلم روا دارد نسبت به اهل‌بیت من یا آنها را به قتل برساند یا آنها را غارت کند یا دشنام بدهد.» و «بهشت حرام شده است بر کسی که بر اهل‌بیتم ظلم روا دارد و مرا به واسطه اذیت رسانیدن به عترتم، اذیت نماید.» آیا حجر بن عدی و هفت نفر از یاران و اصحاب او که به امر معاویه به قتل رسیدند، موجب کفر و لعن معاویه نمی‌شود؟


۱.۳ - ثالثاً:

روایتی که در کتب اهل‌سنت آمده است که پیامبر اکرم ـ صلی‌الله‌علیه‌و‌آله ـ فرمود: «اذا رأیتم معاویه علی منبری فاقتلوه.»
[۱۲] المناوی، کنوز الحقائق، مطبعه اسلامبول، ص ۹.
[۱۳] ابن حجر عسقلانی، تهذیب التهذیب، ط: دایره المعارف حیدرآباد، ج ۸، ص ۷۴.
[۱۴] ابن حجر عسقلانی، تهذیب التهذیب، ط: دایره المعارف حیدرآباد، ج ۵، ص ۱۱۰.
[۱۵] ذهبی، میزان الاعتدال، ط: سعادت مصر، ج ۲، ص ۷ و ۱۲۹.
یعنی: «هنگامی که دیدید معاویه بر منبر من نشسته است، پس او را بکُشید.» اگر منظور از منبر در این روایت مطلق منبر باشد، یعنی هر منبری که معاویه بر آن بالا برود و دعوای اسلام کند و خطبه بخواند بر آن منبر، آن منبر از برای رسول خدا ـ صلی‌الله‌علیه‌و‌آله ـ محسوب می‌شود و منبر پیامبر ـ صلی‌الله‌علیه‌و‌آله ـ و اسلام است. اما اگر منظور از منبر در این روایت خاص، منبر رسول خدا باشد (همان چوب‌ها)، ابن سعد در طبقات روایتی را نقل می‌کند که معاویه به مدینه آمده و بر منبر رسول خدا ـ صلی‌الله‌علیه‌و‌آله ـ بالا رفته است و بر آن قسم یاد کرد که ابن عمر را خواهم کشت.
[۱۶] ابن سعد کاتب واقدی، طبقات الکبری، مطبعة بریل، ج ۴،‌ قسم اول، ص ۱۳۶.
پس در هر دو صورت معاویه واجب القتل بود؛ در‌حالی‌که مسلمین در این موضوع مسامحه کردند و کسی را که پیامبر ـ صلی‌الله‌علیه‌و‌آله ـ دستور قتلش را صادر کند،‌ مرتد است و کافر و موجب لعن او می‌شود.

۱.۴ - رابعاً:

از جمله دلایل واضحه بر کفر معاویه، سب و دشنام دادن بر امیرالمؤمنین علی ـ علیه‌السلام ـ بود، که معاویه بر مردم امر نموده بود، در قنوت نماز، نماز جمعه، منبرها و مجالس، علی بن ابی‌طالب ـ علیه‌السلام ـ را سب نمایند، و قطعاً آن کسی که، امام الموحدین، اخوالرسول، زوج البتول، امیرالمؤمنین علی بن ابی‌طالب را در حیات و ممات آن بزرگوار سب نماید، یا به آن امر کند، ملعون و کافر است؛ زیرا پیامبر ـ صلی‌الله‌علیه‌و‌آله ـ فرمود: «مَن سَبَّ عَلیّاً فقد سَبَّن» «و من سبّنی الله فَقَد سبَّ.»
[۱۷] حاکم نیشابوری، مستدرک الصحیحین، مطبعة دایرهَ المعارف حیدرآباد، ج ۱، ص ۱۲۱.
[۱۸] مسند احمد بن حنبل، ط: میمنیة مصر، ج ۶، ص ۳۲۳.
[۱۹] نسائی،‌ خصائص امیرالمؤمنین علی بن ابی‌طالب مطبعة التقدم العلمیه مصر، ص ۲۴.
[۲۰] محب طبری ذخائر العقبی، مکتبه قدسی، ص ۶۶.
[۲۱] محب طبری، الریاض النضره، مطبة اتحاد مصر، ج ۲، ص ۱۶۷.
یعنی: «هر کس سب و دشنام دهد، علی ـ علیه‌السلام ـ را پس به تحقیق مرا دشنام داده است و هرکس مرا دشنام دهد، همانا خداوند را دشنام داده است.»

۱.۴.۱ - فرمایش پیامبر درباره امام علی

باز پیامبر ـ صلی‌الله‌علیه‌و‌آله ـ در خصوص علی بن ابی‌طالب ـ علیه‌السلام ـ می‌فرماید: یا علی انت سید فی الدنیا و سید فی الاخرة، حبیبک حبیبی، و حبیبی حبیب الله و عدوّک عدوّی و عدوّی عدوّالله والویل لمن ابغضک بعدی.»
[۲۲] حاکم نیشابوری، مستدرک الصحیحین، مطبعة دایرهَ المعارف حیدرآباد، ج ۳، ص ۱۲۷.
[۲۴] محب طبری: الریاض النضره، همان، ج ۲، ص ۱۶۶ و ۱۶۷.
یعنی: «ای علی! تو آقا هستی در دنیا و آخرت، دوستدار تو، دوست من است و دوستدار من دوست خداست و دشمن تو، دشمن من است و دشمن من، دشمن خداست و وای بر کسی که بغض تو را بعد از من داشته باشد.» و یا روایت دیگر که پیامبر ـ صلی‌الله‌علیه‌و‌آله ـ فرمود: «مَن احبنی فلیحب علیّاً و من أبغض علیّاً فقد أبغضنی، و من أبغضنی فقد أبغض الله عزّوجل و من أبغض الله ادخله النار.» یعنی: «کسی که دوست بدارد مرا، باید دوست بدارد علی را و کسی که نسبت به علی بغض روا دارد، مرا مورد بغض قرار داده و کسی که بغض مرا داشته باشد، خدا را مورد بغض قرار داده که نتیجه‌اش آتش جهنم است.» و یا در روایت دیگر که پیامبر ـ صلی‌الله‌علیه‌و‌آله ـ فرمود: «لا یبغض علیّاً مؤمن، و لا یحبّه منافق»
[۲۶] متقی هندی، کنزالعمال، مطبعة دایرةالمعارف، حیدرآباد دکن، ج ۶، ص ۱۵۸.
يعنی: «مؤمن بغض علی ـ علیه‌السلام ـ را ندارد و منافق هم او را دوست نمی‌دارد.» و مثل اين روايات و مضامين بسيار است كه قطعاً كفر معاويه را اثبات می‌كند.


۱. اسراء(۱۷)، آیه ۶۰.    
۲. فخر رازی، تفسیر کبیر، مکتب الاعلام الاسلامی، ۱۴۱۳ هـ، ج ۲۰، ص ۵۲.
۳. سیوطی، جلال‌الدین، الدر المنثور، در ذیل آیه ۶۰ سوره اسراء.
۴. نساء(۴)، آیه ۹۳.    
۵. ابن حجر هیثمی، صواعق المحرقه، مطبعة میمینیه مصر، ۸۳.
۶. ابی‌نعیم، حلیة الاولیاء مطبعة سعادت مصر، ج ۲، ص ۳۸.
۷. صحیح ترمذی، مطبعه بولاق، ج ۲، ص ۳۰۲.
۸. حاکم نیشابوری، مستدرک الصحیحین، مطبعة دایرة‌المعارف حیدرآباد، ج ۳، ص ۱۶۷.
۹. محب طبری،‌ ذخائر العقبی، مکتبه قدسی، ص ۲۰.
۱۰. شیخ شبلنجی، نور الابصار، مطبعه میمنیه مصر، ص ۱۰۰.
۱۱. ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، دار بیروت و دار صادر، ج ۳، ص ۴۸۴ ۴۸۶.    
۱۲. المناوی، کنوز الحقائق، مطبعه اسلامبول، ص ۹.
۱۳. ابن حجر عسقلانی، تهذیب التهذیب، ط: دایره المعارف حیدرآباد، ج ۸، ص ۷۴.
۱۴. ابن حجر عسقلانی، تهذیب التهذیب، ط: دایره المعارف حیدرآباد، ج ۵، ص ۱۱۰.
۱۵. ذهبی، میزان الاعتدال، ط: سعادت مصر، ج ۲، ص ۷ و ۱۲۹.
۱۶. ابن سعد کاتب واقدی، طبقات الکبری، مطبعة بریل، ج ۴،‌ قسم اول، ص ۱۳۶.
۱۷. حاکم نیشابوری، مستدرک الصحیحین، مطبعة دایرهَ المعارف حیدرآباد، ج ۱، ص ۱۲۱.
۱۸. مسند احمد بن حنبل، ط: میمنیة مصر، ج ۶، ص ۳۲۳.
۱۹. نسائی،‌ خصائص امیرالمؤمنین علی بن ابی‌طالب مطبعة التقدم العلمیه مصر، ص ۲۴.
۲۰. محب طبری ذخائر العقبی، مکتبه قدسی، ص ۶۶.
۲۱. محب طبری، الریاض النضره، مطبة اتحاد مصر، ج ۲، ص ۱۶۷.
۲۲. حاکم نیشابوری، مستدرک الصحیحین، مطبعة دایرهَ المعارف حیدرآباد، ج ۳، ص ۱۲۷.
۲۳. خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، مطبعة سعادت، ج ۴، ص ۴۰.    
۲۴. محب طبری: الریاض النضره، همان، ج ۲، ص ۱۶۶ و ۱۶۷.
۲۵. خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، مطبعة سعادت، ج ۱۳، ص ۳۲.    
۲۶. متقی هندی، کنزالعمال، مطبعة دایرةالمعارف، حیدرآباد دکن، ج ۶، ص ۱۵۸.



سایت اندیشه قم    






جعبه ابزار