• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

مرگ موجودات و ملائکه با نفخ صور

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: نفخ صور، مرگ مخلوقات، ملائکه.

پرسش: آیا با نفخ در صور، همه می‌میرند، حتی ملائکه؟ در این صورت مرگ ملائکه به چه معنی است؟

پاسخ: در نفخ صور همه اهل آسمان (ملائکه) و زمین (انسان) می‌میرند، مگر کسانی که جزء مخلصین هستند که مصداق کامل آنها حضرات اهل بیت (علیهم‌السلام) می‌باشند؛ اما کیفیت مرگ ملائکه روشن نیست.
فرشتگان به عنوان واسطه بین عالم ملک و عالم ربوبی و نیز مسئول تدبیر امور خلق، تنها تا هنگامی که نظم فعلی جهان برقرار است، انجام وظیفه می‌کنند و با دگرگونی نظام خلقت و آفرینش، مأموریت آن‌ها پایان یافته است. پس به سوی خدا باز می‌گردند. پس ملائکه نیز با نفخ صور خواهند مرد؛ ولکن کیفیت مرگ آن‌ها برای ما معلوم نیست؛ ولی مرگ آنها به معنای مرگ مصطلح که جدا شدن روح از بدن است، یقیناً نخواهد بود.




در این رابطه به آیاتی اشاره می‌شود:
۱. «وَیَوْمَ یُنْفَخُ فِی الصُّورِ فَفَزِعَ مَنْ فِی السَّمَاوَاتِ وَمَنْ فِی الْاَرْضِ اِلَّا مَنْ شَاءَ اللَّهُ...»؛ «روزی که در صور دمیده می‌شود آنان که در آسمان و زمین هستند به بی‌تابی و فزع در می‌آیند، جز آن‌که خدا بخواهد».

۲. «وَنُفِخَ فِی الصُّورِ فَصَعِقَ مَنْ فِی السَّمَاوَاتِ وَمَنْ فِی الْاَرْضِ اِلَّا مَنْ شَاءَ اللَّهُ ثُمَّ نُفِخَ فِیهِ اُخْرَی فَاِذَا هُمْ قِیَامٌ یَنْظُرُونَ»؛ «و در صور دمیده می‌شود، آن‌گاه اهل آسمان و زمین همه مدهوش می‌شوند جز آن‌ کس که خدا بخواهد. سپس بار دیگر در صور دمیده می‌شود، که ناگهان همه به پا ایستاده و نگران و منتظر خواهند بود».


در رابطه با این آیات و چگونگی مرگ مخلوقات و پایان زندگی دنیا، نکاتی قابل ذکر است.

۲.۱ - تفاوت صعق و فزع با موت

در آیات از لفظ «صعق» و «فزع» استفاده شده نه «موت»؛ زیرا «موت» لفظی است که بر خروج روح از بدن اطلاق می‌شود؛ درحالی‌که «صعق» و «فزع» همه موجودات آسمان و زمین (از جمله ملائکه و ارواح) را نیز شامل می‌شود؛ برخلاف «موت».

۲.۱.۱ - مراد از مرگ ملائکه

بنابراین اگر مراد از مرگ ملائکه، خارج شدن آن‌ها از عالم دنیا و وارد شدن به عالم آخرت باشد، پاسخ مثبت است؛ به این معنا که ملائکه نیز با نفخ صور به پایان زندگی خود می‌رسند؛ البته نه به معنای خروج روح از بدن؛ بلکه به معنای انتقال آنها به عالم آخرت.

۲.۱.۲ - بیان یک روایت

در این رابطه روایات فراوانی در دست است (به این منبع رجوع شود: )که به نمونه‌ای از آن اشاره می‌کنیم:
یکی از یاران امام صادق (علیه‌السلام) به نام یعقوب احمر می‌گوید: در جریان مرگ اسماعیل ـ فرزند امام صادق (علیه‌السلام) ـ به خدمت ایشان رفتم تا تسلیت بگویم. ایشان پس از آن‌که برای فرزندش اسماعیل از خداوند طلب رحمت کرد، فرمود: ... جدّاً همه اهل زمین خواهند مرد، حتی یک نفر نیز باقی نمی‌ماند، سپس همه اهل آسمان‌ها خواهند مرد و حتی یک نفر نیز باقی نمی‌ماند، مگر فرشته‌ای که مأمور قبض ارواح است و حاملان عرش و جبرئیل و میکائیل.
پس ملک‌الموت می‌آید و در مقابل خدا می‌ایستد، به او گفته می‌شود چه کسی مانده است؟ ـ در‌حالی‌که خودش عالم‌تر است ـ ملک‌الموت می‌گوید: پروردگارا! کسی نمانده مگر ملک‌الموت و حاملان عرش و جبرئیل و میکائیل. آن‌گاه به او امر می‌شود که به جبرئیل و میکائیل بگو بمیرند. در این موقع فرشته‌ها یعنی حاملان عرش می‌گویند: ‌ای رب ما! این دو فرشته رسول و امین تو هستند. پاسخ می‌رسد که قضای حتمی من این است که هر نفسی که در آن روح باشد باید بمیرد. ملک‌الموت می‌آید و در برابر خدا می‌ایستد. آن‌گاه به او گفته می‌شود چه کسی باقی مانده است؟ ـ درحالی‌که خودش بهتر می‌داند ـ ملک‌الموت می‌گوید: پروردگارا! جز ملک‌الموت و حاملان عرش کسی باقی نمانده است. دراین‌حال گفته می‌شود: به حاملان عرش بگو بمیرند.
امام (علیه‌السلام) فرمود: سپس ملک‌الموت غمگین و محزون و سرافکنده در برابر خدا می‌ایستد. به او گفته می‌شود: چه کسی باقی مانده است؟
ملک‌الموت پاسخ می‌دهد: ‌ای پروردگار! غیر از ملک‌الموت کسی باقی نیست، آن‌گاه از جانب خدا به او گفته می‌شود: ‌ای ملک‌الموت بمیر.
[۴] ربانی میانجی، حسین، معاد از دیدگاه قرآن، حدیث و عقل، ص۴۲۶.


۲.۲ - مرگ موجودات در آسمان و زمین

نکته دیگری که در رابطه با مرگ موجودات هنگام نفخ صور لازم به ذکر است، اشاره قرآن کریم است به مرگ آن‌ها که در آسمان و زمین هستند. با توجه به برخی روایات و توضیحات مفسرین ذیل آیه مورد بحث، می‌توان خلایق را به سه گروه تقسیم کرد:

۲.۲.۱ - اهل زمین

آن‌ها که در زمین هستند. «مَا فِی الْاَرْضِ» که منظور اهل برزخ هستند؛ زیرا قبلاً افرادی که در روی زمین در قید حیات بودند، با یک صیحه یا فریاد جان سپرده و رهسپار عالم برزخ شده بودند.

۲.۲.۲ - اهل آسمان

«مَن فِی السَّمَاوَاتِ» که ملائکه و فرشتگان هستند. قرآن کریم در آیات دیگر این مطلب را توضیح داده که جهان را پایانی حساب شده و معین است و اختتام جهان را چنین بیان می‌کند: «تَعْرُجُ الْمَلَائِکَةُ وَالرُّوحُ اِلَیْهِ فِی یَوْمٍ کَانَ مِقْدَارُهُ خَمْسِینَ اَلْفَ سَنَةٍ»؛ «فرشتگان و روح در روزی که مقدار آن پنجاه هزار سال است، به سوی خداوند بالا رفته و عروج می‌کنند».

۲.۲.۲.۱ - مرگ فرشتگان

واضح است که فرشتگان به عنوان واسطه بین عالم ملک و عالم ربوبی و نیز مسئول تدبیر امور خلق، تنها تا هنگامی که نظم فعلی جهان برقرار است، انجام وظیفه می‌کنند و با دگرگونی نظام خلقت و آفرینش، ماموریت آن‌ها پایان یافته است. پس به سوی خدا باز می‌گردند. پس ملائکه نیز با نفخ صور خواهد مرد ولکن کیفیت مرگ آن‌ها برای ما معلوم نیست؛ ولی مرگ آنها به معنای مرگ مصطلح که جدا شدن روح از بدن است، یقیناً نخواهد بود.

۲.۲.۳ - استثناشدگان

«الاَّ مَنْ شَاءَ اللَّهُ». اینان گروهی هستند که به خواست خدا از فزع و «صعق» در امان هستند.
آیات دیگری که این گروه را معرفی کرده بیان می‌دارد که آنان بندگان پاک و مخلص خدا هستند: «مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَیْرٌ مِنْهَا وَهُمْ مِنْ فَزَعٍ یَوْمَئِذٍ آمِنُونَ و...»؛ «هر کس حسنه (خوبی) را با خود بیاورد، برای او بهتر از آن خواهد بود، آنان روز قیامت از «فزع» در امان هستند».
البته مراد از «حسنه»، حسنه مطلق است که با بدی‌ها آمیخته نباشد.
بنابراین تنها کسی که ذاتش از شرک و بدی پیراسته باشد و ایمان به غیر خدا نداشته باشد، در نفخ صور ایمن از عذاب است؛ ایمانی که هیچ شریکی برای خداوند نبیند، نه در وجود، نه در صفات و نه در افعالش و این همان ولایت است. (به این منبع رجوع شود:
[۹] طباطبایی، سیدمحمدحسین، حیات پس از مرگ، ص۴۷، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۳۶۲ش.
)

۲.۲.۳.۱ - دیدگاه تفسیر قمی

در تفسیر قمی ذیل آیه «مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَیْرٌ مِنْهَا» آمده است: به خدا قسم «حسنه» همان ولایت امیرالمؤمنین است و «سیئه» همان پیروی از دشمنان او! (به این منبع رجوع شود:
[۱۱] طباطبایی، سیدمحمدحسین، حیات پس از مرگ، ص۴۸، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۳۶۲ش.
)


در نتیجه در نفخ صور همه اهل آسمان (ملائکه) و زمین (انسان) می‌میرند، مگر کسانی که جزء مخلصین هستند که مصداق کامل آنها حضرات اهل بیت (علیهم‌السلام) می‌باشند؛ اما کیفیت مرگ ملائکه روشن نیست.


۱. آغاز و انجام، خواجه نصیرالدین طوسی، با حاشیه استاد حسن‌زاده آملی، سازمان چاپ و انتشارات وزارت ارشاد، چ۲، ۱۳۷۰ش.
۲. معاد، محسن قرائتی، مؤسسه در راه حق، قم، چ۳، ۱۳۶۸ش.
۳. سرنوشت انسان، احمد زمردیان، کتاب‌فروشی اسلامیه، چ۳، ۱۳۵۴ش.
۴. حیات پس از مرگ، علامه طباطبایی، دفتر انتشارات اسلامی، تیرماه ۱۳۶۲ش.
۵. معاد در قرآن، استاد مظاهری، شفق، ۱۳۶۴ش.
۶. معادشناسی، حسینی طهرانی، ج۴، حکمت‌یاب، ۱۴۰۳ق.
۷. المیزان ذیل آیات مورد بحث در جزوه.
۸. نمونه ذیل آیات مورد بحث در جزوه.
۹. معاد از دیدگاه قرآن، حدیث و عقل، حسین ربانی میانجی، چاپ دوم، ۱۳۷۳.


۱. نمل/سوره۲۷، آیه۸۷.    
۲. زمر/سوره۳۹، آیه۶۸.    
۳. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۶، ص۳۲۹.    
۴. ربانی میانجی، حسین، معاد از دیدگاه قرآن، حدیث و عقل، ص۴۲۶.
۵. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۶، ص۳۲۹.    
۶. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۳، ص۲۵۶.    
۷. معارج/سوره۷۰، آیه۴.    
۸. نمل/سوره۲۷، آیه۸۹.    
۹. طباطبایی، سیدمحمدحسین، حیات پس از مرگ، ص۴۷، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۳۶۲ش.
۱۰. طوسی، خواجه نصیرالدین، آغاز و انجام، ص۴۹، چ۱، تهران، سازمان چاپ و انتشار وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۶۶ش.    
۱۱. طباطبایی، سیدمحمدحسین، حیات پس از مرگ، ص۴۸، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۳۶۲ش.




سایت ‌اندیشه قم، برگرفته از مقاله «مرگ موجودات و ملائکه با نفخ صور»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۸/۰۴/۱۷.    







جعبه ابزار