• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

ولایت

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



پرسش: چرا در تشیع عبادات بدون پذیرش ولایت قبول نیست؟



ولایت از ریشه ولی در لغت معانی گوناگونی دارد، یکی از این معانی اولی بالتصرف است(کسی که از جهاتی بر تصرف در امور شخصی دیگری، از خود او شایسته‌ تر است). در اصطلاح، مراد از "ولایت" تسلط و اشراف بر دخل و تصرف در امور سایر انسان‌ها، در ابعاد مختلف است، بدون این که حق اختیار و انتخاب و گزینش یا مالکیت از سایرین سلب شود.


از نظر شیعه شناخت "ولی اللَّه" و گردن نهادن به اوامر و نواهی و قضاوت‌ها و احکام او بر همگان واجب است و هر کس از این امر سرباز زند، در واقع توحید و نبوت را نپذیرفته است و به عبارت دیگر: لازمۀ پذیرش وجود خدا و توحید و عدالت او، پذیرش نبوت و پذیرش این دو مستلزم پذیرش ولایت ولّی می‌باشد. این مطلب از آیات قرآن، همچنین حدیث ثقلین که "عترت" را قرین قرآن کریم می‌نماید، به وضوح مستفاد است و به واسطۀ حدیث شریف نبوی (ص) "هر کس که بمیرد و امام زمان خویش را نشناسد به مرگ جاهلیت مرده است". تأکید می‌شود. در ضمن لازم به ذکر است که پذیرش ولایت سبب می شود که انسان هیچ گاه از مسیر هدایت گمراه نشود و در غیر این صورت انسان ها در خطر خروج از راه حق اند، و اساسا این اهل بیت (ع) هستند که راه حق را مشخص می سازند و مسیر رسیدن به سعادت دنیا و آخرت را روشن می کنند.


چنانچه معنای ولایت به طور صحیح و دقیق مورد توجه قرار گیرد پاسخ سوال شما نیز روشن می شود، واژه "ولایت" و "مولی" از ماده "ولی" گرفته شده و اهل لغت معانی گوناگون را برای آن برشمرده‌اند: مالك، عبد، معتِق (آزاد کننده) معتَق (آزاد شده)، صاحب(همراه)، قریب (مانند پسر عمو)، جار (همسایه)، حلیف (هم پیمان)، ابن (پسر)، عم (عمو)، رب، ناصر، منعِم، نزیل (کسیکه در جایی سکنی گزیند) شریک، ابن الاخت (پسر خواهر)، محبّ، تابع، صهر (داماد)، اولی بالتصرف (کسی که از جهاتی بر تصرف در امور شخصی دیگری، از خود او شایسته‌تر است).
[۲] سعیدی مهر، محمد، کلام اسلامی، ج ۲، ص ۱۶۸.



در اصطلاح، مراد از "ولایت" تسلط و اشراف بر دخل و تصرف در امور سایر انسان‌ها، در ابعاد مختلف است، بدون این که حق اختیار و انتخاب و گزینش یا مالکیت از سایرین سلب شود.


امام (ع) شاهد و محیط بر همۀ انسان‌ها اعم از شیعه و غیر شیعه، مسلمان و غیر مسلمان است. از ظاهر و باطن همه آگاه و توان هرگونه تصرفی را در امور آنها دارد. به علاوه می‌تواند در امور تکوینیه نیز دخل و تصرف نموده و مثلاً خشتی را بدل به طلا نماید یا عکس بر پرده را جان بخشد و یا امراض لاعلاج و گره‌های سخت را بگشاید و متوسلین خود را از بن بست‌ها برهاند، لکن از این توان، بیهوده و بدون حکمت و خلاف سیره عادی بهره نمی گیرد.


از نظر شیعه شناخت "ولّی اللَّه" و گردن نهادن به اوامر و نواهی و قضاوت‌ها و احکام او بر همگان واجب است و هر کس از این امر سرباز زند، در واقع توحید و نبوت را نپذیرفته است و به عبارت دیگر: لازمۀ پذیرش وجود خدا و توحید و عدالت او، پذیرش نبوت و پذیرش این دو مستلزم پذیرش ولایت ولّی می‌باشد. این مطلب از آیات ۳ سورۀ مائده که ابلاغ و معرفی ولیّ را معادل ابلاغ رسالت و توحید قرار می‌دهد و ۵۹ سورۀ نساء که اطاعت از اولوالامر را در طول اطاعت از خدا و رسول (ص) قرار می‌هد و نیز حدیث ثقلین که "عترت" را قرین قرآن کریم می‌نماید، به وضوح مستفاد است و به واسطۀ حدیث شریف نبوی (ص) "هر کس که بمیرد و امام زمان خویش را نشناسد به مرگ جاهلیت مرده است". تأکید می‌شود. و همان طور که شما نیز در سوال اشاره کردید هیچ عمل و عبادتی، بدون پذیرش ولایت ولی اللَّه الاعظم مقبول درگاه احدیت واقع نمی‌شود. که این مسئله از بسیاری روایات مستفاد است.
به عنوان نمونه امام رضا (ع) در حدیث معروف سلسلة الذهب از اجدادشان از جانب خداوند متعال فرمودند: " لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ حِصْنِی فَمَنْ دَخَلَ حِصْنِی أَمِنَ عَذَابِی قَالَ فَلَمَّا مَرَّتِ الرَّاحِلَةُ نَادَانَا بِشُرُوطِهَا وَ أَنَا مِنْ شُرُوطِهَا"؛ توحید پناهگاه محکم من است، پس هر که در آن داخل شود از عذاب من مصون خواهد ماند و پس از اندکی تأکید نمودند: با عمل به شرایط لا إله إلاّ اللَّه و من یکی از آن شرایط است (پذیرش ولایت).
در حدیث دیگر: امام باقر (ع) می‌فرمایند: "اسلام بر پنج پایه استوار است: نماز، روزه، زکات، حج و ولایت، و هیچ یک از آن ارکان به پای رکن رکین ولایت نمی‌رسد".


از مطالب مطرح شده استفاده می شود که پذیرش ولایت را خداوند بر انسان ها واجب نموده، و امر ولی را همچون امر خویش قرار داده و اطاعت از ولی را اطاعت از خود بر شمرده است؛ لذا نپذیرفتن ولایت ائمه (ع) به قبول نکردن ولایت خداوند بر می گردد. روشن است که این امر سبب می شود اعمال انسان مورد امضای خداوند قرار نگیرد، پذیرش ولایت سبب می شود که انسان هیچ گاه از مسیر هدایت گمراه نشود و در غیر این صورت انسان ها در خطر خروج از راه حق اند، و اساسا این اهل بیت (ع) هستند که راه حق را مشخص می سازند و مسیر رسیدن به سعادت دنیا و آخرت را روشن می کنند. رسول الله در این باره می فرمایند: «هر کس دوست می‌دارد که (چون) من زندگانی کند و (چون) من از دنیا برود، و به بهشتی که پرودگارم مرا بدان وعده فرموده، وارد شود، باید ولایت علی بن ابی طالب و جانشینان پاکش، امامان هدایت و چراغ‌های تاریکی را پس از من پذیرد. آنان هرگز شما را از درگاه هدایت به درگاه گمراهی نمی‌کشانند».


۱. فیروزآبادی، القاموس المحیط.    
۲. سعیدی مهر، محمد، کلام اسلامی، ج ۲، ص ۱۶۸.
۳. بعد علامه مجلسی، بحار الأنوار، ج ۲۳، ص ۱۰۸، مؤسسة الوفاء بیروت - لبنان، ۱۴۰۴ق.    
۴. بحار الانوار، ج ۱۰،ص ۳۵۳.    
۵. برگرفته از سوال ۱۵۳.    
۶. بحارالأنوار، ج ۳، ص ۷.    
۷. بحار، ج ۶۵، ص ۳۳۳ - ۳۲۹.    
۸. بحار ج ۲۳، ص۱۴۳    .



اسلام کویست    


رده‌های این صفحه : امام شناسی | شئون امام | ولایت




جعبه ابزار