• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

منجی در آیین زرتشت

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: زرتشت، دین، اوستا، انسان، دروغ، نظم.

پرسش: منجی در آیین زرتشت چه جایگاهی دارد؟

پاسخ:



زرتشت پیامبری ایرانی است که دین پیروانش نیز با همین نام شناخته می‌شود. تاریخچه این دین تا پیش از قرن ششم قبل از میلاد تا حد زیاد ناشناخته است. امّا می‌دانیم که از آن زمان دین زرتشت، دین رسمی سه امپراطوری متوالی ایران، یعنی هخامنشیان، اشکانیان و ساسانیان بوده است.
[۱] هینلز، جان راسل، فرهنگ ادیان جهان، ص۳۶۱.



آموزش‌های سنّتی زرتشتی در کتاب مقدس اَوِستا و نوشته‌های پهلوی یافت می‌شوند. یکی از ویژگی‌های اساسی هرگونه نیایش (یَسْنا)، که بر محور آتش دور می‌زند، پاکی جسمانی و اخلاقی است. آیین زرتشتی را غالباً آیینی مبتنی بر دوگانه‌گرایی توصیف می‌کنند؛ زیرا بنیاد تعلیماتش بر مفهوم خدایی کاملاً نیک (اهورا مَزدا) است که انگره مینوی شریر با او مخالفت می‌کند. امّا سرانجام بدی مغلوب نیکی خواهد شد.


در این آیین هیچ آموزه‌ای بر مبنای دوگانگی روح/ جسم دیده نمی‌شود؛ چون جهان مینوی و جهان مادی هر دو آفریده خدا به شمار می‌روند. از این‌رو هر زرتشتی مؤمنی موظف است هم از جنبه‌های مادی و هم از جنبه‌های معنوی وجود خویش را مراقبت کند. در این دین والاترین آرمان‌های اخلاقی به ذهن القا می‌شود. مؤمن به محض آن‌که به این آیین تشرف می‌یابد، موظف است با اهریمن در همه شکل‌هایش نبرد کند.
[۲] هینلز، جان راسل، فرهنگ ادیان جهان، ص۳۶۱ - ۳۶۲.



به طور کلّی متون اوستایی را می‌توان به دو بخش تقسیم کرد:
۱. اوستای قدیم که مشتمل بر گاهان، یسْن هفت‌ها و دو دعای معروف یسن ۲۷ می‌باشد.
۲. اوستای جدید که مشتمل بر متونی از قبیل وَنْدیداد، ویسپِرَد، یشْت‌ها، یسْن‌ها و خُرده اوستا است.


متون پهلوی از حیث زبان متاخر از اوستا، و از حیث محتوا بیانگر سنّت شفاهی زرتشت است که سینه‌به‌سینه بازگو شده است.


«سَوشِیَنْت» واژه‌ای است که درگاهان برای اشاره به منجی موعود به کار می‌رود و از مهم‌ترین اصطلاحات دینی زرتشتی است. گرچه اوستاشناسان در معنای این اصطلاح اتفاق نظر ندارند، این مقدار روشن است که سَوشیَنْت‌ها کسانی هستند که می‌توانند سالارخانه یا کشور یا دیگر واحدهای اجتماعی باشند. آنان دشمن دیرینه خشم‌اند و با یاری برادر و پدر، روابط اجتماعی را محکم می‌سازند؛ با برخورداری از دَئِنای فزونی‌بخش «دئنا در آیین و شریعت مزدایی مظهری است که پس از مرگ به صورت فردی زیبا بر انسان ظهور می‌کند و می‌گوید: من منش نیک و گویش و کنش نیک تو هستم»
[۳] محمدی وایقانی، کاظم، سهروردی دانای حکمت باستان، ص۲۹۸.



(یسن ۴۵ بند ۱۱) و نیروی خرد و‌ اندیشه (یسن ۲۶ بند ۲) بر مدار‌ اندیشه نیک گام برمی‌دارند، با سخاوتمندی (یسن ۳۴ بند۱۳) و پرستش اهورا مزدا (یسن ۵۳ بند ۲) کردارهای مورد پسند اهورا مزدا (یسن ۴۸ بند ۱۲) را پیروی می‌کنند و در پایان به پاداشی که سزاوارش هستند، می‌رسند.
بنابراین باید گفت که بندهای مذکور رهانندگانی را در نظر دارند که با پیام خاص خواهند آمد، با پیروی از زرتشت به آموزش‌های اهورا مزدا گوش فرا می‌دهند، با پیمودن راه راست رهبری مردم را به دست می‌گیرند، با دیوسیرتان و درندگان مبارزه می‌کنند، نجات را برای کل گیتی به ارمغان می‌آورند، صلح و آشتی را در جامعه حکم‌فرما می‌کنند و در پایان به پاداش عمل خویش می‌رسند.
در اوستای متاخر هرگاه واژه سَوشیَنْت به صورت مفرد به کار رفته، یک سَوشینت خاص مد نظر بوده که همان منجی آخرالزمان است. این منجی فرود می‌آید. به عنوان مثال: «همه فروشی‌های نیک توانای شونان را می‌ستایم از کیومرث تا سَوشینت پیروز».
[۴] یسن ۲۶، بند ۱۰.
[۵] یسن ۵۹، بند ۲۷.
[۶] یشت ۱۳، بند ۱۴۵.



از خصوصیاتی که می‌توان برای او ذکر کرد این است که وی دارای فَرّ، «به معنای نوری است که از خدای تعالی بر خلایق فایض شود که به وسیله آن قادر به ریاست حرفت‌ها و صنعت‌ها شوند»
[۷] علی‌اکبر، دهخدا، لغتنامه دهخدا، لغت فرّ.
کیانیِ مزدا آفریده» است؛ مخلوقی پرهیزکار، خردمند و چیره‌دست است و فر کیانی نیرویی بدو می‌بخشد که به کمک آن بر همه‌کس و همه‌چیز چیره می‌شود. او شجاعانه و پهلوانانه با دروغ خواهد ستیزید و آن را شکست خواهد داد و راستی بر دروغ بدنژاد و پلید غلبه خواهد یافت. اندیشه بد شکست خواهد خورد و سخن نیک بر آن غلبه خواهد کرد.
[۸] مرادی غیاث‌آبادی، رضا، زامیاد یشت، بند ۹۳-۹۶.

البته بجز منجی آخرالزمان که سَوشینت نامیده شده، کسانی دیگر هم که در گذشته برای سر و سامان دادن به امور جهان آمده‌اند، سَوشینت نامیده شده‌اند؛ از جمله خود زرتشت.


در متون پهلوی هم سخن از سه منجی موعود در میان است. هر چند غیر از سه منجی موعود، از موعودهای دیگری هم در متون پهلوی یاد شده است؛ اینان مقدسانی بوده‌اند که در گذشته‌های دور می‌زیسته‌اند و سپس جاودانه شده‌اند؛ پس از آن هر کدام در جایی پنهان شده‌اند تا در زمان مقدر خود را آشکار سازند. امّا آن سه منجی هر کدام در پایان یکی از هزاره‌های سه هزار سال آخر ظهور می‌کنند. باید توجّه داشت که دو منجی نخست زمینه را برای منجی سوم (سَوشینت) فراهم می‌آورند؛ از این‌رو نمی‌توان آنان را منجی موعود به معنای اخص آن، یعنی منجی پایان عالم، تلقی کرد؛ ولی از آن‌جهت که برای مدّتی مردم را از رنج و‌ اندوه نجات می‌دهند، در زمره منجیان موعودند.

۹.۱ - نخستین منجی

نخستین منجی «هوشیدَر» است که در زمان او باران فراوان می‌بارد. یکی از معجزات زمان او این است که خورشید ده روز در میانه آسمان می‌ایستد و بار دیگر هوشیدَر آموزه‌هایی را از اهورا مزدا فرا می‌گیرد. با آموزش‌ها و کوشش‌های این منجی، جهان برای مدّتی از زشتی‌ها پاک می‌گردد، افراط و تفریط از بین می‌رود،
[۹] سنجانا، ج۷، فصل ۷، بند ۵۸.
حسادت و کینه‌توزی رخت بر می‌بندد و آدمیان به کار نیک روی می‌آورند.

۹.۲ - دومین منجی

سی سال مانده به پایان هزاره نخست، «هوشیدَر ماه» متولّد می‌شود. در عصر وی انسان‌ها در صلح و صفا و معنویت به سر می‌برند، اخلاق صحیح در میان مردم رواج می‌یابد و همه با هم مهربان می‌شوند، برکت فزونی می‌یابد و گرسنگی را از بین می‌برد. این دوران نیز مانند دوران اولین منجی چندان پایدار نیست؛

۹.۳ - منجی نهایی و پایانی

امّا در سی سال آخر هزاره، هوشیدَر ماه از نسل زرتشت متولد می‌شود. از برکت وجود او اهریمن و تمام نیروهایش از پای در می‌آیند و برای همیشه از صحنه روزگار محو می‌شوند؛ جهان از شر نیروهای اهریمنی نجات می‌یابد
[۱۰] دینکرد، کتاب ۷، فصل ۱۰، بند ۲.
و در کشور خونیرِث «هنگامی که ایزد تیشتر نخستین قطره باران را بر روی زمین بارید، زمین به هفت بخش تقسیم شد. بخش میانی خونیروث نیمی از کل زمین را تشکیل می‌دهد و شش قسمت دیگر، خونیروث را احاطه کرده‌اند.» خوی حیوانی از انسان دور می‌گردد و تن مردم همانند خورشید خواهد درخشید.


وظیفه آخرین منجی به کمال رساندن مردم است. با تلاش‌های وی در طول ۵۸ سال بینش و منش گاهانی بر عالم چیره می‌شود و آنچه زرتشت آغاز کرد او به پایان می‌رساند. پس از آن که تلاش سَوشینت به ثمر نشست، نوبت به فَرَشوکرِتی «اصطلاحی است ناظر به پایان جهان و زمانی که نیروهای خیر بر شر غلبه می‌یابند و جهان دوباره نو می‌شود. این واژه به معنای رستاخیز کردن به کار برده شده است»
[۱۱] مقدم، محمد، جستار درباره مهر و ناهید، ص۱۲.



(روز رستاخیز) می‌رسد؛ روزی که پیکرهای بی‌جان زنده، و گیتی به فرمان ایزدی نو می‌شود؛ بدی از بین می‌رود و سراسر جهان را نیکی فرا می‌گیرد.
چکیده متون زرتشتی در باب موعودباوری این است که سَوشینت در گاهان مفهومی کاملاً دینی دارد و منظور از آن هر رهبر پرهیزگار دی ستیز
[۱۲] علی‌اکبر، دهخدا، لغتنامه دهخدا، لغت دی.
«دی: شب تاریک، مخفّف دیجور مطلق شب سیاه را گویند.» است. هر چند‌ اندیشه موعودها در سرودهای منسوب به زرتشت هنوز شخصیت‌یابی کاملی ندارد، بی‌گمان زرتشت آموزه‌ای نو و بی‌سابقه در این زمینه عرضه کرده است؛ چرا که انگاره موعودها، بدین شکل و شیوه، هیچ نظیری در عقاید هندی و اروپایی ندارد و‌ اندیشه‌ای به کلی تازه و بی‌سابقه است. ضمن آن که قدمت، گستردگی، و اصالتی که این انگاره به‌طور اختصاصی در دین زرتشت داشته و در طول تاریخ این دین رشد و تکامل یافته، و نیز ارتباط تنگاتنگ و مستقیمی که انگاره موعودها با آموزه اصیل معاد دارد، همگی نشان‌دهنده این حقیقت است که‌ اندیشه موعودها برای نخستین‌بار و به شکلی بدیع، آن‌گونه که نیاز به سپری شدن چندین سده برای رشد و تکامل داشته، دقیقاً در چهارچوب‌ اندیشه‌های معادشناختی زرتشت، و توسّط خود او طرح شده است.


اما بر اساس متون پهلوی، که در واقع تفسیر اوستا، و سنّت شفاهی زرتشت‌اند -اگرچه در دوران ساسانی شکل گرفته‌اند- و نیز با عنایت به گزارش‌های تاریخی، می‌توان منجی موعود را در آیین زرتشت به لحاظ ماهیت، شخص یا شخصیت‌هایی خاص دانست، که متفقاً به ظهور سه فرد خاص بدون جنبه‌های الوهی، همانند مسیح و با کارکرد جمعی می‌انجامد که ثمره تلاش آن شامل تمام جوانب هستی با ویژگی معنوی و اجتماعی می‌گردد؛ لذا دارای کارکرد کیهانی است و تمام هستی را نو می‌گرداند.


این موعودها همه گیتی و کرانه‌های هستی را از شر اهریمن پاک و دگرگون می‌کنند و تمام انسان‌های روی زمین را از لحاظ معنوی ارتقا می‌دهند؛ چراکه بنا بر سنّت زرتشت انسان‌ها در دوران آمیختگی خیر و شر گیتی به سر می‌برند؛ از این‌رو دچار ناخالصی شده و از حرکت نخستین اصلی خویش، منحرف شده و به بیراهه رفته‌اند. به همین سبب انسان باید با پیروی از اشه «بهترین حقیقت، درستی، نظم»
[۱۳] هینلز، جان راسل، راهنمای ادیان زنده، ج۱، ص۴۶۸.
همراه با منجی موعود، زمینه دوران جدایش را فراهم ساخته و جهانی نو (فَرْشْگَرد) برپا کند. از آن‌جهت که این رخداد در سنّت زرتشت یک بار اتفاق می‌افتد و همه انسان‌ها در انتظار چنین رویدادی به سر می‌برند که تا به حال رخ نداده است، می‌توان گفت آموزه منجی رو به آینده دارد؛ ولی ویژگی‌هایی که در دوران جدایی و پس از آن در فرشگرد مطرح است، شباهت بسیاری با دوران مینوی دارد. نه تنها انسان، بلکه تمام موجودات با ویژگی‌های دوران مینوی خواهند زیست و همین امر سبب می‌شود نجات منجی را به لحاظ آرمانی رو به گذشته بدانیم.
[۱۴] محمدی ری‌شهری، محمد، دانش‌نامه امام مهدی (علیه‌السلام)، ج۱، سال انتشار: ۱۳۹۳، ص۱۱۷- ۱۳۸.




۱. هینلز، جان راسل، فرهنگ ادیان جهان، ص۳۶۱.
۲. هینلز، جان راسل، فرهنگ ادیان جهان، ص۳۶۱ - ۳۶۲.
۳. محمدی وایقانی، کاظم، سهروردی دانای حکمت باستان، ص۲۹۸.
۴. یسن ۲۶، بند ۱۰.
۵. یسن ۵۹، بند ۲۷.
۶. یشت ۱۳، بند ۱۴۵.
۷. علی‌اکبر، دهخدا، لغتنامه دهخدا، لغت فرّ.
۸. مرادی غیاث‌آبادی، رضا، زامیاد یشت، بند ۹۳-۹۶.
۹. سنجانا، ج۷، فصل ۷، بند ۵۸.
۱۰. دینکرد، کتاب ۷، فصل ۱۰، بند ۲.
۱۱. مقدم، محمد، جستار درباره مهر و ناهید، ص۱۲.
۱۲. علی‌اکبر، دهخدا، لغتنامه دهخدا، لغت دی.
۱۳. هینلز، جان راسل، راهنمای ادیان زنده، ج۱، ص۴۶۸.
۱۴. محمدی ری‌شهری، محمد، دانش‌نامه امام مهدی (علیه‌السلام)، ج۱، سال انتشار: ۱۳۹۳، ص۱۱۷- ۱۳۸.



حدیث‌نت، برگرفته از مقاله «منجی در آیین زرتشت» تاریخ بازیابی ۱۳۹۷/۱۲/۱۳.    






جعبه ابزار