• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

نام‌ها و اوصاف قرآن کریم

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: قرآن،

پرسش: نام‌ها و اوصاف قرآن کریم چیست؟




خداوند متعال، کتاب جاودان خود، قرآن را به نام‌ها و اوصاف متعددی خوانده است که هیچ یک از آنها مرادف دیگری نیست؛ بلکه هر یک جلوه‌ای از این کتاب را به نمایش می‌گذارد. هر نام یا وصفی از قرآن، در حقیقت، گواهی است بر کمال و دلیلی است بر جمالی از این کتاب آسمانی و نشانی از مرتبه‌ای از مراتب بی‌شمار آن.
[۱] صدر الدین شیرازی، ابراهیم، تفسیر ملا صدرا، ج۶، ص۲۳.
بازشناسی نام‌ها و اوصاف قرآن کریم می‌تواند گوشه‌ای از ظرفیت مخازن بی پایان آن را آشکار کند و اهداف هدایتی و تربیتی تعالیم آن را نمایان سازد و به تَبَع، بر میزان شناخت و بهره‌مندی از آن بیفزاید. بدین رو، از دیرباز، بسیاری از مفسّران و قرآن پژوهان، موضوع «نام‌ها و اوصاف قرآن» را در کنار تفسیر قرآن و علوم قرآنی کاویده‌اند.
[۳] طبری، محمد بن جریر، تفسیر الطبری، ج۱، ص۶۴.
[۴] طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۱، ص۴۱.
[۶] سیوطی، جلال الدین، الاتقان فی علوم القرآن، ج۱ص ۴۱.
[۹] حاجی خلیفة، اسماعیل بغدادی، کشف الظنون، ج۱، ص۸۹.
[۱۰] آقا بزرگ الطهرانی، الذریعة، ج۱۷، ص۲۳۳.
پژوهشگران قرآنی معاصر نیز در مقالات مستقلّ پرشماری، از نام‌ها و اوصاف قرآن کریم، سخن گفته‌اند.
[۱۱] حجتی کرمانی، علی، مکتب اسلام، سال ۶، شماره ۱۳.
[۱۲] تاریخ قرآن، محمود رامیار.
[۱۳] احسانی فر، محمد، «نام‌ها و صفات قرآن از نگاه کتاب و سنت»، حدیث‌اندیشه، شماره دوم، پاییز و زمستان ۸۵.
[۱۴] حجتی، سید محمد باقر، «اسامی و عناوین قرآن کریم»، میراث جاودان، سال ۳، شماره ۳ و ۴
[۱۵] عینی پور، ابوالقاسم، «اهمیت و تاریخچه پژوهش در باره صفات قرآن و نام‌های آن»، بینات، سال ۲، شماره ۵.



بسیاری از مفسّران و قرآن پژوهان، نام‌های بسیاری برای قرآن برشمرده‌اند، هر چند در شمار آنها با یکدیگر متفق نیستند: ابو الفتوح رازی (م ۵۵۴ق) حدود ۴۳ نام. و فخرالدین رازی (م ۶۰۶ق) ۳۲ نام برشمرده است. قاضی ابوالمعالی شیذله(م ۴۹۴ق) ۵۵ نام برشمرده که بدرالدین زرکشی (م ۷۹۴ق) و سیوطی (م ۹۱۱ق) هم آنها را نقل کرده و از وجه تسمیه آنها سخن گفته‌اند.
[۱۸] زرکشی، بدر الدین، البرهان فی علوم القرآن، ج۱، ص۲۷۶ - ۲۸۲.
[۱۹] سیوطی، جلال الدین، الاتقان فی علوم القرآن، ج۱، ص۱۴۱ - ۱۴۷.
زرکشی از ابوالحسن علی بن احمد حرالی (م ۶۳۷ق) یاد کرده، می‌گوید: «او نگاشته مستقلّی در این موضوع داشته و بیش از نود نام برای قرآن برشمرده است». ابن عربی (م ۶۵۶ق) نیز نام‌های بسیاری برای قرآن بر می‌شمارد.
[۲۱] ابن عربی، محیی الدین، رحمة من الرحمن، ج۱، ص۸.
[۲۲] ابن عربی، محیی الدین، رحمة من الرحمن، ج۱، ص۱۰.

گروهی دیگر از قرآن پژوهان معتقدند که قرآن، یک تا پنج نام بیشتر ندارد و آنچه دیگران بر این افزوده‌اند، وصف قرآن است، نه نام آن. مثلاً کلمه «کریم» که با الهام از آیه «اِنَّهُ لَقُرْءَانٌ کَرِیمٌ؛ آن، قرآنِ کریم است.» از نام‌های قرآن به شمار آمده، وصف کلمه «قرآن» است و نمی‌توان آن را «نام» و «عَلَمِ» قرآن به حساب آورد. همچنین است کلمه «مبارک» که با استناد به آیه «وَ هَذَا ذِکْرٌ مُّبَارَکٌ اَنزَلْنَهُ؛ این، ذکر فرخنده‌ای است که فرو فرستادیم.»، آن را از نام‌های قرآن، محسوب کرده‌اند.
[۲۵] الکلبی، محمد بن احمد بن جزی، التسهیل لعلوم التنزیل، ج۱، ص۵.
بدین ترتیب، فرق ننهادن میان اسم و صفت، موجب شده است که گروه نخست، ده‌ها نام برای قرآن برشمارند.(این نکته را نیز نباید فرو گذاشت که برای برخی پژوهشگران «تعداد اسمای قرآن» به عنوان یک مسئله مطرح نبوده و از این رو اساساً در پی به دست دادنِ معیار و ملاک برای آن و استقصای کامل نام‌های قرآن نبوده‌اند.)

۲.۱ - اسم علم

گفتنی است که اسم عَلَم (اسمی که مسمّای آن، بدون وجود هرگونه قیدی، همواره معیّن است)، در نحو عربی، به اعتبارات متعدد، تقسیم‌هایی دارد، از جمله:
۱.اسم، کنیه و لقب؛
۲.مرتجَل و منقول.
لقب، اسمی است که برای مدح یا ذمّ کسی یا چیزی بر او می‌گذارند و کُنیه، اسمی است مرکّب که برای پرهیز از ذکر نام شخص، از روی احترام بر او می‌نهند و همواره با کلمه «اَب»، «اُم»، «ابن» یا «بنت» آغاز می‌گردد.
نحویان، «اسم» را چنین تعریف کرده‌اند: عَلَمی که نه کنیه و نه لقب است.

عَلَمِ «مرتجَل»، عَلَمی است که جز در عَلَمیّتِ فعلی، پیشینه استعمال ندارد و عَلَم «منقول»، آن است که پیش‌تر، برای مسمّایی دیگر به کار رفته و سپس برای مسمّای فعلی استعمال و عَلَم شده است.
مسمّای پیشین در عَلَم منقول، اقسامی دارد؛ از جمله: صفت مانند «حارث»، مصدر مانند «فضل»، اسم جنس مانند «اسد»، جمله مانند «تابط شرّا». همه اقسام اسم می‌توانند به علم منقول تبدیل شوند. این رو، آنچه قرآن پژوهان با عنوان «اسم» برای قرآن برشمرده‌اند، می‌تواند در اصل، یکی از این اقسام، جز کنیه باشد.

۲.۲ - دیدگاه طبری

گویا با فرق نهادن میان اسم و این اقسام است که طبری (م ۳۱۰ق) تنها از چهار نام یاد می‌کند: «قرآن»، «کتاب»، «فرقان» و «ذکر».
[۳۰] طبری، محمد بن جریر، تفسیر الطبری، ج۱، ص۶۴.


۲.۳ - دیدگاه شیخ طوسی

شیخ طوسی (م ۴۶۰ق) و طبرسی (م ۵۴۸ق) نیز همین چهار نام را می‌آورند.

۲.۴ - دیدگاه آلوسی

آلوسی (م ۱۲۷۰ق) تنها دو نام قرآن و فرقان را می‌پذیرد و بیان می‌کند که دیگر نام‌ها در حقیقت به همین دو بازمی‌گردند.محمد بن عبدالرحیم نهاوندی (م ۱۳۳۰ق) تصریح می‌کند که به ظاهر، جز «قرآن»، دیگر نام‌ها، صفت و لقب‌اند.
[۳۵] نهاوندی، محمد بن عبد الرحیم، نفحات الرحمن، ج۱، ص۵۹ - ۶۰.



۲.۵ - دیدگاه زرقانی

زرقانی (م ۱۳۶۷ق) نیز جز پنج نام، نامی دیگر برای قرآن نمی‌شناسد.
[۳۶] زرقانی، محمد عبد العظیم، مناهل العرفان، ج۱، ص۱۴ - ۱۵.

و برخی پژوهشگران معاصر جز «قرآن»، دیگر نام‌ها را صفت می‌دانند.
[۳۷] حجتی، سید محمد باقر، اسامی و عناوین قرآن کریم، ص۱۹، میراث جاودان، سال ۴، شماره ۱.



اکنون نام‌هایی را که بیشتر منابع تفسیری و قرآنی در ذکر آنها هم‌داستان‌اند، برشمرده، به اختصار، آنها را شرح می‌دهیم و آن‌گاه فهرستی از صفات به دست می‌دهیم.
چنان که گذشت، بیشتر قرآن پژوهان، از چهار یا پنج نام یاد کرده‌اند:

۳.۱ - قرآن

قرآن، مشهورترین نام کتاب آسمانی حضرت محمد (صلی‌اللَّه‌علیه‌و‌آله)، و بلکه نام اصلی آن است. این کلمه هفتاد بار در قرآن آمده است که مراد از چهار مورد آن (آیات ۱۷ و ۱۸ قیامت و دو بار در آیه ۷۸ اسرا) قرآن کریم نیست.
درباره ریشه و معنای «قرآن» اختلاف بسیار است؛ از جمله آن که آیا مشتق است یا جامد، مصدر است یا وصف و....
[۳۹] علوم القرآن عند المفسرین، مرکز الثقافة و المعارف القرآنیة، ج۱، ص۴۰ - ۴۱.
بیشتر دانشمندان فریقین متفق‌اند که «قرآن»، کلمه‌ای عربی، مشتق، مهموز از ریشه «ق ر ء»، و مصدر با معنای وصف است
[۴۱] طبری، محمد بن جریر، تفسیر الطبری، ج۱، ص۶۴.
[۴۲] حجتی، سید محمد باقر، اسامی و عناوین قرآن کریم، ص۱۹، میراث جاودان، سال ۴، شماره ۱.
که به گونه «عَلَم منقول» تبدیل به نام کتاب آسمانی حضرت محمد (صلی‌اللَّه‌علیه‌و‌آله) شده است؛ اما آنان در معنای «قرآن» با یکدیگر اختلاف دارند؛ برخی قرآن را از «قرء» به معنای خواندن (تلاوت)
[۴۳] طبری، محمد بن جریر، تفسیر الطبری، ج۱، ص۶۴.
و برخی دیگر از همین ریشه به معنای گردآوردن می‌دانند (بدین معنا که در قرآن، حروف و آیات و سوره‌ها یکجا گرد آمده‌اند). ابن عطیه‌ اندلسی، ابوالفتوح رازی و فخرالدین رازی
[۴۷] رازی، فخر الدین، تفسیر الفخر الرازی، ج۲، ص۲۱۳.
دو دیدگاه و نام صاحبان و استدلال آنها را معرفی و گزارش کرده‌اند.

۳.۱.۱ - قرآن تنها نام کتاب مسلمانان

برخی قرآن پژوهان پس از بررسی دیگر نام‌ها و اوصاف، تاکید کرده‌اند که جز قرآن نمی‌توان نام دیگری برای کتاب مسلمانان قائل شد؛
[۴۹] حجتی، سید محمد باقر، تحلیلی در باره اسامی و عناوین قرآن کریم، مجموعه ۱، ص۱۶۷، سخنرانی‌ها و مقالات.
زیرا دیگر نام‌ها در حقیقت، وصف‌های قرآن‌اند.
[۵۰] الکلبی، محمد بن احمد بن جزی، التسهیل لعلوم التنزیل، ج۱، ص۵.
شواهدی این قول را تقویت می‌کنند، از جمله آن که در آیات قرآن کریم، برای اشاره به وحی، همین واژه، بیشترین کاربرد را دارد. در غالب روایات نیز از همین کلمه برای اشاره به قرآن استفاده شده است، مانند دعایی از امام زین العابدین (علیه‌السّلام) که در وصف پیامبر خدا (صلی‌اللَّه‌علیه‌و‌آله) به صراحت بیان می‌کند که خدا کتاب او را «قرآن» نامیده است:

وَ خَصَصتَهُ بِالکِتابِ المُنزَلِ عَلَیهِ وَالسَّبعِ المَثانی المُوحاةِ الَیهِ وَ اسمَیتَهُ القُرآنَ وَ اکنَیتَهُ الفُرقانَ العَظیمَ.
[۵۱] امام زین العابدین (علیه‌السلام)، الصحیفة الثانیة السجادیة، ص۱۲۹ (دعای عید فطر).


و کتاب فرو فرستاده به سوی او و سَبْع مَثانیِ وحی شده به او را به وی اختصاص دادی و آن را «قرآن» نامیدی و لقب «فرقان بزرگ» را بر آن نهادی.

۳.۲ - فرقان

فُرقان، مصدر با معنای اسم فاعل، از ریشه «ف ر ق» است. این مادّه به معنای جدایی‌انداختن میان دو چیز است. قرآن را از آن رو «فرقان» گویند که میان حق و باطل و درستی و نادرستی جدایی می‌افکند.
[۵۵] رازی، فخر الدین، تفسیر الفخر الرازی، ج۲، ص۳۷۸.
کلمه «فرقان» برای اشاره به این ویژگی قرآن، از «فرق» بلیغ‌تر است؛ زیرا برای جدایی‌انداختن میان حق و باطل به کار می‌رود.
شیخ صدوق (رحمه‌اللَّه‌علیه) می‌فرماید:
وَ الفُرقانُ هُوَ القُرآنُ و انَّما سَمَّاهُ فُرقاناً لانَّ اللَّهَ (عزّ‌وجلّ) فَرَّقَ بِه بَینَ الْحَقِّ وَ الباطِلِ. فرقان، همان قرآن است و همانا آن را «فرقان» نامید؛ زیرا خداوند (عزّ وجلّ) به وسیله آن، حق را از باطل جدا کرد.»
در حدیثی قدسی، در توصیف پیامبر خاتم (صلی‌اللَّه‌علیه‌و‌آله)، خدا خطاب به حضرت موسی (علیه‌السّلام) می‌فرماید:
«وَلَاَنزِلَنَّ عَلَیهِ قُرآناً فُرقاناً شِفاءً لِما فِی الصُّدورِ مِن نَفْثِ الشَّیطانِ. قرآنی فرو می‌فرستم که فرقان است [و حق را از باطل جدا می‌سازد] و درمان است برای وسوسه شیطان در دل‌ها.»

۳.۲.۱ - دو وجه در تبیین نام فرقان

لیکن در دو حدیثی که در متن آمد، دو وجه دیگر در تبیین این نام ذکر شده است:
وجه اوّل: قرآن از آن رو «فرقان» نامیده شده که آیات و سوره‌های آن، متفرّق (جدا از هم) نازل شده‌اند، بر خلاف دیگر کتب آسمانی که یکباره و دفعی نازل گشته‌اند.
وجه دوم: مقصود از قرآن، همه کتاب خدا (اعم از محکم و متشابه) و مقصود از فرقان، آیات محکم‌اند که عمل کردن به آنها واجب است.
شایان ذکر است که منافاتی میان سه وجه یاد شده، وجود ندارد. بنابر این، همه این وجوه می‌توانند در این نام گذاری مورد توجّه باشند.

۳.۲.۲ - تکرار لفظ فرقان

قرآن کریم در هفت آیه از «فرقان» یاد کرده استکه تنها در دو آیه، مراد، قرآن کریم است. در بسیاری از روایات نام «فرقان» برای قرآن به کار رفته است، بویژه هر گاه از قرآن در کنار دیگر کتب آسمانی یاد شده است.
[۷۳] ابن حنبل، احمد، مسند ابن حنبل، ج۲، ص۳۵۷.
[۷۴] ابن حنبل، احمد، مسند ابن حنبل، ج۲، ص۴۱۳.
[۷۵] الترمذی، محمد بن عیسی، سنن، ج۴، ص۲۳۱.
بسیاری از مفسران مانند طبری،
[۷۶] طبری، محمد بن جریر، تفسیر الطبری، ج۱، ص۶۴.
فخر رازی، ابوالفتوح رازی و شیخ طوسی، فرقان را از نام‌های اصلی قرآن دانسته‌اند؛ ولی این کلمه نام اختصاصی قرآن نیست و برخی واژه شناسان، آن را به معنای مطلق «کلام اللَّه» دانسته‌اند و برخی دیگر به معنای هر چیز یا هر کتابی آسمانیکه میان حق و باطل فرق نهد، از این رو، برای دیگر کتاب‌های آسمانی نیز به کار می‌رود؛ چنان که در دو آیه از همین آیات بر تورات، کتاب آسمانی حضرت موسی (علیه‌السّلام) اطلاق شده است: نخست آیه ۵۳ از سوره بقره: «وَ اِذْ ءَاتَیْنَا مُوسَی الْکِتَبَ وَ الْفُرْقَانَ لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ؛ به یاد آور زمانی را که به موسی کتاب و فرقان دادیم.» و دیگر، آیه ۴۸ سوره انبیاء: «وَ لَقَدْ ءَاتَیْنَا مُوسَی وَ هَرُونَ الْفُرْقَانَ؛ به موسی و‌ هارون قطعاً فرقان دادیم.»

۳.۳ - کتاب

کتاب، مصدر با معنای اسم مفعول، از ریشه «ک ت ب» است. لغت شناسان قدیم، این مادّه را به ضمیمه کردن و جمعِ (به هم آوردن/ گردآوردن) دو یا چند چیز، نوشتن، واجب کردن، دوختن و نظایر اینها معنا کرده‌اند؛ اما برخی لغت شناسان معاصر، معنای اصلی این کلمه را تقریر و تثبیت خارجی چیزی می‌دانند که قصد شده، ولی صورت خارجی پیدا نکرده است. تقریر و تثبیت، گاه با جمع کردنْ صورت می‌پذیرد و گاه با نوشتن، واجب کردن و نظایر اینها. بدین ترتیب، معانی یاد شده، همگی از مصادیق یک معنایند و کتاب را از آن رو بدین نام نامیده‌اند که معانی، کلمات و مقاصد غیر مکتوب را در خود ثبت و ضبط و جمع می‌کند.

۳.۳.۱ - وجه تسمیه قرآن به کتاب

برخی قرآن پژوهان در وجه تسمیه قرآن به «کتاب» گفته‌اند: قرآن کریم به گونه‌ای خاص و رسا، جامع انواع آیات، احکام، قصص، اخبار و علوم است و این با معنای لغوی «کتاب» (جمع) متناسب است و این کلمه با کلمه «قرآن» که در آن نیز معنای «جمع» موجود است، تلاقی معنایی دارد؛ اما کلمه قرآن به جامعیت وحی محمدی (صلی‌اللَّه‌علیه‌و‌آله) نسبت به کتب انبیای پیشین یا علوم اشاره دارد و کلمه «کتاب» به جامعیت کتاب الهی نسبت به آیات، احکام، قصص، اخبار و علوم.
[۹۴] حجتی، سید محمد باقر، اسامی و عناوین قرآن کریم، ص۲۴، میراث جاودان، سال ۳، شماره ۳ و ۴.

«کتاب» به صورت‌های مختلف مانند معرّف به الف و لام تعریف، نکره، موصوف، مضاف الیه، و جمع بیش از ۲۵۰ بار در قرآن و بیش از این در روایات اسلامی آمده است و پس از واژه «قرآن» بیشترین کاربرد را برای اشاره به قرآن دارد. همچنین در بسیاری از روایات، همراه الف و لام تعریف آمده است؛
مانند این حدیث امام صادق (علیه‌السّلام):
«کُلُّ شَی ءٍ مَردودٌ الَی الکِتابِ وَ السُّنَةِ؛ هر چیزی را باید به قرآن و سنت، ارجاع داد (با آنها سنجید).»
یا مضاف به کلمه مبارک «اللَّه»؛ مانند حدیث مشهور ثقلین:
«انّی تارِکٌ فیکُمُ الثَقَلَینِ: کِتابَ اللَّهِ و عِترَتی اهلَ بَیتی؛ من در میان شما دو چیز گران بها را قرار دادم: کتاب خدا و عترتم؛ یعنی خاندانم.»
بسیاری از مفسران، «کتاب» را در شمار اسامی اصلی قرآن کریم آورده‌اند؛
[۱۰۴] طبری، محمد بن جریر، تفسیر الطبری، ج۱، ص۶۴.
لیکن هر جا در قرآن یا حدیث از این کلمه برای اشاره به قرآن استفاده شده، قرینه مقالی یا مقامی در میان بوده است. از این روست که در شماری از آیات، مراد از «کتاب»، قرآن نیست؛ بلکه کتاب‌های آسمانی دیگر یا معانی دیگری مراد است،
[۱۰۷] عسکری، سید مرتضی، معالم المدرستین، ج۲، ص۱۳ - ۱۴.
مانند این آیه که مسیح (علیه‌السّلام) از «کتاب»ی (انجیل) سخن می‌گوید که خدا به او عطا کرده است:
«قَالَ اِنِّی عَبْدُ اللَّهِ آتَانِيَ الْكِتَابَ؛ گفت: من بنده خدایم کتاب را به من داده است.»

۳.۴ - ذکر

این کلمه، مصدر از مادّه «ذ ک ر» است و در فرهنگ‌های لغت به معانی مختلفی مانند یادکرد (قلبی یا زبانی)، شرف و بزرگواری آمده است؛ اما معنای اصلی مادّه «ذک ر»، تذکّر (در برابر غفلت و فراموشی) است و هرگاه مراد از آن قرآن کریم باشد، به معنای «مذکِّر» (به یاد آورنده) است. قرآن کریم بیش از شصت بار این کلمه را به کار برده است
[۱۱۳] عبد الباقی، محمد فؤاد، المعجم المفهرس لالفاظ القرآن الکریم، ص۳۴۷ - ۳۴۸.
که در بیش از بیست مورد آن، مراد، قرآن کریم است، از جمله در آیه مشهور «حفظ:»
«اِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَ اِنَّا لَهُ لَحَفِظُونَ؛ما ذکر را فرو فرستادیم، و ما نگه دارنده آنیم.»
در روایات اهل بیت (علیهم‌السّلام) نیز گاه کلمه «ذکر» برای اشاره به قرآن آمده است، چنان که امام صادق (علیه‌السّلام) درباره آیه ۴۴ سوره زخرف فرمودند: «الذّکرُ القرآنُ؛ ذکر، قرآن است».
بیشتر مفسّران، «ذکر» را در شمار نام‌های اصلی قرآن آورده و نام‌گذاری آن بدین نام را به گونه‌های مختلف توجیه کرده‌اند، از جمله آن که قرآن، یادآور فرایض و احکام به بندگان است یا قرآن، بزرگی و شرافت است برای کسی که بدان ایمان آوَرَد.
[۱۱۵] طبری، محمد بن جریر، تفسیر الطبری، ج۱، ص۶۴.
[۱۱۶] طبری، محمد بن جریر، تفسیر الطبری، ج۱، ص۶۸.
[۱۱۹] الکلبی، محمد بن احمد بن جزی، التسهیل لعلوم التنزیل، ج۱، ص۵.


۳.۵ - مصحف

مصحف، صیغه اسم مفعول (باب افعال) از ریشه «ص ح ف» و در لغت به معنای مجموعه‌ای از ورق‌هاست که به صورت یکجا گرد آمده باشند. این کلمه در قرآن نیامده، ولی کلمه «صُحُف» (جمعِ صحیفه: پوست یا کاغذ که بر آن می‌نوشته‌اند از همین ریشه، در هشت آیه قرآن آمده است
[۱۲۴] عبد الباقی، محمد فؤاد، المعجم المفهرس، ص۴۰۳.
و از میان آنها، تنها آیه دوم سوره بینه به روشنی به قرآن اشاره دارد:
«رَسُولٌ مِّنَ اللَّهِ یَتْلُواْ صُحُفًا مُّطَهَّرَةً؛ فرستاده‌ای از سوی خداوند که صحیفه‌های پاک را تلاوت می‌کند.»
برخی معتقدند که نخستین نام قرآن، «مصحف» بوده و نقل می‌کنند که مسلمانان پس از وفات رسول خدا (صلی‌اللَّه‌علیه‌و‌آله) چون خواستند که نامی برای کتاب خود برگزینند، از میان پیشنهادهای مختلف، کلمه «مصحف» را برگزیدند و پیش از آن مسلمانان نامی برای کتاب خود نداشتند.
[۱۲۷] سیوطی، جلال الدین، الاتقان فی علوم القرآن، ج۱، ص۵۱.
[۱۲۸] سیوطی، جلال الدین، الاتقان فی علوم القرآن، ج۱، ص۱۸۵.
[۱۲۹] سیوطی، جلال الدین، الاتقان فی علوم القرآن، ج۱، ص۲۰۵ (نوع ۱۷).
[۱۳۲] رامیار، محمود، تاریخ قرآن، ص۱۰ - ۱۱.
عرب پیش از این نیز با کلمه مصحف آشنا بود و به اشعار جاهلیت، «مَصاحِف» می‌گفت.
[۱۳۴] رامیار، محمود، تاریخ قرآن، ص۱۰.

با این حال، به نظر می‌رسد کلمه مصحف را به «مجموعه نوشته شده آیات و سوره‌ها» می‌گفته‌اند که پس از رحلت پیامبر (صلی‌اللَّه‌علیه‌و‌آله) پدید آمد و مسلمانان آنها را در چارچوب کتاب (بین الدفّتَین) نگاشتند؛
[۱۳۵] کرمانی، علی حجتی، «نام‌های قرآن»، مکتب اسلام، سال۶، شماره۱۳، ص۴۲۱.
اما آن وحی که به عنوان واپسین کتاب آسمانی بر پیامبر (صلی‌اللَّه‌علیه‌و‌آله) نازل می‌شد، «قرآن» نام داشت. در حقیقت، وجود مادّی و کَتبی قرآن را «مصحف» گویند و گواه این مدّعا روایاتی است که «قرائت قرآن از روی مصحف» را مایه افزایش نور چشم، یا نگریستن بدان را عبادتمی دانند یا روایاتی که احکام رفتار با صورت مادّی و کتبی قرآن را بیان می‌کنند، همچون:
الجُنُبُ وَ الحائِضُ یَفتَحانِ المُصحَفَ مِن وَراءِ الثَّوبِ وَ یَقرؤونَ مِنَ القُرآنِ ما شاؤوا الَّا السَّجدَةَ.
جنب و حائض، قرآن را با دست پوشیده باز کنند، و هر چه می‌خواهند بخوانند، جز سوره‌های سجده دار را.


اوصاف قرآن کریم، توقیفی نیستند.غنا و جامعیت قرآن، بی شماریِ اوصاف کمال و جمال این کتاب آسمانی را ایجاب می‌کند و از این رو می‌توان آن را به هر وصفی که ما را به گوشه‌ای از این کمال و جمال، راه می‌نماید، ستود.قرآن و احادیث اهل بیت (علیهم‌السّلام) بسیاری از این اوصاف را یاد کرده‌اند.گفتنی است در روایات اهل بیت (علیهم‌السّلام) صفاتی بیش از این می‌توان یافت.
[۱۴۱] ص۳۷ (فصل یکم: نام‌ها و اوصاف قرآن)



۱. صدر الدین شیرازی، ابراهیم، تفسیر ملا صدرا، ج۶، ص۲۳.
۲. طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۱۷.    
۳. طبری، محمد بن جریر، تفسیر الطبری، ج۱، ص۶۴.
۴. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۱، ص۴۱.
۵. زرکشی، بدر الدین، البرهان فی علوم القرآن، ج۱، ص۲۷۳.    
۶. سیوطی، جلال الدین، الاتقان فی علوم القرآن، ج۱ص ۴۱.
۷. ابن عطیة، عبد الحق، المحرر الوجیز، ج۱، ص۵۶.    
۸. رازی، فخر الدین، تفسیر الفخر الرازی، ج۲، ص۱۴.    
۹. حاجی خلیفة، اسماعیل بغدادی، کشف الظنون، ج۱، ص۸۹.
۱۰. آقا بزرگ الطهرانی، الذریعة، ج۱۷، ص۲۳۳.
۱۱. حجتی کرمانی، علی، مکتب اسلام، سال ۶، شماره ۱۳.
۱۲. تاریخ قرآن، محمود رامیار.
۱۳. احسانی فر، محمد، «نام‌ها و صفات قرآن از نگاه کتاب و سنت»، حدیث‌اندیشه، شماره دوم، پاییز و زمستان ۸۵.
۱۴. حجتی، سید محمد باقر، «اسامی و عناوین قرآن کریم»، میراث جاودان، سال ۳، شماره ۳ و ۴
۱۵. عینی پور، ابوالقاسم، «اهمیت و تاریخچه پژوهش در باره صفات قرآن و نام‌های آن»، بینات، سال ۲، شماره ۵.
۱۶. نیشابوری رازی، حسن بن علی، روض الجنان، ج۱، ص۷.    
۱۷. رازی، فخر الدین، تفسیر الفخر الرازی، ج۲، ص۱۴ - ۱۸.    
۱۸. زرکشی، بدر الدین، البرهان فی علوم القرآن، ج۱، ص۲۷۶ - ۲۸۲.
۱۹. سیوطی، جلال الدین، الاتقان فی علوم القرآن، ج۱، ص۱۴۱ - ۱۴۷.
۲۰. زرکشی، بدر الدین، البرهان فی علوم القرآن، ج۱، ص۲۷۳.    
۲۱. ابن عربی، محیی الدین، رحمة من الرحمن، ج۱، ص۸.
۲۲. ابن عربی، محیی الدین، رحمة من الرحمن، ج۱، ص۱۰.
۲۳. واقعه/سوره۵۶، آیه۷۷.    
۲۴. انبیا/سوره۲۱، آیه۵۰.    
۲۵. الکلبی، محمد بن احمد بن جزی، التسهیل لعلوم التنزیل، ج۱، ص۵.
۲۶. ابن عقیل، عبدالله بن عبد الرحمن، شرح ابن عقیل، ج۱، ص۱۱۸.    
۲۷. ابن عقیل، عبدالله بن عبد الرحمن، شرح ابن عقیل، ج۱، ص۱۱۹.    
۲۸. ابن عقیل، عبدالله بن عبد الرحمن، شرح ابن عقیل، ج۱، ص۱۱۹.    
۲۹. ابن عقیل، عبدالله بن عبد الرحمن، شرح ابن عقیل، ج۱، ص۱۲۵.    
۳۰. طبری، محمد بن جریر، تفسیر الطبری، ج۱، ص۶۴.
۳۱. طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۱۸.    
۳۲. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۱، ص۴۱.    
۳۳. ابن عطیة، عبد الحق، المحرر الوجیز، ج۱، ص۵۶.    
۳۴. الالوسی، شهاب الدین، روح المعانی، ج۱، ص۹.    
۳۵. نهاوندی، محمد بن عبد الرحیم، نفحات الرحمن، ج۱، ص۵۹ - ۶۰.
۳۶. زرقانی، محمد عبد العظیم، مناهل العرفان، ج۱، ص۱۴ - ۱۵.
۳۷. حجتی، سید محمد باقر، اسامی و عناوین قرآن کریم، ص۱۹، میراث جاودان، سال ۴، شماره ۱.
۳۸. زرکشی، بدر الدین، البرهان فی علوم القرآن، ج۱، ص۲۷۷-۲۷۸.    
۳۹. علوم القرآن عند المفسرین، مرکز الثقافة و المعارف القرآنیة، ج۱، ص۴۰ - ۴۱.
۴۰. سیوطی، جلال الدین، الاتقان فی علوم القرآن، ج۱، ص۱۴۴.    
۴۱. طبری، محمد بن جریر، تفسیر الطبری، ج۱، ص۶۴.
۴۲. حجتی، سید محمد باقر، اسامی و عناوین قرآن کریم، ص۱۹، میراث جاودان، سال ۴، شماره ۱.
۴۳. طبری، محمد بن جریر، تفسیر الطبری، ج۱، ص۶۴.
۴۴. ثعالبی، عبد الرحمن، تفسیر الثعالبی، ج۱، ص۱۵۰ - ۱۵۱.    
۴۵. ابن عطیة، عبد الحق، المحرر الوجیز، ج۱، ص۵۶.    
۴۶. نیشابوری رازی، حسن بن علی، روض الجنان، ج۱، ص۸.    
۴۷. رازی، فخر الدین، تفسیر الفخر الرازی، ج۲، ص۲۱۳.
۴۸. طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۱۷ - ۱۸.    
۴۹. حجتی، سید محمد باقر، تحلیلی در باره اسامی و عناوین قرآن کریم، مجموعه ۱، ص۱۶۷، سخنرانی‌ها و مقالات.
۵۰. الکلبی، محمد بن احمد بن جزی، التسهیل لعلوم التنزیل، ج۱، ص۵.
۵۱. امام زین العابدین (علیه‌السلام)، الصحیفة الثانیة السجادیة، ص۱۲۹ (دعای عید فطر).
۵۲. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات الفاظ القرآن، ج۱، ص۳۷۸.    
۵۳. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج۱۰، ص۲۹۹ - ۳۰۰.    
۵۴. فراهیدی، خلیل بن احمد، العین، ج۵، ص۱۴۹ ماده «فرق».    
۵۵. رازی، فخر الدین، تفسیر الفخر الرازی، ج۲، ص۳۷۸.
۵۶. نیشابوری رازی، حسن بن علی، روض الجنان، ج۱، ص۱۰.    
۵۷. بیضاوی، عبدالله بن عمر، تفسیر بیضاوی، ج۴، ص۲۰۵.    
۵۸. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات الفاظ القرآن، ج۲، ص۳۷۸، ماده «فرق».    
۵۹. شیخ صدوق، محمّد بن علی، التوحید، ص۲۱۷.    
۶۰. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۸، ص۴۴.    
۶۱. بقره/سوره۲، آیه۵۳.    
۶۲. بقره/سوره۲، آیه۱۸۵.    
۶۳. آل عمران/سوره۳، آیه۴.    
۶۴. انفال/سوره۸، آیه۴۱.    
۶۵. انفال/سوره۸، آیه۲۹.    
۶۶. انبیا/سوره۲۱، آیه۴۸.    
۶۷. فرقان/سوره۲۵، آیه۱.    
۶۸. آل عمران/سوره۳، آیه۴.    
۶۹. فرقان/سوره۲۵، آیه۱.    
۷۰. شیخ صدوق، محمّد بن علی، الخصال، ص۴۵۷.    
۷۱. شیخ صدوق، محمّد بن علی، علل الشرائع، ج۱، ص۱۶۱.    
۷۲. شیخ صدوق، محمّد بن علی، کتاب من لایحضره الفقیه، ج۴، ص۱۷۷.    
۷۳. ابن حنبل، احمد، مسند ابن حنبل، ج۲، ص۳۵۷.
۷۴. ابن حنبل، احمد، مسند ابن حنبل، ج۲، ص۴۱۳.
۷۵. الترمذی، محمد بن عیسی، سنن، ج۴، ص۲۳۱.
۷۶. طبری، محمد بن جریر، تفسیر الطبری، ج۱، ص۶۴.
۷۷. رازی، فخر الدین، تفسیر الفخر الرازی، ج۲، ص۱۴.    
۷۸. نیشابوری رازی، حسن بن علی، روض الجنان، ج۱، ص۸.    
۷۹. طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۱۷.    
۸۰. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات الفاظ القرآن، ج۲، ص۳۷۸ ماده «فرق».    
۸۱. طریحی، فخر الدین، مجمع البحرین، ج۳، ص۳۹۳.    
۸۲. مرتضی الزبیدی، تاج العروس، ج۱۳، ص۳۹۶ ماده «فرق».    
۸۳. فراهیدی، خلیل بن احمد، العین، ج۵، ص۱۴۸.    
۸۴. بیضاوی، عبدالله بن عمر، تفسیر بیضاوی، ج۲، ص۴.    
۸۵. بیضاوی، عبدالله بن عمر، تفسیر بیضاوی، ج۴، ص۲۰۵.    
۸۶. ابو حیان اندولسی، محمد بن یوسف، تفسیر البحر المحیط، ج۲، ص۳۹۴، ماده «فرق».    
۸۷. بقره/سوره۲، آیه۵۳.    
۸۸. انبیاء/سوره۲۱، آیه۴۸.    
۸۹. فراهیدی، خلیل بن احمد، العین، ج۵، ص۳۴۱.    
۹۰. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات الفاظ القرآن، ج۱، ص۴۲۳.    
۹۱. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج۱، ص۶۹۸.    
۹۲. طریحی، فخر الدین، مجمع البحرین، ج۲، ص۱۵۲ ماده «کتب».    
۹۳. مصطفوی، عبد الرحمن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۱۰، ص۲۱ ماده «کتب».    
۹۴. حجتی، سید محمد باقر، اسامی و عناوین قرآن کریم، ص۲۴، میراث جاودان، سال ۳، شماره ۳ و ۴.
۹۵. بقره/سوره۲، آیه۲.    
۹۶. نساء/سوره۴، آیه۱۵۳.    
۹۷. نمل/سوره۲۷، آیه۱.    
۹۸. فصلت/سوره۴۱، آیه۴۱.    
۹۹. آل عمران/سوره۳، آیه۶۴.    
۱۰۰. سبا/سوره۳۴، آیه۴۴.    
۱۰۱. بینه/سوره۹۸، آیه۳.    
۱۰۲. مازندرانی، محمد صالح، ج۲، ص۴۲۱.    
۱۰۳. مازندرانی، محمد صالح، ج۵، ص۲۷۳.    
۱۰۴. طبری، محمد بن جریر، تفسیر الطبری، ج۱، ص۶۴.
۱۰۵. طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۱۷.    
۱۰۶. رازی، فخر الدین، تفسیر الفخر الرازی، ج۲، ص۱۴.    
۱۰۷. عسکری، سید مرتضی، معالم المدرستین، ج۲، ص۱۳ - ۱۴.
۱۰۸. مریم/سوره۱۹، آیه۳۰.    
۱۰۹. فراهیدی، خلیل بن احمد، العین، ج۵، ص۳۴۶.    
۱۱۰. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات الفاظ القرآن، ص۳۲۸.    
۱۱۱. فیروزابادی، مجد الدین، القاموس المحیط و القابوس الوسیط، ج۲، ص۱۰۷۱ - ۱۰۷۲ ماده «ذکر».    
۱۱۲. مصطفوی، عبد الرحمن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۳، ص۳۱۸، ماده «ذکر».    
۱۱۳. عبد الباقی، محمد فؤاد، المعجم المفهرس لالفاظ القرآن الکریم، ص۳۴۷ - ۳۴۸.
۱۱۴. حجر/سوره۱۵، آیه۹.    
۱۱۵. طبری، محمد بن جریر، تفسیر الطبری، ج۱، ص۶۴.
۱۱۶. طبری، محمد بن جریر، تفسیر الطبری، ج۱، ص۶۸.
۱۱۷. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۱، ص۴۱.    
۱۱۸. طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۱۹.    
۱۱۹. الکلبی، محمد بن احمد بن جزی، التسهیل لعلوم التنزیل، ج۱، ص۵.
۱۲۰. فراهیدی، خلیل بن احمد، العین، ج۳، ص۱۲۰.    
۱۲۱. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج۹، ص۱۸۶ ماده «صحف».    
۱۲۲. الفیومی، احمد بن محمد، المصباح المنیر، ص۳۳۴.    
۱۲۳. جوهری، اسماعیل بن حماد، الصحاح، ج۴، ص۱۳۸۴ ماده «صحف».    
۱۲۴. عبد الباقی، محمد فؤاد، المعجم المفهرس، ص۴۰۳.
۱۲۵. بینه/سوره۹۸، آیه۲.    
۱۲۶. زرکشی، بدر الدین، البرهان فی علوم القرآن، ج۱، ص۲۸۱ - ۲۸۲.    
۱۲۷. سیوطی، جلال الدین، الاتقان فی علوم القرآن، ج۱، ص۵۱.
۱۲۸. سیوطی، جلال الدین، الاتقان فی علوم القرآن، ج۱، ص۱۸۵.
۱۲۹. سیوطی، جلال الدین، الاتقان فی علوم القرآن، ج۱، ص۲۰۵ (نوع ۱۷).
۱۳۰. قمی نیشابوری، نظام الدین، غرائب القرآن، ج۱، ص۲۹.    
۱۳۱. عسکری، سید مرتضی، معالم المدرستین، ج۲، ص۱۴.    
۱۳۲. رامیار، محمود، تاریخ قرآن، ص۱۰ - ۱۱.
۱۳۳. طبری، ابن جریر، تاریخ الطبری، ج۲، ص۵۰۰.    
۱۳۴. رامیار، محمود، تاریخ قرآن، ص۱۰.
۱۳۵. کرمانی، علی حجتی، «نام‌های قرآن»، مکتب اسلام، سال۶، شماره۱۳، ص۴۲۱.
۱۳۶. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۲، ص۶۱۳.    
۱۳۷. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۲، ص۶۱۴.    
۱۳۸. طوسی، محمد بن حسن، تهذیب الاحکام، ج۱، ص۳۷۱.    
۱۳۹. حلی، جعفر، المعتبر، ج۱، ص۱۸۷.    
۱۴۰. حرّ عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، ج۱، ص۴۹۴.    
۱۴۱. ص۳۷ (فصل یکم: نام‌ها و اوصاف قرآن)



سایت حدیث نت، برگرفته از مقاله «نام‌ها و اوصاف قرآن کریم»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۱۰/۲۶.    



جعبه ابزار