• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

فرقه وهابیت

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلید واژه: وهابیت، محمد بن عبدالوهاب، ابن تیمیه
پرسش: فرقة وهابیت چگونه به وجود آمد وعقایدش چیست؟
پاسخ:این فرقه منسوب به "محمد بن عبدالوهاب" از مردم " نجد " است که در سال ۱۱۱۵ ق در شهر عُیینه متولد شد که پدرش در آن شهر قاضی بود. وهابی‌ها معتقدند که هیچ انسانی نه موحد است و نه مسلمان مگر این که اموری را ترک کند، از آن امور: به هیچ یک از رسولان و اولیا توسّل نجوید. هر کس اقدام به این کار کند، مشرک می باشد،حرمت تعمیر قبور اولیاء الهی ، حرمت سوگند خوردن به پیامبر، حرمت سوگواری و کافر دانستن مسلمانان دیگر از جمله عقاید فرقه وهابیت می باشد.



عوامل شکل گیری فرقه وهابیت مانند برخی از فرقه‌های دیگر، ریشه در مبانی و عملکرد رهبران و بنیانگذاران آن دارد. بر این اساس لازم است مبانی و عملکرد بنیانگذار این فرقه بررسی شود.


این فرقه منسوب به "محمد بن عبدالوهاب" از مردم " نجد " است که در سال ۱۱۱۵ ق در شهر عُیینه متولد شد که پدرش در آن شهر قاضی بود. وی از کودکی به مطالعه کتاب‌های تفسیر و عقاید و حدیث سخت علاقه داشت و فقه حنبلی را نزد پدر خود که از علمای حنبلی بود آموخت. محمد بن عبدالوهاب از آغاز جوانی، بسیاری از اعمال مذهبی مردم "نجد" را زشت می شمرد.
او در سفری که به زیارت خانه خدا رفته بود، بعد از انجام مناسک حج به " مدینه " رفت و در آن جا توسل مردم به پیامبر را که نزد قبر حضرت انجام می دادند، انکار کرد. سپس به "نجد" مراجعت نمود و از آن جا به بصره رفت و مدتی در آن شهر ماند و با بسیاری از اعمال مردم آن شهر نیز مخالفت نمود. مردم بصره وی را از شهر خود بیرون کردند. در این هنگام که ۱۱۳۹ هجری بود، پدرش عبدالوهاب از " عیینه " به " حریمله " انتقال یافت. وی با پدرش همراه شد و کتاب‌هایی را نزد پدر فرا گرفت و به انکار عقاید مردم "نجد" پرداخت. به این مناسبت میان او و پدرش نزاع و جدال در گرفت. هم چنین بین او و مردم "نجد" منازعات سختی رخ داد و این امر چند سال دوام یافت. تا این که پدرش "عبدالوهاب" در سال ۱۱۵۳ از دنیا رفت. وی پس از مرگ پدر علناً به اظهار عقاید خود پرداخت و قسمتی از اعمال مذهبی مردم را انکار نمود. جمعی از مردم حریمله از وی پیروی کردند و کار وی شهرت یافت. وی از شهر حریمله به شهر عینیه رفت. رئیس شهر عیینه در آن وقت عثمان بن حمد بود. عثمان عقاید شیخ را پذیرفت و او را گرامی داشت و قول داد که وی را یاری کند.
شیخ محمد نیز اظهار امیدواری کرد که همه اهل نجد از عثمان بن حمد حمایت کنند.

۲.۱ - برخورد حاکم عثمانی با عبدالوهاب

خبر دعوت شیخ محمد و کارهای او به امیر احسا رسید. وی نامه ای برای عثمان نوشت که سرانجام، عثمان عذر شیخ را خواست و او را از شهر بیرون کرد. شیخ در سال ۱۱۶۰ پس از آن که از عیینه بیرون رانده شد، رهسپار درعیه از شهر‌های معروف نجد گردید.

۲.۲ - چگونگی ارتباط عبدالوهاب با آل سعود

در آن وقت امیر درعیه، محمد بن مسعود جدّ آل سعود بود. وی به دیدن شیخ محمد رفت و به وی عزت و نیکی را بشارت داد. شیخ محمد نیز غلبه و قدرت محمد بن سعود را بر همة بلاد نجد بشارت داد. بدین ترتیب ارتباط میان آن دو شکل گرفت. حمایت محمد بن سعود از شیخ محمد موجب شد که وی بر عقاید و افکار خود پافشاری کند.

۲.۳ - برخورد وهابیون با مخالفین

هر کدام از مسلمانان که از عقاید وی پیروی نمی کردند، کافر محسوب می شدند و برای جان و مال و ناموس آنان ارزشی قایل نبود.
جنگ‌هایی که وهابیان در نجد و خارج از آن از قبیل یمن و حجاز و اطراف سوریه و عراق می کردند، بر همین پایه قرار داشت. هر شهری که با جنگ و غلبه بر آن دست می یافتند، برای آن‌ها حلال بود. کسانی که با عقاید او موافقت می کردند، باید با وی بیعت نمایند و اگر کسانی به مقابله بر می خاستند، باید کشته شوند و اموالشان تقسیم گردد. طبق این رویه مثلاً از اهالی یک قریه به نام فصول در شهر احسا سیصد مرد را به قتل رساندند و اموالشان را به غارت بردند!

۲.۴ - تاریخ وفات عبدالوهاب

سرانجام شیخ محمد بن عبدالوهاب در سال ۱۲۰۶ درگذشت و پس از وی پیروان او به همین روش ادامه دادند.

۲.۵ - حمله وهابیون به کربلا

در سال ۱۲۱۶ امیر سعود سپاهی مرکّب از بیست هزار را مجهز کرد و به کربلا حمله ور شدند. سپاه وهابی جنایات بسیاری در شهر کربلا انجام دادند، از جمله پنج هزار تن و یا بیشتر (تا بیست هزار گفته اند) را به قتل رساندند.
[۱] آیین وهابیت، جعفر سبحانی، ص ۲۴- ۲۹
آیین وهابیت بر اساس عملکرد، عقاید و باورهای شیخ محمد بن عبدالوهاب شکل گرفت. امروزه نیز این فرقه بر عقاید شیخ محمد و دیگر رهبران آن پافشاری می نمایند.


فرقه وهابیه مبتنی بر اصول و عقایدی است که به بعضی اشاره می شود:
- وهابی‌ها معتقدند که هیچ انسانی نه موحد است و نه مسلمان مگر این که اموری را ترک کند، از جمله:

۳.۱ - شرک دانستن توسل به اولیاء

به هیچ یک از رسولان و اولیا توسّل نجوید. هر کس اقدام به این کار کند، مشرک می باشد،
[۲] تاریخ ادیان، احمد مبلغی، ج ۳، ص ۱۴۲۹
از این رو وهابیان زیارت قبر پیامبر و ائمه(ع) را جایز نمی دانند و معتقدند هر کس از پیامبر طلب شفاعت کند، مانند این است که از بت‌ها شفاعت خواسته است.
[۳] تاریخ ادیان، احمد مبلغی، ج ۳، ص ۱۴۲۹


۳.۲ - حرمت تعمیر قبور اولیای الهی

از مسائل دیگری که وهابیان دربارة آن حساسیت خاصی دارند، تعمیر قبور و ساختن بنا روی قبر پیامبر و اولیای الهی و صالحان است. برای نخستین بار این مسئله را " ابن تیمیه " و شاگرد معروف او " ابی القیم " عنوان کرد و بر تحریم ساختن بنا و لزوم ویرانی آن فتوا داده اند.
[۴] آیین وهابیت، جعفر سبحانی، ص ۳۸؛ آشنایی با فِرَق و مذاهب اسلامی، رضا برنجکار، ص ۱۴۶

بر همین اساس سعودی‌ها هنگامی که در سال ۱۳۴۴ هجری بر مکه و مدینه و اطراف آن تسلط پیدا کردند، به فکر افتادند که برای تخریب مشاهد و آثار خاندان رسالت و صحابه پیامبر مستمسکی به دست آورند و اقدام نمایند.
[۵] آیین وهابیت، جعفر سبحانی، ص۳۸


۳.۳ - پیروی از اصول اولیه اسلام

وهابیان بر این باورند که مسلمانان در طی قرون، از آیین اسلام منحرف شده اند و در دین خدا بدعت‌هایی نهاده اند که با شرع اسلام مخالف می باشد. بر این اساس باید از اصولی که پیامبر(ص) تعیین کرده است، پیروی نمود.

۳.۴ - حرمت سوگند به پیامبر

بنابر عقاید وهابیان، هیچ کس حق ندارد به رسول خدا سوگند یاد کند و از الفاظی مانند:به حق محمد و... استفاده نماید،
[۶] تاریخ ادیان، احمد مبلغی، ج ۳، ص ۱۴۳۰.
زیرا قسم خوردن به دیگران و درخواست حاجت از غیر خداوند با آیات قرآن منافات دارد:«فلا تدعوا مع الله احداً».

۳.۵ - حرمت سوگواری

نیز معتقدند: تشییع جنازه و سوگواری حرام است؛ زیرا ارواح اموات کاری نمی توانند بکنند و در امور دنیوی و اخروی نمی توانند دخالت داشته باشند.
[۸] تاریخ ادیان، احمد مبلغی، ج ۳، ص ۱۴۳۰.


۳.۶ - حرمت استفاده از القاب برای انسان

وهابیان معتقدند القابی را که بر عزت و احترام دلالت دارند، در مورد انسان‌ها نباید به کار برد و ناصواب است؛ زیرا احترام و تعظیم تنها شایسته خداوند است.

۳.۷ - کافر دانستن مسلمانهای دیگر

وهابیون به جنگ با دیگر فرقه‌ها و مذاهب اسلامی معتقد هستند و مدعی اند باید به آیین وهابیت در آیند، یا جزیه دهند، از این رو همیشه مسلمانان دیگر را به کفر متهم نموده، اموال و نوامیس بقیه را حلال می دانند.

۳.۸ - کافر بودن مرتکب گناه کبیره

آنان می گویند که هر کس مرتکب گناه کبیره شود، کافر است.
[۹] تاریخ ادیان، احمد مبلغی، ج ۳، ص ۱۴۳۱.



۱. آیین وهابیت، جعفر سبحانی، ص ۲۴- ۲۹
۲. تاریخ ادیان، احمد مبلغی، ج ۳، ص ۱۴۲۹
۳. تاریخ ادیان، احمد مبلغی، ج ۳، ص ۱۴۲۹
۴. آیین وهابیت، جعفر سبحانی، ص ۳۸؛ آشنایی با فِرَق و مذاهب اسلامی، رضا برنجکار، ص ۱۴۶
۵. آیین وهابیت، جعفر سبحانی، ص۳۸
۶. تاریخ ادیان، احمد مبلغی، ج ۳، ص ۱۴۳۰.
۷. جن (۷۲) آیه ۸    
۸. تاریخ ادیان، احمد مبلغی، ج ۳، ص ۱۴۳۰.
۹. تاریخ ادیان، احمد مبلغی، ج ۳، ص ۱۴۳۱.



سایت:مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی    



جعبه ابزار