• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

پرسش درباره مسائل شخصی دیگران

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: دروغ، رازداری، توریه.

پرسش: اگر از فردی در مورد مسائل شخصی‌ وی سؤال کنند، مثلاً درآمدت چه‌قدر است و ... آیا شخص می‌تواند برای جلوگیری از چشم خوردن و حسادت بقیه، راستش را نگوید و در واقع به دروغ سخن خود را بیان کند؟ آیا این دروغ مصلحتی می‌شود یا خیر؟ اگر راست گفتن موجب ضرر شخصی شده و باعث شود که جلوی کار مشروع او گرفته شود، چه‌طور؟

پاسخ: در پاسخ به پرسش مطرح شده، باید بگوییم بهتر است از بیان مسائل شخصی و خصوصی و رازهای خود به دیگران خودداری کنیم؛ اما این مسئله به معنای این نیست که دروغ بگوییم؛ بلکه به دنبال توجیهی مناسب باشیم که نه دروغ گفته باشیم و نه مجبور باشیم که مسائل خصوصی خود را فاش کنیم. خودداری از گفتن واقعیت در این‌گونه موارد به سبب پی‌آمدهای روانی و تربیتی آن است و لزوماً به جهت چشم خوردن نیست؛ ازاین‌رو باید بکوشیم از گفتن مطالب و موضوعاتی که از نظر تربیتی و روانی تأثیر منفی بر ما یا مخاطب ما می‌گذارد، جداً پرهیز کرده و به دروغ نیز متوسل نشویم.



در پاسخ به سؤال لازم است به چند نکته اشاره شود:

۱.۱ - مطلوب نبودن پرسش از دیگران

سؤال کردن در مورد مسائل شخصی و خصوصی دیگران از نظر اخلاق اسلامی کار مطلوبی نیست. بنابراین مسائلی که به ما ربطی ندارد، نباید از آن‌ها سؤال کنیم و دیگران را در منگنه قرار دهیم.

۱.۲ - ملزم نبودن به پاسخ‌گویی

در مواردی که دیگران از ما سؤال می‌کنند، اگر سؤال آن‌ها در مورد مسائل علمی باشد و پاسخ ما می‌تواند از این جهت مفید واقع شود، در حد توان باید به دیگران کمک کنیم و اطلاعات و دانش خود را در اختیار دیگران قرار دهیم؛ اما اگر سؤال دیگران در مورد مسائل شخصی و خصوصی زندگی خود ما باشد یا از مسائل خصوصی دیگران از ما سؤال کنند، در این‌گونه موارد چون سؤالِ طرف جنبه فضولی دارد، ما ملزم نیستیم که هر آن چه از ما می‌پرسند پاسخ دهیم و راستش را بگوییم؛ زیرا مسائلی از این قبیل مربوط به خود ماست و چه‌بسا جزو اسرار و رازهای شخصی ما شمرده می‌شود.

۱.۳ - افشا نکردن راز

در روایات توصیه شده است که هم باید راز دیگران را حفظ کنیم و هم راز خود را به دیگران نگوییم.

۱.۳.۱ - حدیثی از امام علی

امیرالمؤمنین، علی (علیه‌السلام) می‌فرماید: «هر کس راز و مسائل شخصی خود را پنهان دارد، اختیار در دست اوست و هر خبری که از یک نفر به دو نفر تجاوز کرد، فاش و برملا شد».

۱.۳.۲ - حدیثی از امام صادق

امام صادق (علیه‌السلام) نیز فرمود: «دوست خود را از راز خود آگاه مکن، مگر به آن‌اندازه که اگر دشمنت آگاه شود، زیانی برای تو نداشته باشد؛ زیرا دوست ممکن است روزی دشمن تو شود».

۱.۴ - به دنبال توجیه مناسب بودن

بنابراین اگر کسی در مورد مسائل خصوصی زندگی و میزان در‌آمد ما سؤال کرد، ما از باب حفظ اسرار و مسائل شخصی خود این حق را داریم که راست قضیه را به دیگران نگوییم؛ چون این‌گونه مسائل به دیگران ربطی ندارد و البته این هرگز به معنای آن نیست که به دیگران دروغ بگوییم و بعد دنبال توجیه آن باشیم؛ زیرا دروغ آن است که خلاف واقعیت را بگوییم؛ مثلاً اگر درآمد ما در هر ماه دویست هزار تومان است، بگوییم درآمدم پنجاه هزار تومان است.این می‌شود دروغ؛ ولی بهترین راه این است که این‌گونه سؤالات را اگر به صلاح نیست و نمی‌خواهیم که دیگران از مسائل شخصی ما واقف شوند، اصلاً پاسخ ندهیم و با صراحت بگوییم این مسائل ربطی به شما ندارد یا اگر پاسخ دادیم به صورت کلی پاسخ دهیم؛ مثلاً بگوییم درآمدم بد نیست، خدا را شکر، یا بگوییم درآمدم معمولی است و از این قبیل ... که نه دروغ گفته باشیم و نه مسائل خصوصی ما نزد دیگران فاش شده باشد.

۱.۵ - گوناگونی مسائل شخصی افراد

مسائل شخصی و خصوصی ما همه در یک سطح نیستند؛ بلکه برخی مسائل آن‌چنان جنبه رازگونه دارند که نباید به هیچ وجه به دیگران حتی صمیمی‌ترین دوستانمان بازگو کنیم؛ اما برخی دیگر از مسائل در این سطح نیستند؛ بلکه بستگی دارد به این‌که سؤال‌کننده چه کسی باشد. اگر یکی از دوستان صمیمی ما در مورد میزان درآمد ما سؤال کنند و ما راستش را بگوییم، هیچ اشکالی ندارد؛ ولی اگر فردی باشد که به این حد صمیمی نیست، یا هدفش این است که ما را مورد تحقیر قرار دهد؛ مثلاً فردی که وضع درآمدش خوب است و بهتر از ما است وقتی از ما سؤال می‌کنند که چه‌قدر درآمد دارید، اگر ما راستش را بگوییم، احساس تکبر می‌کند و ما را مورد تحقیر قرار می‌دهد یا برعکس فردی که درآمد چندانی ندارد، اگر بفهمد که درآمد ما بهتر از او است، از نظر روانی تأثیر منفی روی وی می‌گذارد و عزت نفسش پایین می‌آید؛ یعنی احساس حقارت و ناکارآمدی شخصی به وی دست می‌دهد و خودش را با ما مقایسه می‌کند، در این‌گونه موارد چون گفتن واقعیت باعث احساس حقارت در ما یا در طرف مقابل می‌شود، بهتر است از آن خودداری نموده و سکوت کنیم.


خودداری از گفتن واقعیت در این‌گونه موارد به سبب پی‌آمدهای روانی و تربیتی آن است و لزوماً به جهت چشم خوردن نیست. لذا باید سعی کنیم از گفتن مطالب و موضوعاتی که از نظر تربیتی و روانی تأثیر منفی بر ما یا مخاطب ما می‌گذارد جداً پرهیز نموده و به دروغ نیز متوسل نشویم.


در پایان به چند نکته مهم اشاره می‌کنیم:

۳.۱ - عوض کردن موضوع سخن

بعضی اوقات که نمی‌خواهیم جواب سؤال کسی را بدهیم می‌توانیم با زیرکی به نوعی موضوع سخن را عوض کنیم و طرف را به صحبت‌های دیگری بکشانیم که نه شخص مورد نظر ناراحت می‌شود و نه این‌که ما راز خود را به کسی گفته‌ایم. علاوه بر آن هیچ ضرورتی ندارد هر کسی از ما سؤال کرد در صورتی که پاسخ او ضرری متوجه ما می‌کند یا به صلاح‌ها نیست، جواب صریح و سر راستی بدهیم؛ بلکه با یک جواب اجمالی می‌شود طرف را منصرف ساخت.

۳.۲ - رعایت اصول رازداری

بعضی چیزها در زندگی ما یک راز به حساب می‌آید و ضرورت دارد اصول رازداری را رعایت کنیم و گرنه افشای اسرار خود و دیگران اگر چه عقلاً پسندیده نیست، از نظر شرعی هم مورد منع قرار گرفته است؛ بنابراین در چنین مواردی اگر چاره‌ای هست، جواب نمی‌دهیم یا جواب واضح نمی‌دهیم و اگر چاره‌ای نیست، توریه می‌کنیم.

۳.۲.۱ - مراد از توریه

توریه هم به این معنی است که مطلبی را بیان کرده و در ذهن و در دل خود چیز دیگری را منظور قرار می‌دهیم. مثل این‌که کسی در خانه ماست و عده‌ای برای کشتن او می‌آیند و از ما می‌پرسند آیا فلانی خانه شماست ما می‌توانیم در جواب بگوییم این‌جا نیست و منظورمان همان جلو در خانه باشد؛ یعنی جلو در خانه نیست.


در پایان لازم است چند نکته را که از نظر روان‌شناسی دارای اهمیت است و رعایت آن‌ها ممکن است نقش مؤثری در موفقیت شما داشته باشد، یادآوری کرد.

۴.۱ - گزینش اصول و هنجارهای زیربنایی

الف. در زندگی خود یک‌سری اصول و هنجارهای زیربنایی را در نظر داشته باشید که ایده‌ها و ارزش‌های اصلی شما را تشکیل می‌دهد. داشتن این‌گونه اصول و هنجارها به شما امکان می‌دهد تا در موقعیت‌های مختلف براساس آن اصول تصمیم‌گیری کنید. افرادی که در زندگی خود اصول زیربنایی ندارند، دچار شک و تردید و سردرگمی می‌شوند و نمی‌دانند که در این موقعیت خاص چگونه عمل کنند.

۴.۲ - صراحت داشتن در بیان عقاید

ب. نظرات و عقاید خود را به صراحت بگویید. وقتی اصولی را در زندگی خود انتخاب کردید، هر موردی که مخالف با آن اصول بود، به صراحت مخالفت کنید؛ مثلاً یکی از اصول زندگی شما ممکن است این باشد که «عزت نفس خود» را باید حفظ کنید؛ بنابراین هر پیشنهاد و رفتاری که تهدیدکننده عزت نفس شماست، از‌ آن دوری کنید.

۴.۳ - آموختن مهارت‌های ارتباط با دیگران

مهارت‌های ارتباط با دیگران را بیاموزید. صریح بودن در بیان عقاید و نظرات به معنای این نیست که در برابر دیگران موضع‌گیری منفی داشته و دیگران را از خود برنجانیم؛ بلکه باید سعی کنیم با استفاده از روش‌های مناسب و در عین حفظ احترام و شخصیت دیگران، نظرات خود را تبیین نموده و به گونه‌ای عمل کنیم که در راستای اهداف کلی و اصول و ارزش‌های زیربنایی ما باشد.

۴.۴ - دقت داشتن در گفتار و رفتار

در تصمیم‌گیری‌ها و گفتار و رفتار دقت داشته باشید. افرادی که تحت تأثیر قرار می‌گیرند و ناخواسته یا به علت رودربایستی مطالبی را می‌گویند که مناسب نیست، در زندگی و روابط اجتماعی خود دچار مشکل می‌شوند؛ بنابراین سعی کنید در پاسخ به سؤالات دیگران و نظرات و پیشنهادات آنان سنجیده‌تر و از روی دقت سخن بگویید.



۱. سیدعلی کمالی، هم‌زیستی و معاشرت در اسلام، انتشارات اسوه، ۱۳۷۱ش.
۲. محمد شفیعی مازندرانی، پرورش روح، قم، دفتر تبلیغات، ۱۳۷۰ش.


۱. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، ج۷۵، ص۶۸.    
۲. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، ج۷۵، ص۷۱.    




سایت ‌اندیشه قم، برگرفته از مقاله «پرسش درباره مسائل شخصی دیگران»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۷/۱۱/۲۱.    







جعبه ابزار