نفرین امام حسین
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: ائمه اطهار، امام حسین، عاشورا، لعن، دشمنان، نفرین، زنازاده.
پرسش: آیا امام باقر، امام سجاد و یا امام حسین ـ عليهالسلام ـ در واقعه
کربلا کسی از دشمنان را
نفرین کردهاند؟ آیا نسبت زنازاده بودن را یکی از این معصومین ـ عليهمالسلام ـ به برخی از
دشمنان دادهاند؟ آیا
امام معصوم علیهالسلام بهطور کلی نسبتهای ناروایی را به فردی زدهاند؟ لطفاً توضیح دهید.
پاسخ:
ائمه هیچگاه نسبت ناروا و
دروغ به دشمنانشان نمیدادند؛ اما نفرین و
لعن بجا – خصوصاً نفرین و لعن مظلوم - در آموزهها و منابع دینی به رسمیت شناخته شده است.
در این راستا، اگر به سیره عملی
ائمه اطهار علیهمالسلام – مانند امام حسین عليهالسلام – بنگریم، میبینیم که آن بزرگواران در جای مناسب و بجا و طبق اقتضائات و شدت جنایات افراد و سختدلی دشمنان، گاه بهطور عام و گاهی هم افراد خاصی را مورد لعن و نفرین قرار دادهاند و گاهی برای بیان «واقعیت نسب دشمنان»، به
زنازاده بودن آنان
تصریح کردهاند که در واقع بیان واقعیت بوده نه نسبت ناروا و دروغ و
فحش؛ یعنی دشمنان آنان از راه زنا به دنیا آمده بودند.
در اینجا برای نمونه به
ذکر برخی از این
روایات بسنده میکنیم:
یکی از
کفار به نام تمیم بن حُصَین خطاب به امام حسین ـ عليهالسلام ـ و اصحابش گفت، مگر نمیبینید
آب فرات چه برقی میزند؟! به خدا
سوگند یک قطره آن را نمیچشید تا اینکه با آه و ناله از تشنگی بمیرید. امام حسین ـ عليهالسلام ـ در جوابش فرمود: «این مرد و پدرش اهل
جهنم خواهند بود، خدایا! این شخص را در حال تشنگی همین امروز بکُش». به محض تمام شدن نفرین آن حضرت، آنقدر تشنگی به تمیم بن حصین فشار آورد تا او را خفه کرد و از اسب به
زمین خورد. بعد از آن اسبها به وسیله سُمهای خود او را له کردند تا مُرد.
امام حسین ـ عليهالسلام ـ در لحظهای از
روز عاشورا چنین نفرین میکند: «خدایا! از فرستادن
باران رحمتت بر اینها خودداری کن، و همانند زمان
یوسف خشکسالی و قحطی را نصیبشان گردان، و مردی از
طایفه ثقیف (اشاره به مختار یا حجّاج بن یوسف ثقفی.)را بر آنان مسلط فرما تا با جام آبی تلخ و زهرآگین سیرابشان کند».
امام حسین ـ عليهالسلام ـ در همان ابتدای رویارویی دو لشکر در برابر سپاه
کوفه ایستاد و از آنها خواست که ساکت شوند، ولی آنان نپذیرفتند! امام به آنها فرمود: «وای بر شما! چرا ساکت نمیشوید تا سخنان مرا گوش کنید؟! من شما را به راه راست دعوت میکنم، هر کس از من پیروی کند به راه راست
هدایت میشود، و هر کس از من نافرمانی کند هلاک خواهد شد... ای مردم! هلاکت و اندوه همیشگی بر شما باد!... وای بر شما! که از ما روی بر تافته و از یاری ما سر باز زدید... رویتان زشت باد! شمایید همان طاغوتهای این امت، و بازماندگان احزاب، و رها کنندگان کتاب و پیروان شیطان و گروه گناهکاران و تحریف کنندگان کتاب خدا و خاموش کنندگان
سنت پیامبر صلیاللهعلیهوآله ...».
هنگامی که
امام حسین علیهالسلام به
چهره نورانی فرزندش «علی اکبر» نگریست، سر به سوی
آسمان برداشت و گفت:
«خدایا! بر این گروه ستمگر گواه باش که اینک جوانی به مبارزه با آنان میرود که از نظر صورت و
سیرت و گفتار، شبیهترین مردم به رسول تو،
حضرت محمد صلیاللهعلیهوآله است. ما هر زمان که مشتاق دیدار پیامبرت میشدیم، به چهره او مینگریستیم. خدایا! برکات زمین را از آنان دریغ دار، و اجتماع آنان را پراکنده و متلاشی ساز و آنان را گروههای مختلف و متفاوتی قرار ده، و والیان آنها را هیچگاه از آنان راضی مگردان! که اینان ما را دعوت کردند تا به یاری ما برخیزند، ولی اینک ستمکارانه به
جنگ با ما برخاستند».
امام حسین ـ عليهالسلام ـ رو به
عمر بن سعد کرده، فریاد زد: «خدا نسل تو را ریشهکن کند و به هیچ کارت
برکت ندهد و بر تو کسی را چیره سازد که سرت را بعد از من در بستر از تن جدا سازد، همانگونه که تو رشته رَحِم مرا قطع کردی، و پیوند مرا با
رسول خدا نادیده گرفتی!».
امام حسین ـ عليهالسلام ـ هنگام به میدان رفتن برای نبرد با دشمن در برابر سپاه دشمن قرار گرفت و فرمود: «ای کوفیان! رویتان زشت و سیاه باد! و
غم و اندوه قرینتان، و به سختی و
مرگ گرفتار شوید!... لعنت خدا بر
ظالمان باد!».
امام باقر علیهالسلام میفرماید: «کشنده ناقه صالح مردی کبود
چشم و زنازاده بود و قاتل
یحیی علیهالسلام هم فردی حرامزاده بود، همچنانکه قاتل علی ـ عليهالسلام ـ نیز زنازاده بود؛ یعنی پدر و نسب شناخته شدهای نداشت و قاتل
حسین بن علی علیهماالسلام هم زنازاده بود و همانا
انبیاء و اولاد آنها را فقط زنازادگان به
قتل میرسانند».
ابو الخطّاب، ابن ابی زینب کوفی، شخصیتی ملعون، اهل غلو،
با عقایدهای
فاسد بود که مدعی مقام الوهیت و
نبوت برای
امام صادق علیهالسلام بود، محارم را حلال میدانست
و کارهای زشت انجام میداد. وی افرادی را نیز دور خود، گرد آورده بود که به دلیل انتساب به وی، «خطّابیه» نامیده میشدند.
امام صادق ـ عليهالسلام ـ او را
لعن و نفرین نمود.
سرانجام، عیسی بن موسی عبّاسی در سال ۱۴۳ق، بر ضد او و هوادارانش
حکم کرد و همه آنان را کشت.
امام صادق ـ عليهالسلام ـ میفرماید: «آن کسی که حسین بن علی را کُشت، زنازاده بود و نیز آن کسی که یحیی بن زکریا را کشت، زنازاده بود».
معتصِم خلیفه ستمگر عباسی - برادر
مأمون و عموی امّ فضل دختر مأمون - پیوسته نقشههایی را برای به
شهادت رساندن امام جواد ـ عليهالسلام ـ اجرا میکرد و در این زمینه با امّ فضل نیز همدست شده بود که امام جواد ـ عليهالسلام ـ را مسموم کند؛ زیرا معتصم میدانست که ام فضل مشکلاتی با آنحضرت داشته و به شدت علیه
امام علیهالسلام موضع گرفته است. بر این اساس،
ام فضل نیز درخواست معتصم را پاسخ مثبت داد و سمّی را در انگور جاسازی کرد و در پیش روی آنحضرت نهاد و همین که
امام جواد علیهالسلام از آن انگور خورد، ام فضل پشیمان شد و شروع به
گریه کرد، حضرت فرمود: «گریهات برای چیست؟ سوگند به خدا، خداوند آنچنان تو را به دردی در ناحیه رحم دچار سازد که جبرانپذیر نباشد و به بلایی گرفتارت کند که قابل
کتمان نباشد». بر اثر همین نفرین ام فضل بیمار شد و از
دنیا رفت.
پایگاه اسلام کوئست.