• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

لعن زیارت عاشورا

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: زیارت عاشورا، لعن، بنی‌امیه.
پرسش: در لعن‌های زیارت عاشورا، لعنت فرزند یزید را که آدم خوبی بود نیز شامل می‌شود، پس چطور متن زیارت عاشورا معتبر است؟
پاسخ: در زیارت عاشورا همه بنی‌امیه از جمله پسر یزید لعن شده‌اند. در این بین برخی مورخان پسر یزید و چند تن دیگر از بنی‌امیه را به دلیل برخی خدمات، انسانی خوب معرفی کرده‌اند که با لعن آنها مغایر است. برای روشن شدن این نکته که بین این دو تعارضی نیست باید گفت: مراد از بنی‌امیه کسانی‌اند که از نظر فکری و عملی هماهنگ با بنی‌امیه بودند؛ یعنی همان‌هایی که مسبب، مباشر، تماشاگر، خشنود و ...، نسبت به غصب امامت ائمه ـ علیهم‌السلام ـ و شهادت آنان و شیعیانشان بودند. این نکته با تأمل در فقرات قبل و بعد این عبارت در زیارت عاشورا، نیز به‌خوبی روشن می‌شود.



سؤال فوق دارای دو جنبه است:
أ. بررسی وضعیت پسر یزید از نظر اعتقادی و عملی؛
ب. فهم مراد لعن همه بنی‌امیه در زیارت عاشورا.


در مورد پسر یزید باید گفت: بی‌تردید اقدام معاویه پسر یزید در کناره‌گیری از خلافت، اقدامی شایسته بوده و به‌درستی، پی به غاصبانه بودن آن برده بود؛ اما این اقدام دلیل نمی‌شود که مطمئن باشیم معاویه‌بن یزید با رعایت تمام شرایط توبه (از جمله جبران ظلم‌های انجام‌شده) مورد رحمت الاهی واقع شده باشد و مشمول لعن الاهی نباشد. غصب خلافت و‌لو در مدتی کوتاه، گناه بزرگی است که بی‌تردید بخشوده شدن آن نیز شرایطی دارد؛ چنان‌که در مورد عمر‌ بن عبدالعزیز نیز از امام سجاد ـ علیه‌السلام ـ روایتی وارد شده است که آن حضرت به عبدالله‌بن عطاء فرمود: "... او (عمر‌بن عبدالعزیز) می‌میرد، در‌حالی‌که اهل زمین بر او بگریند و اهل آسمان وی را لعنت کنند".
[۱] صفار، محمدبن حسن، بصائرالدرجات، ص ۱۷۰ ؟؟، کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی، قم، چاپ دوم، ۱۴۰۴ق.
چرا‌که او بر مسندی نشسته بود که نسبت به آن حقی نداشت؛ هر‌چند وی نسبت به سایر خلفا، اقدامات شایسته و فراوانی انجام داده بود، البته به‌طور قطع نیز ادعا نمی‌کنیم که معاویه‌بن یزید یا عمر‌بن عبدالعزیز مشمول رحمت الاهی قرار نگرفته باشند.
[۲] . از‌این‌رو برخی از بزرگان مثل میرزا عبدالله افندی در ریاض العلماء، گفته‌اند، معلوم نیست که لعنت و نفرین بر عمربن عبدالعزیز جایز باشد. یا سیدرضی در دیوانش در مرثیه عمربن عبدالعزیز قطعه‌ای آورده است که در آن از وی با تکریم و احترام نام برده است.


۲.۱ - بیان یک نکته

در هر صورت تنها خداوند از سرنوشت آنان آگاه است؛ اما این نکته قابل انکار نیست که بالاخره برخی بنی‌امیه ولو گروه اندکی از آنان، جزو شیعیان خالص بودند؛ مانند خالدبن سعیدبن عاص و ابوالعاص‌بن ربیع و سعدالخیر و چند تن دیگر. براین‌اساس با پذیرش این نکته که از بنی‌امیه افرادی هستند که مستحق لعن الاهی نیستند؛ باید به بررسی جنبه دوم پرسش یعنی تبیین مراد از بنی‌امیه در زیارت عاشورا پرداخت.




۳.۱ - عذاب نشدن فرد به جهت گناه دیگری

پیش از هرچیز تذکر این نکته ضروری به نظر می‌رسد که از اصول محکم قرآنی آن است که هیچ‌کس به جهت گناه دیگری، مورد ملامت یا عذاب دنیوی و اخروی قرار نمی‌گیرد («لا تزر وازرة وزر اخری»)، مگر این‌که به‌نحوی در تحقق گناه مؤثر، یا به آن راضی، و یا از آن نهی نکرده باشد که در همه این موارد، عقوبت و عذاب به جهت همین گناهان است، نه گناه دیگران. شتر حضرت صالح ـ علیه‌السلام ـ را یک نفر از قوم ثمود پی کرده بود،
[۹] صبحی صالح، نهج‌البلاغة، خطبه ۲۰۱، ص ۳۱۹؛ حضرت علی ـ علیه‌السلام ـ نیز فرموده است: به‌درستی که شتر ثمودیان را فقط یک مرد پی کرد.
اما قرآن کریم آن گناه را به همه آنان نسبت می‌دهد و همه آنان را مرتکب جرم و مستحق کیفر می‌شمارد؛ چرا‌که آنان راضی به این گناه بودند و به تعبیر حضرت علی ـ علیه‌السلام ـ خشنودی و خشم مشترک قوم ثمود آنان را دارای سرنوشت شوم مشترک کرد.
[۱۵] صبحی صالح، نهج‌البلاغة، خطبه ۲۰۱، ص ۳۱۹؛ ای مردم، فقط خشنودی و خشم است که انسان را گرد می‌آورد، شتر ثمودیان را فقط یک مرد پی کرد؛ خدای متعال عذاب را بر عموم آنان فرود آورد؛ چراکه عموم آنان از کار او خشنود بودند.


۳.۲ - مؤثر بودن در تحقق گناه

به عبارت دیگر، از نظر قرآن و روایات، ملاک در الحاق به گروه یا قبیله‌ای، هماهنگی فکری و عملی با گروه است؛ چنان‌که خداوند پسر نوح را از اهل نوح نمی‌داند و دلیل آن را عدم هماهنگی عملی با نوح بیان می‌کند («قالَ یا نُوحُ إِنَّهُ لَیْسَ مِنْ أَهْلِکَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَیْرُ صالِحٍ فَلا تَسْئَلْنِ ما لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ إِنِّی أَعِظُکَ أَنْ تَکُونَ مِنَ الْجاهِلینَ»)، این در حالی است که رسول خدا ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ سلمان فارسی را از اهل بیت می‌شمارد.

۳.۳ - استثنا برای نیکان بنی‌امیه

لذا ائمه ـ علیهم‌السلام ـ نیکان بنی‌امیه را از بنی‌امیه نمی‌شمردند؛ از باب نمونه سعدالخیر که از او ذکری به میان آمد، در‌حالی‌که مانند زنان با صدای بلند گریه می‌کرد، بر امام محمدباقر ـ علیه‌السلام ـ وارد شد؛ امام فرمود: چه چیز شما را به گریه واداشت؟ سعد گفت: چگونه گریه نکنم؛ در‌حالی‌که من از همان درخت ملعون در قرآن هستم؟ امام باقر ـ علیه‌السلام ـ فرمود: لَسْتَ مِنْهُمْ أَنْتَ أُمَوِی مِنَّا أَهْلَ الْبَیت‌؛ تو از ایشان نیستی، تو اموی هستی که از ما اهل بیتی، آیا نشنیدی سخن خداوند را که فرمود: پس هرکس از من تبعیت کند، از من خواهد بود.

۳.۴ - مراد از بنی‌امیه

در نتیجه باید گفت که مراد از بنی‌امیه کسانی‌اند که از نظر فکری و عملی هماهنگ با بنی‌امیه بودند؛ یعنی همان‌هایی که مسبب، مباشر، تماشاگر، خشنود و ...، نسبت به غصب امامت ائمه ـ علیهم‌السلام ـ و شهادت آنان و شیعیانشان بودند. این نکته با تأمل در فقرات قبل و بعدِ این عبارت در زیارت عاشورا، نیز به‌خوبی روشن می‌شود؛ زیرا فضای زیارت، لعن و نفرین، آن جماعتی است که غاصبانه بر تخت خلافت تکیه زدند و به دنبال خاموش کردن نور الاهی بودند و از هر وسیله‌ای برای دشمنی با اهل‌بیت ـ علیهم‌السلام ـ بهره گرفتند و نیز آن گروهی که از اینان حمایت کردند و نسبت به کارهای آنان رضایت داشتند.

۳.۵ - مراد از خروج تخصصی

بنابراین طبق اصطلاح اصول، خروج صالحان بنی‌امیه از تحت واژه «بنی‌امیه» خروج تخصصی خواهد بود نه تخصیصی؛ یعنی از همان ابتدا بنی‌امیه در این عبارت شامل نیکان بنی‌امیه نیست تا بخواهد با تخصیص خارج شود.

۳.۶ - دیدگاه میرزا ابوالفضل تهرانی

مرحوم میرزا ابوالفضل تهرانی در شرح زیارت عاشورای خود، ضمن تأیید این وجه دو مؤید برای آن ذکر می‌کند:


۳.۶.۱ - اول

بنی به امیه اضافه شده است و اضافه، حقیقت در عهد است؛ یعنی مراد از بنی‌امیه آن جماعت معهود از فرزندان امیه هستند که با اهل بیت دشمنی و از آنان نفرت داشتند؛

۳.۶.۲ - دوم

در روایتی، امام معصوم ـ علیه‌السلام ـ واژه بنی‌امیه را به کار می‌برد و در ادامه آن را به ابوسفیان و معاویه و آل‌مروان تطبیق می‌کند.
[۲۰] تهرانی، میرزا ابوالفضل، شفاء الصدور فی شرح زیارت العاشور، ج ۱، ص ۲۵۵ ـ ۲۶۳، انتشارات مرتضوی، چاپ اول، ۱۳۷۶ ش.



در نتیجه بر فرض این‌که معاویه پسر یزید مشمول لعن الاهی نباشد، باید گفت به قرینه مقامیه، مراد از بنی‌امیه جماعت خاصی از آنان است که فردی مانند معاویه در زمره آنها محسوب نمی‌شود.
[۲۱] ترخان، قاسم، نگرشی عرفانی، فلسفی و کلامی به: شخصیت و قیام امام حسین (ع)، ص ۲۷۹ ـ ۲۹۱.




۱. صفار، محمدبن حسن، بصائرالدرجات، ص ۱۷۰ ؟؟، کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی، قم، چاپ دوم، ۱۴۰۴ق.
۲. . از‌این‌رو برخی از بزرگان مثل میرزا عبدالله افندی در ریاض العلماء، گفته‌اند، معلوم نیست که لعنت و نفرین بر عمربن عبدالعزیز جایز باشد. یا سیدرضی در دیوانش در مرثیه عمربن عبدالعزیز قطعه‌ای آورده است که در آن از وی با تکریم و احترام نام برده است.
۳. نجم (۵۳)، آیه ۳۸ ۴۱.    
۴. انعام (۶)، آیه ۱۶۴.    
۵. اسراء (۱۷)، آیه ۱۵.    
۶. فاطر (۱۱)، آیه ۱۸.    
۷. زمر (۳۹)، آیه ۷.    
۸. قمر (۵۴)، آیه ۲۹.    
۹. صبحی صالح، نهج‌البلاغة، خطبه ۲۰۱، ص ۳۱۹؛ حضرت علی ـ علیه‌السلام ـ نیز فرموده است: به‌درستی که شتر ثمودیان را فقط یک مرد پی کرد.
۱۰. قمر (۷)، آیه ۷۷.    
۱۱. هود (۱۱)، آیه ۶۵.    
۱۲. شعراء (۲۶)، آیه ۱۵۷.    
۱۳. شمس (۹۱)، آیه ۱۴.    
۱۴. شمس (۹۱)، آیه ۱۴؛ «آن شتر را ثمودیان پی کردند و پروردگارشان به‌سزای گناهشان نابودشان کرد و سرزمینشان را هموار ساخت. (با خاک یکسان کرد)».    
۱۵. صبحی صالح، نهج‌البلاغة، خطبه ۲۰۱، ص ۳۱۹؛ ای مردم، فقط خشنودی و خشم است که انسان را گرد می‌آورد، شتر ثمودیان را فقط یک مرد پی کرد؛ خدای متعال عذاب را بر عموم آنان فرود آورد؛ چراکه عموم آنان از کار او خشنود بودند.
۱۶. هود (۱۱)، آیه ۴۶.    
۱۷. مجلسی، محمدباقر، بحارالأنوار، ج ۶۵، ص ۵۵، مؤسسه الوفا، بیروت، ۱۴۰۴ق؛ "سلمان منا اهلَ البیت"؛ سلمان از ما اهل بیت است.    
۱۸. مجلسی، محمدباقر، بحارالأنوار، ج ۴۶، ص ۳۳۷، مؤسسه الوفا، بیروت، ۱۴۰۴ق.    
۱۹. شیخ مفید، الاختصاص، ص ۸۵، کنگره جهانی هزاره شیخ مفید، قم، چاپ اول، ۱۴۱۳ق.    
۲۰. تهرانی، میرزا ابوالفضل، شفاء الصدور فی شرح زیارت العاشور، ج ۱، ص ۲۵۵ ـ ۲۶۳، انتشارات مرتضوی، چاپ اول، ۱۳۷۶ ش.
۲۱. ترخان، قاسم، نگرشی عرفانی، فلسفی و کلامی به: شخصیت و قیام امام حسین (ع)، ص ۲۷۹ ـ ۲۹۱.



پایگاه اسلام کوئست.    


رده‌های این صفحه : بررسی سندی | حدیث شناسی | کلام | لعن




جعبه ابزار