• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

نسخ آیات قرآن

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: نسخ آیات، قرآن مجید، نسخ، تغییر، کلمات، وعده‌های الهی.

پرسش: آیا نسخ آیات با این فرموده قرآن که «هیچ کسی نمی‌تواند کلام خدا را تغییر دهد»، منافات ندارد؟ (در قرآن می‌خوانیم: «کلام خدا در درستی و عدالت کامل است، هیچ کسی نیست که بتواند کلام خدا را عوض کند» (سوره ۶ آیه ۱۱۵)، و (سوره ۶ آیه ۳۴) و (سوره ۱۰ آیه ۶۴)؛ اما چرا بعداً الله یا محمد تصمیم می‌گیرد که بعضی از آیات را با آیات «بهتر» عوض کند؟ (سوره ۲ آیه ۱۰۶ و سوره ۱۶ آیه ۱۰۱)؛ و این البته به خاطر نادانی افراد نیست که خدا را مجبور به این‌ کار کرده باشند.)

پاسخ: ۱. «کلمه» در قرآن کریم به معانی مختلفی مانند قرآن، سنت‌های الهی و وعده آمده است.
۲. آیاتی که بیانگر «لا مبدل لکلماته» هستند، با آیاتی که دلالت بر نسخ حکمی می‌کنند، تنافی ندارند؛ زیرا نسخ از قبیل تناقض در گفتار نیست؛ بلکه با تغییر مصلحت ـ که خدا بدان آگاه است ـ حکم شرعی که در کتاب خدا یا سنت آمده تغییر می‌یابد. یکی از حکمت‌های نسخ آسان‌گیری بر امت اسلام است، و گاه آزمونی برای نشان دادن حد پذیرش بنده نسبت به احکام الهی است.
۳. اگر حکم دیروز را نسبت به شرایط امروز بنگری، حکم امروز اصلح (خیر) است و اگر هر یک را در جای خود بنگری، هر دو حکم همانندند؛ زیرا هر یک با شرایط متناسب خود توافق کامل دارند. در هر دو صورت رعایت اصلح شده است و آن‌چه به صلاح مردم است، بر آنان عرضه می‌شود. این آیات می‌خواهند این شبهه را بزدایند که در نسخ احکام یا شرایع هیچ‌گونه اشتباه یا تغییر در رأی که حاکی از پی‌بردن به ناروایی حکم سابق باشد، رخ نداده است؛ بلکه هر یک در جای خود روا می‌باشد.




أ. کلام خداوند قابل تغییر نیست!
در این آیه شریفه می‌خوانیم: «وَ تَمَّتْ کَلِمَةُ رَبِّکَ صِدْقاً وَ عَدْلاً لا مُبَدِّلَ لِکَلِماتِهِ وَ هُوَ السَّمیعُ الْعَلیمُ»؛ و کلام پروردگار تو، با صدق و عدل، به حد تمام رسید، هیچ‌کس نمی‌تواند کلمات او را دگرگون سازد و او شنونده داناست.


«کلمه» در لغت به معنای گفتار و هرگونه جمله‌ای است و حتی به سخنان مفصل و طولانی نیز کلمه گفته می‌شود،
[۲] زمخشری، محمود بن عمر، مقدمة الأدب، ص ۲۱۸، مؤسسه مطالعات اسلامی دانشگاه تهران‌، تهران، چاپ اول، ۱۳۸۶ش.
[۴] واسطی زبیدی، محمد بن محمد، تاج العروس من جواهر القاموس، محقق و مصحح:شیری، علی، ج ۱۷، ص ۶۲۳ ـ ۶۲۴، دارالفکر، بیروت، چاپ اول، ۱۴۱۴ق.‌


و اگر می‌بینیم گاهی به معنای «وعده» آمده است، مانند «وَ تَمَّتْ کَلِمَتُ رَبِّکَ الْحُسْنی‌ عَلی‌ بَنِی إِسْرائِیلَ بِما صَبَرُوا»؛ «وعده پروردگارت درباره بنی‌اسرائیل در مقابل صبر و استقامتی که کردند انجام پذیرفت.» نیز از همین نظر است؛ زیرا انسان هنگام وعده دادن جمله‌ای می‌گوید که وعده را دربر دارد.

و نیز گاهی کلمه به معنای دین و آیین و حکم و دستور می‌آید
[۹] واسطی زبیدی، محمد بن محمد، تاج العروس من جواهر القاموس، محقق و مصحح: شیری، علی، ج ۱۷، ص ۶۲۳ ـ ۶۲۴، دارالفکر، بیروت، چاپ اول، ۱۴۱۴ق.‌


که آنها نیز به همین ریشه باز می‌گردد.

۲.۱ - کلمه در آیه فوق

در این‌که منظور از «کلمه» در آیه فوق، قرآن است یا دین و آیین خدا یا وعده پیروزی که به پیامبر اکرم ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ داده شده؟ احتمالات مختلفی از سوی مفسران ارائه شده است، که در‌عین‌حال منافاتی با هم ندارند، و ممکن است آیه ناظر به همه آنها بوده باشد؛ ولی از آن نظر که در آیات قبل سخن از «قرآن» در میان بوده با این معنا مناسب‌تر است.
[۱۰] مغنیه، محمدجواد، تفسیر الکاشف، ج ‌۳، ص ۲۵۲، دارالکتب الإسلامیة، تهران، چاپ اول، ۱۴۲۴ق.
[۱۱] حسینی همدانی، سید محمدحسین، انوار درخشان، تحقیق: بهبودی‌، محمدباقر، ج ‌۶، ص ۱۲۸، کتاب‌فروشی لطفی، تهران، چاپ اول، ۱۴۰۴ق.


در حقیقت آیه می‌گوید: به هیچ‌وجه در قرآن جای تردید و شک نیست؛ زیرا از هر نظر کامل و بی‌عیب است، تواریخ و اخبار آن، همه صدق و احکام و قوانین آن همه عدل است.

۲.۱.۱ - وعده

ممکن است منظور از «کلمه» همان وعده‌ای باشد که در جمله «لا مُبَدِّلَ لِکَلِماتِهِ» (هیچ‌کس نمی‌تواند تغییر و دگرگونی در کلمات خدا ایجاد کند) آمده است؛
[۱۵] فیض کاشانی، ملا محسن، الأصفی فی تفسیرالقرآن، تحقیق:درایتی، محمدحسین، نعمتی‌، محمدرضا، ج ‌۱، ص ۳۴۱، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، قم، چاپ اول، ۱۴۱۸ق.
[۱۶] طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر جوامع الجامع، ج ‌۱، ص ۴۰۵، انتشارات دانشگاه تهران، مدیریت حوزه علمیه قم، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۷ش

زیرا نظیر این جمله در آیات دیگر قرآن دیده می‌شود؛ مانند: «وَ تَمَّتْ کَلِمَةُ رَبِّکَ لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ أَجْمَعِینَ»؛ «در قیامت وعده پروردگار تو انجام خواهد گرفت و دوزخ از گناهکاران جن و انس پر خواهد شد».

یا در آیه دیگر می‌خوانیم: «وَ لَقَدْ سَبَقَتْ کَلِمَتُنا لِعِبادِنَا الْمُرْسَلِینَ إِنَّهُمْ لَهُمُ الْمَنْصُورُونَ»؛ «وعده ما از پیش در باره پیامبران این بود که آنها پیروز خواهند شد».

در این‌گونه آیات جمله بعد توضیح وعده‌ای است که در جمله قبل با ذکر «کلمة» به آن اشاره شده است. بنابراین تفسیر آیه مورد بحث چنین می‌شود: «وعده ما با صدق و عدالت انجام گرفت که هیچ‌کس توانایی تبدیل دستورها و فرمان‌های پروردگار را ندارد».

۲.۲ - قرآن

ذکر این موضوع نیز لازم است که اگر آیه اشاره به قرآن بوده باشد، هیچ‌گونه منافاتی با این موضوع ندارد که در آن موقع همه قرآن نازل نشده بود؛ زیرا منظور از کامل بودن آیات قرآن این است که هرچه نازل شده بود، بدون عیب و نقص و از هر نظر کامل بود.
[۲۱] طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه:بلاغی‌، محمدجواد، ج ‌۴، ص ۵۴۷، انتشارات ناصر خسرو، تهران، چاپ سوم، ۱۳۷۲ش.



ب. سنت‌های الهی تغییر ناپذیرند!

قرآن کریم می‌فرماید: «وَ لَقَدْ کُذِّبَتْ رُسُلٌ مِنْ قَبْلِکَ فَصَبَرُوا عَلی‌ ما کُذِّبُوا وَ أُوذُوا حَتَّی أَتاهُمْ نَصْرُنا وَ لا مُبَدِّلَ لِکَلِماتِ اللَّهِ وَ لَقَدْ جاءَکَ مِنْ نَبَإِ الْمُرْسَلین»؛ پیش از تو نیز پیامبرانی تکذیب شدند و در برابر تکذیب‌ها، صبر و استقامت کردند و (در این راه،) آزار دیدند، تا هنگامی که یاری ما به آنها رسید. (تو نیز چنین باش! و این، یکی از سنت‌های الهی است) و هیچ‌چیز نمی‌تواند سنن خدا را تغییر دهد و اخبار پیامبران به تو رسیده است.

بنابراین تو ای پیامبر! در برابر تکذیب‌ها و آزارها و حملات دشمنان لجوج و سرسخت روح صبر و استقامت را از دست مده، و بدان طبق همین سنت امدادهای الهی و الطاف بیکران پروردگار به سراغ تو خواهد آمد، و سرانجام بر تمام آنها پیروز خواهی شد.

۳.۱ - مخالفت سودجویان با رهبران صالح جامعه

در حقیقت، آیه فوق به یک اصل کلی اشاره می‌کند و آن این‌که همیشه رهبران صالح اجتماع که برای هدایت توده‌های مردم به‌وسیله ارائه مکتب و طرح‌های سازنده با افکار منحط و خرافات و سنن غلط جامعه به‌پا می‌خاستند با مخالفت سرسختانه جمعی سودجو و زورگو که با پر و بال گرفتن مکتب جدید، منافعشان به خطر می‌افتاد، روبه‌رو می‌شدند. آنها برای پیشرفت مقاصد شوم خود از هیچ کاری ابا نداشتند، و از تمام حربه‌ها؛ حربه تکذیب، تهمت محاصره اجتماعی، آزار و شکنجه، قتل و غارت و هر وسیله دیگر استفاده می‌کردند؛ اما حقیقت، با جاذبه و کشش و عمقی که دارد، سرانجام ـ طبق یک سنت الهی ـ کار خود را خواهد کرد، و این خارهای سر راه برچیده خواهند شد؛ اما شکی نیست که شرط اساسی این پیروزی، بردباری و مقاومت و استقامت است.

۳.۲ - مراد از «کلمات اللَّه»

گفتنی است، در این آیه شریفه از سنن تعبیر به «کلِماتِ اللَّهِ» شده است؛ زیرا «کلم و کلام» در اصل به معنای تأثیری است که با چشم یا گوش درک می‌شود («کلم» به معنای تأثیرات عینی، و «کلام» به معنای تأثیراتی است که با گوش درک می‌شود) سپس توسعه پیدا کرده است، و علاوه بر الفاظ به معانی نیز «کلمه» گفته می‌شود، و حتی به «عقیده» و «مکتب» و «روش و سنت» نیز اطلاق می‌گردد.
[۲۷] مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ‌۵، ص ۲۱۳، دارالکتب الإسلامیة، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.



ج. وعده‌های الهی تخلف‌ناپذیرند!

در قرآن کریم می‌خوانیم: «لَهُمُ الْبُشْری‌ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ فِی الْآخِرَةِ لا تَبْدیلَ لِکَلِماتِ اللَّهِ ذلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظیم»؛ در زندگی دنیا و در آخرت، شاد (و مسرور)ند وعده‌های الهی تخلف‌ناپذیر است! این است آن رستگاری بزرگ.

۴.۱ - بشارت به اولیای حق

این آیه شریفه ـ با توجه به آیات قبل از آن ـ روی سخن با اولیای حق دارد که خداوند به آنها بشارت می‌دهد. آنها نه تنها ترس و غمی ندارند، بلکه بشارت و خوشحالی و سرور به خاطر نعمت‌های فراوان و مواهب بی‌پایان الهی هم در این زندگی و هم در آن زندگی نصیب آنان می‌شود. و تأکید می‌کند که سخنان پروردگار و وعده‌های الهی تغییر و تبدیل ندارد، و خداوند به این وعده خود نسبت به دوستانش وفا می‌کند.


د. خداوند بهتر از حکم منسوخ می‌آورد!

خدای تعالی در قرآن می‌فرماید: «'''ما نَنْسَخْ مِنْ آیَةٍ أَوْ نُنْسِها نَأْتِ بِخَیْرٍ مِنْها أَوْ مِثْلِها أَ لَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَلی‌ کُلِّ شَیْ‌ءٍ قَدیر''»؛
هر حکمی را نسخ کنیم، و یا نسخ آن‌ را به تأخیر اندازیم، بهتر از آن، یا همانند آن‌ را می‌آوریم. آیا نمی‌دانستی که خداوند بر هر چیز تواناست؟!

۵.۱ - تبلیغات سوء یهود

در این آیه و آیات قبل از آن، سخن از تبلیغات سوء یهود ضد مسلمانان است. آنها گاه به مسلمانان می‌گفتند دین، دین یهود است و قبله قبله یهود، و لذا پیامبر شما به‌سوی قبله ما (بیت‌المقدس) نماز می‌خواند، اما هنگامی که حکم قبله تغییر یافت و طبق آیه مربوط به تغییر قبله مسلمانان موظف شدند به‌سوی کعبه نماز بگزارند، این دست‌آویز از یهود گرفته شد، آنها نغمه تازه‌ای ساز کردند و گفتند اگر قبله اولی صحیح بود، پس دستور دوم چیست؟ و اگر دستور دوم صحیح است، اعمال گذشته شما باطل است! قرآن در این آیات به ایرادهای آنها پاسخ می‌گوید و قلوب مؤمنان را روشن می‌سازد.

خدای تعالی حق دارد هر‌گونه تغییر و تبدیلی در احکامش طبق مصالح بدهد، و او نسبت به مصالح بندگانش از همه آگاه‌تر و بصیرتر است. بنابراین نباید مؤمنان به حرف‌های نابجای افراد مغرض که در مسئله نسخ احکام تردید می‌کنند، گوش فرا دهند.


در این‌جا ایراد معروفی است که به این صورت مطرح می‌شود: اگر حکم اول دارای مصلحتی بوده، پس چرا نسخ شده؟ و اگر نبوده، چرا از آغاز تشریع گردیده؟ و به تعبیر دیگر، چه می‌شد از آغاز حکم چنان تشریع می‌گشت که احتیاجی به نسخ و تغییر نداشت؟


پاسخ این سؤال را دانشمندان اسلام از قدیم در کتب خود آورده‌اند و حاصل آن چنین است:

۷.۱ - متغییر بودن نیازهای انسان

می‌دانیم نیازهای انسان گاه با تغییر زمان و شرایط محیط دگرگون می‌شود و گاه ثابت و برقرار است، یک روز برنامه‌ای ضامن سعادت اوست، ولی روز دیگر ممکن است بر اثر دگرگونی شرایط همان برنامه سنگ راه او باشد.
یک روز دارویی برای بیمار فوق‌العاده مفید است و طبیب به آن دستور می‌دهد، اما روز دیگر به خاطر بهبودی نسبی بیمار ممکن است این دارو حتی زیان‌بار باشد، لذا دستور قطع آن و جانشین ساختن داروی دیگر را می‌دهد.
ممکن است درسی امسال برای دانش‌آموزی سازنده باشد، اما همین درس برای سال آینده بی‌فایده باشد، معلم آگاه باید برنامه را آن‌چنان تنظیم کند که سال به سال دروس مورد نیاز شاگردان تدریس شود. این مسئله مخصوصاً با توجه به قانون تکامل انسان و جامعه‌ها روشن‌تر می‌گردد که در روند تکاملی انسان‌ها گاه برنامه‌ای مفید و سازنده است و گاه زیان‌بار و لازم‌التغییر.

۷.۲ - تغییرناپذیری اصول احکام الهی

البته نباید فراموش کرد که اصول احکام الهی که پایه‌های اساسی را تشکیل می‌دهد، در همه جا یکسان است، هرگز اصل توحید یا عدالت اجتماعی و صدها حکم مانند آن دگرگون نمی‌شود، تغییر در مسائل کوچک‌تر و دست دوم است.

۷.۳ - تغییرناپذیری در دین خاتم

این نکته را نیز نباید فراموش کرد که ممکن است تکامل مذاهب به جایی برسد که آخرین مذهب به‌عنوان خاتم ادیان نازل گردد؛ به‌طوری‌که دگرگونی در احکام آن بعداً راه نیابد.

۷.۴ - انکار نسخ توسط یهود

اگر‌چه معروف است که یهود نسخ را به‌کلی منکرند و به همین دلیل دگرگونی قبله را به مسلمانان ایراد می‌گرفتند، ولی طبق منابع مذهبیشان ناچارند نسخ را بپذیرند؛ چراکه طبق گفته تورات هنگامی که حضرت نوح علیه‌السلام از کشتی پیاده شد، خداوند همه حیوانات را بر او حلال کرد؛ ولی این حکم در شریعت موسی علیه‌السلام نسخ شد و قسمتی از حیوانات تحریم گشت.
در تورات سفر تکوین فصل ۹ شماره ۳ می‌خوانیم: «و هر جنبنده‌ای که زندگی نماید برای تو طعام خواهد بود و همه را چون علف سبزه به شما دادم» ولی عمومیت این حکم بعداً نسخ گردید.

۷.۵ - علت نسخ برخی احکام

پس ممکن است حکمی امروز دارای آثار و فوایدی باشد، ولی فردا این آثار را از دست بدهد، در این صورت باید این حکم نسخ گردد و حکم جدیدی به جای آن بنشیند که اگر از آن بهتر نباشد، لااقل آثاری را که حکم سابق در زمان گذشته داشت، حکم جدید در این زمان داشته باشد، و به این ترتیب هیچ‌گونه ایرادی باقی نمی‌ماند.

هم‌چنین در این آیه شریفه آمده است: «وَ إِذا بَدَّلْنا آیَةً مَکانَ آیَةٍ وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِما یُنَزِّلُ قالُوا إِنَّما أَنْتَ مُفْتَرٍ بَلْ أَکْثَرُهُمْ لا یَعْلَمُون»؛ و هنگامی که آیه‌ای را به آیه دیگر مبدل کنیم (حکمی را نسخ نماییم‌) ـ و خدا بهتر می‌داند چه حکمی را نازل کند ـ آنها می‌گویند: «تو افترا می‌بندی!» اما بیشترشان (حقیقت را) نمی‌دانند!


با توجه به تفسیر آیات مزبور چند مطلب روشن شد:

۸.۱ - اول

در همه جای قرآن کریم «کلمه» به معنای قرآن نیست؛ بلکه به معانی دیگری مانند سنت‌های الهی و وعده نیز آمده است و آن‌چه تغییر نمی‌یابد، وعده‌ها و سنت‌های الهی است.

۸.۲ - دوم

همان‌طور که دیدیم، هیچ‌کس نمی‌تواند قرآن و کلام خدا را تغییر بدهد و دگرگون کند؛ اما گفته نشد که خود خدا هم نمی‌تواند کلام خویش را تغییر دهد! چراکه خداوند با علم گسترده‌ و احاطه‌ای که بر عالم و مصلحت بندگان دارد؛ می‌داند که در چه موقعی کلام و حکم خود را تغییر دهد.

۸.۳ - سوم

آیاتی که بیانگر «لا مبدل لکلماته» هستند، با آیاتی که دلالت بر نسخ حکمی می‌کنند، تنافی ندارند؛ زیرا نسخ از قبیل تناقض در گفتار نیست؛ بلکه با تغییر مصلحت ـ که خدا بدان آگاه است ـ حکم شرعی که در کتاب خدا یا سنت آمده تغییر می‌یابد. یکی از حکمت‌های نسخ آسان‌گیری بر امت اسلام است، و گاه آزمونی برای نشان دادن حد پذیرش بنده نسبت به احکام الهی است که به‌وسیله پیامبر ابلاغ می‌شود؛ مانند موضوع «تغییر قبله» از بیت‌المقدس به مکه، که حکم آن در سوره بقره آیات ۱۴۲ تا ۱۴۴ آمده، و سببش چنین بیان شده: «... و ما، آن قبله‌ای را که قبلاً بر آن بودی، تنها برای این قرار دادیم که افرادی که از پیامبر پی‌روی می‌کنند، از آنها که به جاهلیت باز می‌گردند، مشخص شوند».

۸.۴ - چهارم

مقصود از «بخیر منها أو مثلها» لحاظ دو حالت است: اگر حکم دیروز را نسبت به شرایط امروز بنگری، حکم امروز اصلح (خیر) است و اگر هر یک را در جای خود بنگری، هر دو حکم همانندند؛ زیرا هر یک با شرایط متناسب خود توافق کامل دارد.

۸.۴.۱ - تفاوت نسخ و انساء

فرق میان نسخ و انساء در آن است که اگر حکم سابق هنوز زنده است، ولی شرایط تغییر یافته و حکم جدیدی را مقتضی ساخته است، آن‌ را نسخ مستقیم می‌گوییم. اما اگر حکم سابق بر اثر گذشت زمان به دست فراموشی سپرده شده و از یادها رفته یا تحریف شده است، آن‌ را «إنساء» می‌نامیم، به این معنا که این حکم از یادها برده شده است.

چه نسخ مستقیم صورت گیرد یا حکم سابق فراموش شده باشد و از نو حکم تازه آورده شود، در هر دو صورت رعایت اصلح شده است و آن‌چه به صلاح مردم است، بر آنان عرضه می‌شود. این آیات می‌خواهند این شبهه را بزدایند که در نسخ احکام یا شرایع هیچ‌گونه اشتباه یا تغییر در رأی که حاکی از پی‌بردن به ناروایی حکم سابق باشد، رخ نداده است؛ بلکه هر یک در جای خود روا می‌باشد.
[۳۶] معرفت، ‌محمدهادی، علوم قرآنی، ص ۲۵۰، مؤسسه فرهنگی التمهید، قم، چاپ چهارم، ۱۳۸۱ش.




۱. انعام (۶)، آیه ۱۱۵.    
۲. زمخشری، محمود بن عمر، مقدمة الأدب، ص ۲۱۸، مؤسسه مطالعات اسلامی دانشگاه تهران‌، تهران، چاپ اول، ۱۳۸۶ش.
۳. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج ‌۱۲، ص ۵۲۳، دار صادر، بیروت، چاپ سوم.    
۴. واسطی زبیدی، محمد بن محمد، تاج العروس من جواهر القاموس، محقق و مصحح:شیری، علی، ج ۱۷، ص ۶۲۳ ـ ۶۲۴، دارالفکر، بیروت، چاپ اول، ۱۴۱۴ق.‌
۵. اعراف (۷)، آیه ۱۳۷.    
۶. طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج ‌۷، ص ۳۲۸، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ پنجم، ۱۴۱۷ق.    
۷. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ‌۵، ص ۴۱۱، دارالکتب الإسلامیة، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.    
۸. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات ألفاظ القرآن‌، ص ۷۲۴، دارالقلم‌، بیروت، چاپ اول.    
۹. واسطی زبیدی، محمد بن محمد، تاج العروس من جواهر القاموس، محقق و مصحح: شیری، علی، ج ۱۷، ص ۶۲۳ ـ ۶۲۴، دارالفکر، بیروت، چاپ اول، ۱۴۱۴ق.‌
۱۰. مغنیه، محمدجواد، تفسیر الکاشف، ج ‌۳، ص ۲۵۲، دارالکتب الإسلامیة، تهران، چاپ اول، ۱۴۲۴ق.
۱۱. حسینی همدانی، سید محمدحسین، انوار درخشان، تحقیق: بهبودی‌، محمدباقر، ج ‌۶، ص ۱۲۸، کتاب‌فروشی لطفی، تهران، چاپ اول، ۱۴۰۴ق.
۱۲. طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج ‌۷، ص ۳۲۸، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ پنجم، ۱۴۱۷ق.    
۱۳. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ‌۵، ص ۴۱۱، دارالکتب الإسلامیة، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.    
۱۴. حقی بروسوی، اسماعیل، تفسیر روح البیان، ج ‌۳، ص ۹۰، دارالفکر، بیروت، بی‌تا.    
۱۵. فیض کاشانی، ملا محسن، الأصفی فی تفسیرالقرآن، تحقیق:درایتی، محمدحسین، نعمتی‌، محمدرضا، ج ‌۱، ص ۳۴۱، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، قم، چاپ اول، ۱۴۱۸ق.
۱۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر جوامع الجامع، ج ‌۱، ص ۴۰۵، انتشارات دانشگاه تهران، مدیریت حوزه علمیه قم، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۷ش
۱۷. بغدادی، علاء الدین علی بن محمد، لباب التاویل فی معانی التنزیل، تصحیح:شاهین‌، محمد علی، ج ‌۲، ص ۱۴۹، دارالکتب العلمیة، بیروت، چاپ اول، ۱۴۱۵ق.    
۱۸. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ‌۵، ص ۴۱۱، دارالکتب الإسلامیة، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.    
۱۹. هود (۱۱)، آیه ۱۱۹.    
۲۰. صافات (۳۷)، آیه ۱۷۱ و ۱۷۲.    
۲۱. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه:بلاغی‌، محمدجواد، ج ‌۴، ص ۵۴۷، انتشارات ناصر خسرو، تهران، چاپ سوم، ۱۳۷۲ش.
۲۲. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ‌۵، ص ۲۱۲ و ۲۱۳، دارالکتب الإسلامیة، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.    
۲۳. انعام (۶)، آیه ۳۴.    
۲۴. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ‌۵، ص ۲۱۳ و ۲۱۲، دارالکتب الإسلامیة، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.    
۲۵. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات ألفاظ القرآن‌، ص ۷۲۲، دارالقلم‌، بیروت، چاپ اول؛ «الْکلْمُ:التأثیر المدرک بإحدی الحاسّتین، فَالْکَلَامُ:مدرک بحاسّة السّمع، و الْکَلْمُ:بحاسّة البصر».    
۲۶. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ‌۵، ص ۲۱۳، دارالکتب الإسلامیة، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.    
۲۷. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ‌۵، ص ۲۱۳، دارالکتب الإسلامیة، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.
۲۸. یونس (۱۰)، آیه ۶۴.    
۲۹. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ‌۸، ص ۳۳۶ و ۳۳۷، دارالکتب الإسلامیة، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.    
۳۰. بقره (۲)، آیه ۱۰۶.    
۳۱. بقره (۲)، آیه ۱۴۴.    
۳۲. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ‌۱، ص ۳۸۸ و ۳۸۹، دارالکتب الإسلامیة، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.    
۳۳. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ‌۱، ص ۳۹۰ ۳۹۲، دارالکتب الإسلامیة، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.    
۳۴. نحل (۱۶)، آیه ۱۰۱.    
۳۵. بقره (۲)، آیه ۱۴۳.    
۳۶. معرفت، ‌محمدهادی، علوم قرآنی، ص ۲۵۰، مؤسسه فرهنگی التمهید، قم، چاپ چهارم، ۱۳۸۱ش.



پایگاه اسلام کوئست.    



جعبه ابزار