منابع شناخت از نظر قرآن
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: قرآن کریم،
منابع شناخت،
پرسش: قلمرو منابع شناخت از نظر
قرآن چیست؟
آیا قرآن کریم و همچنین احادیث اسلامی آنچه را که بهعنوان قلمرو منابع شناخت مطرح شد تایید میکنند یا خیر؟ و به سخن دیگر آیا از دیدگاه
اسلام، این مطلب پذیرفته است که هر یک از منابع شناخت قلمرو محدودی دارد که خارج از آن قلمرو، کاری از آن ساخته نیست؟
در پاسخ این سؤال باید توجه داشت که در قرآن و همچنین احادیث، مطلبی بهعنوان قلمرو منابع شناخت مطرح نشده است، ولی مسائل مختلف بهگونهای آمده است که از خلال آنها نظریه اسلام در این مورد نیز مشخص میشود.
مثلاً قرآن به
پیامبر اسلام توصیه میکند با کسانی که جز به مادیات نمیاندیشند و
جهانبینی آنان محدود به زندگی مادی این جهانی است، قطع رابطه کند و از آنان روی گرداند:
«فَاَعْرِضْ عَن مَّن تَوَلَّی عَن ذِکرِنَا وَ لَمْ یُرِدْ اِلَا الْحَیَوةَ الدُّنْیَا...؛
[
ای پیامبر!
]
از کسی که پشت به یاد ما کرده و جز زندگی
[
مادی
]
دنیا چیز دیگری نمیخواهد، روی بگردان.»
سپس میفرماید:
«ذَلِک مَبْلَغُهُم مِّنَ الْعِلْمِ؛
قلمرو شناخت آنها همین است.»
«مبلغ» را به قلمرو ترجمه کنید و «
علم» را به شناخت؛ یعنی قلمرو شناخت افراد
مادیگرا همین است، همینکه میبینند، همینکه میشنوند و بالاخره همین چیزهایی که احساس میکنند. آنان ماورای محسوسات را نمیتوانند ادراک کنند؛ چون ابزار شناختهای غیر مادی خود را از دست دادهاند و از منبع عقل و قلب خود استفاده نمیکنند. آنان فقط معنای
ثروت،
شهوت، موقعیت، و هر چه را که محسوس است و مربوط به زندگی مادی میشود، میفهمند و مفاهیم عقلی و قلبی برای آنان نامانوس و نامفهوم است.
بنابراین از این
آیه استفاده میشود که قلمرو حواس پنجگانه فقط زندگی مادی است، و اگر
انسان بخواهد زندگی معنوی را درک کند و از حیات عقلی و معنوی برخوردار باشد، باید از ابزارهای دیگری استفاده کند و سایر منابع شناخت را که در وجود او هست به کار گیرد.
در این زمینه
امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) سخنی بسیار دقیق و عالی دارند که در حقیقت میتوان آن را
تفسیر این آیه دانست. متن سخن امام (علیهالسّلام) این است:
«انَّما الدُّنیا مُنتَهی بَصَرِ الاعمی، لا یُبصِرُ مِمّا وَراءَها شَیئا. و البَصِیرُ یَنفُذُها بَصَرُهُ و یَعلَمُ انَّ الدارَ وَراءَها؛
دیوار
دنیا نهایت چیزی است که شخص کور میبیند. او در پشت این دیوار چیزی را مشاهده نمیکند، ولی فرد بینا نگاه خود را از این دیوار عبور میدهد و میداند که خانه
[
آخرت
]
پشت آن است.
امام در این سخن جالب، تفاوت جهانبینی حسی را با جهانبینی عقلی بیان کرده است. در این روایت، افرادی که از جهانبینی عقلی محروماند و تنها از دریچه حواس به هستی مینگرند، به کورهایی
تشبیه شدهاند که راه و یا دیوارهای اطراف خانه را، خانه خود تصور کرده، به آرایش و پیرایش آن پرداختهاند. و افرادی که از دریچه عقل به هستی نگاه میکنند و جهانبینی آنان جهانبینی عقلی است، به افراد بینایی تشبیه شدهاند که نه تنها دیوارهای اطراف خانه را میبینند، بلکه آن سوی دیوارها را هم مشاهده میکنند و میدانند که خانه در پشت این دیوارهاست، و بدین جهت همه تلاش خود را برای آراستن داخل خانه بکار میگیرند. از این رو امام در ادامه سخن مذکور میفرماید:
«فَالبَصِیرُ مِنهَا شَاخِصٌ و الاعْمی الَیها شَاخِصٌ؛ و البَصِیرُ مِنهَا مُتَزَوِّدٌ وَالاعْمی لَها مُتَزَوِّدٌ؛
پس بینا از آن عبور میکند و خارج میشود، و کور بهسوی آن میرود؛ بینا از آن توشه برمیگیرد و کور برای آن.»
یعنی دنیا برای کسانی که دیده عقل خود را باز کرده، با چشم عقل به آن مینگرند، مانند پلی است که برای رسیدن به هدف از آن استفاده میشود، ولی برای کوردلانی که جهانبینی آنان حسی است،
دنیا، خود هدف است. لذا شخص بینا از آن عبور میکند تا به هدف اصلی برسد، ولی فرد کور آن را هدف میپندارد. بینا از آن برای جایگاه دایمی خود توشه میگیرد، و کور چون دنیا را منزل و جایگاه خود میپندارد، برای آن توشه تهیه میکند.
امام علی (علیهالسّلام) خود نمونه کامل بینایانی بود که با دیده عقل پشت دیوار دنیا را بهخوبی میدید. شخصی به نام
سوید بن غفله نقل میکند که پس از آن که امام (علیهالسّلام) زمام حکومت را به دست گرفت، در منزل او به خدمتش رسیدم، دیدم که در خانهای که رهبر جامعه اسلامی زندگی میکند، چیزی جز حصیر کوچکی که امام روی آن نشسته بود وجود ندارد. با تعجب پرسیدم که یا امیر المؤمنین، کلید
بیت المال در دست تو قرار دارد، ولی در خانهات چیزی از وسایل مورد نیاز منزل نمیبینم؟!
امام فرمود: سوید! انسان عاقل برای مسافرخانه اثاث تهیه نمیکند؛ ما خانه امنی داریم که بهترین متاع خود را به آنجا فرستادهایم و خود نیز پس از اندکی به آنجا خواهیم رفت.
آیه دیگری که میتوان قلمرو حس را از آن به دست آورد، آیه هفتم از
سوره روم است که در آن شناخت حسی، سطحی و بیعمق مطرح شده است:
«یَعْلَمُونَ ظَـهِرًا مِّنَ الْحَیَوةِ الدُّنْیَا وَ هُمْ عَنِ الْاخِرَةِ هُمْ غَـفِلُونَ؛
شناخت آنان از زندگی دنیا سطحی است، و آنان از
آخرت غافلاند».
مردمی که از جهانبینی عقلی محروماند و تنها از دریچه حواس، هستی را مینگرند، شناخت آنان از زندگی شناخت ظاهری و سطحی و بیعمق است. آنان از آخرت که در عمق و ژرفای دنیا و ورای دیوار ماده است، اطلاع و آگاهی ندارند. آنان از زندگی در این جهان چیزی جز خوردن و خوابیدن و
شهوت و
ثروت و موقعیت نمیفهمند. آنان از این که در پشت این زندگی محسوس و ماورای این خوردن و خوابیدنها و نشست و برخاستها و موقعیتهای مادی چیست؟ ناآگاه و غافلاند؛ چون فهم این امور از قلمرو حس خارج است.
قرآن کریم پس از ذکر جهانبینی حسی مردم ناآگاه در آیه هشتم از سوره روم، آنان را به جهانبینی عقلی و راه آن که تفکر است دعوت میکند و درباره قلمرو عقل میفرماید:
«اَوَ لَمْ یَتَفَکرُواْ فِی اَنفُسِهِم مَّا خَلَقَ اللَّهُ السَّمَـوَ تِ وَ الْاَرْضَ وَ مَا بَیْنَهُمَآ اِلَا بِالْحَقِّ؛
آیا آنان پیش خود فکر نکردهاند که آفرینش آسمانها و زمین و آنچه میان آنهاست جز براساس حق نمیتواند باشد؟»
یعنی آیا مردمی که جهانبینی آنان حسی است و جز زندگی مادی چیز دیگری نمیفهمند، نمیخواهند بیندیشند؟ نمیخواهند از دریچه عقل خود استفاده کنند و
وجدان خود را قاضی قرار دهند؟ اگر چنین کنند، عقل آنان در محکمه وجدان بهروشنی، حکم میکند که آفرینش آسمانها و زمین و موجوداتی که میان آنهاست، نمیتواند باطل و پوچ و بیمعنا و بیهدف باشد؛ و اگر پشت دیوار ماده چیزی وجود نداشته باشد، نه تنها جهان محسوس و ماده، بیهدف و بیمعناست، بلکه زندگی نیز پوچ و بیهدف است. و به
حکم عقل، نه ماده، نه
آسمان و
زمین و سایر موجودات و نه زندگی نمیتوانند بی هدف باشند. بلکه عقل با مطالعه جهان ماده، هدفداری و معنا را در عمق آن به روشنی ملاحظه و مشاهده میکند.
آیه دیگری که میتوان آن را در زمینه شناخت قلمرو عقل از دیدگاه
قرآن کریم مطرح کرد، آیه ۱۹۰ از
سوره آل عمران است که میفرماید:
«اِنَّ فِی خَلْقِ السَّمَـوَتِ وَ الْاَرْضِ وَ اخْتِلَـفِ الَّیْلِ وَ النَّهَارِ لَاَیَـتٍ لِّاُوْلِی الْاَلْبَـبِ؛
همانا در آفرینش آسمانها و زمین و رفت و آمد
شب و
روز، آیات و دلایل و نشانههایی
[
بر
حکمت و قدرت آفریدگار هستی
]
برای صاحباناندیشه و
عقل هست».
یعنی اگر انسان از دریچه عقل جهان ماده را مورد مطالعه و بررسی قرار دهد، از این مطالعه قطعا بهشناخت ماورای ماده میرسد و عمق هستی را ادراک میکند.
بنابراین، قلمرو عقل، شناخت هستی از طریق استدلال و برهان، و از اثر پی به مؤثر بردن، و از
تدبیر با مدیر آشنا شدن است.
در قرآن کریم و همچنین احادیث اسلامی، شناختهایی مطرح شده است که نه در قلمرو حس و نه در قلمرو عقل است، این شناختها به قلمرو «
وحی» تعلق دارد. قلمرو «وحی» همان قلمرو «
قلب» در مبحث شناخت است. البته در مباحث عقیدتی به همه شناختهایی که در قلمرو قلب است «وحی» گفته نمیشود، بلکه این شناختها به سه نوع تقسیم میشود:
وسوسه،
الهام و وحی.
درباره شناختهای نوع اول در
سوره انعام آیه ۱۲۱ آمده است:
«وَ اِنَّ الشَّیَـطِینَ لَیُوحُونَ اِلَی اَوْلِیَآئِهِمْ؛
و همانا شیاطین به دوستان خود وحی میکنند...»
همانطور که ملاحظه میکنید، القائات و ادراکاتی که از طریق شیاطین برای پارهای از انسانها حاصل میشود، در قرآن بهعنوان «وحی» مطرح شده، چنانکه در
سوره ناس از آنها تعبیر به «
وسوسه» شده است. «مِن شَرِّ الْوَسْوَاسِ الْخَنَّاسِ• الَّذِی یُوَسْوِسُ فِی صُدُورِ النَّاسِ»
در مباحث عقیدتی نیز به اینگونه ادراکات، وسوسه گفته میشود.
و در مورد شناختهای نوع دوم یعنی الهام، در
سوره قصص آیه ۷ میخوانیم:
«وَ اَوْحَیْنَآ اِلَی اُمِّ مُوسَی اَنْ اَرْضِعِیهِ فَاِذَا خِفْتِ عَلَیْهِ فَاَلْقِیهِ فِی الْیَمِّ وَ لَا تَخَافِی وَ لَا تَحْزَنِی اِنَّا رَآدُّوهُ اِلَیْک وَ جَاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِینَ؛
و به
مادر موسی وحی کردیم که او را
شیر بده و اگر برجان او بیم داشتی، او را به
دریا انداز، و مترس و بیمناک مباش که ما حتما او را به تو باز میگردانیم و او را از پیامبران قرار خواهیم داد».
در اینجا نیز ملاحظه میفرمایید که القائات و ادراکاتی که از جانب خداوند به مادر
حضرت موسی (علیهالسّلام) در مورد نحوه نگهداری از او شده، در قرآن با عنوان «وحی» آمده است. ولی در مباحث عقیدتی به اینگونه شناختها که برای غیر پیامبران حاصل میشود «الهام» گفته میشود و همانطور که در قرآن و روایات اسلامی آمده است، هر کس میتواند با
تهذیب نفس و
تزکیه روح به اینگونه شناختها دست یابد.
و درباره شناختهای نوع سوم -یعنی شناختهایی که در مباحث عقیدتی به آنها اطلاق «وحی» میشود- آیات و احادیث بسیار است و نیازی به ذکر آنها نیست.
حدیثنت، برگرفته از مقاله «منابع شناخت از نظر قرآن» تاریخ بازیابی ۱۳۹۶/۳/۷.