• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

مقابله با سختی‌های زندگی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: امتحانات الهی، مشکلات زندگی، اسکیزوفرنی، افسردگی، وسواس، مرجع تقلید.

پرسش: پدرم مبتلا به اختلال روانی اسکیزوفرنی است و این مسئله اثر منفی بر من گذاشته است و مرا از زندگی طبیعی باز داشته است. خودم نیز مبتلا به افسردگی و احتمالاً وسواس شده‌ام و دارو مصرف می‌کنم. مسئله تحصیل من به‌شدت بغرنج شده است، چه‌طور می‌توانم به ثبات روحی دست یابم. در ضمن در مورد مسائل دینی احساس می‌کنم که خدا را فراموش کرده‌ام و چون مرجع تقلیدی ندارم، در اعمال گذشته‌ام شک دارم، هم‌چنین در مورد ارتباطات سالم با نامحرمان نیز مبتلا به شک هستم.

پاسخ:




نامه شما به دستمان رسید و خدا را شاکریم که توفیق خدمت را نصیبمان ساخت و در نظر بندگان الهی مورد وثوق و اعتماد قرار گرفته‌ایم، این همه را مدیون این نهاد پژوهشی حوزوی هستیم و امید است که این بار نیز کلاممان بر حق بوده و گره‌ای از مشکلات مؤمنینی که مورد عنایت حق‌تعالی هستند، گشوده شود. نامه شما را چندین مرتبه با دقت و با تمرکز بر حسی که در پشت کلماتش نهفته بود، خواندیم و هرچند نه کاملاً اما سعی داشیم تا مشکلاتتان را دریافت نماییم. البته می‌دانیم با توجه به سطح تجربیات خود در حد یک دانش‌جو، به‌خوبی به این امر واقف هستید که در زندگی هر یک از ما مسائلی متعدد و گاه پیچیده وجود دارد و این مسئله ناشی از محدودیت‌های زندگی فیزیکی است، بله! محدودیت‌هایی که ناشی از تزاحم علل و اسباب مادی است؛ ازهمین‌روست که دنیا محل موقت و گذرگاه آزمون‌های الهی بوده و شایسته انسان نیست.


دنیا محل آسایش نیست: برای هیچ‌کس:
اشتباه برخی از ما در گذشتن از این نکته است که خود را فردی درمانده می‌یابیم و با گلچین کردن لحظات خوش و شادی دیگران، به «خودتخریبی» پرداخته و به درماندگی خود معتقد هستیم، درماندگی زمانی اتفاق می‌افتد که افراد تسلیم شده و اجازه دهند شرایط بیرونی زندگی آنان را تحت کنترل قرار دهد.
[۱] کریس ال، کلینک، رویارویی با چالش‌ها زندگی و فن‌آوری، ص۴۱۹، علی‌محمد گودرزی، تهران، مؤسسه خدمات فرهنگی رسا.
«چرا دیگران خوش هستند و من تا این ‌اندازه باید زجر بکشم»، «خدایا! چرا من داخل این خانواده به دنیا آمدم؟» و همه و همه مسائلی غیر واقعی را دامن می‌زنند. ما به عنوان افرادی که بنا بر اقتضای وظایف خود با مردم در ارتباط هستیم، مسائل و مشکلاتی بسیار تلخ‌تر و خارج از تصورات شما را شاهد هستیم که به نظر می‌رسد در طول زندگی خود هرگز با آن روبه‌رو نبوده‌اید؛ البته هیچ‌یک از مسائل مطرح‌شده به معنی آن نخواهد بود که مشکل خود را رها سازیم و یا آن‌ها را مشکل تلقی ننماییم؛ بلکه تنها این مطلب را می‌رساند که اولاً مسائلی چون «فقر»، «مریض شدن»، «مرگ»، «شکست»، «تنهایی» و مسائلی از این قبیل لازمه زندگی مادی بوده، هم‌چنان‌که «شادی»، «به دنیا آمدن»، «موفقیت» و لذت بردن هم در کار هست.
دوم آن‌که: نباید خود را یگانه موجودی تصور کنیم که گویی به‌تنهایی همه‌ بدبختی‌ها و فلاکت‌های دنیا را به دوش می‌کشیم و دست آخر آن‌که «هر که در این بزم مقرب‌تر است ـ جام بلا بیش‌ترش می‌دهند»؛ در سراسر تاریخ انبیا و ائمه‌ اطهار (علیهم‌السلام) نیز این ناگواری‌ها و سختی‌ها به چشم می‌خورد، گو این‌که اشرف و برترین بندگان خدا هم بوده‌اند.


شما حق دارید به فکر زندگی شخصی خودتان هم باشید:
هرچند از وضعیت خانوادگی‌ات مطلع نیستیم، اما به‌راستی چرا باید شما به‌تنهایی بار غم‌های خانواده خود را به دوش بکشید و با آن‌چه مسائلی را حل خواهید کرد، دقت کنید، این‌که هر یک از ما باید میزانی از اضطراب و استرس را داشته باشد کاملاً طبیعی و ضروری است، این همان دغدغه است و عامل پیشرفت و درجا نزدن خواهد بود؛ یعنی خود گاهی در جهت حل مسائل و کسب موفقیت است، اگر این استرس، مفید نباشد شاید هرگز به سراغ کتاب‌هایتان نروید؛ اما در خصوص مسئله‌ پدرتان و خانواده محترمتان به نظر می‌رسد از‌اندازه گذرانده‌اید. با این کار توازن خود را از دست داده و بهداشت روانی خود را در معرض خطر قرار داده‌اید، در چنین حالتی کارآیی شما از بین خواهد رفت و آسیب‌پذیری در مقابل سایر استرس‌ها نظیر، درس خواندن، ازدواج و به‌طور‌کلی آن‌چه مربوط به زندگی شخصی خودتان هست نیز افزایش می‌یابد و اختلال‌های جسمی پدید آمده و تحلیل قوا هرگونه تلاش شخصی را غیر ممکن می‌سازد.
[۲] آقایی، اصغر و همکار، استرس و بهداشت روانی، ص۲۵، تهران، نشر پردژ، ۱۳۸۰ ش.
پس همان‌گونه که مشاهده می‌نمایید، هم در معرض خطر جسمانی و هم روان‌شناختی قرار خواهید گرفت، به یاد داشته باشید اگرچه احسان به پدر و مادر واجب است، اما شما نیز ملزم به رعایت حقوق خود هستید و زندگی شخصی خودتان را نبایست در معرض نابودی قرار دهید، شما فردا باید به عنوان همسر و مادر در یک خانواده‌ جدید نقش مؤثر را ایفا کنید و با این روند، خانواده بعدی خود را نیز دچار معضلات خواهید کرد؛ پس به فکر خود هم باشید، در ادامه به این مسئله خواهیم پرداخت و راه‌حل‌های آن را بررسی خواهیم نمود. این امر به شما کمک می‌کند تا با انرژی و سلامت بیش‌تری به آن‌ها کمک کنید و فقط غرق در مسئله نشوید.


مراجعه به متخصص و پی‌گیری گریز‌ناپذیر است:
در مورد «مسئله وسواس فکری در خودتان» ابتدا لازم است با یک «متخصص بالینی یا روان‌پزشک» مسئله را بررسی نمایید و تشخیص آن‌ها را جویا شوید؛ اما چنان‌چه مبتلا بودید، جای هیچ‌گونه نگرانی ندارد؛ چون امروزه با پیشرفت روش‌های درمانی دارویی و روان‌درمانی قابل برطرف شدن است؛ البته! فکرهایی که از آن نام برده‌اید، بی جهت نیست و شما با یک مسئله واقعی و نه خیالی طرف هستید و هر کس دیگر هم جای شما بود، تا ‌اندازه‌ای بر آن متمرکز می‌شد، فکر کردن به پدر و خانواده عزیزتان طبیعی است؛ اما آن‌چه غیر طبیعی است نتایج و بازخوردهایی است که از افکارتان به نحوی غیر منطقی استخراج می‌کنید «خب، دیگر به بن بست رسیدیم»، «هیچ‌کس نمی‌تواند کمکم کند.»، «چرا من باید تا این‌اندازه بدبخت باشم.» و ده‌ها جمله‌ غیر بهداشتی روان‌شناختی دیگر، بله این‌ها می‌تواند به وسواس یا اختلال دیگری منجر گردد؛ ولی معلوم نیست در مورد شما تا این حد پیشرفته باشند، بنابراین مراجعه به متخصص متبحر ضروری است، چه از راه دور و مختصر اطلاعاتی که بیش‌تر جنبه‌ عمومی دارد، امکان‌پذیر نیست؛ چون گستره آن از کم تا زیاد در افراد مشاهده می‌گردد و هر یک از ما نسبت به مسئله‌ای حساس است، منتهی در یک ناحیه که منجر به اذیت خود فرد یا دیگران می‌گردد، برچسب مرضی و نابهنجاری دریافت می‌کند.


قطع دارو درمان را با اشکال مواجه می‌کند.
بحث درمان را جدی تلقی کنید و ادامه دهید، قطع دارو باعث برگشت عوارض سابق خواهد شد، بنابراین چنان‌چه متخصص روان‌پزشک دارویی را برای شما تجویز می‌نماید، باید از آن به طور مرتب استفاده کنید، ذکر این نکته نیز ضروری است که از آن‌جا که اثرات برخی داروها منجر به تغییر وضعیت و تبدیل آن‌ها به وضعیت جدیدتری می‌گردند، پس از مدتی استفاده مراجعه‌ دوباره نیز ضرورت می‌یابد، بر این اساس روان‌پزشک شما قادر می‌گردد وضعیت جدید را ارزیابی نموده و براساس آن داروی متناسب را تجویز نماید. این مسئله در هر دو مورد یادشده «آن‌چه بنا بر گفته خودتان افسردگی» و «وسواس احتمالی» صادق است.


برای تعادل روحی هم درمان دارویی و هم معنویت لازم است:
برای رسیدن ثبات روحی خودتان کمک خواسته بودید که پایه‌ اول آن مراجعه به متخصص روان‌پزشکی و سپس روان‌شناس بالینی است؛ بنابراین در مورد داروهایتان ضروری است که چنان‌چه مدتی است از تجویز آن‌ها گذشته است، به متخصص مراجعه نمایید و از درستی مصرف آن‌ها مطلع گردید، از طرف دیگر اعمال عبادی و مراسم مذهبی را مورد توجه قرار دهید و شرکت در مراسم دسته‌جمعی را در کانون همت خود قرار دهید و از خلوت کردن و تنها ماندن پرهیز کنید، حضور در جمع و گفت‌وگوهای نشاط‌آور و سالم کمک مؤثری به شما می‌کند. نشستن در کنار افرادی که دائماً در حال ناله و زاری هستند، مناسب حال شما نیست، بنابراین با یک عذرخواهی آن‌ها را متوجه خود سازید.


خدا از رگ گردن به ما نزدیک‌تر است، با خود مهربان باشید.
در مورد جمله «خدا را فراموش کرده‌ام» با شما موافق نیستیم. چه‌طور ممکن است کسی تا این ‌اندازه به فکر مسائل انسانی و اعتقادی خود باشد و خدا را فراموش کرده باشد، نهایت چیزی که ممکن است بگوییم چنین است: مشکلات و مسائل شخصی خود و خانواده‌تان ذهنتان را مشغول ساخته است؛ اما این مسئله به معنی عدم حضور یاد خدا در شما نیست؛ اما چنا‌چه نگران این مسئله هستید، می‌توانید با خود قراری بگذارید و با خواندن آیات قرآن و تمرکز بر معانی آرامش‌بخش و هدایتگر آن نور آن را بر وجود و نهاد خود بنشانید، در این صورت احساس بهتری در ارتباط برقرار ساختن با خدای خود خواهید داشت، توجه داشته باشید اعمال عبادی و دعاها را در حد مناسب حال خود به جا آورید: («اَلَا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ »؛ همانا با یاد خدا دل‌ها آرام می‌گردد.


مراقب حدود الهی باشید. ارتباط با جامعه مشکلی نیست.
در مورد ارتباط با رعایت حدود شرعی و رفت‌و‌آمد در جامعه فرقی بین نامحرم‌های فامیل و غریبه وجود ندارد و بر زنان مؤمن واجب است که عفت ورزند و نفس خود را چراگاه شیطان قرار ندهند. چشم‌چرانی به قصد لذت یا ریبه‌دار، خلوت کردن با نامحرم، آرایش و بوی خوش برای نامحرمان و شوخی با نامحرم و امثال این مسائل بایستی توسط زنان مؤمنه رعایت شود. هم‌چنین از هر کار سبک و نامناسبی که موجب جلب توجه نامحرمان شود، پرهیز می‌کنند و در برابر نامحرم جدی و قاطع هستند؛ مثلاً راه رفتن و لباس پوشیدن و رفتارشان به‌گونه‌ای نیست که نامحرمان را به سوی خود جلب کند
[۳] اکبری، محمود، مروارید عفاف، ص۳۱، قم، انتشارات ظفر، ۱۳۸۱ ش.
و دل‌های مریض را به دنبال خود به راه ‌اندازد؛ بنابراین چنان‌چه رعایت حدود الهی را می‌نمایید، نباید نگران باشید؛ اما اگر نگرانی شما به عنوان جزئی از همان چیزی است که «وسواس» می‌نامید، راه‌حل درمانی خود را می‌طلبد که با خواست خداوند و پی‌گیری شما رفع خواهد شد و مطمئن هستیم با اراده‌ خود به‌زودی به روال طبیعی زندگی خود باز خواهید گشت، ان‌شاء‌الله.


مرجع خود را انتخاب کنید:
در خصوص اظهارتان مبنی بر «عدم انتخاب مرجع تقلید» هیچ دیر نیست، همین حالا اقدام نمایید و از مراجع مسلم اعلم «دامت برکاتهم» با پی‌گیری از روحانی محل، یک مرجع را برگزینید. در مورد ادامه ارتباطتان با این مرکز در هر زمینه‌ای که از سوی مرکز اعلام شده است، وظیفه خود می‌دانیم به یاری برادران و خواهران دینی خود بشتابیم و تا هر زمانی که صلاح بدانید و احساس نیاز کنید، این واحد در خدمت شماست.


پدر نیاز به درمان جدی دارد نه ناله و فغان:
اما در خصوص مشکل پدر گرامی‌تان، وظیفه شما فعلاً در همین حد است که با کمک و مشارکت جدی‌تر سایر اعضای خانواده برای درمان وی اقدام نمایید و با بستری کردن در یکی از مراکز ترک اعتیاد به او یاری دهید. در خصوص مسئله بیماری وی یعنی «اسکیزوفرنی» ـ اگر این اصطلاح و تشخیص درست باشد ـ لازم است تحت نظر روان‌پزشک و متخصص روان‌شناسی بالینی و نه مشاوره! اقدام شود و به صورت مستمر از داروها استفاده نماید؛ البته او احتمالاً نمی‌تواند مراقب اوضاع خود باشد و سایرین بایستی مراقب رساندن به موقع داروها به او باشند، و این دیگران لزوماً شما نیستید و بقیه‌ افراد هم باید در این مسئله مشارکت نمایند؛ به ویژه کسانی که در منزل هستند، این مسئله باید تفهیم شود که شما در این حد وظیفه دارید و نمی‌توانید زندگی خود را رها سازید.
آن‌گونه که نوشته‌اید مشاوره حضوری احساسی خوش‌آیند برایتان همراه ندارد، امیدواریم در دسترس بودن، این برداشت نادرست را در شما به وجود نیاورده باشد که بخواهید و ما جای یک مشاوره حضوری را بگیریم، به عنوان یک حمایتگر همواره در خدمت شما خواهیم بود و حتی مسائل درمان خود را می‌توانید با ما در میان بگذارید تا شما را راهنمایی کنیم؛ ولی فراموش نکنید که یک مراجعه حضوری برای متخصص بالینی و روان‌پزشک با آن همه دقت و ظرافت اجتناب‌ناپذیر است؛ چون لازم است مراجع مورد سنجش قرار گرفته و رفتار، افکار و احساسات او در موقعیت‌های مختلف ثبت و بررسی شود و در برخی شرایط لازم است یک معاینه تشخیصی عصب‌شناختی صورت گیرد؛ هم‌چنین سایر مسائل مالی و ... بررسی گردد
[۴] ای.جری فیرس.روان‌شناسی بالینی، ص۴۳۶، مهرداد فیروز بخت، تهران، انتشارات رشد، ۱۳۸۲ ش (اقتباس).
و به طور خلاصه برداشت جامعی از مشکلات مراجع پیدا شود که در نامه‌نگاری امکان‌پذیر نیستند.


صبر یعنی به زانو در نیامدن در برابر امتحانات الهی:
اصولاً ایمان به این‌که دنیا جای موقت است و مرگ قانون حتمی است، خود انگیزه‌ عمیق و عظیمی است برای مؤمن که وجود مشکلات و سختی‌های دنیا را تحمل نماید و خود را نبازد و دین و ایمان خود را از دست ندهد. خداوند در قرآن کریم می‌فرماید: کسانی که در برابر مشقت‌ها و سختی‌ها پایداری کنند و «ایمان خود را نگاه دارند» پاداش بی‌حساب «و» تمام به ایشان عطا خواهد شد.
برخلاف برخی دیگر که در پیش خود یا دیگران زبان به اعتراض بر حضرت باری‌تعالی گشوده و اگر درون دلشان را بشکافی بغض خداوند را در دل جای داده‌اند؛ در‌حالی‌که شکرگزاران آن را نشانه‌ لطف حضرت حق دانسته و می‌دانند بر درجات آن‌ها افزوده می‌گردد. آن‌گاه به دنبال راه‌حل گشته و به تکامل معنوی و تزکیه نفس خود می‌پردازند.


۱. روش‌های کاهش فشار روانی، ویرا پایفر، مترجم سیاوش جمال‌فر، نشر ارسباران، ۱۳۸۲ ش.
۲. درمان طبیعی افسردگی، سید بائومل، فاطمه شاداب، تهران، انتشارات ققنوس، ۱۳۸۰ ش.
۳. غلبه بر وسواس، دکتر لی بائر، ترجمه مسعود محمدی، انتشارات رشد، ۱۳۸۲ ش.
۴. استقامت، آیت‌الله سیدرضا صدر، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، ۱۳۷۷ ش.


۱. کریس ال، کلینک، رویارویی با چالش‌ها زندگی و فن‌آوری، ص۴۱۹، علی‌محمد گودرزی، تهران، مؤسسه خدمات فرهنگی رسا.
۲. آقایی، اصغر و همکار، استرس و بهداشت روانی، ص۲۵، تهران، نشر پردژ، ۱۳۸۰ ش.
۳. اکبری، محمود، مروارید عفاف، ص۳۱، قم، انتشارات ظفر، ۱۳۸۱ ش.
۴. ای.جری فیرس.روان‌شناسی بالینی، ص۴۳۶، مهرداد فیروز بخت، تهران، انتشارات رشد، ۱۳۸۲ ش (اقتباس).
۵. زمر/سوره۳۹، آیه۱۰.    




سایت ‌اندیشه قم، برگرفته از مقاله «مقابله با سختی‌های زندگی»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۷/۰۳/۲۵.    



رده‌های این صفحه : مقالات ‌اندیشه قم




جعبه ابزار