• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

مقایسه علم و ایمان

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه:علم، ایمان، دانش، حقیقت.
پرسش:علم بهتر است یا مؤمن بودن؟
پاسخ :



در آموزه‌های دینی علم و ایمان با هم‌دیگر معنا پیدا می‌کنند. به عبارت دیگر، ایمان عبارت است از اعتقاد همراه با عمل و این‌دو بدون آگاهی و علم به دست نمی‌آید. بنابراین، نمی‌توان این‌دو را با هم مقایسه نمود و یکی را بر دیگری برتری داد. البته برخی مکاتب غیرالهی نظریه سیانتیسم ( اصالت علم ) را مطرح کرده‌اند که این نظریه از سوی عالمان شیعه مورد نقد قرار گرفته است. در این فرصت نخست این موضوع را از منظر دین بررسی نموده، آن‌گاه نظریه اصالت علم را همراه با نقد آن بیان می‌کنیم.


در تعالیم دینی ما علم و ایمان از یکدیگر جدا شدنی نیستند. آیات و روایات در این زمینه چنین می‌گویند:
۱. «وَ قَالَ الَّذِینَ أُوتُواْ الْعِلْمَ وَ الْایمَانَ لَقَدْ لَبِثْتُمْ فیِ کِتَابِ اللَّهِ إِلیَ‌ یَوْمِ الْبَعْثِ فَهَذَا یَوْمُ الْبَعْثِ وَ لَاکِنَّکُمْ کُنتُمْ لَا تَعْلَمُونَ»؛ ولی کسانی که علم و ایمان به آنان داده شده می‌گویند:شما به فرمان خدا تا روز قیامت (در عالم برزخ ) درنگ کردید، و اکنون روز رستاخیز است، امّا شما نمی‌دانستید!
۲. امام علی (علیه السلام) فرمود:«الْإِیمَانُ وَ الْعَمَلُ أَخَوَانِ‌ تَوْأَمَانِ‌ وَ رَفِیقَانِ لَا یَفْتَرِقَانِ»؛ ایمان و عمل دو برادر دوقلو بوده و دو دوستی که از یکدیگر جدا نمی‌شوند. خدا هیچ‌یک از آن‌دو را بدون دوستش نمی‌پذیرد.
۳. امام صادق (علیه السلام) فرمود:«إِنَّ لِلدِّینِ ثَلَاثَ عَلَامَاتٍ الْعِلْمَ وَ الْإِیمَانَ وَ الْعَمَلَ بِه‌...»؛ همانا برای دین سه نشانه است:دانش، ایمان و عمل به آن.


استاد مطهری (رحمة الله علیه) در این زمینه چنین می‌گوید:برخلاف نظریه آقای توین بی، خطای بشر به دست صنعتگران و آن کسی که ماشین بخار را اختراع کرد صورت نگرفت؛ خطای بشر به دست فرانسیس بیکن و بعد اتباع او انجام شد، آن روزی که گفتند:علم همه چیز بشر است (سیانتیسم، اصالت علم)، حل تمام مشکلات را از علم باید بخواهیم. مگر بشر چند تا دشمن دارد؟ جهل است، بیماری است، فقر است، دلهره و اضطراب است، ظلم است، و...
مادر تمام بدبختی‌های بشر جهل و نادانی است. به بشر علم و دانش و آگاهی بده، امّ الامراض را از بین برده‌ای. جهالت که رفت، تمام اینها از بین رفته است. یکدفعه چنین مسیری برای بشر به وجود آمد. علم حقیقتاً حقیقت مقدسی است. اما علم را از همزاد خودش که ایمان است جدا کردند، گفتند همه کارهایی را هم که در گذشته ایمان می‌کرد در آینده علم انجام می‌دهد.
چه تعبیر خوبی دارد رسول اکرم ، می‌فرماید:«کَلِمَةُ الْحِکْمَةِ ضالَّةُ الْمُؤْمِنِ یَطْلُبُها ایْنَما وَجَدَها فَهُوَ احَقُّ بِها»؛ حکمت (یعنی علم، دانش، حقیقت ) گمشده مؤمن است، آن را هر جا و نزد هرکس پیدا کند می‌گیرد و خودش را از او سزاوارتر می‌داند؛ یعنی جای علم آن خانه‌ای است که ایمان هم آن‌جا هست. اگر علم در خانه‌ای پا بگذارد که همزادش ایمان در آن‌جا وجود نداشته باشد، در خانه خودش نیست. این تعبیر، تعبیر عجیبی است:«ایْنَما وَجَدَها فَهُوَ احَقُّ بِها». -همچنین علی علیه السلام می‌فرماید:- «خُذِ الْحِکْمَةَ وَ لَوْ مِنْ اهْلِ النِّفاقِ»، حکمت را فرا گیر و لو از اهل نفاق باشد. «خُذِ الْحِکْمَةَ وَ لَوْ مِنَ الْمُشْرِکِینَ»؛ علم و دانش را دست هرکسی دیدید- و لو دست مشرکان - بگیرید که در دست او عاریه است.
ای برادر بر تو حکمت جاریه است
آن ز ابدال است و بر تو عاریه است
[۷] مثنوی معنوی، دفتر اول، ص ۱۴۶.

علم مال توست. یعنی چه مال توست؟ آخر او علم را به دست آورده. می‌گوید:ولی علم در خانه خودش قرار نگرفته، علم باید در خانه ایمان قرار بگیرد و با همزاد خودش زندگی کند و بس.
تمام معجزات را از علم خواستند. یک دشمن انسان ضعف است. علم انسان را قوی می‌کند. راست هم گفتند، علم به انسان قدرت می‌دهد، علم قدرت است، توانا بود هرکه دانا بود؛ اما قدرت در مقابل چه؟ در مقابل طبیعت . علم به دست بیاورید تا بیماری را ریشه کن کنید. حرف حسابی است. علم به دست بیاورید تا با فقر مبارزه کنید. نیمی از آن درست است و نیم دیگر نادرست؛ یعنی با علم می‌شود اقتصاد را توسعه داد، اما فقر که همیشه ناشی از نقص در اقتصاد نیست. علم به دست بیاورید تا بر دلهره‌ها و اضطرابها فائق بشوید. صددرصد اشتباه از آب درآمد. علم نتوانست با دلهره و اضطراب بشر مبارزه کند. علم به دست بیاورید تا ظلم ریشه کن بشود.
برعکس، علم ابزاری شد در دست ظلم . علم به دست بیاورید تا با آز و حرص یعنی با خودتان مبارزه کنید. این‌که اصلاً هیچ به دست نیامد؛ علم ابزاری شد در دست آزها و حرصها که امروز نتیجه‌اش را داریم می‌بینیم.
[۸] مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج ۲۲، ۴۶۱، صدرا، قم، چاپ اول، بی‌تا.



۱. سوره روم/۳۰، آیه۵۶.    
۲. لیثی واسطی، علی، عیون الحکم و المواعظ، محقق، مصحح، حسنی بیرجندی، حسین، ص ۲۲، دار الحدیث، قم، چاپ اول، ۱۳۷۶ش.‌    
۳. شیخ صدوق، الخصال، ج ۱، ص ۱۲۱.    
۴. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج ۲، ص ۹۹، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق.    
۵. شریف الرضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة، حمت۷۵.    
۶. طبرسی، علی بن حسن، مشکاة الأنوار فی غرر الأخبار، ص ۲۳۸.    
۷. مثنوی معنوی، دفتر اول، ص ۱۴۶.
۸. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج ۲۲، ۴۶۱، صدرا، قم، چاپ اول، بی‌تا.



پایگاه اسلام کوئست    



جعبه ابزار