• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

مصافحه

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: مصافحه، پیامبر.

پرسش: چرا مسلمانان با هم دیگر مصافحه می‌کنند؟ آیا این سنت پیامبر است و سنی‌ها نیز این را به عنوان سنت می‌شمارند؟ آیا این در ادیان دیگر هم سنت بوده است؟

پاسخ: مصافحه از ویژگی‌های شیعه نیست، بلکه سنت نبوی است و حضرت رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در قول و عمل بر آن تاکید کردند. از این رو برادران اهل سنت نیز به آن اهتمام می‌ورزند و امروزه این عمل در بین آنها نیز مرسوم است.
نقل شده نخستین دو نفری که در روی زمین با هم مصافحه نمودند (دست دادند) ذو القرنین و ابراهیم خلیل (علیه‌السّلام) بودند که ابراهیم به استقبال ذو القرنین آمد و با او دست داد.




مصافحه که از باب مفاعله و بین الاثنینی است به معنای دست دادن است.
گفته می‌شود «صافحته» یعنی ظاهر کف دستم، ظاهر کف دست او را ملاقات کرد.
مُصَافَحَة: دست به هم دادن و رساندن کف دست‌ها به هم.
سلام کردن و دست دادن نشانه رفتار نیکو و پسندیده است، از آن جایی که پیامبراسلام و ائمه معصومین (علیه‌السّلام) طلایه داران اخلاق نیکو هستند و در تمام امور زندگی باید از آن عزیزان الگو بگیریم.
انس بن مالک گفت موقعی که رسول اکرم از جنگ تبوک مراجعت می‌کرد سعد انصاری به استقبال آمد، حضرت با او مصافحه کرد.
از پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) روایت است که فرمود: هر گاه یک دیگر را ملاقات نمودید، سلام دهید و مصافحه نمایید و چون خواستید از هم جدا شوید، برای یک دیگر طلب مغفرت کنید.
مصافحه نمودن با مؤمن هزار پاداش نیک دارد. بدون گناه از هم جدا می‌شوند و موجب جلب رحمت خدا و خوشنودی دیگران می‌شود و دوستی‌ها را زیاد و کدورت‌ها را از بین می‌برد و دشمنی‌ها را تبدیل به دوستی می‌کند.
مصافحه از ویژگی‌های شیعه نیست، بلکه سنت نبوی است. حضرت رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در قول و عمل بر آن تاکید کردند.از این رو برادران اهل سنت نیز به آن اهتمام می‌ورزند و امروزه این عمل در بین آنها نیز مرسوم است.
نقل شده نخستین دو نفری که در روی زمین با هم مصافحه نمودند (دست دادند) ذو القرنین و ابراهیم خلیل (علیه‌السّلام) بودند که ابراهیم به استقبال ذو القرنین آمد و با او دست داد.
اما مصافحه با زنان نامحرم حرام است. هنگامی که رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) مکه را فتح کردند حضرت دستور داد ظرفی را حاضر کردند و مقداری آب در آن ریختند و بعد دست خود را در آن فرو بردند، و بعد به زنانی که برای بیعت آمده بودند فرمود: دست خود را در آن فرو برید و این چنین از آنها بیعت گرفت.
این نکته مسلم است که برخورد با نامحرم باید به گونه‌ای باشد که در آن هیچ مفسده و یا خوف مفسده وجود نداشته باشد.


سؤال شما در چهار محور قابل بررسی است:
۱. علت مصافحه مسلمانان
۲. نبوی بودن این سنت
۳. سنت بودن مصافحه نزد اهل تسنن
۴. سابقه آن در ادیان دیگر
ما در این جا به تفصیل به پاسخ این پرسش‌ها می‌پردازیم.

۲.۱ - معنای لغوی و اصطلاحی

در کتاب‌های لغت معانی متعددی برای "صفح" که ریشه مصافحه است گفته‌اند، اما مصافحه که از باب مفاعله و دو طرفی (بین الاثنینی) است به معنای دست دادن است: گفته می‌شود "صافحته" یعنی ظاهر کف دستم، ظاهر کف دست او را ملاقات کرد. مُصَافَحَة: دست به هم دادن و رساندن کف دست‌ها به هم.

۲.۲ - حسن معاشرت و مصافحه

بدون تردید اسلام ما را به حسن معاشرت با دیگران و رفتار و کردار نیکو خصوصا نسبت به برادران مؤمن سفارش نموده است و هر چیزی که حسن معاشرت محسوب شود و باعث ادخال سرور در قلب مؤمن شود (در صورتی که مورد نهی شارع مقدس قرار نگرفته باشد) طبعا پسندیده و مورد تائید اسلام خواهد بود.
سلام کردن و دست دادن نشانه رفتار نیکو و پسندیده است. از آن جا که پیامبر اسلام و ائمه معصومین (علیه‌السّلام) طلایه داران اخلاق نیکو هستند و در تمام امور زندگی باید از آن عزیزان الگو بگیریم، «مسلّماً برای شما در زندگی رسول خدا سرمشق نیکویی بود، برای آنها که امید به رحمت خدا و روز رستاخیز دارند و خدا را بسیار یاد می‌کنند.» در گفتار و عمل ما را به آن راهنمایی نمودند.

۲.۳ - نمونه‌هایی از رفتار معصومین

۱. انس بن مالک گفت: موقعی که رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) از جنگ تبوک مراجعت می‌کرد سعد انصاری به استقبال ایشان آمد، حضرت با او مصافحه کرد....
[۴] فلسفی، محمدتقی، الحدیت (روایات تربیتی)، ج‌۱، ص۲۱۷.

۲. انس بن مالک با دست خود با رسول خدا مصافحه کرده و به آن حضرت سلام گفته و راویان به دنبال هم با همان دست مصافحه کردند و سلام گفتند.
۳. کتاب الامامة و التبصرة به نقل از جابر می‌گوید: به پیغمبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) برخوردم و سلام کردم، حضرت دستم را فشرد و فرمود: "فشردن دست برادر بوسیدن او است".
[۵] مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار (آداب و سنن)، ج۱۶، ص۱۷، ترجمه، کمره‌ای، محمد باقر، ناشر اسلامیه، تهران، ۱۳۶۵ ش، چاپ اول.

۴. ابی عبیده گفت من با حضرت باقر (علیه‌السّلام) هم مرکب بودیم من اول سوار می‌شدم بعد ایشان سوار می‌شدند، همین که سوار می‌شد و قرار می‌گرفتیم سلام می‌کرد و شروع به احوال پرسی و مصافحه می‌کرد، مثل دو نفر که مدتی یک دیگر را ندیده‌اند.موقع پایین شدن اول ایشان پایین می‌آمد وقتی من هم پایین می‌آمدم باز سلام می‌کرد و احوال می‌پرسید، مثل کسی که مدتی است دوستش را ندیده عرض کردم آقا شما کاری می‌کنید که کسی قبلا نکرده یک بار هم زیاد است.
فرمود نمی‌دانی چه قدر مصافحه (دست دادن) ثواب دارد. مؤمنین وقتی یک دیگر را می‌بینند و دست در دست یک دیگر می‌گذارند پیوسته گناهان آنها می‌ریزد چون برگ درخت. خداوند آنها را مورد توجه خویش قرار می‌دهد تا از یک دیگر جدا شوند.
[۶] خسروی، موسی، زندگانی حضرت سجاد و امام محمد باقر (علیه‌السّلام)، ص۲۱۳، ناشر اسلامیه‌، تهران، چاپ دوم‌.
[۷] مجلسی محمد باقر، بحار الانوار، ایمان و کفر، ترجمه الایمان و الکفر، ج۲، ص۳۰۹.

از پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) روایت است که فرمود: هر گاه یک دیگر را ملاقات نمودید، سلام دهید و مصافحه نمایید و چون خواستید از هم جدا شوید، برای یک دیگر طلب مغفرت کنید.
همچنین از امام باقر (علیه‌السّلام) روایت شده است رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمود: "چون کسی از شما برادرش را ببیند، باید به او سلام گوید و باید با او مصافحه کند؛ زیرا که خداوند (عزّ و جلّ) فرشتگان را به آن گرامی داشت، پس عمل کرده فرشتگان را انجام دهید.
[۹] خرمشاهی، بهاء الدین، انصاری، مسعود، پیام پیامبر، ترجمه ‌فارسی، ص۴۲۷، ناشر منفرد، تهران، ۱۳۷۶ ش، چاپ اول.‌


۲.۴ - آثار و برکات مصافحه

مصافحه آثار و برکات فراوانی دارد من‌جمله:

۲.۴.۱ - آثار اخروی

۱. حضرت صادق (علیه‌السّلام) فرمود: "مصافحه نمودن با مؤمن هزار حسنه دارد.
[۱۰] سید مسترحمی، سید هدایت الله، ارشاد القلوب، ج۲، ص۱۶۲، ناشر مصطفوی، تهران، ۱۳۴۹ ش، چاپ سوم.‌

۲. از آن حضرت روایت است که مصافحه با مؤمن، هزار برابر پاداش نیک دارد.
[۱۱] سید مسترحمی، سید هدایت الله، ارشاد القلوب، ج۲، ص۳۹۲.

۳. امام پنجم (علیه‌السّلام) فرمود چون مؤمنی با مؤمنی مصافحه کند بدون گناه از هم جدا شوند.
۴. ثواب الاعمال به سندش تا امام ششم (علیه‌السّلام) فرمود: "شما در مصافحه با هم مانند ثواب مجاهدان را دارید.
[۱۳] مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار (آداب و سنن)، ج۱۶، ص۱۸، ترجمه کمره‌ای، محمد باقر.‌


۲.۴.۲ - آثار دنیوی مصافحه

موجب جلب رحمت خدا می‌شود.
موجب خوشنودی دیگران می‌شود.
دوستی‌ها را زیاد می‌کند.
کدورت‌ها را از بین می‌برد.
و دشمنی‌ها را تبدیل به دوستی می‌کند.
ابو عبد اللَّه صادق (علیه‌السّلام) گفت: سلام گفتن با حاضران به وسیله مصافحه و دست دادن کمال می‌گیرد، و سلام گفتن بر مسافران به وسیله معانقه و آغوش گرفتن کامل می‌شود.
[۱۴] کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، بهبودی، محمد باقر، گزیده کافی، ج‌۱، ص۳۵۵، ناشر مرکز انتشارات علمی و فرهنگی، تهران، ۱۳۶۳ ش، چاپ اول.‌


۲.۵ - مصافحه با دشمنان

علی (علیه‌السّلام) فرمود: با دشمنت مصافحه کن اگر چه از آن خوشش نیاید؛ زیرا خداوند به آن امر کرده و در قرآن مجید فرمود: هرگز نیکی و بدی یکسان نیست؛ بدی را با نیکی دفع کن، ناگاه خواهی دید همان کس که میان تو و او دشمنی است، گویی دوستی گرم و صمیمی برقرار شده است. بعد از آن فرمود: تو توانایی نداری دشمنت را مجازات کنی و بهتر است از خدا اطاعت نمایی و از وی درگذری و پاداش زیادی ببری و برای تو همین بس که دشمن خود را به معصیت خداوند مشغول بنگری.‌
[۱۶] عطاردی، عزیز الله، ایمان و کفر، ترجمه الایمان و الکفر بحار الانوار، ج‌۲، ص۳۰۹‌، ناشر انتشارات عطارد، تهران، سال ۱۳۷۸ ش، چاپ اول.‌


۲.۶ - مصافحه در میان اهل سنت

مصافحه از ویژگی‌های شیعه نیست، بلکه سنت نبوی است. حضرت رسول اکرم در قول و عمل بر آن تاکید کردند. از این رو برادران اهل سنت نیز به آن اهتمام می‌ورزند و امروزه این عمل در بین آنها نیز مرسوم است.
صحیح ترمذی به سند خود، از انس بن مالک روایت کرده است:
[۱۷] ترمذی، ابوعیسی، صحیح ترمذی، ج۲، ص۸۰.
که هر گاه کسی به ملاقات رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) شرفیاب می‌شد و با آن حضرت، مصافحه می‌کرد، دست مبارکش را از دست او نمی‌کشید، مگر این که خود او، دست از دست حضرتش می‌کشید.
[۱۸] فیروز آبادی، سید مرتضی، فضائل پنج تن (علیهم‌السّلام) در صحاح ششگانه اهل‌سنت، ج‌۱، ص۲۱۴، مترجم، ساعدی‌، محمد باقر، ناشر انتشارات فیروزآبادی، قم، ۱۳۷۴ ش، چاپ اول‌.


۲.۷ - سابقه و پیشینه مصافحه

بسیاری از سنت‌هایی که در بین مسلمانان متداول است، سنت ابراهیمی است، از آن جمله است سنت مصافحه. مرحوم صدوق (رحمة‌الله‌علیه) در کتاب علل الشرائع با استناد به امام باقر (علیه‌السّلام) آورده است؛ نخستین دو نفری که در روی زمین با هم مصافحه نمودند (دست دادند) ذو القرنین و ابراهیم خلیل (علیه‌السّلام) بودند که ابراهیم به استقبال ذو القرنین آمد و با او دست داد.
[۱۹] مشایخ، فاطمه، قصص الانبیاء (قصص قرآن)، ص۲۳۰، ناشر انتشارات فرحان، تهران، سال ۱۳۸۱ ش، چاپ اول.


۲.۸ - مصافحه با زنان نامحرم

باید توجه داشت که مصافحه با نامحرم از این سنت مستثنا شده و ما از این کار بر حذر شدیم و فقهای بزرگوار ما نیز به این فتوا دادند:
ابان بن تغلب از امام جعفر صادق (علیه‌السّلام) نقل می‌کند که آن جناب فرمود: هنگامی که رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) مکه را فتح کردند مردان با آن جناب بیعت کردند، و بعد از آن زنان آمدند تا بیعت نمایند در این هنگام این آیه شریفه فرود آمد: "یا اَیُّهَا النَّبِیُّ اِذا جاءَکَ الْمُؤْمِناتُ یُبایِعْنَکَ،..." دختر حارث گفت: یا رسول اللَّه ما چگونه با شما بیعت کنیم فرمود: "من با زنان مصافحه نمی‌کنم، در این هنگام دستور دادند ظرفی پر از آب کردند و حضرت دست خود را در آن فرو بردند و بعد بیرون آوردند و فرمودند شما هم دست خود را به عنوان بیعت در این آب فرو برید.
مفضل می‌گوید: از حضرت صادق (علیه‌السّلام) پرسیدم رسول خدا چگونه از زنان بیعت گرفت، فرمود: دستور داد ظرفی که در آن وضوء می‌گرفتند حاضر کردند و مقداری آب در آن ریختند و بعد دست خود را در آن فرو بردند، و بعد به زنانی که برای بیعت آمده بودند فرمود: دست خود را در آن فرو برید و این چنین از آنها بیعت گرفت.
[۲۰] عطاردی، عزیز الله، ایمان و کفر، ترجمه الایمان و الکفر بحار الانوار، ج‌۱، ص۱۰۴ - ۱۰۵‌.‌

این نکته مسلم است که برخورد با نامحرم باید به گونه‌ای باشد که در آن هیچ مفسده و یا خوف مفسده وجود نداشته باشد.
[۲۱] توضیح المسائل مراجع، ج۲، مسئله ۲۴۴۲.
[۲۲] مسائل جدید، ج۱، ص۱۳۷ - ۱۳۸.

و اما در خصوص تماس بدنی مرد و زن نامحرم و دست دادن و مصافحه کردن آنان با یکدیگر باید گفت:
مراجع بزر گوار تقلید به صورت کلی فرموده‌اند: دست دادن با نامحرم جایز نیست، مگر این که چیزی حایل و حجاب گردد، یا عناوین ثانویه‌ای مثل ضرورت صدق کند.
[۲۳] موسوی خمینی، روح الله، نجاة العباد، ص۳۶۴، مسئله ۲۳و ۲۴.

در این حکم فرقی بین غیر محارم نیست، خواه بین داماد و خواهر زن باشد یا زن برادر و برادر شوهر باشد یا بین بستگانی؛ مثل دختر عمو، دختر عمه، دختر خاله و دختر دایی با پسر عمو، پسر دایی، پسر خاله و پسر عمه.


۱. بنایی، علی اکبر قرشی، قاموس القرآن،ج۴، ص۱۳۱.    
۲. اصفهانی، راغب، المفردات فی غریب القرآن، ج۱، ص۲۸.    
۳. احزاب/سوره۳۳، آیه۲۱.    
۴. فلسفی، محمدتقی، الحدیت (روایات تربیتی)، ج‌۱، ص۲۱۷.
۵. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار (آداب و سنن)، ج۱۶، ص۱۷، ترجمه، کمره‌ای، محمد باقر، ناشر اسلامیه، تهران، ۱۳۶۵ ش، چاپ اول.
۶. خسروی، موسی، زندگانی حضرت سجاد و امام محمد باقر (علیه‌السّلام)، ص۲۱۳، ناشر اسلامیه‌، تهران، چاپ دوم‌.
۷. مجلسی محمد باقر، بحار الانوار، ایمان و کفر، ترجمه الایمان و الکفر، ج۲، ص۳۰۹.
۸. شیخ حسن دیلمی، ارشاد القلوب الی الصواب، ج‌۱، ص۳۸۷، ناشر شریف رضی‌.    
۹. خرمشاهی، بهاء الدین، انصاری، مسعود، پیام پیامبر، ترجمه ‌فارسی، ص۴۲۷، ناشر منفرد، تهران، ۱۳۷۶ ش، چاپ اول.‌
۱۰. سید مسترحمی، سید هدایت الله، ارشاد القلوب، ج۲، ص۱۶۲، ناشر مصطفوی، تهران، ۱۳۴۹ ش، چاپ سوم.‌
۱۱. سید مسترحمی، سید هدایت الله، ارشاد القلوب، ج۲، ص۳۹۲.
۱۲. صدوق، محمد بن علی، خصال، ج‌۱، ص۷۳، ترجمه کمره‌ای، ناشر انتشارات کتابچی، تهران‌، ۱۳۷۷ ش‌، چاپ اول‌.    
۱۳. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار (آداب و سنن)، ج۱۶، ص۱۸، ترجمه کمره‌ای، محمد باقر.‌
۱۴. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، بهبودی، محمد باقر، گزیده کافی، ج‌۱، ص۳۵۵، ناشر مرکز انتشارات علمی و فرهنگی، تهران، ۱۳۶۳ ش، چاپ اول.‌
۱۵. فصلت/سوره۴۱، آیه۳۴.    
۱۶. عطاردی، عزیز الله، ایمان و کفر، ترجمه الایمان و الکفر بحار الانوار، ج‌۲، ص۳۰۹‌، ناشر انتشارات عطارد، تهران، سال ۱۳۷۸ ش، چاپ اول.‌
۱۷. ترمذی، ابوعیسی، صحیح ترمذی، ج۲، ص۸۰.
۱۸. فیروز آبادی، سید مرتضی، فضائل پنج تن (علیهم‌السّلام) در صحاح ششگانه اهل‌سنت، ج‌۱، ص۲۱۴، مترجم، ساعدی‌، محمد باقر، ناشر انتشارات فیروزآبادی، قم، ۱۳۷۴ ش، چاپ اول‌.
۱۹. مشایخ، فاطمه، قصص الانبیاء (قصص قرآن)، ص۲۳۰، ناشر انتشارات فرحان، تهران، سال ۱۳۸۱ ش، چاپ اول.
۲۰. عطاردی، عزیز الله، ایمان و کفر، ترجمه الایمان و الکفر بحار الانوار، ج‌۱، ص۱۰۴ - ۱۰۵‌.‌
۲۱. توضیح المسائل مراجع، ج۲، مسئله ۲۴۴۲.
۲۲. مسائل جدید، ج۱، ص۱۳۷ - ۱۳۸.
۲۳. موسوی خمینی، روح الله، نجاة العباد، ص۳۶۴، مسئله ۲۳و ۲۴.



پایگاه اسلام کوئست، برگرفته از مقاله «مصافحه»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۸/۱۳.    



جعبه ابزار