مسئولیت اخلاقی و مسئولیت فقهی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کليدواژه: مجازات،
ضمان، مسئولیت اخلاقی،
مدح،
ذم، فقهی.
پرسش: مسئولیت اخلاقی و فقهی چیست؟ و چه رابطهای میان این دو وجود دارد؟
پاسخ: برای اصطلاح «مسئولیت اخلاقی» تعاریف گوناگونی ارائه شده است؛ مانند «قابلیت مدح و ذم اجتماعی» یا «در معرض مجازات بودن» یا «مسئولیت در برابر خداوند که نتیجه آن مجازات و کیفر اخروی است». البته این تعاریف؛ تعریف حقیقت مسئولیت اخلاقی نیست، بلکه به نوعی، بیان لوازم و پیامدهای مسئولیت اخلاقی است که در تعریف خود آن گنجانده شده است.
مسئولیت در معنای فقهی و حقوقی؛ مترادف با عبارت ضمان به کار گرفته شده است و کسی را که مسئولیت بر ذمه و عهده او قرار میگیرد «مسئول» یا «ضامن» مینامند. شخص در این صورت ملزم است که به جبران خساراتی برآید که به دیگری وارد کرده است.
در عین این که بین مسئولیت فقهی و اخلاقی رابطه تنگاتنگ و ویژهای وجود دارد، اما تفاوتها و امتیازاتی هم میان آن دو وجود دارد که در پاسخ تفصیلی بدان خواهیم پرداخت.
واژه «مسئولیت»، غالبا به معنای وظیفه و عملی است که انسان عهدهدارش میشود.
همچنین به معنای
ضمانت و تعهد است. مسئولیت چیزی با کسی بودن؛ یعنی به گردن او، در عهده او، در ضمان و پایبندی او بودن است.
همچنین مسئولیت این معنا را تداعی میکند که شخص در موقعیتی قرار دارد که میتوان وی را مورد بازخواست قرار داد و درباره انجام کاری از او سؤال کرد، البته نه سؤال برای استفهام، بلکه سؤال از انجام وظیفهای که بر عهده دارد تا در صورت انجام آن، مورد ستایش و تشویق و پاداش قرار گیرد و در صورت سرپیچی مورد نکوهش و توبیخ و تنبیه واقع شود. بنابراین، مسئولیت به این معنا با وظیفه و تکلیف تلازم دارد
و «مسئول» کسی است که قابل بازخواست باشد؛
زیرا زمانی شخصی را مسئول مینامند، که وی پاسخ گوی نگرشها، واکنشها و اعمالش باشد. پس مسئولیت؛ یعنی مورد سؤال یا بازخواست قرار گرفتن انسان در برابر وظایف و اعمالی که بر عهده دارد.
از مفاهیم مهمی که از دیرباز مورد توجه فیلسوفان اخلاق قرار گرفته، مفهوم «مسئولیت اخلاقی» است. برای اصطلاح «مسئولیت اخلاقی» تعاریف گوناگونی ارائه شده است؛ مانند «قابلیت مدح و ذم اجتماعی» یا «در معرض مجازات بودن» یا «مسئولیت در برابر خداوند که نتیجه آن مجازات و کیفر اخروی است».
بر این اساس، وقتی گفته میشود؛ زید اخلاقا مسئول فلان کار است، مانند این است که گفته شود؛ او در معرض مجازات اخلاق است. برخی نیز آن را به معنای اقرار شخص به افعال صادره از خویش و آمادگی برای تحمل نتایج آن تعریف کردهاند.
تعاریف فوق؛ تعریف حقیقت مسئولیت اخلاقی نیست، بلکه به نوعی، بیان لوازم و پیامدهای مسئولیت اخلاقی است که در تعریف مسئولیت اخلاقی گنجانده شده است. تعریف «مسئولیت اخلاقی» و تفکیک آن از سایر مسئولیتهای انسان، با توجه به منشا و هدف مسئولیت اخلاقی، امکان پذیر است؛ زیرا مسئولیت اخلاقی مانند هر مسئولیتی، مبتنی بر وظایف اخلاقی است؛ چون این وظیفه است که مسئولیت را با خود میآورد.
در
اخلاق نیز مسئولیت با وظایف اخلاقی مرتبط است؛ یعنی مسئولیت به معنای مورد بازخواست قرار دادن شخص در موارد وظایف اخلاقی است. شخص در مقابل وظایف اخلاقیای که بر عهده او است مواجه با سؤال و بازخواست است، اگر وظایف خود را به درستی انجام دهد مستحق مدح است و گرنه مستوجب مذمت و نکوهش. روشن است که مستوجب مدح و ذم بودن از پیامدهای مسئول بودن او است.
نتیجه آن که؛ مسئولیت در جایی معقول است که «مسئول» نسبت به امر مورد سؤال، وظیفه و تکلیفی داشته باشد. به همین جهت؛ مفهوم مسئولیت در قبال انجام یا ترک وظیفه مطرح میگردد؛
یعنی اگر مکلف به وظیفه خود عمل کرده باشد در حسابرسی مورد ستایش قرار گرفته و به او پاداش داده میشود و اگر از انجام وظیفه خویش کوتاهی یا سرپیچی نموده باشد، مورد نکوهش و بعضا
مجازات و
کیفر قرار میگیرد. پس میتوان گفت: مسئولیت اخلاقی، تعهدی است در برابر وظایف اخلاقی.
مکاتب اخلاقی غیر دینی حوزههای اخلاقی را به سه دسته «فردی»، «اجتماعی» و «زیست محیطی» تقسیم میکنند. در نتیجه تکالیف و وظایف اخلاقی به سه دسته تکالیف اخلاقی در رابطه با خود، تکالیف اخلاقی در رابطه با دیگران و تکالیف اخلاقی در مواجهه با محیط زیست تقسیم میشوند. از آن جا که مسئولیت اخلاقی با وظیفه اخلاقی همنشین است، قلمرو مسئولیت اخلاقی نیز به سه دسته مسئولیت در برابر خود، مسئولیت در برابر دیگران و مسئولیت در قبال محیط زیست، وسعت مییابد.
اما در اخلاق دینی و با حضور
ایمان و
شرع ، تکالیف اخلاقی فرد از سه حوزه دیگر فراتر رفته و فرد علاوه بر وظایف اخلاقی در برابر سه حوزه پیشین؛ در برابر خداوند نیز دارای تکالیف اخلاقی میشود.
از این جا است که بین مسئولیت اخلاقی و شرعی ارتباط تنگاتنگ ایجاد میشود؛ چرا که خدای متعال هرگونه مسئولیت انسان در برابر خالقش را در قالب شریعت قرار داده است.
مسئولیت در معنای فقهی و حقوقی؛
مترادف با عبارت
ضمان به کار گرفته شده است و کسی را که مسئولیت بر
ذمه و عهده او قرار میگیرد «مسئول» یا «[[ضامن]» مینامند. شخص در این صورت ملزم است که به جبران خساراتی بر بیاید که به دیگری وارد کرده است. و در حقوق، به آن
مسئولیت مدنی میگویند.
ضمان و مسئولیت فقهی در
شریعت به سه دسته کلی: «مسئولیت در برابر
خدا ، در برابر خود، و در برابر دیگران» تقسیم شده است. مسئولیتهای انسان در برابر خالق خویش را
حق الله گویند که انسان موظف و
مکلف به انجام برخی افعال و
ترک برخی دیگر است. مسئولیتهای انسان در برابر خود را
حق النفس مینامند. و بارزترین مسئولیت انسان در برابر دیگران، وظایفی است که در برابر دیگر انسانها دارد که به حق الناس تعبیر میشود.
اخلاق حکم میکند که احدی حق ضرر رساندن به دیگری را نداشته و هیچ ضرری نباید بدون جبران باقی بماند. به تعبیر دیگر؛ تکلیف این است که کسی به دیگری زیان نرساند و در صورت ضرر رساندن،
واجب است که خسارت وارد شده جبران گردد و این تکلیف، از اخلاق به قلمرو
فقه و
حقوق گام نهاده است. با وجود این همه نزدیکی و هماهنگی بین مسئولیت فقهی و اخلاقی، در نظام کنونی تفاوت و امتیازات بسیاری بین آنها وجود دارد، که به بخشی از آنها اشاره میکنیم:
۱. مسئولیت اخلاقی هنگامی تحقق مییابد که شخص میباید در دادگاه خالق متعال و یا در پیشگاه وجدان پاسخگو باشد، ولی به عکس، مسئولیت فقهی هنگامی به وقوع میپیوندد که شخص میباید در برابر خلق به پاسخ گویی مبادرت ورزد.
۲. قلمرو مسئولیت اخلاقی نه تنها شامل گفتار و کردار شخص میشود، بلکه پندار او را نیز در برمی گیرد؛ لذا گمان بد درباره دیگران زشت و ناپسند است، در حالی که مسئولیت فقهی در صورتی متوجه شخص میشود که پندار او به منصه بروز و ظهور رسیده و به صورت
فعل یا
ترک فعل متجلی گردد.
۳. گفتار یا کردار نکوهیده و در خور سرزنش و یا به تعبیر بهتر، تقصیر شخص، پایه و اساس مسئولیت اخلاقی را تشکیل میدهد و اخلاق کسی را که با حسن نیت عمل میکند مورد نکوهش قرار نمیدهد؛ چرا که به فرموده رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم): «الاعمال بالنیات»،
ولی امروزه مسئولیت فقهی در هر حال مبتنی بر تقصیر و کردار نکوهیده نیست و حتی در آن جا که مسئولیت ناشی از تقصیر مسئول باشد این تقصیر از مفهوم اخلاقی خود دوری گزیده و جنبه نوعی به خود میگیرد.
۴. برای آن که انسان خود را در دادگاه خداوند و یا در پیشگاه وجدان شرمسار و در خور سرزنش ببیند لازم نیست که کار ناپسند و ناشایست او برای دیگری زیانی به بار آورده باشد، اما ورود ضرر و زیان به غیر یکی از شرایط تحقق و ارکان مسئولیت فقهی است.
۵. بر مبنای اخلاق، باید میان درجه تقصیر و میزان مسئولیت؛ یعنی الزام به جبران خسارت، تناسب وجود داشته باشد، در حالی که اساسا
فقه از این اندیشه فارغ است و چه بسا اتفاق میافتد که شخصی را بر اثر خطایی سبک که زیانی گران و سنگین به بار آورده است، به جبران کامل آن زیان محکوم میسازد.
۶. ضمانت اجرای مسئولیت اخلاقی بیشتر جنبه اخروی یا درونی دارد، در حالی که مسئولیت فقهی از ضمانت اجرای دنیوی و مادی و خارجی برخوردار است و زیان دیده در برابر دادگاه میتواند جبران خسارت وارده بر خویش را خواستار شود.
بنابراین، در عین این که بین مسئولیت فقهی و اخلاقی رابطه تنگاتنگ و ویژهای وجود دارد، تفاوتها و امتیازات مذکور هم بینشان وجود دارد.
پایگاه اسلام کوئست برگرفته از مقاله «مسئولیت اخلاقی و مسئولیت فقهی»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۴/۱۰/۲۴.