عود ارواح
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: عود ارواح، تناسخ.
پرسش: دلایل قرآنی برای عود ارواح یا تناسخ و زندگی تکراری چیست؟
پاسخ: عقیده به تناسخ که گاهی نام آن را تغییر داده، «عود ارواح» مینامند، از نظر قرآن
باطل و بیاساس است. به علاوه ما دلایل عقلی و روشنی داریم که این عقیده را نفی میکند و آن را به عنوان یک نوع
ارتجاع و عقبگرد در قانون تکامل اثبات میکند.
در
قرآن مجید اصطلاح تناسخ به کار نرفته است؛ لکن ریشه آن به معنایی دیگر وارد شده است (مانند آیه ۱۰۶
سوره بقره)؛ اما
آیات دیگری وجود دارد که طرفداران تناسخ به طور گسترده از آن سودجویی کردهاند؛ اما قبل از طرح آیات، مطالبی بیان میشود:
به معنی نوبت به نوبت گردیدن زمانه، به آخر رسیدن قرنی به قرنی دیگر و آمدن زمانی بعد از زمان دیگر.
(برای
تناسخ اقسامی بیان شده
و منظور ما در اینجا همان تناسخ مطلق است)؛ یعنی تعلق
روح به بدن دیگر، پس از جدایی آن از بدن اول بدون آنکه زمانی فاصله شود.
معتقدان به تناسخ چنین میپندارند که انسان بعد از
مرگ بار دیگر به همین زندگی باز میگردد؛ منتها روح او در جسم دیگر (و
نطفه دیگر) حلول کرده و زندگی مجددی را آغاز میکند و این مسئله ممکن است بارها تکرار شود، این زندگی تکراری در این
جهان را «تناسخ» یا «عود ارواح» مینامند.
تناسخیه، عنوان عام برای تمام فرقههایی است که در طول
تاریخ به تناسخ ارواح
اعتقاد داشتهاند و
اتفاق مسلمین بلکه اکثر عقلا، بر بطلان
این عقیده است و اعتقاد به تناسخ، کافر به شمار میرود. به اعتبار اینکه تناسخیه
انکار حشر و
ثواب و عقاب میکنند و میگویند که روح در این اجساد عنصریه میگردد و از بدن زید به بدن عمرو منتقل میشود یا به بدن حیوانی تعلق میگیرد و در این نشئه و نشئه دیگر نیست و ثواب و عقاب ایشان همین است.
آیاتی که مستمسک تناسخیه است:
«
وَ ما مِنْ دَابَّةٍ فِی الْاَرْضِ وَ لا طائِرٍ یَطِیرُ بِجَناحَیْهِ اِلاَّ اُمَمٌ اَمْثالُکُمْ ما فَرَّطْنا فِی الْکِتابِ مِنْ شَیْءٍ ثُمَّ اِلی رَبِّهِمْ یُحْشَرُونَ؛
هیچ جنبدهای در
زمین و هیچ پرندهای نیست که با دو بال خود پرواز میکند؛ مگر اینکه امتهایی همانند شما هستند. ما هیچ چیز را در این
کتاب، فروگذار نکردیم؛ سپس همگی به سوی پروردگارشان محشور میگردند».
طرفداران تناسخ به این آیه برای مسلک خود استدلال کردهاند و گفتهاند
آیه میگوید: حیوانات، امتهایی همانند شما هستند؛ در حالی که میدانیم آنها ذاتاً، همانند ما نیستند؛ بنابراین باید بگوییم ممکن است روح انسانها پس از جدا شدن از بدن در کالبد
حیوانات قرار بگیرند، به این وسیله
کیفر بعضی از
اعمال سوء خود را ببینند.
مثلاً شخص مکار و حیلهگر وقتی میمیرد روحش به کالبد روباهی منتقل میشود و شخص فتنهانگیز و کینهتوز جانش در بدن گرگ
حلول میکند.
اما پاسخی که میدهیم این است که آیه فوق به هیچ وجه دلالتی بر این مسلک ندارد؛ زیرا مجتمعات حیوانی از جهاتی همانند مجتمعات انسانی هستند و این شباهت جنبه فعلی دارد نه بالقوه؛ مانند: خوراک،
شهوت و...؛ زیرا آنها نیز سهمی از درک و شعور دارند و سهمی از مسئولیت و سهمی از رستاخیز و از این جهات شباهتی به انسانها دارند.
جواب دیگر اینکه ذیل آیه شریفه میفرماید: «
ثم الی ربهم یحشرون؛ سپس به سوی پروردگارشان محشور میگردند». این آیه با عقیده تناسخ مخالفت دارد؛ زیرا انتقال روح آدمی به بدنهای دیگر حشر به سوی
خدا نیست.
«
فِی اَیِّ صُورَةٍ ما شاءَ رَکَّبَکَ؛
و در هر صورتی که خواست تو را ترکیب نمود».
وجه استدلال
تناسخیه به این آیه شریفه این است که خداوند قادر است تو را به هر صورتی درآورد حال به صورت سگ یا خوک یا انسان.
در پاسخ میتوان گفت: که این آیه مبارکه بیان برای «عَدَلک» در آیه قبل است: «
الَّذِی خَلَقَکَ فَسَوَّاکَ فَعَدَلَکَ؛
همان خدایی که تو را آفرید و سامان داد و منظم ساخت»؛ یعنی ای
انسان! چه باعث شد به
پروردگار کریمت که تو را آفرید و اعضا و قوایت را تسویه کرد و در هر شکلی که خواست تو را ترکیب نمود،
مغرور شوی؟! با این که او نخواسته و نمیخواهد مگر چیزی را که مقتضای
حکمت باشد ـ تو را به مقتضای حکمت مرکب کرد از نر و ماده، و سفید و سیاه، و بلندقامت و کوتاه، و چاق و لاغر، و قوی و ضعیف و غیر اینها
و ربطی به حلول روح به ابدان دیگر ندارد.
«
وَ قالُوا ما هِیَ اِلاَّ حَیاتُنَا الدُّنْیا نَمُوتُ وَ نَحْیا وَ ما یُهْلِکُنا اِلاَّ الدَّهْرُ...؛
آنها گفتند چیزی جز همین
زندگی دنیا در کار نیست، گروهی از ما میمیرند و گروهی جای آنها را میگیرند و جز
طبیعت و روزگار ما را هلاک نمیکند)».
برخی گفتهاند: آیه اشاره به عقیده
تناسخ است؛ یعنی میگفتند ما پیوسته میمیریم؛ سپس در کالبدهای دیگر در همین
جهان زنده میشویم.
و جوابش این است که برای جمله «نموت و نَحْیا» چند
تفسیر شده است که مناسبتر آن این است که بزرگسالان میروند و نوزادان قدم به عرصه حیات میگذارند و جای آنها را میگیرند.
و ربطی به عقیده تناسخ ندارد و مضافاً اینکه این تفسیری که برای تناسخ کردهاند، با جمله «و ما یهلکنا الا الدهر» که تنها سخن از
هلاکت میگوید، سازگار نیست
و قبلاً عرض شد که تناسخیه میگویند: انتقال روح در اجساد عنصریه دیگر به صورت پیوسته و ابدی است و نشئه دیگری وجود ندارد.
البته تناسخیه آیات دیگری را جهت عقیده
فاسد خود به آن استدلال کردهاند که به جهت طولانی نشدن پاسخ متعرض نشدیم.
برای تکمیل بحث، مطلبی را از تفسیر نمونه بیان مینماییم که دلالت بر رد این عقیده دارد، در ذیل آیه ۲۸
سوره بقره: «
کَیْفَ تَکْفُرُونَ بِاللَّهِ وَ کُنْتُمْ اَمْواتاً فَاَحْیاکُمْ ثُمَّ یُمِیتُکُمْ ثُمَّ یُحْیِیکُمْ ثُمَّ اِلَیْهِ تُرْجَعُونَ».
آیه شریفه صریحاً میگوید: بعد از مرگ، یک حیات بیش نیست و طبعاً این
حیات همان
زندگی در رستاخیز و
قیامت است و به تعبیر دیگر آیه میگوید: شما مجموعاً دو حیات و مرگ داشته و دارید، نخست مرده بودید (در عالم موجودات بیجان قرار داشتید) خداوند شما را زنده کرد، سپس میمیراند و بار دیگر زنده میکند، اگر تناسخ صحیح بود، تعداد حیات و مرگ
انسان بیش از دو
حیات و مرگ بود.
بنابراین عقیده به تناسخ که گاهی نام آن را تغییر داده، «عود ارواح» مینامند، از نظر قرآن
باطل و بیاساس است. به علاوه ما دلایل عقلی و روشنی داریم که این عقیده را نفی میکند و آن را به عنوان یک نوع
ارتجاع و عقبگرد در قانون تکامل اثبات میکند.
۱. تفسیر نمونه، حضرت آیتالله مکارم شیرازی، ج۱، ص۱۶۴.
۲. تفسیر المیزان، علامه طباطبایی، ج۱۳، ص۱۲۹.
۳. معارف و معاریف، سید مصطفی حسینی دشتی، ج۲، ص۴۴۴.
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «عود ارواح»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۱۲/۰۶.