• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

فضایل معاویه

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: جعل حدیث، فضایل معاویه، شیعه، اهل سنت.
پرسش: شما شیعیان اگر راست می‌گویید که معاویه کارخانه جعل حدیث داشته است و حرف شما صحیح است، به من بگویید چند حدیث در کتب حدیثی اهل سنت وجود دارد که مشتمل بر مدح معاویه یا یزید باشد؟ اگر راست می‌گویید یک نمونه به من آدرس بدهید؟
پاسخ: در این نکته شکی نیست که درباره فضایل معاویه احادیثی جعل گردیده است. عده‌ای همچون ابن‌حجر برای فضایل معاویه کتابی با عنوان "تطهیر الجنان و اللسان" تألیف کرده و گروهی دیگر به جهت عدم نقل فضایل معاویه مورد اتهام قرار گرفته‌اند که به شیعه منسوبند؛ اما این آشی که پخته شد، آن‌قدر شور بود که باعث اعتراض همگان حتی آشپزباشی گردید و این احادیث از سوی گروه بسیاری از اهل سنت مردود اعلام شد و گفته شد که در‌باره معاویه حدیث صحیحی وجود ندارد؛ اما همان عده نیز در مدح معاویه سخن گفته‌اند.





اما در‌باره نکته‌ای که بیان شد باید گفت: شکی نیست که در‌باره فضایل معاویه احادیثی جعل گردیده است، اما این آشی که پخته شد، آن‌قدر شور بود که باعث اعتراض همگان حتی آشپزباشی گردید
[۱] این ضرب‌المثل در زبان فارسی معروف است که: آش آن‌قدر شور بود که خان هم فهمید یا صدای آشپز هم در آمد.
از‌این‌رو این احادیث از سوی گروه بسیاری از اهل سنت مردود اعلام شد.


ما در ابتدا اشاره‌ای خواهیم داشت به تلاش عده‌ای که در فضایل معاویه و یزید، حدیث جعل کرده یا کتاب نوشته‌اند و آن‌گاه نظری می‌افکنیم به این بحث که آیا در‌باره معاویه حدیث صحیحی داریم؟

بحث اول: عده‌ای از اهل سنت اقدام به جعل فضایل برای معاویه و یزید نموده‌اند، آن‌چه در زیر می‌آید، گزارش اجمالی از آن است:

دوستی نسبت به معاویه از سوی عده‌ای، موجب شده که فضایل دروغینی برای این مرد ساخته شود.

۲.۱ - محمد‌بن عبد‌الواحد ابو‌عمر

«محمد‌بن عبد‌الواحد ابو‌عمر» غلام «ثعلب»، رساله‌ای در فضایل این شخصی که دامنش به رذائل گوناگون آلوده است، پرداخته.

۲.۲ - ابن‌حجر در لسان المیزان

چنان‌که «ابن‌حجر» در «لسان المیزان» ۱:۳۷۴ ذیل نام «اسحاق‌بن محمد سوسی» نوشته است: «این مرد، موضوعات
[۲] احادیث جعلی و ساختگی.
زشتی در فضائل معاویه آورده، که عبید‌اللّه سقطی هم‌ از او نقل کرده است و او یا استادش این سخنان را پدید آورده‌اند».
[۳] ترجمه الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج ‌۲۱، ص ۱۲۷.


۲.۳ - ابن حجر مکی

ابن حجر مکی رساله "تطهیر الجنان و اللسان" را در مناقب و فضائل معاویه تالیف نموده است.
[۴] عبقات الانوار فی امامة الائمة الاطهار، ج ‌۱۳، بخش‌ دوم، ص ۳۵.
[۵] عبقات الانوار فی امامة الائمة الاطهار، ج ‌۱۳ بخش‌ اول، ص ۱۲۶.
[۶] برای رد روایاتی که مورد استناد ابن‌حجر قرار گرفته است، نک: الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج ‌۱۰، ص ۵۱۴ به بعد.
[۷] ترجمه الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج ‌۲۰، ص ۲۶۷ ـ ۲۷۸.


۲.۴ - حنبلی

حافظ عبدالمغیث، حنبلی از مطالب ساختگی، کتابی درباره فضایل یزیدبن معاویه نوشته است!!.
[۸] ترجمه الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج ‌۱۰، ص ۱۲۰.


۲.۵ - أبوعمر الزاهد

و أبوعمر الزاهد، از احادیث ساختگی کتابی در فضابل معاویة‌بن أبی‌سفیان، تألیف کرده است و بردانی، در فضل معاویة حدیث جعل می‌کرد.
[۹] ترجمه الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج ‌۵، ص ۴۴۹.

مطالعه کتاب الشریعة للآجری، ج ۵، باب فضایل معاویة‌بن أبی‌سفیان نیز می‌تواند در آگاهی بیشتر خواننده محترم نسبت به این احادیث، یاری رساند.

۲.۶ - ابن‌تیمیه در پاسخ به علامه حلی

ابن‌تیمیه از سویی در جواب علامه حلی که به حدیث طیر استناد کرده بود، می‌گوید: حدیث طیر را احدی از اصحاب صحیح روایت نکرده و احدی از ائمه حدیث آن را تصحیح ننموده است. بله این از احادیثی است که بعضی روایت کرده‌اند؛ همان‌طوری که در فضایل غیر علی ـ علیه‌السلام ـ بلکه در فضایل معاویه نیز روایات زیادی روایت کرده‌اند و کتب زیادی نوشته‌اند؛ اما اهل علم به حدیث نه روایات در‌باره علی ـ علیه‌السلام ـ را تصحیح کرده‌اند و نه روایات در شأن معاویه را.
[۱۰] منهاج السنة، ج ۲، ص ۲۰۷؛ الجواب من وجوه احدها المطالبة بتصحیح النقل و قوله روی الجمهور کافة، کذب علیهم فان حدیث الطّیر لم یروه احد من اصحاب الصّحیح و لا صححه ائمة الحدیث و لکن هو ممّا رواه بعض الناس کما رووا امثاله فی فضل غیر علی بل قد رووا فی فضائل معاویة احادیث کثیرة و صنّف فی ذلک مصنّفات و اهل العلم بالحدیث لا یصححون هذا و لا هذا.
[۱۱] جواب این ادعا را در کتاب عبقات الانوار فی امامة الائمة الاطهار، ج ‌۱۳، بخش‌ دوم، ص ۳۳، ببینید.

و از سویی دیگر، حاکم نیشابوری را به‌خاطر عدم اجابت آنانی که خواستار نقل روایاتی در فضل معاویه از وی بودند، به تشیع منسوب می‌داند
[۱۲] ان حدیث الطیر من المکذوبات الموضوعات عند اهل المعرفة بحقائق النقل قال الحافظ ابو موسی المدینی قد جمع غیر واحد من الحفاظ طرق احادیث الطّیر للاعتبار و المعرفة کالحاکم النیسابوریّ و أبی نعیم و ابن مردویه و سئل الحاکم عن حدیث الطیر فقال:لا یصح. هذا مع انّ الحاکم منسوب الی التشیّع و قد طلب منه ان یروی حدیثا فی فضل معاویة فقال ما یجی‌ء من قلبی ما یجی‌ء من قلبی‌.
در حالی قبلاً گفته بود که اهل العلم به حدیث تصحیح فضائل معاویه نمی‌کنند.
[۱۳] عبقات الانوار فی امامة الائمة الاطهار، ج ‌۱۳، بخش‌ دوم، ص ۳۸.
این تناقض چگونه قابل توجیه است؟!
[۱۴] عبقات الانوار فی امامة الائمة الاطهار، ج ‌۱۵، ص ۴۱۵؛ البته او در منهاج گفته است: و معاویة لیس له بخصوصه فضیلة فی الصحیح لکن قد شهد مع رسول اللَّه صلّی اللَّه علیه و سلم حنینا و الطائف و غزوة تبوک و حج معه حجة الوداع و کان یکتب الوحی فهو ممن ائتمنه النبی صلّی اللَّه علیه و سلم علی کتابة الوحی کما ائتمن غیره من الصحابة.
البته این نوع برخورد به حاکم نیشابوری اختصاص ندارد؛ بلکه نسائی صاحب سنن نیز چنان‌که در وفیات الاعیان
[۱۵] النّسائی: أحمدبن علی‌بن شعیب، ابو‌عبد‌الرحمن الحافظ، أصله من نسا (بفتح النون) من قری خراسان، و جال فی البلاد و استوطن مصر فحسده مشایخها، فخرج الی الرملة بفلسطین، فسئل عن فضائل معاویة فأمسک عنه فضربوه فی الجامع و أخرج علیلا، فمات و دفن بیت المقدس، و قیل: خرج حاجا فمات بمکة سنة (۳۰۳)، وفیات الأعیان، ج ۱، ص ۲۱؛ چنان‌چه صفدی در وافی بالوفیات و یافعی در مرآة الجنان و سبکی در طبقات شافعیه و ابن‌حجر عسقلانی در تهذیب التهذیب و عبدالحق در اسماء الرجال و ابو‌الحجاج یوسف‌بن الزکی المزی در تهذیب الکمال فی اسماء الرجال در ترجمه نسائی این مطلب را آورده‌اند.
بیان شده، به تشیع متهم گردیده است؛ زیراکه وی کتابی تحت عنوان خصائص امیر المؤمنین ـ علیه‌السلام ـ نوشت و نیز گفت: فضیلتی از وی (معاویه) سراغ ندارم، جز این‌که خداوند شکمش را سیر نگرداند.
[۱۶] عبقات الانوار فی امامة الائمة الاطهار، ج ‌۱۵، ص ۴۱۱ و ۴۱۵.
[۱۷] ترجمه دلائل الصدق، ج ‌۱، ص ۷.


۲.۷ - علامه سرخسی

همچنین علامه سرخسی در «مبسوط» در کتاب الإکراه گفته است: و ذکر عن مسروق، رحمه اللَّه، قال: بعث معاویة رضی اللَّه عنه بتماثیل من صفر تباع بأرض الهند فمرّ بها علی مسروق، رحمه اللَّه، قال:و اللَّه لو أنّی أعلم أنّه یقتلنی لغرقتها و لکنّی أخاف أن یعذّبنی فیفتننی، و اللَّه لا أدری أیّ الرّجلین معاویة: رجل قد زیّن له سوء عمله أو رجل قد یئس من الآخرة فهو یتمتّع فی الدّنیا؟!. و قیل هذه تماثیل کانت اصیبت فی الغنیمة فأمر معاویة ـ رضی‌اللَّه‌عنه ـ ببیعها بأرض الهند لیتّخذ بها الأسلحة و الکراع للغزاة... و قد استعظم ذلک مسروق ـ رحمه‌اللَّه ـ ...، و مسروق من علماء التّابعین و کان یزاحم الصّحابة ـ رضی‌اللَّه‌عنهم ـ فی الفتوی...، و لکن مع هذا قول معاویة ـ رضی‌اللَّه‌عنه ـ مقدّم علی قوله،... و إنّما قلنا هذا لأنّه لا یظنّ بمسروق ـ رحمه‌اللَّه ـ أنّه قال فی معاویة ـ رضی‌اللَّه‌عنه ـ ما قال عن اعتقاد و قد کان هو من کبار الصّحابة ـ رضی‌اللَّه‌عنهم ـ و کان کاتب الوحی و کان أمیر المؤمنین‌و قد أخبره رسول اللَّه ـ صلی‌اللَّه‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم ـ بالملک بعده‌ فقال له ـ علیه‌السلام ـ یوما: إذا ملکت امرا متی فأحسن إلیهم. إلّا أنّ نوبته کانت بعد انتهاء نوبة علی ـ رضی‌اللَّه‌عنه ـ و مضی مدّة الخلافة فکان معاویة مخطئا فی مزاحمة علی ـ رضی‌اللَّه‌عنه ـ تارکا لما هو واجب علیه من الانقیاد له، لا یجوز أن یقال فیه أکثر من هذا.
[۱۸] از این عبارت فوائدی ظاهر می‌گردد؛ مثلاً: ۱. مسروق در حق معاویه گفت که من نمی‌دانم که معاویه چه کسیست آیا مردیست که برای او سوء عمل او مزیّن شده یا مردیست که از آخرت نا امید شده پس او متمتّع می‌شود در دنیا. ۲. سرخسی معترف شده که مسروق تابعی فعل معاویه را در بیع تماثیل جرم عظیم شمرده است. ۵. سرخسی با وصف اعتراف بجلالت مرتبت مسروق تابعی قول معاویه را در باب جواز بیع تماثیل مقدّم بر قول مسروق می‌داند. ۶. سرخسی از کلام مسروق در باب معاویه چنان پریشان شده که بیجا مدحت سرایی معاویه آغاز نهاده و بذکر فضائل موضوعه او لب گشاده است. ۷. سرخسی معترف شده که در استعمال تقیّه باکی نیست و اینکه رخصت داده می‌شود برای مکلف در ترک بعض آن چیزی که فرضست. نک:عبقات الانوار فی امامة الائمة الاطهار، ج‌۲۲، ص:۷۱۸- ۷۲۲.



علامه امینی صاحب کتاب الغدیر در رد فضایل ساختگی معاویه می‌فرماید: در این کار اعتنایی به قیل و قال ابن کثیر نکردیم و نه به ندایی گوش دادیم که برخی از پیشینیان از کوهستان شام شنیده است ندایی که می‌گوید: «هر که به معاویه کینه ورزد، شعله آتش او را به دوزخ گدازان خواهد کشاند و به اندرون آتشکده‌اش فرو خواهد افکند»! و نه اعتنایی به خواب و خیالی کردیم که تکیه‌گاه ابن‌کثیر گشته است که می‌گوید: «یکی گفته است: پیامبر خدا ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ را (در خواب) دیدم که ابوبکر و عمر و عثمان و علی و معاویه در خدمتش بودند. ناگاه مردی درآمد. عمر گفت: ای رسول خدا! این (اشاره به آن مرد) ما را تحقیر مینماید. گویی رسول خدا ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ آن مرد را تشر زد، و آن مرد گفت: ای رسول خدا! من با نظر حقارت به ایشان نمی‌نگرم، بلکه به این ـ یعنی معاویه ـ می‌نگرم. فرمود: وای بر تو! مگر او یکی از اصحاب من نیست؟! و این سخن را سه بار تکرار فرمود. آنگاه پیامبر خدا خنجری برگرفته به معاویه داده و گفتنش: به پیکر او فرو کن. معاویه با آن خنجر بر پیکر او زد. من از خواب جستم، و زود به خانه رفتم، و ناگهان دیدم آن مرد همان شب کشته شده و مرده است و او، راشد الکندی بود.» و نه التفاتی به عقیده سعیدبن مسیب که «هر کس در حال دوست‌داری ابو‌بکر و عمر و عثمان و علی بمیرد، و اعتراف نماید که آن ده نفر به بهشت می‌روند و بر معاویه درود و رحمت فرستد (ترحم علی معاویة)، بر خدا واجب خواهد آمد که به حسابش رسیدگی ننماید»!
[۱۹] تاریخ ابن‌کثیر، ج ۸، ص ۱۳۹ و ۱۴۰.
و نه توجهی به خواب‌هایی که برای عمر‌بن عبد‌العزیز روایت کرده‌اند و در آنها معاویه گفته است: به پروردگار کعبه سوگند که بخشوده گشتم! و نه اعتنایی به حرف احمد حنبل که «به معاویه چه‌کار دارند! از خدا عافیت و سلامت می‌طلبیم»!
[۲۰] ترجمه الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج ‌۱۹، ص ۲۱۷ و ۲۱۸.



البته برای آگاهی از روایاتی که در منابع اهل سنت پیرامون مناقب معاویه بیان شده و رد آنها، مطالعه کتاب الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج ‌۱۱، ص ۹۲؛ ترجمه الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج ‌۲۱، ص ۱۱۹ به بعد کافی است؛ مثلاً: ازجمله احادیثی که فردوس الاخبار در فضیلت معاویه جعل کرده، این حدیث است که: "انا مدینة العلم و علی بابها و حلقتها معاویة".
[۲۱] برای آگاهی از جعلی بودن این روایت نک: عبقات الانوار فی امامة الائمة الاطهار، ج ‌۱۵، ص ۴۱۵ ـ ۱۷۱.
[۲۲] علامه امینی، نفحات الازهار فی خلاصه عبقات الانوار، ج ‌۱۲، ص ۱۶۵.

هرچند سخاوی و ابن‌حجر مکی به مقدوحیت و مجروحیت این حدیث تصریح کرده‌اند، اما مناوی با چشم‌پوشی از آن، این حدیث را در کنوز‌الحقائق درج کرده است.

۴.۱ - نکته‌ای درباره کتاب ترجمه الغدیر

این نکته را خوب است بدانیم که علامه امینی رحمة‌اللّه‌علیه، در همین کتاب ترجمه الغدیر (جلد دهم)
[۲۳] علامه امینی، الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج ‌۵ ؟؟؟، ص ۳۰۱.

دربرابر کسانی که به شیعه تهمت حدیث‌سازی زده‌اند، تحت عنوان «کند و کاوی در حدیث و چگونگی احادیث مجعوله» بحث جالب و جامع الاطرافی نموده و در حدود هفتصد نفر از روات اهل سنت را می‌شمرند که کذاب و حدیث‌ساز بوده‌اند و تنها از ۴۳ نفر آنها، در حدود نیم میلیون
[۲۴] البته این جای تعجب ندارد؛ زیرا ابن‌حجر در مقدمه فتح‌الباری، ص ۴، می‌گوید: ابا علی غسانی از بخاری روایت کرده که او گفته است: من این روایات را از مجموع ۶۰۰ هزار حدیث استخراج کرده‌ام و این را می‌دانیم که تعداد روایات بدون تکرار صحیح بخاری مجموعاً از ۲۷۶۱ تجاوز نمی‌کند.
حدیث جعلی نقل می‌نمایند. به علاوه، در حدود صد حدیث دروغ از طریق عامه، نقل می‌کنند که در آنها، نه‌تنها خلافت و فضائل خلفا، به اصطلاح راشدین تأیید شده؛ بلکه از مقام ارجمند معاویه، یزید، منصور دوانیقی و دیگر خلفای بنی‌میه و بنی‌عباس نیز تجلیل شایسته شده است!!!
[۲۵] ابن‌حجر، مقدمه فتح الباری، ج ‌۱۰، ص ۸.



بحث دوم: آیا درباره فضایل معاویه حدیث صحیحی داریم؟

۵.۱ - دیدگاه عبداللّه‌بن احمد‌بن حنبل

«عبداللّه‌بن احمد‌بن حنبل» گفته است: «از پدرم درباره علی و معاویه پرسیدم. گفت: بدان که علی دشمنان بسیار دارد و هر‌چه دشمنانش خواسته‌اند، در او عیبی بیابند، موفق نشده‌اند. پس دور کسی جمع شده‌اند که با او محاربه و جنگ کرده است و او را در حیله و مکر علیه علی تحریک نموده‌اند».
[۲۶] تاریخ خلفاء سیوطی، ص ۱۳۳.
[۲۷] الصواعق ۷۶.
[۲۸] عسقلانی، فتح الباری، ج ‌۷، ص ۸۳.


۵.۲ - دیدگاه حاکم

«حاکم» گوید: «از ابوالعباس محمد‌بن یعقوب بن یوسف شنیدم که می‌گفت: از پدرم شنیدم که می‌گفت: از اسحاق‌بن ابراهیم حنظلی شنیدم که می‌گفت: در فضیلت معاویه، هیچ حدیث درستی نیست».
[۲۹] اللآلئ المصنوعة، ج ۱، ص ۲۲۰.
[۳۰] اللآلئ المصنوعة، ج ۱، ص ۴۲۴.


۵.۳ - دیدگاه بخاری

«بخاری» که در صحیح خود حدیثی در ذکر مناقب «معاویه» نیافته، به‌ناچار آنجا که از مناقب صحابه سخن گفته، بابی گشوده است به‌نام یادکرد معاویه
[۳۱] صحیح البخاری، ج ۳/ ۱۳۷۳، باب ۲۸.


۵.۴ - دیدگاه عسقلانی

و «ابن‌حجر عسقلانی» در «فتح‌الباری» ۷:۸۳ می‌نویسد: «این خود دلیل آن است که فضایلی که در خصوص معاویه نقل شده و اختلافی است، هیچ اساس و صحتی ندارد و در فضایل معاویه احادیث فراوانی وارد شده که هیچ‌یک طریق اسناد درستی ندارد
[۳۲] عسقلانی، فتح‌الباری، ج ۷، ص ۸۳.
[۳۳] عسقلانی، فتح‌الباری، ج ۷، ص ۱۰۴.

و اسحاق‌بن راهویه و نسائی و دیگران هم بر این عقیده‌اند. اما «مسلم» و «ابن ماجه» نیز که حدیث صحیحی ـ که در فضائل «معاویه» قابل نقل باشد ـ نیافته‌اند، در «صحیح» و «سنن» خود صفحه‌ای در مناقب صحابه آورده‌اند.

۵.۵ - دیدگاه ترمذی

«ترمذی» هم جز یک حدیث (خدایا او را هدایت‌کننده و هدایت‌شده قرار بده و چنان کن که به‌وجود او دیگران هدایت بشوند) نقل نکرده و گفته است: «حدیث حسن غریب است»؛
[۳۴] جزء دهم «الغدیر»، بطلان این حدیث را ثابت کرده است.
در‌حالی‌که آن حدیث چنین ذکر شده: «خدایا او را هدایت کن».

۵.۶ - دیدگاه ابن‌تیمیه

«ابن‌تیمیه» در «منهاج» خود ۲:۲۰۷ می‌نویسد: «گروهی فضایلی برای معاویه نقل کرده و احادیثی از پیغمبر ـ صلی‌اللَّه‌علیه‌و‌آله‌ ـ در‌آن‌باره معاویه روایت نموده‌اند، که همه آنها دروغ است».

۵.۷ - دیدگاه فیروز آبادی

«فیروز آبادی» در پایان کتاب «سفر السعاده» و «عجلونی» در «کشف الخفاء» ص ۴۲۰، در باب «فضائل معاویه» نوشته‌اند: «حدیث صحیحی در‌این‌باره وجود ندارد».

۵.۸ - دیدگاه عینی

«عینی» در «عمده القاری» می‌نویسد: «هرگاه بگویی که در فضایل معاویه احادیث فراوانی هست، گویم آری، ولکن هیچ‌یک از آن احادیث از طریق اسناد صحت ندارد و صحیح نیست».

۵.۹ - دیدگاه شوکانی

«شوکانی» در «فوائد المجموعه» می‌نویسد: «حافظان حدیث، همگی اتفاق دارند، بر این‌که هیچ حدیثی در فضیلت معاویه صحت ندارد».
[۳۵] ترجمه الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج ‌۲۱، ص ۱۲۶ و ۱۲۷. با استفاده از نرم‌افزار نور الولایة و نرم‌افزار المکتبة الشاملة.



نتیجه این‌که برای این‌که دامن معاویه و یزید را از آلودگی پاک گردانند، عده‌ای دست به‌کار شدند؛ اما توفیقی نصیبشان نشد؛ در‌عین‌حال همان‌هایی که اعتقاد به عدم روایت صحیحی در شأن معاویه دارند، فضایلی را برای ایشان ثابت کرده‌اند؛ همان‌گونه که در کلام ابن‌تیمیه و سرخسی مشاهده گردید.



۱. این ضرب‌المثل در زبان فارسی معروف است که: آش آن‌قدر شور بود که خان هم فهمید یا صدای آشپز هم در آمد.
۲. احادیث جعلی و ساختگی.
۳. ترجمه الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج ‌۲۱، ص ۱۲۷.
۴. عبقات الانوار فی امامة الائمة الاطهار، ج ‌۱۳، بخش‌ دوم، ص ۳۵.
۵. عبقات الانوار فی امامة الائمة الاطهار، ج ‌۱۳ بخش‌ اول، ص ۱۲۶.
۶. برای رد روایاتی که مورد استناد ابن‌حجر قرار گرفته است، نک: الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج ‌۱۰، ص ۵۱۴ به بعد.
۷. ترجمه الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج ‌۲۰، ص ۲۶۷ ـ ۲۷۸.
۸. ترجمه الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج ‌۱۰، ص ۱۲۰.
۹. ترجمه الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج ‌۵، ص ۴۴۹.
۱۰. منهاج السنة، ج ۲، ص ۲۰۷؛ الجواب من وجوه احدها المطالبة بتصحیح النقل و قوله روی الجمهور کافة، کذب علیهم فان حدیث الطّیر لم یروه احد من اصحاب الصّحیح و لا صححه ائمة الحدیث و لکن هو ممّا رواه بعض الناس کما رووا امثاله فی فضل غیر علی بل قد رووا فی فضائل معاویة احادیث کثیرة و صنّف فی ذلک مصنّفات و اهل العلم بالحدیث لا یصححون هذا و لا هذا.
۱۱. جواب این ادعا را در کتاب عبقات الانوار فی امامة الائمة الاطهار، ج ‌۱۳، بخش‌ دوم، ص ۳۳، ببینید.
۱۲. ان حدیث الطیر من المکذوبات الموضوعات عند اهل المعرفة بحقائق النقل قال الحافظ ابو موسی المدینی قد جمع غیر واحد من الحفاظ طرق احادیث الطّیر للاعتبار و المعرفة کالحاکم النیسابوریّ و أبی نعیم و ابن مردویه و سئل الحاکم عن حدیث الطیر فقال:لا یصح. هذا مع انّ الحاکم منسوب الی التشیّع و قد طلب منه ان یروی حدیثا فی فضل معاویة فقال ما یجی‌ء من قلبی ما یجی‌ء من قلبی‌.
۱۳. عبقات الانوار فی امامة الائمة الاطهار، ج ‌۱۳، بخش‌ دوم، ص ۳۸.
۱۴. عبقات الانوار فی امامة الائمة الاطهار، ج ‌۱۵، ص ۴۱۵؛ البته او در منهاج گفته است: و معاویة لیس له بخصوصه فضیلة فی الصحیح لکن قد شهد مع رسول اللَّه صلّی اللَّه علیه و سلم حنینا و الطائف و غزوة تبوک و حج معه حجة الوداع و کان یکتب الوحی فهو ممن ائتمنه النبی صلّی اللَّه علیه و سلم علی کتابة الوحی کما ائتمن غیره من الصحابة.
۱۵. النّسائی: أحمدبن علی‌بن شعیب، ابو‌عبد‌الرحمن الحافظ، أصله من نسا (بفتح النون) من قری خراسان، و جال فی البلاد و استوطن مصر فحسده مشایخها، فخرج الی الرملة بفلسطین، فسئل عن فضائل معاویة فأمسک عنه فضربوه فی الجامع و أخرج علیلا، فمات و دفن بیت المقدس، و قیل: خرج حاجا فمات بمکة سنة (۳۰۳)، وفیات الأعیان، ج ۱، ص ۲۱؛ چنان‌چه صفدی در وافی بالوفیات و یافعی در مرآة الجنان و سبکی در طبقات شافعیه و ابن‌حجر عسقلانی در تهذیب التهذیب و عبدالحق در اسماء الرجال و ابو‌الحجاج یوسف‌بن الزکی المزی در تهذیب الکمال فی اسماء الرجال در ترجمه نسائی این مطلب را آورده‌اند.
۱۶. عبقات الانوار فی امامة الائمة الاطهار، ج ‌۱۵، ص ۴۱۱ و ۴۱۵.
۱۷. ترجمه دلائل الصدق، ج ‌۱، ص ۷.
۱۸. از این عبارت فوائدی ظاهر می‌گردد؛ مثلاً: ۱. مسروق در حق معاویه گفت که من نمی‌دانم که معاویه چه کسیست آیا مردیست که برای او سوء عمل او مزیّن شده یا مردیست که از آخرت نا امید شده پس او متمتّع می‌شود در دنیا. ۲. سرخسی معترف شده که مسروق تابعی فعل معاویه را در بیع تماثیل جرم عظیم شمرده است. ۵. سرخسی با وصف اعتراف بجلالت مرتبت مسروق تابعی قول معاویه را در باب جواز بیع تماثیل مقدّم بر قول مسروق می‌داند. ۶. سرخسی از کلام مسروق در باب معاویه چنان پریشان شده که بیجا مدحت سرایی معاویه آغاز نهاده و بذکر فضائل موضوعه او لب گشاده است. ۷. سرخسی معترف شده که در استعمال تقیّه باکی نیست و اینکه رخصت داده می‌شود برای مکلف در ترک بعض آن چیزی که فرضست. نک:عبقات الانوار فی امامة الائمة الاطهار، ج‌۲۲، ص:۷۱۸- ۷۲۲.
۱۹. تاریخ ابن‌کثیر، ج ۸، ص ۱۳۹ و ۱۴۰.
۲۰. ترجمه الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج ‌۱۹، ص ۲۱۷ و ۲۱۸.
۲۱. برای آگاهی از جعلی بودن این روایت نک: عبقات الانوار فی امامة الائمة الاطهار، ج ‌۱۵، ص ۴۱۵ ـ ۱۷۱.
۲۲. علامه امینی، نفحات الازهار فی خلاصه عبقات الانوار، ج ‌۱۲، ص ۱۶۵.
۲۳. علامه امینی، الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج ‌۵ ؟؟؟، ص ۳۰۱.
۲۴. البته این جای تعجب ندارد؛ زیرا ابن‌حجر در مقدمه فتح‌الباری، ص ۴، می‌گوید: ابا علی غسانی از بخاری روایت کرده که او گفته است: من این روایات را از مجموع ۶۰۰ هزار حدیث استخراج کرده‌ام و این را می‌دانیم که تعداد روایات بدون تکرار صحیح بخاری مجموعاً از ۲۷۶۱ تجاوز نمی‌کند.
۲۵. ابن‌حجر، مقدمه فتح الباری، ج ‌۱۰، ص ۸.
۲۶. تاریخ خلفاء سیوطی، ص ۱۳۳.
۲۷. الصواعق ۷۶.
۲۸. عسقلانی، فتح الباری، ج ‌۷، ص ۸۳.
۲۹. اللآلئ المصنوعة، ج ۱، ص ۲۲۰.
۳۰. اللآلئ المصنوعة، ج ۱، ص ۴۲۴.
۳۱. صحیح البخاری، ج ۳/ ۱۳۷۳، باب ۲۸.
۳۲. عسقلانی، فتح‌الباری، ج ۷، ص ۸۳.
۳۳. عسقلانی، فتح‌الباری، ج ۷، ص ۱۰۴.
۳۴. جزء دهم «الغدیر»، بطلان این حدیث را ثابت کرده است.
۳۵. ترجمه الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج ‌۲۱، ص ۱۲۶ و ۱۲۷. با استفاده از نرم‌افزار نور الولایة و نرم‌افزار المکتبة الشاملة.



پایگاه اسلام کوئست.    


رده‌های این صفحه : بنی امیه | تاریخ خلفاء | حدیث شناسی




جعبه ابزار