ویژگیهای زندگی خوب
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: زندگی،
زندگی دینی.
پرسش: یک برنامه زندگی خوب شامل چه فاکتورهایی است؟
آفرینش برای
انسان خطّ سیری ترسیم کرده است که با
مرگ هم پایان نمیگیرد. زندگی این جهان هدفنهایی نیست بلکه جنبه مقدّماتی دارد و دوران سازندگی برای جهان دیگر است. در زندگی انسان بیراههها فراوان است امّا خط مستقیم که به سر منزل مقصود به پیش رود یکی بیش نیست و خطوط انحرافی بینهایت است.
انسان اگر بخواهد در زندگی اصولی داشته باشد و از آن اصول پیروی کند خواه آن اصول از
دین و
مذهب گرفته شده باشد یا از منبع دیگری، ناچار باید یک خطّ مشی معیّنی داشته باشد و هرج و مرج در کارهایش حکمفرما نباشد. لازمه خطّ مشی معیّن داشتن این است که به سوی یک هدف و یک جهت حرکت کند و از اموری که با هوا و هوسهای آنی او موافق است امّا با هدف و اصولی که اتّخاذ کرده منافات دارد خود را نگه دارد.
در اینجا به تعدادی از این اصول و برنامهها اشاره میشود:
انسان اگر در زندگی به
خدا تکیه کند به آن نیروی بیزوال اعتماد داشته باشد و در مسیر صحیح از هیچگونه کوشش و تلاش باز نایستد در سختترین دقائق خداوند یار و مددکار آنهاست.
بدون شک امید و آرزو دو عامل حرکت چرخهای زندگی انسانهاست که حتی اگر یک روز از دلهای آدمیان برداشته شود نظام زندگی به هم میریزد و کمتر کسی علتی برای فعالیّت و جنب و جوش خود پیدا میکند.
پیامبر اکرم میفرمایند: امید مایه
رحمت امت من است. اگر نور امید نبود هیچ مادری فرزند خود را شیر نمیداد و هیچ باغبانی نهالی نمیکاشت.
البته همین عامل حیات و حرکت اگر از حد بگذرد و به صورت آرزوی دور و دراز و امیدهای واهی درآید بدترین عامل بدبختی است.
زندگی فردی و اجتماعی، هیچکدام بدون یک نظم صحیح به سامان نمیرسد. نظم در برنامهریزی و نظم در مدیریّت و اجرا و یک نگاه به عالم آفرینش از منظومههای جهان بالا گرفته تا ساختمان بدن انسان و اعضای مختلف آن برای پیبردن به این اصل عمومی که حاکم به کل آفرینش است کافی به نظر میرسد.
اسلام فوق العاده در ترغیب و تشویق مسلمانان به تحصیل
علم و
دانش کوشیده است. چنانچه رسول گرامی اسلام میفرماید: «اُطلُبُوا العِلمَ و لَو بالصّین». بجوئید دانش را هر چند در چین باشد. چین در آن عصر از دورترین نقاط و محل ناخوشترین زندگیها بوده است. یعنی دوری راه سختی زندگی نباید دانشجو را از هدف باز دارد.
پیامبر گرامی میفرمایند: علم بیاموزید زیرا علم رشته پیوند میان شما و خدای عزّ و جل است.
لقمان حکیم در اندرز به فرزند خود میفرماید: فرزندم! در روزها و شبها و ساعات عمر خود بهرهای را به آموختندانش اختصاص بده، زیرا برای خود هرگز لطمهای بزرگتر از ترک علم نخواهی یافت.
کثرت حوائج انسان در زندگی آن قدر زیاد است که فرد فرد انسانها نمیتوانند همه آنها را در زندگی فردی خود برآورده نمایند و مجبورند که به طور اجتماعی زندگی کنند و اساس زندگی را تعاون و معاضدت یکدیگر قرار دهند.
تعاون یکی از پایههای زندگی و حیات اجتماعی است و تمام پیامبران و امامان نیز چنین کاری داشتهاند.
تلاش و برنامهریزی برای بدست آوردن یک شغل مناسب یکی از وظایف انسانهاست و باید جزو برنامههای زندگی هر فردی باشد. انتخاب شغل متناسب با توانمندیهای هر فردی یکی از بزرگترین و مهمترین برنامههای یک زندگی موفّق است. انسان چه نیازمند باشد چه نباشد، باید شغل و کاری داشته باشد و عمر خویش را بیهوده هدر ندهد. کار کند و جهان را آباد نماید. اگر محتاج بود درآمدش را صرف خانواده کند و اگر نبود در امور خیریّه و کمک به مستمندان مصرف مینماید. بیکاری ملالآور است و خسته کننده، چه بسا باعث بیماریهای روانی، جسمانی و فساد اخلاق شود.
نیاز انسان به مال و
ثروت جهت اداره امور زندگی نیازی صددرصد طبیعی است. پول و
مال التجاره برای مردم مؤدّب به آداب الهی و عاشق حضرت حق سکوی پرواز به سوی ملکوت و وسیله رسیدن به قرب حق و موجب رحمت پروردگار است.
امام صادق (علیهالسّلام) میفرمایند: در طلب روزی و نیازهای زندگی تنبلی نکنید چرا که پدران و نیاکان ما به دنبال آن میدویدند و آنرا طلب میکردند.
انسان که از روز اول اجتماع تشکیل داد به این خاطر بود که یک زندگی اجتماعی داشته باشد و در اجتماع دارای منزلتی شایسته و صالح باشد که به خاطر آن دیگران با او بیامیزند و او با دیگران بیامیزد و او از دیگران بهرهمند شود و دیگران از او بهرهمند شوند.
غالباً فکر میکنند که حسنخلق و لطف معاشرت و به اصطلاح امروز، اجتماعی بودن همین است که انسان همه را با خود دوست کند. اما این برای انسان هدفدار و مسلکی میسّر نیست. چنین انسانی خواه ناخواه یکرو و قاطع و صریح است (و در عین حال مهربان و باگذشت)، مگرآنکه
منافق و دو رو باشد. زیرا همه مردم یکجور فکر نمیکنند و یکجور احساس ندارند و پسندهای همه یکنواخت نیست.
پس باید اعتدال در روابط اجتماعی باشد. نه اطراف خود حصاری میکشند که از دیگران به کلّی دور شوند و نه اصالت و استقلال خود را از دست میدهند.
ازدواج نیاز طبیعی هر
انسان است. و فواید مهمی در پی دارد که اهمّ آنها عبارتند از:
۱- نجات از سرگردانی و بیپناهی؛ ۲- ارضای
غریزه جنسی؛ ۳-
تداوم نسل.
اینها اهداف مادّی ازدواج است. و هدف یک انسان دیندار از ازدواج باید این باشد که با تعاون و همکاری همسرش بتواند نفس خویش را از گناهان و اخلاق زشت بپیراید. و با عمل صالح و اخلاق نیک پرورش دهد تا به مقام والای انسانیّت و
تقرب به خدا نائل گردد.
انسان به علل مختلفی نیاز به فرزند دارد. از یک سو عمرش محدود است و برای ادامه نسل، تولّد فرزند لازم است. از یک سو قدرتش محدود است و مخصوصاً به هنگام پیری و ناتوانی نیاز به مددکاری دارد که به او در کارهایش کمک کند. امّا بحث در تربیت فرزند بحثی طولانی است. در این نوشتار مجال پرداختن بیشتر به این مساله وجود ندارد.
۱. اخلاق معاشرت، جواد محدثی، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی.
۲. سیمای روزانه فرد مسلمان، مهراب صادق نیا، بوستانی کتاب قم.
۳. رمز پیروزی مردان بزرگ، جعفر سبحانی، انتشارات نسل جوان.
سایتاندیشه قم، برگرفته از مقاله «ویژگیهای زندگی خوب» تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۱۲/۱۶.