قناعت از دیدگاه اسلام
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: میانه روی،
اعتدال، معیار شناسی،
دین،
اخلاق.
پرسش: در دنیای کنونی معیارهای
قناعت چیست؟ و زندگی در چه سطحی میتواند یک زندگی متوسط و بر اساس
قناعت باشد؟
پاسخ: اکنون انسان اگر بخواهد در این کار و تلاش دنیایی، گرفتار حرص و طمع نشود، باید اعتدال و میانه روی را سرلوحه برنامههایش قرار دهد، میانه روی و اعتدال همان صفت پسندیدهای است که آموزههای دینی و عقل ما را به آن فرا میخواند. اگر انسان توانست در مقابل خواستههای نفسانی که وی را به
حرص و
طمع دعوت میکند که نتیجهاش طغیان و سرکشی است، مقاومت کند. به حد
اعتدال خواهد رسید. در اعتدال و میانه روی، نه
فقر است که انسان از آینده خود بیم ناک باشد، و نه طمع و خواستههای روز افزون که انسان را از
یاد خدا غافل و از مسیر تعالی منحرف سازد.
الف: بنده در مورد مسئله قناعت که در اسلام بحث شده سردرگم شدهام. نمیدانم در این زمان انسان در چه سطحی زندگی کند انسان قانعی محسوب میشود؟ اخیراً در کتاب
معراج السعادة مطالبی در این خصوص خواندهام (در خصوص فضیلت
فقر و قناعت). از طرفی گفته شده خدا روزی دهنده بندگان است و هرکسی سهم معینی در این
دنیا دارد که در این شکی نیست. و انسانها را از پسانداز و نگرانی برای روزهای آینده
نهی کردهاند و از طرف دیگر هم گدایی را بد دانستهاند. ولی در این زمانه انسان نیاز به پسانداز برای خرید
خانه، بیماریهای احتمالی،
ازدواج، بچهدار شدن و غیره دارد که اگر پسانداز نکند همیشه باید نگران آینده باشد. مثلا گفتهاند کسی که بمیرد و خانوادهاش پس از او محتاج باشند
مسلمان نیست و از طرف دیگر گفتهاند نیازی نیست
پدر برای آینده فرزندانش مال جمع آوری کند. اگر انسان فقط به فکر امروز خود باشد و به
بیمه و پسانداز فکر نکند باعث نمیشود در دوران پیری محتاج و ذلیل باشد؟ اگر فقر از غنا بالاتر است، پس چرا در دعاها از خداوند کریم وسعت روزی را میطلبیم.
ب. اگرشخصی به حداقل احتیاجات خود اکتفا کند و باقی مانده
پول خود را برای خرید خانه پسانداز کند که بتواند سرپناهی برای خانوادهاش فراهم کند و هر ماه هم مقداری
انفاق میکند، آیا این شخص باید هر سال
خمس آن پسانداز را بدهد. در این صورت هرگز قادر نخواهد بود خانهای تهیه کند. (باتوجه به این که حداقل مسکن، خوراک و پوشاک جزء حداقل ضروریات یک زندگی است). در رسالههای مراجع تقلید گفته میشود؛ آنچه از مخارج سال مالی زیاد بیاید باید خمسش را داد در صورتی که جوابهایی که به سؤالات خمس داده میشود با این مسئله فرق میکند. و باعث میشود انسان تمام درآمد خود را خرج کرده تا مبادا خمس به آن تعلق گیرد و در نتیجه مبتلا به
حرص و
طمع میشود.
از آن جا که مطالب مطرح شده از سوی شما، در صدد بیان نوعی تضاد و دوگانگی در مسائل مادی و معیشتی آموزههای دینی است؛ لذا ما در این نوشتار به صورت خلاصه و فشرده، با بیان چند نکته به تبیین نظریات
دین اسلام در مسئله فقر،
غنا و
قناعت میپردازیم، تا هم تذکری باشد برای ما و هم رفع شبهات از ذهن شما.
همان گونه که میدانید، اسلام دین کامل و جامعی است و برای تمام شئون زندگی انسان دارای طرح و برنامه است. و میدانیم که خداوند متعال
انسان را از قوای
عقل،
غضب و
شهوت آفریده، و با توجه به این قوا برای او در سیر تکاملیاش دستور و برنامه زندگی را از طریق پیام آورانش اعلام کرده، تا انسان با عقل خویش و به مدد پیامبران بتواند زندگی سعادتمندی را داشته باشد.
نیز میدانیم که این قوه شهوانی است که
انسان را وادار به کار و تلاش میکند، تا در
دنیا بتواند برای خود و جامعهای که در آن زندگی میکند، در جنبههای مادی و معنوی مفید واقع شود. حال که چنین است، انسان برای این که بتواند در این دنیا زندگی کند، باید تلاش و کوشش کند و هر کسی که کار و تلاش کند، طبیعی است که میتواند با آنچه را که از محصول و ثمره کارش به دست میآورد. زندگی نسبتاً خوبی برای خود دست و پا کند.
اکنون انسان اگر بخواهد در این کار و تلاش دنیایی، گرفتار
حرص و
طمع نشود، باید اعتدال و میانه روی را سرلوحه برنامههایش قرار دهد، میانه روی و اعتدال همان صفت پسندیدهای است که آموزههای دینی و عقل ما را به آن فرا میخواند. اگر انسان توانست در مقابل خواستههای نفسانی که وی را به حرص و طمع دعوت میکند که نتیجهاش طغیان و سرکشی است، مقاومت کند. به حد اعتدال خواهد رسید.«کَلاَّ اِنَّ الْاِنْسانَ لَیَطْغی• اَنْ رَآهُ اسْتَغْنی"؛
به
یقین انسان طغیان میکند، از این که خود را بی نیاز ببیند!» در اعتدال و میانه روی، نه فقر است که انسان از آینده خود بیم ناک باشد، و نه طمع و خواستههای روز افزون که انسان را از یاد خدا غافل و از مسیر تعالی منحرف سازد.
این همان قناعتی است که به رعایت آن در زندگی فراخوانده شدیم؛ یعنی اکتفا کردن به حد متعارف زندگی براساس معیارهای دینی، و پرهیز از
تجمل گرایی، و دوری از شکوه و گلایه از وضعیت موجود.
این که گفته شد، هر کسی در این دنیا سهمیدارد، درست است؛ این یعنی تلاش در حد توان و متعارف برای به دست آوردن روزی
حلال، با
توکل و
امید به رزاقیت خدا و نهی از ثروتاندوزی بی حد و اندازه. در این راستا است که قناعت معنا پیدا میکند؛ یعنی اگر انسان سعی و تلاش خود را به کار گرفت -البته از راههای صحیح و درست- دیگر نگران نیازهای مادی آینده نخواهد بود؛ چرا که انسان مامور به کار و تلاش است و روزی و
برکت زندگی از جانب پروردگار خواهد بود. اگر کسی از این زاویه به دنیا و زندگی دنیایی نگاه کند، نه نگران فقر خواهد بود و نه از
حرص و
تکاثر دلهره خواهد داشت؛ زیرا که او طبق قواعد و قوانین عمل کرد، درعین حال اگر فقری به سراغش آمد، آن
فقر،
فخر است که
پیشوایان دین آن را ستودهاند، و اگر به مال و سرمایهای دست یافت، نه تنها فتنهای برایش نخواهد بود که زینت زندگی خواهد شد. «الْمالُ وَ الْبَنُونَ زینَةُ الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ الْباقِیاتُ الصَّالِحاتُ خَیْرٌ عِنْدَ رَبِّکَ ثَواباً وَ خَیْرٌ اَمَلا؛ مال و فرزند، زینت زندگی دنیا است و باقیات صالحات (ارزشهای پایدار و شایسته) ثوابش نزد پروردگارت بهتر و امید بخش تر است!
پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: ـ«رُوِیَ عَنِ النَّبِیِّ (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) الْفَقْرُ فَخْرِی وَ بِهِ اَفْتَخِرُ؛
فقر مایه مباحات من است و من به آن افتخار میکنم.»
بنابراین، نه
فقر به خودی خود و بدون در نظر گرفتن ارزشهای دینی، ارزش ذاتی دارد و نه
ثروت و مالی که از راه
حلال به دست آید مذموم است. فقر و غنا هر دو از ابزارهای امتحان الاهیاند که میتوانند مایه پیشرفت و تعالی، و یا انحراف و انحطاط انسان واقع شوند. البته، از این مطلب نباید غافل شد که انسان فقیر در جامعه نسبت به هم نوعان خویش مسئولیت کمتری خواهد داشت، و در روز واپسین در پیشگاه خداوند، حساب آسانتری پس خواهد داد؛ چراکه در مورد مال دنیا فرمودهاند؛ "... وَ اعْلَمْ اَنَّ فِی حَلَالِهَا حِسَاباً وَ فِی حَرَامِهَا عِقَابا... "
در حلالش حساب و در حرامش عقاب است.
ارث برای فرزندان و
قرض الحسنه و... ، در همین چهار چوب قرار میگیرند. اگر پسانداز مورد نکوهش باشد که دستگیری از ضعیفان و فقیران، معنا نخواهد داشت، این گونه است مسئله ارث. البته در این جا نباید نسبت به دیگر ارزشهای دینی؛ نظیر
حج،
انفاق و... بی تفاوت ماند. بنابراین، آنچه که مورد نکوهش است، ثروتاندوزی غیر متعارف است،ـ« وَيْلٌ لِّكُلِّ هُمَزَةٍ لُّمَزَةٍ •الَّذِي جَمَعَ مَالًا وَعَدَّدَهُ •يَحْسَبُ أَنَّ مَالَهُ أَخْلَدَهُ؛
وای بر هر عیب جوی مسخره کنندهای! همان کس که مال فراوانی جمع آوری و شماره کرده (بیآن که مشروع و نامشروع آن را حساب کند)! او گمان میکند که اموالش او را جاودانه میسازد.»نه پسانداز بخشی از درآمد زندگی برای آینده خود و فرزندان.
در مئله تعلق
خمس نیز نظر تمام فقیهان یکسان نیست؛ در این مسئله فقهایی هستند که
مسکن و نیازهای معمول و متعارف زندگی را متعلق خمس نمیدانند. مانند: حضرات آیات
بهجت،
فاضل لنکرانی،
صافی گلپایگانی،
نوری همدانی.
پایگاه اسلام کوئست، برگرفته از مقاله «قناعت از دیدگاه اسلام»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۳/۱۸.