• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

مرگ و خواب

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: یتوفی، روح، موت، مرگ، خواب.

پرسش: چرا در قرآن، واژه‌ یتوفی که به معنای استیفای کامل است، علاوه بر معنای مرگ، درباره‌ خواب هم که روح دوباره عودت می‌کند، استعمال می‌گردد؟

پاسخ: «یَتَوَفَّی» فقط در گرفتن جان و روح و حفظ آن استعمال شده و برای خواب فقط کلمه «نَوْم» و یا «رَقُود» استعمال گردیده است.
«مرگ و خواب» هر دو در قطع شدن رابطه نفس از بدن مشترک‌اند.
در «مرگ» روحی که «یَتَوَفَّی = به‌صورت کامل گرفتن» شده به بدن عودت نمی‌کند، ولی در موقع خواب، اگر وقت مرگ شخص نرسیده باشد، روحش بر‌می‌گردد؛ والا در نزد خدا باقی خواهد ماند.



معرفت نفس و یافتن خود گمشده، کلید همه درهای بسته‌ای است که «من عَرَفَ نَفْسَه فَقَدْ عَرَفَ رَبِّه؛ هر کس خود را شناسد، پروردگارش را شناخته است. انسان تا خود را نشناسد و در خود به کاوش برنخیزد، در جهل و ظلمت غوطه‌ور خواهد بود و هر کسی هم به مقدار معرفت نفس خویش پروردگارش را می‌شناسد.


انسان دارای دو بعد جسمانی و روحانی است، که هر‌کدام دارای احکام و ویژگی‌های مخصوص به خود هستند. جسم، مادی بوده و دارای ابعاد و دیگر خصوصیات ماده است که از آن جمله خواب است. اما روح این‌گونه نیست. (البته خواب روح، خوابی مادی نیست؛ بلکه غفلت از یاد خداست)؛ و هنگام خواب، فقط این بدن است که می‌خوابد و روح دارای این حکم نیست؛ زیرا روح در مکان و زمان نمی‌گنجد و بی‌مکان بوده و کجایی در آن متصور نیست، مگر به اعتبار و مجاز، از جهت تعلقش به ماده؛ مثلاً بگوییم روح فلان شخص در فلان اتاق است، به این اعتبار که بدن او در آن اتاق است و این مجازگویی است.
[۴] حسن‌زاده آملی، معرفت النفس، مرکز انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۶۲ ه. ش، ج ۳، ص ۴۳۳ ـ ۵۴۰.



در قرآن کریم برای مرگ تعبیرهای مختلف آمده است. گاه با کلمه «متوفی» و برخی مواقع با لفظ «موت». اما باید توجه داشت که چون قرآن از سوی خداوند حکیم و داناست، به همین خاطر کلمات آن نیز از روی حساب و کتاب خاصی استعمال گردیده است؛ برای مثال در سوره زمر آیه ۴۲ آمده: «اللَّهُ یَتَوَفَّی الْأَنْفُسَ حِینَ مَوْتِها وَ الَّتِی لَمْ تَمُتْ فِی مَنامِها فَیُمْسِکُ الَّتِی قَضی عَلَیْهَا الْمَوْتَ وَ یُرْسِلُ الْأُخْری إِلی أَجَلٍ مُسَمًّی»؛ خدا به‌طور کامل جان‌ها را هنگام مرگشان و بدن‌هایی را که نمرده‌اند، در خواب جانشان را می‌گیرد (به‌طور کامل) پس آن نفس و روحی را که مرگ آن فرا رسیده نگه می‌دارد و آن را که وقت مرگش نرسیده تا مدت معینی باز می‌گرداند».

۳.۱ - یَتَوَفَّی

مصدر «یَتَوَفَّی» به معنای گرفتن چیزی به‌طور کامل و تام است، و به همین جهت در موت استعمال می‌شود؛ چون خدای تعالی در هنگام مرگ آدمی، جان او را از بدنش می‌گیرد و قرآن مجید در این باره تعبیراتی دارد که از آن جمله فرموده: «تَوَفَّتْهُ رُسُلُنا» یعنی می‌میرانند.

نیز فرموده: «وَ قالُوا أَ إِذا ضَلَلْنا فِی الْأَرْضِ أَ إِنَّا لَفِی خَلْقٍ جَدِیدٍ » تا آنجا که پاسخ می‌دهد: «قُلْ یَتَوَفَّاکُمْ مَلَکُ الْمَوْتِ الَّذِی وُکِّلَ بِکُمْ » که باز به معنی میراندن آمده است؛ و همان‌طور که در آیه ۴۲ سوره زمر گذشت؛ دقت در دو آیه اخیر این نکته را نتیجه می‌دهد که کلمه «یَتَوَفَّی» در قرآن به معنای «مرگ» نیامده؛ بلکه اگر در مورد مرگ استعمال شده، تنها به عنایت گرفتن و حفظ کردن بوده است.
به عبارتی دیگر کلمه «یَتَوَفَّی» را در آن لحظه‌ای که خدای تعالی جان را می‌گیرد، استعمال کرده تا بفهماند جان انسان‌ها با مردن باطل و فانی نمی‌شود و اینها که گمان کرده‌اند مردن، نابود شدن است، جاهل به حقیقت آمدند؛ بلکه خدای تعالی جان‌ها را می‌گیرد و حفظ می‌کند و در موردی که وقت مرگش رسیده، به بدنش عودت نمی‌دهد؛ بلکه همان‌طور حفظ می‌کند تا در روز بازگشت خلایق به‌سوی خودش دوباره به بدن‌ها برگرداند و اما در مواردی که وقت مرگش نرسیده، آن روح را به بدن وی باز می‌گرداند.

۳.۲ - مَوْت

و اما در مواردی که این عنایت (حفظ کردن جان‌ها) منظور نیست و تنها سخن از مردن است، قرآن در آنجا لفظ «مَوْت» را می‌آورد، و نه لفظ «توَفّی» را و مثلاً می‌فرماید: «وَ ما مُحَمَّدٌ إِلاَّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلی أَعْقابِکُمْ؛ و محمد نیست مگر پیامبر از جانب خدا که پیش از او نیز پیامبرانی بودند و از این جهان در گذشتند، اگر او نیز به مرگ یا شهادت درگذشت، باز شما به دین جاهلیت خود رجوع خواهید کرد»؟


آیه شریفه ۴۲ سوره زمر هم به‌روشنی بیان می‌کند که مرگ و خواب در این حقیقت که، در هر دو خداوند متعال جان‌ها را می‌گیرد، مشترک‌اند و فقط فرقشان این است که در بعضی خواب‌ها همانند مرگ، روح، دیگر به بدن عودت داده نمی‌شود؛ ولی در بعضی خواب‌ها، روح شخص تا وقت مشخصی به بدنش باز گردانده می‌شود.

«اللَّهُ یَتَوَفَّی الْأَنْفُسَ حِینَ مَوْتِها؛ خدا جان‌ها را هنگام مرگ بدن‌ها به‌طور کامل می‌گیرد».

«وَ الَّتِی لَمْ تَمُتْ فِی مَنامِها؛ بدنی را هم که نمرده، در هنگام خواب جانش و روحش را می‌گیرد».

«فَیُمْسِکُ الَّتِی قَضی عَلَیْهَا الْمَوْتَ؛ روح بدنی را که مرگش حتمی شده، نگه می‌دارد».

«وَ یُرْسِلُ الْأُخْری إِلی أَجَلٍ مُسَمًّی؛ روح بدنی را که مرگش نرسیده، به بدن باز می‌گرداند تا وقت معینی».


از مطالب یادشده، به نتایج ذیل دست می‌یابیم:

۵.۱ - اول

«یَتَوَفَّی» فقط در گرفتن جان و روح و حفظ آن استعمال شده و برای خواب فقط کلمه «نَوْم» و یا «رَقُود» استعمال گردیده است.

۵.۲ - دوم

«مرگ و خواب» هر دو در قطع شدن رابطه نفس از بدن مشترک‌اند.

۵.۳ - سوم

در «مرگ» روحی که «یَتَوَفَّی = به‌صورت کامل گرفتن» شده به بدن عودت نمی‌کند، ولی در موقع خواب، اگر وقت مرگ شخص نرسیده باشد، روحش بر‌می‌گردد؛ والا در نزد خدا باقی خواهد ماند.



۱. معرفت النفس، علامه حسن حسن‌زاده آملی، ج ۳. ص ۴۳۳ الی ۵۴۰.
۲. مرصاد العباد من المبدء الی المعاد، ناشر کتاب‌خانه سنائی، ۱۳۶۳ ش.
۳. خورشید تابان در علم قرآن شیخ علی، آستان قدس رضوی، احمد محدث خراسانی، ۱۳۷۲ هجری شمسی.


۱. موسوی، سید محمدباقر، ترجمه تفسیر المیزان، ج ۱، ص ۵۲۷.    
۲. موسوی، سید محمدباقر، ترجمه تفسیر المیزان، ج ۷، ص ۱۸۴.    
۳. موسوی، سید محمدباقر، ترجمه تفسیر المیزان، ج ۱۱، ص ۳۷۲.    
۴. حسن‌زاده آملی، معرفت النفس، مرکز انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۶۲ ه. ش، ج ۳، ص ۴۳۳ ـ ۵۴۰.
۵. زمر (۳۹)، آیه ۴۲.    
۶. انعام (۶)، آیه ۶۱.    
۷. سجده (۳۲)، آیه ۱۱.    
۸. آل‌عمران (۳)، آیه ۱۴۴.    
۹. موسوی، سید محمدباقر، ترجمه تفسیر المیزان، ج ۳، ص ۳۲۴.    
۱۰. زمر (۳۹)، آیه ۴۲.    



سایت ‌اندیشه قم، برگرفته از مقاله «مرگ و خواب»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۱۲/۰۶.    



رده‌های این صفحه : کلام | مرگ | معاد شناسی




جعبه ابزار