• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

قدرت غیر معصوم بر انجام کرامات

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: کرامت، غیر معصومان، غیر مؤمنان، انحراف، کشف، مکاشفه، تله‌پاتی، امور خارق عادت.

پرسش: چرا خداوند توان انجام برخی امور کرامت‌گونه را در اختیار غیر معصومان ـ و گاه غیر مؤمنان ـ قرار می‌دهد؟ آیا این موجب انحراف مردم نمی‌شود؟ (با توجه به کراماتی که از جانب خداوند عزوجل و اهل بیت (علیهم‌السّلام) دیده می‌شود؛ چرا خداوند کراماتی (مانند شفا دادن مریض و ...) را فقط مخصوص مسلمانان قرار نداد؟ چون الآن هر کسی و هر دینی ـ اعم از دین‌های کفر و شرک و بودایی و... ـ آن‌ها هم به خدای خودشان توسل می‌کنند و حاجت خود را می‌گیرند، اگر این‌گونه باشد و مردم حاجات خودشان را از غیر خدای یگانه می‌گیرند و شفا می‌گیرند، آن‌ها هیچ‌وقت به دین اسلام نگرویده و شاید هم بگویند که فرق ما با شما در کرامات چیست؛ چون هم شما می‌گیرید و هم ما. پس شما برتری نسبت به ما ندارید؛ ولی اگر فقط و فقط کرامت و شفای مریضان و... از جانب خداوند و به واسطه اهل بیت مخصوص شیعیان و مسلمانان باشد، آن ‌وقت دین مبین اسلام مورد توجه جمیع ادیان قرار می‌گیرد و علاوه بر آن برای طلب کرامت و معجزه اسلام می‌آورند.).

پاسخ: یکی از مباحث عرفانی، مسئله «کرامت» است. منظور از «کرامت» توانایی انجام کارهای خارق‌العاده‌ای است که از عارف سر می‌زند و می‌تواند تصرفاتی در عالم وجود انجام دهد.
این نوع توانایی‌ها و انجام کارهای غیر عادی، مشترک بین حق و باطل است؛ از این‌رو به تنهایی دلیلی بر حقانیت هر فرد و مسلک و روش او و نیز نشانه مقرب بودن او در پیشگاه خداوند نیست و نمی‌توان آن را شاهدی گرفت بر این‌که آن شخص، دارای منزلتی ویژه نزد خدای متعال است؛ البته واضح است که کرامت به دست مقربان خدا انجام می‌شود و اگر فرد بی‌ایمانی رفتاری کرامت‌گونه داشت، خداوند راهکارهایی قرار می‌دهد که بتوان نادرستی اعتقادات او را کشف کرد.



آنچه از مفهوم «کرامت» در باورها نقش گرفته، آن است که فرد باکرامت فردی است که توانایی انجام کارهای خارق العاده‌ای‌ را داشته و تصرفاتی در عالم وجود داشته باشد. برای مثال، بتواند مسافتی طولانی را در زمانی بسیار کوتاه بپیماید، بیماری را شفا دهد، بدون اسباب ظاهری چیزی را از جایی به جای دیگر منتقل کند و...


از جمله مسائلی که برخی مدعیان، آن را دست‌آویز و وسیله‌ای برای تبلیغ فرقه و مسلک خود قرار می‌دهند، این ادعا است که بزرگ آن‌ها، پیر و قطبشان و... صاحب کشف و کرامت است. به عبارت دیگر، در میان بسیاری از مردم کم و بیش این تلقی وجود دارد که کشف و کرامت، به‌تنهایی دلیل حقانیت بوده و کسی که از توانایی‌هایی ویژه‌ای برخوردار است، روش و مسلک او صحیح و بر حق می‌باشد.


برای بررسی این ادعا ابتدا باید دید اصولاً آیا کشف و کرامت واقعیت دارد؟ و اگر واقعیت دارد، آیا نشان و دلیلی مستقل بر این است ‌که صاحب آن از اولیای خدا و دارای اعتقاداتی صحیح می‌باشد؟
به عبارت دیگر، آیا همین ‌که کار خارق العاده‌ای از کسی سر بزند، دلیل بر آن است که وی از اولیای خداست و خداوند به او نظر خاص و لطف ویژه دارد؟ و بالاخره، اگر کسی واقعاً از کشف و کرامت الهی برخوردار بود و در اثر لطف و عنایت خاص خداوند قدرت داشت که کارهای خارق العاده انجام دهد، آیا این امر دلیل آن است که تمام حرف‌ها و مطالب ارائه شده از سمت او صحیح بوده و باید چشم و گوش بسته آن‌ها را پذیرفت و سر تسلیم در برابرشان فرود آورد؟!
این پرسش‌ها مهم‌ترین سؤالاتی است که پیرامون مسئله کشف و کرامت وجود دارد و تا به یک یک آن‌ها پاسخ روشنی داده نشود، راه سوء استفاده‌هایی که از این مسئله می‌شود مسدود نخواهد شد.


در مورد اصل «کشف» و «مکاشفه» باید گفت: البته که امری واقعی است و برخی افراد می‌توانند در حالاتی مسائلی را درک کنند و چیزهایی را ببینند یا بشنوند که دیگران از ادراک و دیدن و شنیدن آن‌ها عاجزند. اصل این مسئله به تجربه به اثبات رسیده است که برخی انسان‌ها دارای قدرت‌های ذهنی و روحی خارق‌العاده‌ای هستند و مشاهدات و ادراکاتی فرامعمول و خارق‌العاده دارند که دیگران را بدان‌ها راهی نیست؛ البته این ادراکات انواع مختلفی دارد.

۴.۱ - تله‌پاتی

یک دسته از آن‌ها که در روان‌شناسی مورد شناسایی قرار گرفته است، «تله‌پاتی» نامیده می‌شود. در تله‌پاتی، برای مثال، این‌گونه است که فرد در این‌جا نشسته و به ذهنش می‌آید که فلان شخص در فلان‌جا، فلان کار را انجام داده، یا بیمار شده و یا از دنیا رفته است، و بعد هم معلوم می‌شود که آن مسئله واقعیت داشته و واقعاً اتفاق افتاده است.در هر حال این یک نوع ارتباط روحی بین دو فرد است که از سنخ همان ادراکات خارق‌العاده است.و روان‌شناسان آن ‌را «تله‌پاتی» نامیده‌اند. روشن است که حصول چنین ادراکاتی دلیل بر کمالات معنوی فرد و مقرب بودن او در پیشگاه خداوند نیست و نمی‌توان آن را شاهدی گرفت بر این‌که آن شخص از اولیاء الله و دارای مقام و منزلتی نزد خدای متعال است. این قبیل ادراکات حتی ممکن است برای کسی که هیچ اعتقادی به خدا ندارد، حاصل شود. البته دانش بشر هنوز به چندوچون و اسرار این نوع ارتباط پی نبرده و ما نمی‌دانیم در اثر چه عامل یا عواملی این پدیده اتفاق می‌افتد.
شاید خدا برخی توانایی‌هایی را که با علوم تجربی قابل توجیه نیست، در اختیار افرادی در سراسر زمین و با هر دین و آیین قرار داده تا این مطلب را به تمام انسان‌ها خاطرنشان سازد که دانش تنها از راه و روش‌های شناخته شده تجربی به دست نمی‌آید و اموری هم وجود دارند که یا از عالم غیب‌اند و یا شباهت‌هایی با آن دارند.

۴.۲ - حواس ظاهری برخی انسان‌ها

غیر از «تله‌پاتی»، در مورد همین حواس ظاهری نیز کسانی هستند که با بقیه انسان‌ها تفاوت دارند. برای مثال، نوع انسان‌ها فقط می‌توانند صداهایی را بشنوند که فرکانس آن‌ها بین ۲۰ هرتز تا ۳۰۰۰۰ هرتز باشد و صداهایی را که در کمتر یا فراتر از این دامنه قرار می‌گیرند ادراک نمی‌کنند. این در حالی است که برخی انسان‌ها قادر به شنیدن و دریافت صداهای خارج از این دامنه نیز هستند؛ همان‌گونه که دستگاه و دامنه شنیداری بسیاری از انواع حیوانات نیز با انسان متفاوت و متکامل‌تر و وسیع‌تر است. این مطلب در مورد حس بینایی نیز صادق است. در‌حالی‌که انسان‌های معمولی نمی‌توانند پرتوهای ماورای بنفش و مادون قرمز را ببینند، برخی انسان‌ها قادرند، برخی از این طول موج‌ها را نیز مشاهده کنند. در سایر حواس ظاهری نیز کم‌و‌بیش این استثناها و موارد نادر وجود دارد.
به هر حال وجود این توانایی‌های خارق‌العاده جسمی یا روحی دلیل و شاهدی بر کمال و فضیلت معنوی فرد و مقرب بودن او در درگاه خداوند نیست.

۴.۳ - توانایی‌ها و امور خارق عادت

غیر از قدرت‌های خارق‌العاده‌ای که به صورت طبیعی و مادرزادی در برخی افراد وجود دارد، برخی افراد نیز با تحمل ریاضت‌ها و انجام تمرین‌هایی به برخی توانایی‌های جسمی و روحی دست پیدا می‌کنند و می‌توانند کارهای خارق‌العاده‌ای انجام دهند یا ادراکات و مشاهدات غیر متعارف و فراتر از معمول داشته باشند.
این نوع توانایی‌ها و انجام امور خارق عادت نیز مشترک بین حق و باطل است و دلیلی بر حقانیت فرد و مسلک و روش و طریقه او نیست. بسیاری از مرتاضان هندی که اعتقادی به دین و خدا و قیامت ندارند، از این قبیل‌اند. کارها و مسائلی از قبیل احضار ارواح و ارتباط با آن‌ها و احضار جنّیان و استفاده از اطلاعات آن‌ها و به خدمت گرفتن آنان نیز در همین محدوده قرار می‌گیرد. مجموع این امور، قدر مشترک و عنوان عامش این است که انسان آگاهی‌های خارق‌العاده‌ای داشته باشد و اطلاعاتی از راه‌های غیر متعارف که از راه چشم و گوش و تعلیم و تعلم عادی نیست، به دست آورد. برای کسب این امور نیز یک‌سری تمرین‌ها و ریاضت‌هایی لازم است. در هر صورت این امور واقعیت دارد و تحقق چنین چیزهایی ممکن است و بالاتر از امکان، واقع هم شده است. راه تحصیل آن نیز باز است و استاد دارد و قابل تعلیم و تعلم است. عده‌ای نیز در این راه‌ها گام می‌گذارند و با مراجعه به استاد و دریافت دستورات و تعالیم لازم و عمل به آن‌ها چنین حالات و توانایی‌هایی هم برایشان پیدا می‌شود.


در این میان آنچه مهم است، توجه به این نکته است که این امور دلیل بر این نیست که شخص نزد خدای متعال مقام و منزلتی دارد. همان‌گونه که اشاره کردیم، ممکن است کسی به کلی منکر خدا و همه ادیان و مخالف تمام انبیا و اولیا باشد؛ اما تمرین‌ها و ریاضت‌هایی انجام دهد و به چنین نتایجی نیز دست یابد.
البته ناگفته نگذاریم که در این امور، مدعیان دروغین نیز بسیار فراوان‌اند و تعدادشان از کسانی که در این امور زحمت‌هایی کشیده‌اند و واقعیتی در کارشان هست، بسیار بیشتر است.


در مورد مکاشفات نیز این بحث وجود دارد که برخی مکاشفات رحمانی است و برخی شیطانی است؛ اکنون فرض می‌کنیم مکاشفه‌ای از نوع صحیح و ربانی برای کسی واقع شد؛ یعنی مکاشفه‌ای که با کتاب و سنت مخالفتی ندارد. فرد هم اهل ریاضت‌های باطل و خلاف شرع نیست و اعتقادات و دین و مذهبش نیز درست است و به تکالیف شرعی خود ـ اعم از نماز و روزه و سایر مسائل ـ هم عمل می‌کند و خلاصه از نظر این امور مشکلی در کار او وجود ندارد. برای چنین کسی، در حال عبادت یا دعا و سجده و ذکر، مکاشفه‌ای واقع شده و به فرض، مضمون آن هم صددرصد موافق کتاب و سنت است و کاملاً مطمئنیم که ربانی و درست است.

۶.۱ - پرسش مهم

حال سخن در این است که آیا این امر دلیل بر این است که شخص به مقام قطبی و مرشدی رسیده و صلاحیت تربیت دیگران را دارد و حرف‌هایش در مورد سایر مطالب نیز حجت است و باید آنها را روی چشم گذاشت و پذیرفت؟

۶.۲ - پاسخ

در پاسخ این پرسش باید گفت که هرگز چنین نیست. گاه حتی نوجوانانی در سنین بسیار کم و پایین‌تر از سن بلوغ دیده می‌شوند که چنین مکاشفاتی برایشان رخ می‌دهد. گاه همین مؤمنان ساده‌ای که غل و غش و مکر و حیله‌ای در زندگی و کارشان ندارند، از کسبه و کشاورز و امثال آن‌ها، در نمازشان یا بعضی حالات دیگر، انواری را مشاهده می‌کنند و چیزهایی را می‌بینند. البته برخی از این موارد در خارج تحقق پیدا کرده و این‌گونه نیست که صرف فرض و مثال باشد.


آن‌چه که از وقوع مکاشفه برای کسی می‌توان نتیجه گرفت، این است که فرد در زمان وقوع آن، از نوعی لطافت روحی برخوردار بوده است؛ ولی هیچ‌گاه نمی‌توان بر‌اساس آن قضاوت کرد که فرد به مقام قطب و مربی و مرشدی کامل رسیده که رای و سخنش در هر چیزی حجت و بر حق باشد.
اگر ثابت شود که واقعاً مکاشفه‌ای رخ داده و از نوع ربانی و رحمانی هم بوده است، تازه نظیر این است که کسی رؤیای صادقه‌ای دیده باشد. آیا اگر کسی خواب راست و صادقی ببیند دلیل بر این است که از اولیای خداست؟ آیا افراد معمولی و گنهکار و حتی تبهکار و جنایت‌کار خواب صادق و درست نمی‌بینند؟ آیا خواب عزیز مصر که به نص قرآن رؤیای صادقه بود، دلیل بر عظمت شخصیت و مقام معنوی و تعالی روحی اوست؟ بسیاری از پادشاهان ستمگر رؤیاهای صادقه‌ای می‌دیدند که تعبیرش زوال حکومت آن‌ها بود و همان‌گونه نیز می‌شد؛ از این‌رو همان‌گونه که دیدن رؤیای صادقه دلیل بر مقام و عظمت شخصیت معنوی شخص نیست، وقوع مکاشفه برای کسی نیز نمی‌تواند گواهی باشد بر این‌که فرد از اولیای خداست و فهم و سخنش در مورد همه چیز صواب و درست است. این‌که مکاشفه با نوعی لطافت روحی ملازم است، سخن دیگری است و نشانه این نیست که فرد از جایگاه و منزلتی ویژه نزد خدای متعال برخوردار است. لطافت روحی داشتن ‌که بعضی اوقات نام آن‌ را صفای روحی می‌گذارند، بدین معنا نیست که فرد به چنان وارستگی اخلاقی و معنوی رسیده که می‌تواند تربیت دیگران را عهده‌دار شود و همه فهم‌هایش درست و صحیح، و اطاعت دیگران از او لازم است.
فراموش نکنیم که این ملاحظات درباره مکاشفات رحمانی و ربانی است؛ وگرنه مکاشفات شیطانی که ناگفته پیداست موضوعاً از این بحث خارج‌اند و هیچ دلالتی بر فضیلت و کمال و تعالی روحی فرد ندارند.
[۱] مصباح یزدی، محمدتقی، در جست‌وجوی عرفان اسلامی، ص۲۹۴-۳۱۶، تدوین و نگارش، نادری قمی، محمدمهدی، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (رحمة‌الله‌علیه)، چ۴، ۱۳۹۰ش.

البته واضح است که کرامت به دست مقربان خدا انجام می‌شود و اگر فرد بی‌ایمانی رفتاری کرامت‌گونه داشت، خداوند راهکارهایی قرار می‌دهد که بتوان نادرستی اعتقادات او را کشف کرد.


۱. مصباح یزدی، محمدتقی، در جست‌وجوی عرفان اسلامی، ص۲۹۴-۳۱۶، تدوین و نگارش، نادری قمی، محمدمهدی، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (رحمة‌الله‌علیه)، چ۴، ۱۳۹۰ش.




سایت اسلام کوئست، برگرفته از مقاله «قدرت غیر معصوم بر انجام کرامات»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۶/۱۱/۱۶.    



جعبه ابزار