• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

متعلق ظرف و جار و مجرور

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: جار و مجرور، ظرف، حروف، متعلق، مستقر، لغو، افعال ناقصه.

پرسش: این که ظرف و جار و مجرور متعلق به چیزی می‌شود، معنایش چیست و چه چیزهایی می‌توانند متعلق آنها واقع شوند؟

پاسخ: ظرف و جار و مجرور، سبب ارتباط ماقبل خود به مابعدشان می‌شوند و به سبب این ارتباط، از ماقبل‌شان رفع ابهام می‌کنند.



ظرف و جار و مجرور، سبب ارتباط ماقبل خود به مابعدشان می‌شوند و به سبب این ارتباط، از ماقبل شان رفع ابهام می‌کنند. به عبارت دیگر؛ فلسفه وجود ظرف و جار و مجرور، رفع ابهام از ماقبل شان به سبب ایجاد ربط بین دو طرف خود می‌باشد؛ از این رو در غالب موارد، ماقبل شان عامل در آنها بوده که در اصطلاح علم نحو ، ظرف و جار و مجرور را «متعلق» «به کسر لام، اسم فاعل از باب تفعل». و به آن کلمه ماقبل و مقدم بر آنها، «متعلق» «به فتح لام، اسم مفعول از باب تفعل» اطلاق می‌شود.
[۱] صفایی، غلامعلی، بداءة النحو، ص۱۱۹، قم، مرکز مدیریت حوزه علمیه قم، چاپ دوم، ۱۳۸۶ش.


۱.۱ - نکته‌ها

البته حروف جاره‌ای که زائده نباشند نیاز به متعلق دارند، ولی جاره زائده نیاز به متعلق ندارد؛ زیرا حرف جر زائد برای تاکید کلام می‌آید نه برای ربط حدث، و ربط بدون آن با الفاظ دیگر برقرار است. از این رو؛ حرف جر زائد تعلقی به حدث ماقبل خود نداشته تا ماقبلش بخواهد متعلق آن قرار گیرد.
[۲] حسینی طهرانی، هاشم، علوم العربیة، ج۲، ص۴۵۶، تهران، مفید، چاپ دوم، ۱۳۶۴ش.

با توجه به این که جار و مجرور نیز مانند ظروف، احتیاج به متعلق دارند علمای نحو، بر جار و مجرور نیز اطلاق ظرف نموده و هرگاه در این مقوله سخن از ظرف به میان آمده، مراد تنها معنای اصطلاحی ظروف از قبیل؛ فوق، تحت، یمین، یسار، امام، خلف، عند، قبل، بعد و... ، نیست، بلکه علاوه بر آن شامل جار و مجرور نیز می‌شود.
[۳] حسینی طهرانی، هاشم، علوم العربیة، ج۲، ص۴۴۸.



۱. متعلق یا فعل است؛ مانند: «قل اعوذ برب الناس»؛ در این آیه «برب» جار و مجرور و متعلق به «اعوذ» است که صیغه متکلم وحده از فعل مضارع می‌باشد.
۲. یا مصدر است؛ مانند: «سلام هی حتی مطلع الفجر»؛ که «حتی مطلع» جار و مجرور و متعلق به «سلام» است که مصدر می‌باشد.
۳. یا اسم مشتق است؛ مانند: «غیر المغضوب علیهم»؛ در این آیه «علیهم» جار و مجرور و متعلق به «المغضوب» که اسم مفعول و از مشتقات است می‌باشد.
۴. یا اسم جامد است که در معنا تاویل به مشتق برده می‌شود؛ مانند: «هم درجات عند الله» در این جا «عند» ظرف مکان و متعلق به «درجات» که اسم جامد است می‌باشد که درجات در این جا تاویل به مشتق برده شده و به معنای «متفاضلون» است.
[۸] حسینی طهرانی، هاشم، علوم العربیة، ج۲، ص۴۴۸ – ۴۵۰.



در صورتی که متعلق ظرف و جار و مجرور ، فعل (مراد معنای حدثی است که علاوه بر فعل اصطلاحی شامل مصدر و تمامی مشتقات از قبیل اسم فاعل، اسم مفعول و... ، نیز می‌شود.)
[۹] صفایی، غلامعلی، بداءة النحو، ص۱۱۹.
باشند دو صورت متصور است:
الف. یا از افعال عموم ، از قبیل: کان - یکون، ثبت- یثبت، وجد- یجد، استقر- یستقر «افعال عموم نزد ارباب عقول• • • کون است و وجود است و ثبوت است و حصول» هستند یا از افعال خصوص، از قبیل: علم، ضرب، دخل و... ، هستند و هر کدام از این دو قسم یا در کلام مذکوراند یا محذوف (مقدر).
[۱۰] صفایی، غلامعلی، بداءة النحو، ص۱۱۹.
[۱۱] حسینی طهرانی، هاشم، علوم العربیة، ج۲، ص۴۵۲.


۳.۱ - چهار صورت برای متعلق ظروف

بنابراین، در متعلق ظروف، چهار صورت به شرح زیر قابل تصور و تحقق است:
۱. متعلق، از افعال عموم باشد و مذکور؛ مانند: «زید کائن فی الدار». یا «زید کائن عندک». که کائن از افعال عموم و در کلام ذکر شده است.
۲. متعلق، از افعال عموم باشد و محذوف؛ مانند: «زید فی الدار». یا «زید عندک». در این دو مثال، «کائن» یا «مستقر» و امثال اینها از افعال عموم، به عنوان متعلق برای «فی الدار» و «عندک»، در تقدیر هستند.
۳. متعلق، از افعال خصوص باشد و مذکور؛ مانند: «زید دخل فی الدار». در این مثال، «دخل» از افعال خصوص و متعلق برای «فی الدار» می‌باشد.
۴. متعلق، از افعال خصوص باشد و محذوف. مانند: «بسم الله الرحمن الرحیم» که «ابتداء» یا «استعین» و امثال اینها که از افعال خصوص می‌باشند به عنوان متعلق، بسم که جار و مجرور است در تقدیر هستند.
در صورتی که متعلق ظروف، از افعال عموم باشد و محذوف، آن را ظرف مستقر و در صورتی که متعلق آن از افعال عموم بوده و در کلام ذکر شده باشد یا از افعال خصوص باشد - چه در کلام ذکر شده باشد یا محذوف باشد – آن را ظرف لغو گویند.
[۱۲] حسینی طهرانی، هاشم، علوم العربیة، ج۲، ص۴۵۴.



در این که؛ آیا «حروف» و «افعال ناقصه» (مشهور افعال ناقصه ۱۳ تاست که عبارتند از: «کان»، «صار»، «اصبح»، «اضحی»، «امسی»، «ظل»، «بات»، «لیس»، «ما زال»، «ما برح»، «ما انفک»، «ما فتی»، «مادام». ) و «افعال جامد» می‌توانند متعلق برای ظرف و جار و مجرور قرار گیرند یا نه؛ بین علمای نحو ، اختلاف دیدگاه وجود دارد:

۴.۱ - دیدگاه مشهور

دیدگاه مشهور این است که حروف نمی‌توانند متعلق برای ظرف و جار و مجرور واقع شوند.
[۱۴] حسینی طهرانی، هاشم، علوم العربیة، ج۲، ص۴۵۱ – ۴۵۲.
ولی افعال ناقصه و جامده می‌توانند متعلق برای ظروف قرار گیرند؛ زیرا هر چیزی که نشانگر فعل و انجام کاری باشد، می‌تواند متعلق ظروف قرار بگیرد و افعال ناقصه نیز دارای این ویژگی هستند و در آیات قرآن نیز استعمال شده‌اند.
[۱۵] حسینی طهرانی، هاشم، علوم العربیة، ج۲، ص۴۵۰ – ۴۵۱.
مانند: «کان من الکافرین»، «فقتله فاصبح من الخاسرین»، «و لا یزال الذین کفروا فی مریة منه»، «و کنت علیهم شهیدا ما دمت فیهم» و «و هم لکم عدو بئس للظالمین بدلا». در این آیات، «کان»، «اصبح»، «زال» و «مادام» که از افعال ناقصه هستند و هم چنین «بئس» که فعل جامد است متعلق برای ظروف «من الکافرین، من الخاسرین، منه، علیهم، فیهم، للظالمین» قرار گرفته‌اند.


برخی نیز گفته‌اند: افعال ناقصه متعلق برای ظروف قرار نمی‌گیرند و در مواردی که این افعال، متعلق برای ظروف قرار گرفته‌اند ناقصه نیستند بلکه تامه «یعنی دیگر احتیاج به خبر ندارند، بلکه مانند افعال دیگر فاعل می‌گیرند و معنایشان با فاعل تمام می‌شود.» هستند.


۱. صفایی، غلامعلی، بداءة النحو، ص۱۱۹، قم، مرکز مدیریت حوزه علمیه قم، چاپ دوم، ۱۳۸۶ش.
۲. حسینی طهرانی، هاشم، علوم العربیة، ج۲، ص۴۵۶، تهران، مفید، چاپ دوم، ۱۳۶۴ش.
۳. حسینی طهرانی، هاشم، علوم العربیة، ج۲، ص۴۴۸.
۴. ناس/سوره۱۱۴، آیه۱.    
۵. قدر/سوره۹۷، آیه۵.    
۶. حمد/سوره۱، آیه۷.    
۷. آل عمران/سوره۳، آیه۱۶۳.    
۸. حسینی طهرانی، هاشم، علوم العربیة، ج۲، ص۴۴۸ – ۴۵۰.
۹. صفایی، غلامعلی، بداءة النحو، ص۱۱۹.
۱۰. صفایی، غلامعلی، بداءة النحو، ص۱۱۹.
۱۱. حسینی طهرانی، هاشم، علوم العربیة، ج۲، ص۴۵۲.
۱۲. حسینی طهرانی، هاشم، علوم العربیة، ج۲، ص۴۵۴.
۱۳. مدنی، علیخان بن احمد، الحدائق الندیة فی شرح الفوائد الصمدیة، ص۲۰۳، قم، ذوی القربی، چاپ اول، بی تا.    
۱۴. حسینی طهرانی، هاشم، علوم العربیة، ج۲، ص۴۵۱ – ۴۵۲.
۱۵. حسینی طهرانی، هاشم، علوم العربیة، ج۲، ص۴۵۰ – ۴۵۱.
۱۶. بقره/سوره۲، آیه۳۴.    
۱۷. مائده/سوره۵، آیه۳۰.    
۱۸. حج/سوره۲۲، آیه۵۵.    
۱۹. مائده/سوره۵، آیه۱۱۷.    
۲۰. کهف/سوره۱۸، آیه۵۰.    
۲۱. مدنی، علیخان بن احمد، الحدائق الندیة فی شرح الفوائد الصمدیة، ص۲۱۲.    
۲۲. مدنی، علیخان بن احمد، الحدائق الندیة فی شرح الفوائد الصمدیة، ص۸۰۲.    



پایگاه اسلام کوئست، برگرفته از مقاله «متعلق جار و مجرور»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۱/۲۲.    



جعبه ابزار