• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

محکم و متشابه

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



پرسش: آیا در قرآن آیات متشابه وجود دارد؟
کلید واژه: محکم، متشابه، محکم و متشابه، آیات محکم و متشابه
پاسخ:



محکم - در مقابل متشابه - به معنای استوار و خلل ناپذیر، از ریشه‌ی «حَکمَ حَکماً» به معنای «مَنَعَ مَنعاً» است و معنای بازداشتن و جلوگیری از هرگونه اخلال‌گری و تباهی را می‌رساند.

۱.۱ - تعریف راغب اصفهانی از محکم

حَکم در اصل به معنای منع نمودن و جلوگیری به کار رفته است، البته جلوگیری از افساد به جهت اصلاح. بنابراین، به هر گفتاری که رسا و شبهه ناپذیر باشد و مورد کج فهمی قرار نگیرد، محکم می‌گویند. یعنی: مستحکم و خلل ناپذیر
[۱] . معرفت، محمد هادی، علوم قرآنی، ص ۲۷۱.
آیات محکم، آیاتی است که مفهوم آن به قدری روشن باشد که جای گفت و گو و بحث در معنای آن وجود نداشته باشد؛ مثل آیات «قل هو الله احد»، «لیس کمثله شی‌ء»، «اللَّه خالق کل شی‌ء» و... آیات محکمات در قرآن «ام الکتاب» نامیده شده است. ام‌الکتاب یعنی ریشه، مرجع و مفسّر آیات متشابه.


متشابه از ریشه‌ی «شُبْه» (اسم مصدر) ، به معنای «مثل و همانند» یا «شَبَه» (مصدر) ، به معنای «همانند بودن» است، به گونه ای که این همانندی، مایه‌ی شبهه گردد. زیرا حقیقت پنهان گردیده، و حق و باطلِ به هم آمیخته مایه‌ی اشتباه است. از این رو گفتار یا یک کردار حق‌گونه به صورت باطل جلوه‌گر شده است و همچنین بالعکس.

۲.۱ - تعریف راغب اصفهانی از متشابه در قرآن

«والمتشابه من القرآن ما أشکل تفسیره لمتشابهته بغیره؛ متشابهات قرآن آن است که تفسیرش مشکل می‌باشد، زیرا نمودِ آنچه هست را ندارد و به چیز دیگری شبیه است.» در مورد قرآن، آن چیز دیگر، جز ظلالت و گمراهی نمی باشد. «فماذا بَعْد الحقّ الالضلال»؛ پس کلام حق (قرآن کریم) هرگاه نمودی جز حق داشته باشد و به باطل شباهت داشته باشد، آن را متشابه گویند.
[۴] . معرفت، محمد هادی، علوم قرآنی، ص ۲۷۳.



طبق آیه‌ی شریفه «وَ هُوَ الَّذی اَنْزَلَ عَلیک الْکتابَ مِنْه آیاتً محکماتً هُنَّ اُمُّ الکتاب و اُخَرُ متشابهات...» که می گوید: بخشی از آیات قرآن، محکم و بخشی دیگر متشابه می‌باشد و آیات محکم را مرجع و توضیح دهنده‌ی آیات متشابه قرار دهید، بی‌تردید آیات متشابه در قرآن وجود دارد.


حال که معنای محکم و متشابه روشن شد و قرآن کریم نیز به وجود آیات متشابه تصریح نموده است، به اقسام تشابه در آیات قرآن، که به دو گونه است اشاره می‌کنیم:

۴.۱ - تشابه اصلی

تشابه اصلی آن است که به جهت کوتاهی لفظ و بلندی معنا به وجود آمده است. از یک سو الفاظ و کلمات موضوعه در زبان عرب، بیش‌تر برای افاده‌ی معانی کوتاه و سطحی ساخته شده و گنجایش و کشش معانی گسترده و عمیق را ندارد. و از سوی دیگر قرآن ملتزم بود از واژه‌های عرب و شیوه‌های کلامی آنان استفاده کند «اِنّا جَعَلْناهُ قُرآناً عربِیاً لعلّکم تَعْقلون» از این رو برای معانی والا به ناچار راه کنایه و مجاز و استعاره را پیمود و این خود، بر عرب غریب می‌نمود، برای نمونه آیه‌ی «و ما رمَیتَ اذرمیت و لکنَ اللَّه رَمی»؛ «و چون (ریگ به سوی آنان) افکندی، تو نیفکندی بلکه خدا افکند». اشاره به قدرت ناچیز انسان در انجام افعال اختیاری است. در مقابلِ عوامل مؤثر در به‌وجود آمدن آن، که همگی با اذن الهی انجام می‌گیرد. درک این معنا برای عرب آن روز دشوار بود، بنابراین بوی جبر از آن استشمام می‌گردید.

۴.۲ - تشابه عرضی

تشابه عَرَضی در آن دسته از آیات است که درآغازِ اسلام متشابه نبوده، مسلمانان با سلامت طبع و خلوص نیت با آن برخورد می‌کردند. بدین لحاظ معنا و مراد آن را به خوبی درک نموده، هیچ گاه این آیه شبهه‌ای ایجاد نمی‌کرد.
ولی پس از به وجود آمدن مسائل کلامی و رایج شدن برخی مطالب فلسفی که جسته و گریخته به گونه‌ای ناپخته از یونان به این دیار راه پیدا کرده بود، بر چهره‌ی بسیاری از آیات هاله‌ای از غبار ابهام نمودار گشت. آیاتی که تا دیروز از محکمات بود، امروز در زمره‌ی متشابهات درآمد. این بر اثر دست اندازی های ناروای برخی اهل کلام و ارباب جدل بود که چهره‌ی تابناک این‌گونه آیات را دگرگون ساخت و از درخشش و تابش اولی خود فرو افکند.
به عنوان مثال، در آیه‌ی شریفه‌ی «یوم یکشَفُ عَنْ ساقٍ و یدْعونَ الَی السُّجود فَلا یسْتَطیعونَ» که کلمه‌ی «ساق» در آن به کار رفته است؛ استعمال لفظ «ساق» در متعارف عرب، کنایه از شدت و وخامت امر است، چنان‌چه گفته‌اند: «و قامت الحرب علی ساق؛ جنگ بر پا ایستاد» یعنی شدت گرفت. «کشف ساق» کنایه از آمادگی کامل برای انجام کار است، یعنی دامن به کمر زدن. زیرا لازمه‌ی آن، کشف ساق پا است. این آیه طبق استعمال متعارف، دلالت بر آن دارد که روز قیامت اوضاع شدت یافته، رو به وخامت می‌گذارد و کفار در حالت سختی قرار می‌گیرند.
[۹] . اکتشاف، ج ۴، ص ۵۹۲.
ولی اشاعره و اهل تجسم آن را به ظاهر لفظ گرفته گفته‌اند: «مقصود، ساق پای خدا است که در آن روز برهنه شود و کفار مأمور به سجود گردند و نتوانند.»
[۱۰] . معرفت، محمد هادی، علوم قرآنی، ص ۲۸۶ - ۲۸۵.



با این‌ که قرآن نور و روشنایی و سخن حق و آشکار است و برای هدایت عموم مردم آمده است، چرا آیات متشابه دارد و چرا محتوای بعضی از آیات آن چند وجه دارد که موجب سوء استفاده‌ فتنه انگیزان شود؟
ممکن است جهات زیر، سرّ وجود آیات متشابه باشد:

۵.۱ - نارسایی‌ کلمات

الفاظ و عباراتی که در گفت و گوهای انسان‌ها به کار می‌رود، تنها برای نیازمندی‌های روزمره به‌وجود آمده و به همین دلیل، به محض این که از دایره‌ی زندگی محدود مادی بشر خارج شویم و سخن درباره‌ ماوراء الطبیعت، به میان آید، به روشنی می‌بینیم که الفاظ ما قالب آن معانی نیست و ناچاریم کلماتی را به کار بریم که از جهات مختلفی نارسایی دارد، همین نارسایی‌های کلمات، سرچشمه‌ قسمت قابل توجهی از متشابهات قرآن است.

۵.۲ - نارسایی افکار ما و بلند بودن افق معانی

بسیاری از حقایق، مربوط به جهان دیگر یا جهان ماورای طبیعت است که از افق افکار ما دور می باشد و ما به حکم محدود بودن در زندان زمان و مکان، قادر به درک عمق آن‌ها نیستیم. این نارسایی افکار ما و بلند بودن افق آن معانی، سبب دیگری برای تشابه قسمتی از آیات است؛ مانند بعضی از آیات مربوط به قیامت و امثال آن.
علامه‌ طباطبایی‌رحمه الله می‌فرماید: «سراسر قرآن محکم است، ولی چون در نزول به نشئه‌ فکر بشر غیر معصوم می‌رسد، تشابه صورت می‌گیرد. همان‌گونه که باران پیش از فرود آمدن بر زمین، کف ندارد ولی پس از فرود و حرکت بر زمین، کف در آن ایجاد می‌شود، از آسمان معرفت نیز کفِ متشابه نازل نشده است».
[۱۳] . جوادی آملی، قرآن در قرآن، ص ۴۱۶.


۵.۳ - نمایان شدن مراتب فضل اندیشمندان

صاحبان عقل و علما، اندیشه‌های خود را به کار گرفته و با تلاش و کوشش و دقت و استدلال به مقصود حقیقی خداوند پی برند و بدین وسیله مراتب فضل و برتری آنان، بر سایر مردم روشن شود و به مراتب عالی برسند.
[۱۴] . طوسی، التبیان، ج ۲، ص ۹؛ و نهاوندی، نغمات الرحمن، ج ۱، ص ۲۰.


۵.۴ - به رسمیت شناختن رهبری پیامبر و اهلبیت

سری دیگر که اخبار اهلبیت ـ علیهم السلام ـ نیز آن را تأیید کرده اند، این است که وجود این گونه آیات در قرآن، نیاز شدید مردم را به پیشوایان الهی (راسخان در علم) و پیامبر صلی الله علیه وآله و اوصیای او روشن می‌سازد و سبب می‌شود که مردم، به جهت نیاز علمی به سراغ آنان بروند و رهبری ایشان را به رسمیت بشناسند و از علوم دیگر و راهنمایی‌های مختلف آنان نیز استفاده کنند.
[۱۶] . جوادی آملی، قرآن در قرآن، ص ۴۱۸.




۱. . معرفت، محمد هادی، علوم قرآنی، ص ۲۷۱.
۲. . تفسیر نمونه، ج ۲، ص ۴۳۳.    
۳. . یونس(۱۰) آیه۳۲.    
۴. . معرفت، محمد هادی، علوم قرآنی، ص ۲۷۳.
۵. . آل عمران(۳) آیه۷.    
۶. . زخرف(۴۳) آیه۳.    
۷. . انفال(۸) آیه۱۷.    
۸. . قلم(۶۸) آیه۴۲.    
۹. . اکتشاف، ج ۴، ص ۵۹۲.
۱۰. . معرفت، محمد هادی، علوم قرآنی، ص ۲۸۶ - ۲۸۵.
۱۱. . تفسیر نمونه، ج ۲، ص ۴۳۵.    
۱۲. . تفسیر نمونه، ج ۲، ص ۴۳۶.    
۱۳. . جوادی آملی، قرآن در قرآن، ص ۴۱۶.
۱۴. . طوسی، التبیان، ج ۲، ص ۹؛ و نهاوندی، نغمات الرحمن، ج ۱، ص ۲۰.
۱۵. . تفسیر نمونه، ج ۲ ص ۴۳۷.    
۱۶. . جوادی آملی، قرآن در قرآن، ص ۴۱۸.




۱. آشنایی با علوم قرآنی، محمد رادمنش.
۲. درآمدی برتاریخ و علوم قرآنی، علی حجتی کرمانی.
۳. درسنامه علوم قرآنی، حسین جوان آراسته.



سایت اندیشه قم    






جعبه ابزار