• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

قرب به خدا

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: قرب به خدا، سالک الی الله.

پرسش: آن‌که به‌سوی تو کوچ می‌کند، راهش چه نزدیک است! («قریب المسافه») این عبارت در دعای ابوحمزه به چه معناست؟

پاسخ: منظور امام از جمله «وَ أنَّ الرّاحِلَ إلِیک قَرِیبُ المَسافَة »، این است که اگر کسی بار سنگین گناه روی دوشش نباشد و بخواهد به طرف خدا حرکت کند، راهش دور نیست و مسافت طولانی را در پیش روی نخواهد داشت. برای کسی که سالک إلی الله است، بیش از یک قدم فاصله نیست؛ یعنی باید روی خواسته‌های خود پا گذارد، روی هوای نفس پا گذارد. در این هنگام قدم دوم را در مسیر توحید خواهد نهاد.




امام سجاد علیه‌السلام در فرازی از دعای ابوحمزه ثمالی می‌فرماید: «وَ أنَّ الرّاحِلَ إلِیک قَرِیبُ المَسافَة»؛
[۱] شیخ طوسی، محمد بن حسن،‌ مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ج ‌۲، ص ۵۸۳، بیروت، مؤسسة فقه الشیعة، چاپ اول، ۱۴۱۱ ق.‌
و مسافر به‌سوی تو مسافتش بسیار نزدیک است.


منظور امام از این جمله این است که اگر کسی بار سنگین گناه روی دوشش نباشد و بخواهد به طرف خدا حرکت کند، راهش دور نیست و مسافت طولانی را در پیش روی نخواهد داشت. به بیان دیگر، فاصله میان سالک الی الله با مقصد یک قدم است و آن این است که:

یک قدم بر خویشتن نِه ••• و آن دِگر در کوی دوست

برای کسی که سالک إلی الله است بیش از یک قدم فاصله نیست؛ یعنی باید روی خواسته‌های خود پا گذارد، روی هوای نفس پا گذارد. در این هنگام، قدم دوم را در مسیر توحید خواهد نهاد.


نزدیک شدن به حضرت حق، نزدیک شدن حقیقی است، نه نزدیک شدن مجازی؛ یعنی انسان واقعاً به خدا نزدیک است؛ اما این نزدیک شدن به معنای این نیست که یک فاصله‌ای را کم می‌کند. در ارتباط با خدا فاصله‌ای در میان نیست؛ خدای تبارک و تعالی کمال مطلق است؛ وجود بی‌حد است؛ کانون نامتناهی هستی است؛ عین علم است. موجودات به حسب کمالات واقعی وجودی که کسب می‌کنند به کانون و مرکز و واقعیت هستی واقعاً نزدیک می‌شوند. این نزدیک شدن نزدیکی واقعی است؛ جسمانی نیست؛ ولی واقعی و حقیقی است؛ مجاز و تعبیر نیست. از نوع مقرب شدن یک انسان در اجتماع در نزد صاحب قدرت، و یا از نوع مقرب شدن یک فرزند در نزد پدر نیست. پیامبر اکرم ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ واقعاً از ما به خدا نزدیک‌تر است، امام ـ علیه‌السلام ـ واقعاً از ما به خدا نزدیک‌تر است و این قرب، قرب واقعی است. در نتیجه آن‌جا که ما عبادت می‌کنیم، عبودیت انجام می‌دهیم، اگر واقعاً عبودیت ما عبودیت باشد، ما قدم به قدم به‌سوی خدا حرکت می‌کنیم. البته قدم هم که می‌گوییم تعبیر است، و گرنه این کلمات این‌جا درست نیست. البته اگر امام سجاد ـ علیه‌السلام ـ در این‌جا تعبیر کرده، برای فهم مخاطب است.
[۲] مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج ۳، ص ۲۹۲، قم- تهران، صدرا، ۱۳۳۸ش.


بنابراین مسافری که به‌سوی خدا حرکت و کوچ می‌کند، راهش نزدیک است، راه‌های خیلی دوری را نباید طی کند.


این عبارت: «وَ أنَّ الرّاحِلَ إلِیک قَرِیبُ المَسافَة»، در دعای ابوحمزه نگاه به آیه «وَ إِذا سَأَلَکَ عِبادی عَنِّی فَإِنِّی قَریبٌ» دارد؛ یعنی آن‌کس که به سمت خدا گام برمی‌دارد و از او درخواستی می‌کند، مانند نیازهایی که از انسان‌ها انجام می‌شود نیازمند طی مسافت و پشت سر گذاشتن مقدمات فراوان نیست؛ چراکه حق‌تعالی خود می‌فرماید: «وَ هُوَ مَعَکُمْ أَیْنَ ما کُنْتُمْ»؛ هرجا باشید او با شماست.



خداوند با ماست و هرگز از ما جدا نیست؛ ولی گرد و غبار آلودگی‌ها، دل‌بستگی‌ها و خودبینی‌ها، ما را از دیدن خورشید عالم‌تاب حقیقت، محروم ساخته و میان ما و محبوبمان فاصله انداخته است: و «ما یَکُونُ مِنْ نَجْوی‌ ثَلاثَةٍ إِلاَّ هُوَ رابِعُهُمْ وَ لا خَمْسَةٍ إِلاَّ هُوَ سادِسُهُمْ وَ لا أَدْنی‌ مِنْ ذلِکَ وَ لا أَکْثَرَ إِلاَّ هُوَ مَعَهُمْ أَیْنَ ما کانُوا»؛ هیچ‌گاه سه نفر با هم نجوا نمی‌کنند، مگر این‌که خداوند چهارمین آنان است و هرگز پنج نفر با هم آهسته سخن نمی‌گویند، جز این‌که خداوند ششمین ایشان است و نه تعداد کم‌تری و نه بیشتر از آن، مگر این‌که او همراه آنان است، هرجا که باشند.


چراکه هیچ حجاب و فاصله‌ای میان بنده و پروردگارش نیست، مگر این‌که گناهان و اعمال بد انسان این فاصله و حجاب را ایجاد کرده است؛ چنان‌که در ادامه دعا می‌خوانیم: «وَ أنَّکَ لا تَحْتجِبُ عَنْ خَلْقِکَ إلا أنْ تَحجُبَهُمُ الأعمالُ السَّیِّئَهُ دُونَکْ». چون انسان آیت حق است و آیت حقّ، حجاب حقّ نیست. آن‌چه که حجاب چهره خلق است، همان گناه بنده است؛ گناهان است که حاجب و فاصله ایجاد می‌کند؛ لذا راه باز است. هیچ حجابی هم در کار نیست و این شخص داعی هم بدون حجاب آمده؛ یعنی اگر گناهی بود توبه کرده است. امری بود اطاعت نموده، نهی‌ای بود اجتناب کرد، نعمتی بود شکر گزاری کرد. اینها موانع را برطرف کرده، و فاصله را کم نمود.


اگر کسی خواست به طرف پروردگار سفر کند، به اصطلاح سفر «مِنَ الخَلقِ إلَی الحَقّ» را طی کند،
[۶] «اسفار اربعه»، سؤال ۲۳۷۱۵.
کسی که قصد حرکت و کوچ کردن دارد، راهش نزدیک است، و هیچ حجابی بین ذات حق و این مسافر نیست؛ مگر خود مسافر: «و أنّک لا تحتجب عن خلقک الاّ أن تحجبهم الأعمال دونک».


سفر از خلق به‌سوی حق به این معناست که سالک ابتدا باید حجاب‌های ظلمانی و نورانی بین خود و بین حقیقت ازلی و ابدی را بردارد؛
[۷] صدر المتألهین، محمد، الحکمة المتعالیة، پاورقی، الهی قمشه‌ای، محمدرضا، ج ۱، ص ۱۳، قم، منشورات مصطفوی.
خود را از قیود امکانی و جزئی رها سازد، تا به قرب الهی برسد. وجهه اصلی نظر عارف در این مرحله، ساحت قلب خود است که ابتدا باید آن‌ را از اعمال و پندار نامناسب پاک کند، سپس به زیور اعمال و عقاید پسندیده مزین سازد:

میان عاشق و معشوق هیچ حائل نیست‌ ••• تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز

۸.۱ - سخنی از امام سجاد

لذا امام سجاد ـ علیه‌السلام ـ در این دعا می‌فرماید: «خدایا! می‌دانم که تو از بندگان مخفی و پنهان نیستی و تنها اعمال ناشایست آنان است که آن‌ها را از تو پوشانده است».

۸.۲ - حدیثی از امام رضا

«عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْخُرَاسَانِیِّ خَادِمِ الرِّضَا ـ علیه‌السلام ـ قَالَ قَالَ بَعْضُ الزَّنَادِقَةِ لِأَبِی الْحَسَنِ ـ علیه‌السلام ـ لِمَ احْتَجَبَ اللَّهُ فَقَالَ أَبُو الْحَسَنِ ـ علیه‌السلام ـ إِنَّ الْحِجَابَ عَنِ الْخَلْقِ لِکَثْرَةِ ذُنُوبِهِمْ فَأَمَّا هُوَ فَلَا تَخْفَی عَلَیْهِ خَافِیَةٌ فِی آنَاءِ اللَّیْلِ وَ النَّهَار»؛ از امام رضا علیه‌السلام سؤال شد، چرا خداوند از مردم پنهان و پوشیده است؟ آن‌ حضرت فرمود: «پنهان بودن (از انظار مردم) به‌واسطه زیادی گناهان آن‌هاست، و مخفی و پنهان نیست بر خدا چیزی در دقایق و ساعات شبانه‌روز، و خدا هم‌ از چیزی پنهان و مخفی نیست».‌


در پرده بودن خداوند از مردم به سبب گناهان زیاد آنان است؛ لذا مهم‌ترین وظیفه بنده، زدودن آلودگی‌ها و کنار زدن خار و خاشاک گناهان و غفلت از چهره تابناک فطرت است. و تنها با رفع این موانع و حجاب‌ها، می‌توان نظاره‌گر تجلیات حق از در و دیوار عالم بود و چهره دل‌آرای شاهد مقصود را بی‌نقاب تماشا کرد.

انسان هنگامی سالک الی اللَّه و مسافر کوی دوست است که با پی‌روی از انبیا و اولیا و مجاهدت و استقامت، حجاب خود ساخته را کنار بزند و خویش را از راه‌های انحرافی و گمراه‌کننده، به راه هموار و مستقیم الهی بکشاند. روشن است که گام برداشتن در چنین راهی، سختی و دشواری به همراه ندارد و نیل به آرمان و رسیدن به مقصد، ثمره قطعی چنین سفری است. به‌طوری‌که انسان با یک «یاد»، لطف خدا را در خود می‌یابد و با یک «نگاه» و «آه» برخاسته از پیوستگی به خدا می‌تواند نزدیکی سفر به خدا را به چشم دل مشاهده کند.

۹.۱ - حدیثی از امام علی

گفتنی است، این‌که امام علی علیه‌السلام فرمود: «آهِ مِنْ قِلَّةِ الزَّادِ وَ طُولِ الطَّرِیقِ وَ بُعْدِ السَّفَر»؛
[۱۰] شریف الرضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة، محقق، صبحی صالح، ص ۴۸۱ قم، هجرت، چاپ اول، ۱۴۱۴ق.
آه از کمی زاد، و درازی راه، و دوری سفر، منافاتی با این سخن امام سجاد ـ علیه‌السلام ـ ندارد؛ چراکه این طولانی بودن با توجه به آن‌چه که بیان شد، برای کسانی است که بر اثر پی‌روی هوای نفس و بار سنگین گناه بین خود و خالق هستی فاصله ایجاد کرده‌اند.



۱. شیخ طوسی، محمد بن حسن،‌ مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ج ‌۲، ص ۵۸۳، بیروت، مؤسسة فقه الشیعة، چاپ اول، ۱۴۱۱ ق.‌
۲. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج ۳، ص ۲۹۲، قم- تهران، صدرا، ۱۳۳۸ش.
۳. بقره (۲)، آیه ۱۸۶.    
۴. حدید (۵۷)، آیه ۴.    
۵. مجادله (۵۸)، آیه ۷.    
۶. «اسفار اربعه»، سؤال ۲۳۷۱۵.
۷. صدر المتألهین، محمد، الحکمة المتعالیة، پاورقی، الهی قمشه‌ای، محمدرضا، ج ۱، ص ۱۳، قم، منشورات مصطفوی.
۸. شیخ صدوق، علل الشرائع، ج ۱، ص ۱۱۹، قم، کتاب‌فروشی داوری، چاپ اول، ۱۳۸۵ش.    
۹. شریف الرضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة ت حسون، ص ۷۸۶، حکمت ۷۳.    
۱۰. شریف الرضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة، محقق، صبحی صالح، ص ۴۸۱ قم، هجرت، چاپ اول، ۱۴۱۴ق.



پایگاه اسلام کوئست.    



جعبه ابزار