• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

هدایت قرآن

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: متقین، هدایت قرآن، فطرت.

پرسش: آیا هدایت قرآن برای متقین است و در این صورت آیا اشکال دور وارد نیست؟

پاسخ: در مقابل آیاتی که هدایت قرآن را برای متقین دانسته است، آیات دیگری در قرآن کریم وجود دارد که هدایت و ذکر و نذیر بودن کتاب‌های آسمانی و قرآن را برای همه مردم دانسته و مخصوص مؤمنان قرار نداده است. درباره هدایت عمومی، قرآن می‌فرماید:"... ماهِ رمضان ماهی است که قرآن، برای راهنمایی و هدایت مردم و نشانه‌های هدایت ، و فرق میان حق و باطل ، در آن نازل شده است. از مجموعه این آیات چنین استفاده می‌شود که از هدایت بودن کتاب‌های آسمانی ـ به‌خصوص قرآن کریم ـ به دو‌گونه یاد شده است، اول: هدایت و بیداری برای جهانیان؛ دوم: هدایتی برای متقین.
درباره هدایت متقین نیز چنین است که یک هدایت ابتدایی داریم که قبل از این هدایت لازم نیست به قرآن ایمان داشته باشیم؛ بلکه تنها نیاز به فطرتی سالم می‌باشد و هدایت دوم از ناحیه قرآن و فرع بر هدایت اول است‌.، با این بیان اشکال دور نیز مرتفع است.



در آیات متعددی از قرآن کریم، جنبه هدایت‌گری این کتاب مقدس (البته در برخی دیگر از آیات، کتاب‌های مقدسی مانند انجیل نیز موعظه و هدایت برای متقین شمرده شده است. خداوند در سوره مائده آیه ۴۶ می‌فرماید: " و عیسی بن مریم را به دنبال آنها (پیامبران پیشین) درآوردیم که تصدیق‌کننده تورات پیش از خود بود و او را انجیل دادیم که در آن هدایت و نور بود و آن نیز تصدیق‌کننده تورات پیش از خود و برای پرهیزکاران هدایت و اندرز بود.") را مخصوص متقین دانسته است.


در اینجا این شبهه پدیدار می‌شود، اگر کار قرآن هدایتگری است، متقین که هدایت شده‌اند و اساساً هدایت هدایت‌شدگان چه فایده‌ای دارد؟ قرآن زمانی کتاب هدایت است که بتواند غیر متقین را نیز هدایت کند؟


در پاسخ به این شبهه باید به مقدمات زیر توجه کنیم:


وجود برخی از آیات که هدایت قرآن را برای همه مردم تعمیم داده است.
در مقابل دسته اول از آیات، آیات دیگری در قرآن کریم وجود دارد که هدایت و ذکر و نذیر بودن کتاب‌های آسمانی و قرآن را برای همه مردم دانسته، نه فقط متقین.

۴.۱ - هدایت کتاب‌های آسمانی

خداوند در این آیات می‌فرماید: " (همان کسی که) کتاب را به‌حق بر تو نازل کرد که با نشانه‌های کتب پیشین منطبق است و « تورات » و « انجیل » را پیش از آن برای هدایت مردم فرستاد و (نیز) کتابی که حق را از باطل مشخص می‌سازد، نازل کرد کسانی که به آیات خدا کافر شدند، کیفر شدیدی دارند و خداوند (برای کیفرِ بدکاران و کافران لجوج) توانا و صاحب انتقام است".

۴.۲ - هدایت عمومی قرآن

یا در آیه دیگر درباره هدایت عمومی قرآن می‌فرماید: "... ماه رمضان ماهی است که قرآن، برای راهنمایی و هدایت مردم، و نشانه‌های هدایت و فرق میان حق و باطل، در آن نازل شده است.

۴.۳ - ذکر بودن قرآن

درباره " ذکر " بودن قرآن نیز می‌فرماید:"این (قرآن) تذکری برای همه جهانیان است"‌. و درباره نذیر بودن قرآن برای تمام مردم می‌فرماید:"خدای تعالی قرآن را که جدا کننده حق از باطل است، بر بنده خود (محمد) نازل فرمود؛ آن قرآن تا روز قیامت برای تمام عالمیان از طرف خدای تعالی ترساننده از عذاب و هادی به‌سوی حق باشد".

۴.۳.۱ - نتیجه مباحث بالا

پس از مجموعه این آیات چنین استفاده می‌شود که از هدایت بودن کتاب‌های آسمانی ـ به‌خصوص قرآن کریم ـ به دو‌گونه یاد شده است، اول: هدایت و بیداری برای جهانیان. دوم: هدایت برای متقین؛ یعنی قرآن کتابی است که برای همه مردم نقش هدایتگر دارد و هر کسی که بدون غرض‌ورزی به آن مراجعه کند، مورد هدایت قرار می‌گیرد. شاهد این مطلب هم، آیاتی در قرآن است که این کتاب آسمانی را هدایتگر هر فردی می‌داند که اراده کرده تا در مسیر مستقیم گام بردارد («إِنْ هُوَ إِلاَّ ذِکْرٌ لِلْعالَمینَ. لِمَنْ شاءَ مِنْکُمْ أَنْ یَسْتَقیم‌"») و یا این‌که شأن نزول قرآن، آن است که افراد زنده‌دل و دارای فطرت سالم، از آن بهره برده و برای ستم‌پیشگان نیز اتمام حجتی باشد («لِیُنْذِرَ مَنْ کانَ حَیًّا وَ یَحِقَّ الْقَوْلُ عَلَی الْکافِرین‌"».) از طرفی هدایتگری قرآن منحصر به مردم عادی نیست و چنین نیست که متقین و مؤمنان از هدایت او بهره‌ای نداشته باشند؛ بلکه برای آنان هدایت برتری دارد.


همان‌طور‌که از آیات قرآن استفاده می‌شود، کفار و منافقان دارای دو ضلالت و گمراهی‌اند. در مقابل متقین و مؤمنان نیز دارای دو نوع هدایت‌اند.

۵.۱ - گمراهی منافقان

ضلالت و گمراهی منافقان که در آیات قرآن از آن یاد شده است، یکی ضلالت و کوری اول که باعث اوصاف خبیثه آنان از کفر و نفاق و غیره شد، دوم ضلالت و کوری‌ای که ضلالت و کوری اولشان را بیشتر کرد.

۵.۱.۱ - سخن خداوند متعال

در‌باره منافقین می‌فرماید:"در قلب‌هایشان مرض است و خداوند این مرض را زیاد کرد". مرض اولی را به خود منافقان، و مرض دومی ایشان را به خودش‌ نسبت می‌دهد.

۵.۲ - هدایت برای متقین

درباره هدایت نیز چنین است که یک هدایت ابتدایی داریم که قبل از این هدایت لازم نیست به قرآن ایمان داشته باشیم؛ بلکه فطرت سالم برای چنین هدایتی کفایت می‌کند؛ اما هدایت دوم از ناحیه قرآن و فرع بر هدایت اول است.

۵.۱.۱ - سخن خداوند متعال

در آیه دوم از سوره بقره می‌فرماید: "آن کتاب باعظمتی است که شک در آن راه ندارد و مایه هدایت پرهیزکاران است"‌.

۵.۳ - صفات متقین

و بعد از آن صفات متقین را برمی‌شمارد که از اوصاف معرف تقوا، تنها پنج صفت را ذکر می‌کند و آن عبارت است از ایمان به غیب، اقامه نماز، انفاق از آنچه خداوند روزیشان کرده، ایمان به آنچه بر انبیا ی خود نازل فرموده و در نهایت یقین‌ به آخرت.

۵.۳.۱ - دیدگاه علامه طباطبایی

علامه طباطبایی (ره) در رد اشکال دوری که احیاناً به ذهن می‌آید، می‌گوید:"ایشان متقی و (دارای پنج صفت نامبرده نشده‌اند)، مگر به هدایتی از خدای تعالی، آن‌گاه خداوند کتاب خود را چنین معرفی می‌کند که هدایتگر همین متقین است، « لا رَیْبَ فِیهِ هُدیً لِلْمُتَّقِینَ »؛ پس می‌فهمیم که هدایت کتاب، غیر آن هدایتی است که اوصاف نامبرده را در پی داشت و نیز می‌فهمیم که متقین، دارای دو هدایت‌اند، یک هدایت اولی که به‌خاطر آن متقی شدند و یک هدایت دومی که خدای سبحان بپاس تقوایشان بایشان کرامت فرمود".
به بیان دیگر، هدایت اولی قبل از قرآن بوده است؛ یعنی همین مقدار که شخص در برابر حق و حقیقت لجاجت به خرج ندهد و منصفانه عجز و ناتوانی نوع بشر را تشخیص دهد، چنین شخصی در نهایت می‌تواند ایمان به موجودی غایب از حس خودش پیدا کند؛ موجودی که هستی خودش و هستی همه عالم، مستند به آن موجود است. شخص سلیم الفطره بعد از آن‌که به چنین موجودی غیبی ایمان آورد و اعتراف کرد، فکر می‌کند که این مبدأ که حتی دقیقه‌ای از دقایق از حوائج موجودات غافل نمی‌ماند و برای هر موجودی آن‌چنان سرپرستی دارد که گویی غیر از آن دیگر مخلوقی ندارد، چگونه ممکن است از هدایت بندگانش غافل بماند و راه نجات از اعمال مهلک و اخلاق مهلک را به آنان ننماید؟
همین سؤالی که از خود می‌کند و سؤالات دیگری که از آن زائیده می‌شود، سر از مسئله توحید و نبوت و معاد درمی‌آورد و در نتیجه خود را ملزم می‌داند که در برابر آن مبدأ یکتا خضوع کند؛ چون خالق و رب او و رب همه عالم است و نیز خود را ملزم می‌داند که در جست‌و‌جوی هدایت او برآید و وقتی به هدایت او رسید، آنچه در وسع او هست از مال و جاه و علم و فضیلت همه را در راه احیای آن هدایت و نشر آن دین به کار بندد و این همان نماز و انفاق است؛ اما نه نماز و زکاة قرآن، چون گفتار ما درباره شخص سلیم الفطره‌ای است که اینها را در فطرت خود می‌یابد؛ بلکه نماز و زکاتی که فطرتش به گردنش می‌اندازد و او هم از فطرتش می‌پذیرد."


پس معلوم شد که این پنج صفتی که خدای تعالی آنها را زمینه هدایت قرآنی خود قرار داده، صفاتی است که فطرت سالم در آدمی ایجاد می‌کند و در آیات مورد بحث به دارندگان چنین فطرتی وعده می‌دهد که به‌زودی به‌وسیله قرآنش ایشان را هدایت می‌کند؛ البته هدایتی زاید بر هدایت فطرتشان؛ پس اعمال پنج‌گانه نام‌برده، میان دو هدایت‌اند، هدایتی سابق بر آن اعمال و هدایتی لاحق بر آنها و اعتقاد صادق و اعمال صالح میان دو هدایت واسطه‌اند؛ به‌طوری‌که اگر بعد از هدایت فطرت، آن اعتقاد و آن اعمال نباشد، هدایت دومی دست نمی‌دهد. در نتیجه اشکال دور پیدا نمی‌شود.


۱. مائده/سوره۵، آیه۴۶.    
۲. بقره (۲)، آیه ۲.    
۳. آل‌عمران (۳)، آیه ۱۳۸.    
۴. نور (۲۴)، آیه ۳۴.    
۵. نحل (۱۶)، آیه ۸۹.    
۶. نحل (۱۶)، آیه ۱۰۲.    
۷. فصلت (۴۱)، آیه ۴۴.    
۸. یونس (۱۰)، آیه ۵۷.    
۹. آل‌عمران (۳)، آیه ۳ و ۴.    
۱۰. بقره (۲)، آیه ۱۸۵.    
۱۱. ص (۳۸)، آیه ۸۷.    
۱۲. قلم (۶۸)، آیه ۵۲.    
۱۳. تکویر (۸۱)، آیه ۲۷.    
۱۴. فرقان (۲۵)، آیه ۱.    
۱۵. تکویر (۸۱)، آیه ۲۷ ۲۸.    
۱۶. یس (۳۶)، آیه ۷۰.    
۱۷. بقره (۲)، آیه ۱۰.    
۱۸. بقره (۲)، آیه ۲.    
۱۹. طباطبایی، محمدحسین، ترجمه تفسیر المیزان، ج ۱، ص ۶۹، دفتر انتشارات اسلامی، قم، ۱۳۷۴.    
۲۰. طباطبایی، محمدحسین، ترجمه تفسیر المیزان، ج ۱، ص ۷۱، دفتر انتشارات اسلامی، قم، ۱۳۷۴.    



پایگاه اسلام کوئست، برگرفته از مقاله «هدایت قرآن»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۱۰/۲۷.    


رده‌های این صفحه : خداشناسی | صفات الهی | کلام | هدایت الهی




جعبه ابزار