• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

معنای سوار کردن مردم بر گردن اهل بیت

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه:حفظ زبان، گناهان زبان.
پرسش :حدیث:«احْفَظْ لِسَانَکَ تَسْلَمْ وَ لَا تَحْمِلِ النَّاسَ عَلَی رِقَابِنَا» را توضیح دهید.
پاسخ :ابو علی جَوّانی گوید: امام صادق (علیه السلام) را دیدم انگشت را به بالای لب‌های شریفش گذاشته و به غلامش سالم می‌فرماید:«ای سالم! زبانت را نگه دار تا سالم بمانی و مردم را بر گردن ما سوار مکن».
[۱] کلینی، محمد بن یعقوب، الاصول من الکافی، محقق و مصحح:غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج ‌۲، ص ۱۱۳، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.     «عَنْ أَبِی عَلِیٍّ الْجَوَّانِیِّ قَالَ:شَهِدْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ(ع) وَ هُوَ یَقُولُ لِمَوْلًی لَهُ یُقَالُ لَهُ سَالِمٌ وَ وَضَعَ یَدَهُ عَلَی شَفَتَیْهِ وَ قَالَ یَا سَالِمُ احْفَظْ لِسَانَکَ تَسْلَمْ وَ لَا تَحْمِلِ النَّاسَ عَلَی رِقَابِنَا»




این روایت دارای دو بخش است که به دو صفت اخلاقی اشاره دارد:
الف. حفظ زبان :اگر انسان پیش از آن‌که شروع به سخن گفتن کند در محتوا و انگیزه و نتیجه سخنان خود کمی بیندیشد، بسیاری از لغزش‌های زبان و گناهان، از او دور می‌شود و از آثار و عواقب بد آنها سالم می‌ماند.
ب. رازداری : فضیلتی اخلاقی است که در توفیق یافتن به انجام کارها و سعادت و نیک بختی انسان‌ها نقش بسزایی دارد. انسان لازم است در موارد مختلفی از زندگی، رازدار اسرار دیگران باشد.


در این حدیث، یکی از موارد رازداری، حفظ اسرار ائمه اطهار (علیهم السلام) است. در طول تاریخ افرادی بودند که مسائل سرّی که پیشوایان معصوم(علیهم السلام) به برخی از مردم می‌گفتند و جنبه عمومی نداشته، آن‌را فاش می‌کردند و موجبات ناراحتی و آزار و اذیت ائمه اطهار (علیهم السلام) و پیروانشان را فراهم می‌کردند، مانند این‌که؛ زمانی که پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه وآله) تصمیم به فتح مکه گرفت، از خداوند خواست که جریان کار او را (از حرکت و تجهیز لشکر و دیگر کارها) از قریش پوشیده دارد، تا به صورت ناگهانی بر آن شهر حمله کند. از این‌رو، همه کارهای مربوط به این حرکت و حمله را پنهانی انجام می‌داد، ولی -با همه احوال- یکی از یاران پیامبر(صلی الله علیه وآله) به نام حاطب بن أبی بلتعة نامه‌ای به اهل مکه نوشت و خواست تا آنان را از تصمیم رسول خدا (صلی الله علیه وآله) برای فتح مکه، به وسیله این نامه آگاه سازد. که بر رسول خدا(صلی الله علیه وآله) وحی رسید و جبرئیل جریان نامه‌نگاری به اهل مکه را به پیامبر(صلی الله علیه وآله) خبر داد، و پیامبر امام علی (علیه السلام) را فرستاد تا نامه را بگیرد و آن‌حضرت هم نامه را گرفت و نزد پیامبر(صلی الله علیه وآله) آورد.و موارد دیگری که در تاریخ کم نیست.
لذا امام صادق(علیه السلام) این نکته را با این جمله تذکر می‌دهد «مردم را بر دوش اهل بیت عصمت و طهارت(علیهم السلام) سوار نکند»؛ یعنی این‌که اسرار ائمه اطهار(علیهم السلام) را فاش نکند؛ چون فاش کردن اسرار پیش برخی از مردم اذیت و آزار و هجوم بر امامان(علیهم السلام) را به دنبال خواهد داشت و به نوعی سوار شدن بر دوش اهل بیت پیامبر(صلی الله علیه وآله) خواهد بود و دشمنان، آنها و یا پیروانشان را در تنگنای اجتماعی قرار می‌دهند. لذا در این موارد تقیه لازم است.
[۲] ر.ک:مجلسی، محمد باقر، مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول، محقق و مصحح:رسولی، سید هاشم، ج ‌۸، ص ۲۱۲، ‌دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ دوم، ۱۴۰۴ق


۲.۱ - توضیح بیشتر

توضیح این‌که؛ در مورد افشای اسرار اولیای خدا و ائمّه اطهار(علیهم السلام) روایات بسیار مهمی وارد شده و تأکید شدید بر کتمان این اسرار گردیده است. این اسرار ممکن است:
یک. اشاره به مقامات مهم معصومان(علیهم السلام) باشد که اگر دشمنان از آن آگاه شوند حمل به غلوّ می‌کنند و آن‌را دستاویزی برای تکفیر شیعیان و تضعیف یا از میان بردن آنها می‌کنند در حالی که مطالبی وجود دارد که حساب شده و هماهنگ با قرآن مجید و سنت پیامبر (صلی الله علیه وآله) می‌باشد.
دو. یا اشاره به اسرار آنها در مورد نشر مکتب اهل بیت(علیهم السلام) در مناطق مختلف که برای دشمنان آنها بسیار حساسیت برانگیز بود.
سه. یا اشاره به زمان قیام امام مهدی (عج الله فی فرجه) است، و همان‌گونه که بعضی از روایات اشاره دارد، بعضی از ائمه معصومان(علیهم السلام) تصمیم بر قیام در برابر حکومت‌های ظالم زمان خود را داشتند، ولی چون گروهی از شیعیان ناآگاه اسرار را افشا کردند، آن قیام، عقیم شد.


در ذیل به بخشی از روایاتی که در زمینه کتمان اسرار معصومان(علیهم السلام) وارد شده اشاره می‌کنیم:
۱. در حدیثی از امام صادق (علیه السلام) می‌خوانیم:«هنگامی که امر قیام ما نزدیک می‌شود تقیه و کتمان را بیشتر کنید -و در حفظ اسرار بکوشید-».
۲. همچنین در حدیث دیگری از آن‌حضرت آمده است:«مَنْ افْشی سِرَّنا اهْلَ الْبَیْتِ اذاقَهُ اللَّهُ حَرَّ الْحَدِیِد؛ «کسی که اسرار ما اهل ‌بیت را افشا کند، خداوند گرمی آهن را به او می‌چشاند».
[۷] سبزواری، محمد بن محمد، جامع الأخبار، ص۲۵۵.     «مَنْ أَفْشَی سِرَّنَا أَهْلَ الْبَیْتِ أَذَاقَهُ اللَّهُ حَرَّ الْحَدِید»
این تعبیر ممکن است اشاره به گرمی سلاح دشمنان بر پیکر او باشد.
۳. امام حسن عسکری (علیه السلام) به یکی از یاران خود فرمود:«به تو دستور می‌دهم که دین خود را و دانشی را که نزد تو به ودیعت گذاردیم و اسرار خود را که به تو سپردیم، حفظ کنی. بنابر این، علوم ما را نزد افراد لجوج که با آن به دشمنی بر می‌خیزند آشکار مکن... و اسرار ما را نزد بی‌خبران نسبت به احوال ما که آن‌را عیب بر ما می‌گیرند افشا ننما».
[۹] طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج علی أهل اللجاج، محقق و مصحح:خرسان، محمد باقر، ج ‌۱، ص ۲۳۸، نشر مرتضی، مشهد، چاپ اول، ۱۴۰۳ق.     «وَ آمُرُکَ أَنْ تَصُونَ دِینَکَ وَ عِلْمَنَا الَّذِی أَوْدَعْنَاکَ وَ أَسْرَارَنَا الَّتِی حَمَّلْنَاکَ وَ لَا تُبْدِ عُلُومَنَا لِمَنْ یُقَابِلُهَا بِالْعِنَادِ... وَ لَا تُفْشِ سِرَّنَا إِلَی مَنْ یُشَنِّعُ عَلَیْنَا عِنْدَ الْجَاهِلِینَ بِأَحْوَالِنَا»

از این حدیث شریف در ضمن معلوم می‌شود که بیان کردن اسرار ائمه (علیهم السلام) نزد آگاهان و افراد حق‌جو و حق طلب، هیچ مشکلی ندارد، این افراد عنود و لجوج هستند که اگر مقامات اهل ‌بیت(علیهم السلام) و فضایل آنان و علومشان را در معارف اسلامی و احکام بشنوند بر آن خرده می‌گیرند و بد می‌گویند و ایجاد مزاحمت برای پیروان مکتب اهل‌ بیت(علیهم السلام) می‌نمایند.
در واقع بسیاری از مشکلات ائمه اطهار(علیهم السلام) و گرفتاری آنها در چنگال ظالمان بی‌رحم و دشمنان سرسخت و حسود اهل بیت(علیهم السلام) به خاطر این بود که بعضی از شیعیان مطالبی درباره فضائل آن بزرگواران یا ضعف‌ها و رذائل دشمنان آنها می‌شنیدند و آن‌را فاش می‌کردند، و به گوش حکام ظالم وقت می‌رسید، و مایه دردسر می‌شد. همچنین سخنانی که درباره حضرت قائم(عج الله فی فرجه) و انتقام او از دشمنان بوده که سخت مایه وحشت دشمنان می‌شد، و هنگامی که افشا می‌گشت، مشکلات عظیمی برای آن بزرگواران به دست می‌آمد.


به هر حال؛ حفظ اسرار ائمه اطهار(علیهم السلام) و به طور کلی حفظ اسرار مذهب از مسائل مسلّم و مهمی است که نمی‌توان در آن تردید کرد و باید به آن پایبند بود، چرا که اگر این اسرار فاش شود و دشمنان بر آن دست یابند، در مورد فضایل آنها حسادت می‌ورزند، و در مورد برنامه‌های اجتماعی و تربیتی آنان سعی می‌کنند، تمام آنها را خنثی نمایند، به همین دلیل دستور اکید به حفظ اسرار در روایات –از جمله حدیث مورد پرسش- داده شده است.



۱. کلینی، محمد بن یعقوب، الاصول من الکافی، محقق و مصحح:غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج ‌۲، ص ۱۱۳، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.     «عَنْ أَبِی عَلِیٍّ الْجَوَّانِیِّ قَالَ:شَهِدْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ(ع) وَ هُوَ یَقُولُ لِمَوْلًی لَهُ یُقَالُ لَهُ سَالِمٌ وَ وَضَعَ یَدَهُ عَلَی شَفَتَیْهِ وَ قَالَ یَا سَالِمُ احْفَظْ لِسَانَکَ تَسْلَمْ وَ لَا تَحْمِلِ النَّاسَ عَلَی رِقَابِنَا»
۲. ر.ک:مجلسی، محمد باقر، مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول، محقق و مصحح:رسولی، سید هاشم، ج ‌۸، ص ۲۱۲، ‌دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ دوم، ۱۴۰۴ق
۳. ابن قاریاغدی، محمد حسین، البضاعة المزجاة (شرح کتاب الروضة من الکافی)، محقق و مصحح:احمدی جلفائی، حمید، ج ‌۲، ص ۵۰، دار الحدیث، قم، چاپ اول، ۱۴۲۹ق.    
۴. مکارم شیرازی، ناصر، اخلاق در قرآن، ج ‌۳، ص ۳۶۵، مدرسه امام علی بن ابی طالب(ع)، قم، چاپ اول، ۱۳۷۷ش.    
۵. برقی، ابو جعفر احمد بن محمد بن خالد، المحاسن، محقق و مصحح:محدث، جلال الدین،‌ ج ‌۱، ص ۲۵۹، دار الکتب الإسلامیة، قم، چاپ دوم، ۱۳۷۱ق.     «کُلَّمَا تَقَارَبَ هَذَا الْأَمْرُ کَانَ أَشَدَّ لِلتَّقِیَّة»
۶. کلینی، محمد بن یعقوب، الاصول من الکافی، محقق و مصحح:غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج ‌۲، ص ۲۲۰، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.    
۷. سبزواری، محمد بن محمد، جامع الأخبار، ص۲۵۵.     «مَنْ أَفْشَی سِرَّنَا أَهْلَ الْبَیْتِ أَذَاقَهُ اللَّهُ حَرَّ الْحَدِید»
۸. مکارم شیرازی، ناصر، اخلاق در قرآن، ج ‌۳، ص ۳۶۶، مدرسه امام علی بن ابی طالب(ع)، قم، چاپ اول، ۱۳۷۷ش.    
۹. طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج علی أهل اللجاج، محقق و مصحح:خرسان، محمد باقر، ج ‌۱، ص ۲۳۸، نشر مرتضی، مشهد، چاپ اول، ۱۴۰۳ق.     «وَ آمُرُکَ أَنْ تَصُونَ دِینَکَ وَ عِلْمَنَا الَّذِی أَوْدَعْنَاکَ وَ أَسْرَارَنَا الَّتِی حَمَّلْنَاکَ وَ لَا تُبْدِ عُلُومَنَا لِمَنْ یُقَابِلُهَا بِالْعِنَادِ... وَ لَا تُفْشِ سِرَّنَا إِلَی مَنْ یُشَنِّعُ عَلَیْنَا عِنْدَ الْجَاهِلِینَ بِأَحْوَالِنَا»
۱۰. مکارم شیرازی، ناصر، اخلاق در قرآن، ج ‌۳، ص ۳۶۶، مدرسه امام علی بن ابی طالب(ع)، قم، چاپ اول، ۱۳۷۷ش.    
۱۱. مکارم شیرازی، ناصر، اخلاق در قرآن، ج ‌۳، ص ۳۶۷، مدرسه امام علی بن ابی طالب(ع)، قم، چاپ اول، ۱۳۷۷ش.    



پایگاه اسلام کوئست    


رده‌های این صفحه : تفسیر حدیث | حدیث شناسی




جعبه ابزار