• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

نسخ ادیان

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: نسخ، شرایع، احکام، انجیل، تورات، اهل کتاب.

پرسش: بعضی از علمای مسلمین می‌گویند که قرآن، شریعت انجیل و تورات و احکام آنها را نسخ کرده است؛ اما از آیه ‌۱۳ سوره‌ شوری، چنین به دست نمی‌آید. ثانیاً قرآن اعلان کرده است که عرب را به سنن اهل کتاب هدایت می‌کنم (نساء، ۲۶) و ثالثاً در آیه ۶۸ و ۶۹ سوره مائده اقامه تورات و انجیل خواسته شده و اهل کتاب اهل ایمان شمرده شده‌اند و رابعا قرآن می‌گوید که اهل انجیل بر آن چیزی که بر آنها نازل کردیم قضاوت کنند. (مائده، ۴۷) لطفا توضیح دهید.

پاسخ: اساس و ریشه همه ادیان یکی است؛ در عین حال تکامل جامعه بشری ایجاب می‌کند که تشریعات و قوانین فرعی هماهنگ با تکامل انسان‌ها رو به تکامل رفته و شرایع قبلی منسوخ شوند، تا به حد نهایی و خاتم ادیان رسد.
بقا و دوام بر پا داشتن و «اقامه دین» در آن احکامی که مشترک بین همه ادیان است، این است که به آن ایمان داشته باشید و عمل کنید، و اما در احکام منسوخ (چون نسخ به معنای اعلام نمودن پایان مدت آن حکم است، نه ظهور بطلان) به این معنی است که در گذشته هم ایمان به آن احکام لازم بوده و هم عمل به آنها؛ اما در این زمان (نزول قرآن و آمدن پیامبر اسلام صلّی الله علیه و آله) فقط ایمان به حقانیت آن‌ها و این‌که از جانب خدا بود لازم است؛ ولی زمان عمل به آن‌ها گذشته است.



از نظر لغت، «نسخ» به معنای از بین بردن و زائل نمودن است و در منطق شرع، تغییر دادن حکمی و اعلام پایان مدت آن و جانشین ساختن حکم دیگر به‌جای آن است.


نیازهای انسان، گاه با تغییر زمان و شرایط محیط دگرگون می‌شود و گاه ثابت و برقرار است. یک روز برنامه‌ای و شریعتی و قانونی، ضامن سعادت اوست، ولی روز دیگر ممکن است بر اثر دگرگونی شرایط، همان برنامه، سنگ راه او باشد؛ چنان‌که در پزشکی یک روز دارویی فوق‌العاده برای بیمار مفید است و پزشک مصرف آن ‌را تجویز می‌کند؛ ولی بعد از بهبودی نسبی، ممکن است همان دارو برای او زیان‌بار باشد؛ لذا دستور قطع آن و جانشین ساختن داروی دیگر را می‌دهد.
مثال دیگر این‌که ممکن است درس امسال برای دانش‌آموز مفید و سازنده باشد، اما همین درس برای سال آینده بی‌فایده باشد، معلم آگاه و مسئولان آموزش، باید به‌گونه‌ای برنامه‌ریزی کنند که سال به سال، دروس مورد نیاز شاگردان تدریس شود.

۲.۱ - خاتم ادیان

با توجه به قانون تکامل انسان و جامعه‌ها، در روند تکاملی انسان‌ها، گاه برنامه و قانون (و شریعتی) مفید و سازنده است و گاه زیان‌بار و لازم التغییر، به همین خاطر است که شرایع الهی، همیشه در حال تحول و تکامل بوده است و شریعت بعدی ناسخ و تغییردهنده شریعت‌های قبلی بوده است؛ البته این نکته را هم نباید فراموش کرد که ممکن است تکامل مذاهب و تشریع الهی به جایی برسد که آخرین مذهب و قانون، و نقشه کلی راه، به عنوان «خاتم ادیان» نازل گردد؛ به طوری که دگرگونی در احکام آن راه نیابد.


با توجه به ادله‌ای فراوان مخصوصاً خاتمیت دین اسلام،
[۳] سبحانی، جعفر، خاتمیت، ص۱۵-۹۲، ترجمة رضا استادی.
مسئله نسخ ادیان گذشته، از مسلمات است و اختصاص به بعضی علما ندارد؛ ولی نسخ به این معنا نیست که دیگر هیچ اصول مشترک، یا احکام مشترک بین اسلام و ادیان دیگر وجود ندارد؛ بلکه اصل توحید، رسالت عامه، عدالت اجتماعی، مسئله معاد و روز قیامت و هم‌چنین احکامی چون نماز، روزه، حرمت قتل و حرمت شراب و... نوید به آمدن موعود جهانی و منجی بشریت... از مشترکات همه ادیان می‌باشد.
[۵] مصباح یزدی، محمدتقی، آموزش عقاید، ص۱۳-۴، تهران، سازمان تبلیغات، چاپ سوم، ۱۳۷۸.



با توجه به نکات پیش‌گفته، اکنون آیات مورد پرسش را مورد پی‌جویی و مطالعه قرار می‌دهیم، تا روشن شود که مراد قرآن چیست؟


قرآن می‌فرماید: «آیینی را برای شما تشریع کرد که به نوح توصیه کرده بود و آن‌چه را بر تو وحی فرستادیم و به ابراهیم و موسی و عیسی سفارش نمودیم که دین ‌را بر پا دارید و در آن تفرقه ایجاد نکنید، خداوند هرکس را بخواهد، برمی‌گزیند و کسی را که به‌سوی او باز گردد، هدایت می‌کند».

۵.۱ - تکامل نهایی

چون آیات قبل، بحث‌های مربوط به مشرکان را بیان داشته است، آیه‌ مورد بحث به این حقیقت اشاره دارد که دعوت اسلام به توحید، دعوت تازه‌ای نیست؛ بلکه دعوت تمام پیامبران اولوالعزم است و آن‌چه بر آنها وحی شده، به صورت کامل‌تر بر پیامبر اکرم صلی اللّه علیه و آله وحی شده است. به این ترتیب آن‌چه در شرایع همه انبیا بوده، در شریعت تو است و تعبیر به «دین» نه ادیان، نشان می‌دهد که اساس و ریشه همه ادیان یکی است؛ در عین حال تکامل جامعه بشری ایجاب می‌کند که تشریعات و قوانین فرعی هماهنگ با تکامل انسان‌ها رو به تکامل رفته و شرایع قبلی منسوخ شوند، تا به حد نهایی و خاتم ادیان رسد.

۵.۲ - جامعیت اسلام

نکتة دیگری که از آیه استفاده می‌شود، این است که شریعت اسلام جامع‌ترین شرایع است و نبی آن افضل الانبیاء است؛ لذا در آیه مورد بحث نام پیغمبر به صورت ضمیر «الیک» بر انبیا مقدم شده است و از قرآن تعبیر به «اوحینا» شده که دلالت بر جامعیت اسلام دارد و از شرایع قبلی به «وصیّنا» تعبیر شده که نشان می‌دهد، آنها جامع نبوده؛ بلکه اهم عقاید و اعمال در آنها وجود داشته.

۵.۳ - ایمان به احکام منسوخ

و بقا و دوام بر پا داشتن و «اقامه دین» در آن احکامی که مشترک بین همه ادیان است، این است که به آن ایمان داشته باشید و عمل کنید، و اما در احکام منسوخ (چون نسخ به معنای اعلام نمودن پایان مدت آن حکم است، نه ظهور بطلان) به این معنی است که در گذشته هم ایمان به آن احکام لازم بوده و هم عمل به آنها؛ اما در این زمان (نزول قرآن و آمدن پیامبر اسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ) فقط ایمان به حقانیت آن‌ها و این‌که از جانب خدا بود لازم است؛ ولی زمان عمل به آن‌ها گذشته است.

۵.۴ - آیه ۲۶ سوره نساء

قرآن کریم در آیه ۲۶ سوره نساء می‌فرماید: «خدا می‌خواهد (با این دستورها راه‌های خوش‌بختی و سعادت را) برای شما آشکار سازد؛ و به سنت‌های (صحیح) پیشینیان رهبری کند و شما را از گناه پاک سازد و خدا دانا وحکیم است».
رهبری به سنت‌های حسنه گذشته منافاتی با نسخ بعضی از آنها ندارد و معلوم است که وقتی نسخ کتاب تورات و انجیل مطرح می‌شود، به این معنی نیست که همه آنچه در آنهاست، نسخ شده باشد.


در سوره مائده می‌خوانیم «ای اهل کتاب! شما هیچ موقعیتی ندارید، مگر این‌که تورات و انجیل و آن‌چه بر شما از طرف پروردگارتان نازل شده است برپا دارید، ولی آن‌چه بر تو از سوی پروردگارت نازل شده (نه‌تنها مایة‌ بیداری آنها نمی‌گردد؛ بلکه) بر طغیان و کفر بسیاری از آنها می‌افزاید. بنابراین از این قوم کافر (و مخالفت آن‌ها) غمکین مباش)، آنها که ایمان آورده‌اند و یهودیان و صائبان و مسیحیان هرگاه ایمان به خداوند یگانه و روز جزا بیاورند و عمل صالح انجام دهند، نه ترسی بر آنهاست و نه غمگین خواهند شد».

۶.۱ - عدم نسخ ادیان پیشین

از آیات فوق هم نمی‌توان بقاء و دوام ادیان قبلی و عدم نسخ آنها را استفاده کرد؛ زیرا:

۶.۱.۱ - برپایی همه کتاب‌های آسمانی

به اهل کتاب گفته می‌شود که تمام کتب آسمانی را بدون تبعیض و تفاوت برپا دارند؛ زیرا همة آن کتاب‌ها از یک مبدأ صادر شده و اصول اساسی آنها یکی است.

۶.۱.۲ - طغیان اهل کتاب

آیه می‌گوید: آنها اگر واقعاً مدعی‌اند که تورات و انجیل را قبول دارند، و در این ادعا صادق‌اند، در همان کتاب‌ها بشارت‌های متعددی درباره آخرین کتاب و پیامبر آن آمده است، باید این بشارت‌ها را بپذیرند و هنگامی که آن نشانه را در قرآن یافتند، در برابر آن سر تعظیم فرود آورند؛ ولی برعکس اکثریت آنها بر طغیان و کفرشان بر اثر لج‌بازی افزودند.

۶.۱.۳ - مراد از عمل صالح

در آیه ۶۹ با تعبیر «عمل صالحاً» این حقیقت را مشخص می‌سازد که باید در مورد تفاوت مذاهب به آخرین قانون عمل کنند؛ زیرا عمل به قوانین نسخ شده، عمل صالح نیست؛ بلکه عمل صالح این است که به قوانین موجود و آخرین قانون عمل شود.

۶.۱.۴ - مخاطب آیه

احتمال دیگر در تفسیر آیه، این است که جملة «مَن آمَنَ بِاللّه وَ الیَومِ الاخَرَ وَ عَمل صالِحاً» تنها به یهود و نصاری و صابئان برمی‌گردد؛ زیرا «الذین امنوا» که در آغاز ذکر شده، نیازی به این قید ندارد و به این ترتیب معنی آیه چنین می‌شود: «افراد باایمان و مسلمان و هم‌چنین یهود و نصاری و صابئان به‌شرط این‌که ایمان بیاورند و اسلام را بپذیرند و عمل صالح کنند، همگی اهل نجات و رستگاری خواهند بود و سوابق مذهبی افراد هیچ‌گونه اثری در این قسمت نخواهد داشت؛ بلکه مهم احیا و پذیرفتن اسلام است که برای همه جهانیان آمده است.


«به اهل انجیل (پیروان مسیح) گفتیم باید به آنچه خداوند در آن نازل کرده، حکم کنند و کسانی که بر طبق آنچه خدا نازل کرده حکم نمی‌کنند، فاسق هستند».

۷.۱ - عمل به انجیل پس از نزول

شک نیست که منظور از آیه، این نیست که قرآن به پیروان مسیح (علیه‌السلام) دستور می‌دهد که ‌اکنون باید به احکام انجیل عمل کنند؛ زیرا این سخن اولاً با سایر آیات قرآن و با اصل وجود قرآن که اعلام آیین جدید و نسخ آیین قدیم می‌کند، سازگار نیست؛ بلکه منظور این است که ما پس از نزول انجیل بر عیسی به پیروان او دستور دادیم که به آن عمل کنند و طبق آن داوری نمایند؛ یعنی در واقع جملة «قلنا» در تقدیر است و مفهوم آیه چنان می‌شود که بیان شد؛ یعنی «قُلنا لیحْکُم اهل الانجیل...».
[۱۷] طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۵، ص۳۷۷، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۳۶۲.


۷.۲ - بی‌اعتنا نبودن درباره بشارت‌ها

از این گذشته، منظور از جمله «بِما انزل اللّه فیه» می‌تواند آنچه درباره پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ و قرآن کریم در انجیل آمده است باشد؛ یعنی از آنها می‌خواهد به بشارت‌هایی که نسبت به قرآن و پیامبر ـ صلی اللّه علیه و آله ـ در آن آمده است، بی‌اعتنا نباشند. بنابراین آیه، دلالت بر عدم نسخ انجیل ندارد.
نتیجه این‌که هیچ یک از آیات گذشته دلالت بر بقا و رسمیت داشتن ادیان گذشته و عدم نسخ آنها ندارد.


۱. ترجمة المیزان، علامه سید محمدحسین طباطبایی، ج۱۸، ذیل آیه‌ ۱۳ شوری.
۲. خاتمیت، استاد جعفر سبحانی، ترجمة رضا استادی، ص۱۵-۹۲.
۳. تفسیر نمونه، آیة اللّه مکارم شیرازی، ج۱۷ ص۱۱۹-۱۲۲ و ج۱، ص۱۹۰-۱۹۳.


۱. راغب اصفهانی، محمد، مفردات فی غریب القرآن، ص۴۹، دفتر نشر الکتاب، چاپ دوم، ۱۴۰۶ ه.    
۲. مکارم شیرازی، ناصر، و همکاران، تفسیر نمونه، ج۱، ص۳۹۱، تهران، دارالکتب الاسلامیة، چاپ بیست و هفتم، ۱۳۷۰.    
۳. سبحانی، جعفر، خاتمیت، ص۱۵-۹۲، ترجمة رضا استادی.
۴. مکارم شیرازی، ناصر، و همکاران، تفسیر نمونه، ج۱، ص۳۹۱، تهران، دارالکتب الاسلامیة، چاپ بیست و هفتم، ۱۳۷۰.    
۵. مصباح یزدی، محمدتقی، آموزش عقاید، ص۱۳-۴، تهران، سازمان تبلیغات، چاپ سوم، ۱۳۷۸.
۶. شوری/سوره۴۲، آیه۱۳.    
۷. مکارم شیرازی، ناصر، و همکاران، تفسیر نمونه، ج۲۰، ص۳۷۷، تهران، دارالکتب الاسلامیة، چاپ بیست و هفتم، ۱۳۷۰.    
۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۸، ص۲۷-۲۸، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۳۶۲.    
۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۸، ص۲۹، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۳۶۲.    
۱۰. مائده/سوره۵، آیه۶۸-۶۹.    
۱۱. مکارم شیرازی، ناصر و همکاران، تفسیر نمونه، ج۵، ص۲۵-۲۷، تهران، دارالکتب الاسلامیة، چاپ بیست و هفتم، ۱۳۷۰.    
۱۲. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۶، ص۶۷-۶۹، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۳۶۲.    
۱۳. مکارم شیرازی، ناصر و همکاران، تفسیر نمونه، ج۵، ص۲۵-۲۷، تهران، دارالکتب الاسلامیة، چاپ بیست و هفتم، ۱۳۷۰.    
۱۴. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۶، ص۶۷-۶۹، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۳۶۲.    
۱۵. مائده/سوره۵، آیه۴۷.    
۱۶. مکارم شیرازی، ناصر و همکاران، تفسیر نمونه، ج۴، ص۳۹۸، تهران، دارالکتب الاسلامیة، چاپ بیست و هفتم، ۱۳۷۰.    
۱۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۵، ص۳۷۷، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۳۶۲.



سایت ‌اندیشه قم، برگرفته از مقاله «نسخ ادیان»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۱۱/۱۹.    



جعبه ابزار