• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

عوامل عزت و ذلت در قرآن

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: عزت، ذلت.

پرسش: با توجه به سال عزت و افتخار حسینی (عليه‌السلام) لطفاً عوامل عزت و ذلت را از دیدگاه قرآن بیان کنید.

پاسخ: برخی عوامل عزت از دیدگاه قرآن کریم و روایات اسلامی، بدین شرح است:
توکل به خدا، قرآن و دین اسلام، ارتباط با پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) و اهل بیت (علیهم‌السلام)، ارتباط با مؤمنان، روزی حلال، مربیان شایسته.
بنابراین هر فرد یا اجتماع و حکومتی، اگر بخواهد در دنیا و آخرت عزیز و عزتمند زندگی کند، باید به عوامل مذکور تمسک و عمل کند؛ در غیر این صورت به عوامل ذلت و خواری تن داده و عوامل دیگری که در تقابل با عوامل یادشده باشند، در واقع همان عوامل ذلت و خواری به شمار می‌آیند.



کلمه «عزت» به معنای حالتی است که مانع شکست و مغلوب شدن انسان می‌شود.


«ذلت» به معنای نبود حالت عزت و شرافت در انسان است به گونه‌ای که انسان ذلیل، به راحتی شکست را می‌پذیرد و مغلوب می‌شود.


میل و علاقه به «عزت» و فرار و تنفر از «ذلت» یک امر فطری است که در نهاد تمام انسان‌ها وجود دارد، شکوفایی «عزت» نیاز به علل و عواملی دارد که عدم توجه به این عوامل سبب خاموشی آن می‌شود، و در مقابل حالت ذلت و مغلوب شدن و پذیرش شکست در انسان تقویت می‌شود.
انسانی که طعم شیرین عزت را بچشد، هیچ طعم تلخ ذلت و خواری را نمی‌پذیرد.

۳.۱ - روایتی از امام علی

حضرت امام علی (علیه‌السلام) می‌فرماید: کسی که نفس عزیز و شریفی دارد، آن را با پلیدی گناه، خوار و ذلیل نمی‌سازد.
[۳] تمیمی آمدی، عبدالواحد بن محمد، غررالحکم، ص۲۳۱، قم، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی.



برخی عوامل عزت از دیدگاه قرآن مجید و روایات اسلامی، بدین شرح است:

۴.۱ - توکل به خدا

تکیه، توکل و ارتباط با خداوند متعال: خداوند متعال سرچشمه عزت به معنای واقعی است و سایر موجودات و مخلوقات در ذات خود فقیر و ذلیل هستند و همه به خداوند متعال نیازمندند و مالک همه آن‌ها خداوند عزیز است، قرآن کریم می‌فرماید:

«مَنْ کانَ یُرِیدُ الْعِزَّةَ فَلِلَّهِ الْعِزَّةُ جَمِیعاً؛ کسی که خواهان عزت است، عزت یکسره از آن خداست».

۴.۱.۱ - طلب عزت از خدا

معنای آیه مذکور این است که هر کس عزت می‌خواهد، باید آن را از خداوند متعال طلب کند؛ زیرا همه عزت مُلک از آنِ خداوند است و انسان در سایه عبادت و پرستش خدا و تسلیم در برابر او و ایمان و عمل صالح به عزت می‌رسد.

۴.۱.۲ - اعتقاد و عمل صالح

اگر انسان بخواهد به عزت برسد، به دو بال نیاز دارد که یکی اعتقاد و پرستش خدای یگانه و دیگری عمل صالح است که در راستای اعتقاد صورت می‌گیرد. خداوند متعال می‌فرماید:

«اِلَیْهِ یَصْعَدُ الْکَلِمُ الطَّیِّبُ وَ الْعَمَلُ الصَّالِحُ یَرْفَعُهُ؛ سخنان پاکیزه (اعتقادهای صحیح) به سوی او بالا رود و عمل صالح آن را در بالاتر رفتن کمک می‌رساند».

۴.۱.۳ - کلام امام علی

حضرت علی (علیه‌السلام) می‌فرماید:

«العزیز بغیر الله ذلیل؛ عزیزی که عزتش از غیر خداست، ذلیل است.

۴.۲ - قرآن و دین اسلام

۲. قرآن کریم و دین مقدس اسلام: تمسک به قرآن کریم و استمداد از آن نیز عامل عزت و سربلندی است:

«تَنْزِیلُ الْکِتابِ مِنَ اللَّهِ الْعَزِیزِ الْحَکِیمِ؛ این کتابی است که از سوی خداوند عزیز و حکیم نازل شده است».

۴.۲.۱ - منشأ عزت

چون خداوند متعال منشأ عزت و عظمت است، قرآن کریم نیز که کلام و سخن اوست، دربردارنده عوامل عزت و بزرگواری انسان است.

۴.۲.۲ - عمل به قرآن

عمل به قرآن کریم و دین مقدس اسلام، عزت و سربلندی را به همراه می‌آورد و این دو پایگاه بزرگ، منشأ عزت و سربلندی برای بشریت بوده و انسان‌ها را از هرگونه ذلت و خواری در دنیا به خاطر مسائل دنیایی و مادی، برحذر می‌دارد. خداوند متعال می‌فرماید:

«فَاسْتَمْسِکْ بِالَّذِی اُوحِیَ اِلَیْکَ اِنَّکَ عَلی صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ وَ اِنَّهُ لَذِکْرٌ لَکَ وَ لِقَوْمِکَ وَ سَوْفَ تُسْئَلُونَ؛ آن‌چه را بر تو وحی شده محکم بگیر که تو بر صراط مستقیمی، و این مایه یادآوری (و عظمت) تو و قوم تو است و به‌زودی سؤال خواهید شد».

۴.۳ - ارتباط با پیامبر و اهل بیت

۳. ارتباط با رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم) و اهل ‌بیت گرامی آن حضرت: رسول گرامی اسلام و اهل‌ بیت عزیز آن حضرت‌ (علیهم‌السلام) مصداق اکمل ارتباط با خدا از راه ایمان به او و عمل صالح و عزت‌آفرینی هستند؛ زیرا آن حضرت در مقام اتصال به سرچشمه تمام کمالات، به جایی رسید که خداوند درباره او می‌فرماید:

«وَ اِنَّکَ لَعَلی خُلُقٍ عَظِیمٍ؛ و تو اخلاق بزرگ و برجسته‌ای داری». و از جمله فضایل برجسته اخلاقی، عزت و شرافت نفس آن حضرت است.
قرآن کریم در جایی دیگر بر پی‌روی و ارتباط با پیامبر و اهل ‌بیت (علیهم‌السلام) ـ تأکید کرده و می‌فرماید:

«یا اَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اَطِیعُوا اللَّهَ وَ اَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ اُولِی الْاَمْرِ مِنْکُمْ فَاِنْ تَنازَعْتُمْ فِی شَیْ‌ءٍ فَرُدُّوهُ اِلَی اللَّهِ وَ الرَّسُولِ اِنْ کُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الآخِرِ ذلِکَ خَیْرٌ وَ اَحْسَنُ تَاْوِیلاً؛ ‌ای کسانی که ایمان آورده‌اید! اطاعت کنید خدا را و اطاعت کنید پیامبر خدا و اولوالامر (اوصیای پیامبر) را...اگر به خدا و روز رستاخیز ایمان دارید! این (کار) برای شما، بهتر، و عاقبت و پایانش، نیکوتر است».
پس پیروی کردن از پیامبر و جانشینان آن حضرت‌ (علیهم‌السلام) که هر کدام متصل به منشأ و سرچشمه عزت هستند، بهتر و باعث خیر فراوان و عزتمندی می‌شود.
پیامبر گرامی نه از خود ذلت نشان داد و نه به کسی از مؤمنان اجازه داد تا به ذلت تن بدهند؛ چنان‌که می‌فرماید: هیچ مؤمنی نباید نفس خود را ذلیل و خوار بشمارد.

۴.۳.۱ - روایتی از امام حسین

هنگامی که از حضرت امام حسین (علیه‌السلام) درخواست شد که سخنی را که با گوش خود از پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم) شنیده‌اید، نقل کنید، ایشان این سخن را نقل کردند: خداوند کارهای بزرگ و رفیع و باشرافت را دوست دارد و کارهای پست و ذلیل را خوش نمی‌دارد.
[۱۴] احسائی، ابن ابی‌جمهور، غوالی اللاّلی، ج۱، ص۶۷، قم، سیدالشهدا.


۴.۴ - ارتباط با مؤمنان

۴. ارتباط با مؤمنان: ارتباط با مؤمنان که افتخار بندگی خدا را دارند و عزت خویش را از سرچشمه اصلی ـ یعنی خداوند عزیز ـ گرفته‌اند، می‌تواند عامل عزت و مانع ذلت‌پذیری باشد. قرآن کریم می‌فرماید:

«... وَ لِلَّهِ الْعِزَّةُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنِینَ وَ لکِنَّ الْمُنافِقِینَ لا یَعْلَمُونَ؛ ... و عزت مخصوص خدا و رسول او و مؤمنان است؛ ولی منافقان نمی‌دانند».

۴.۴.۱ - نفی ولایت کافران

عزت و سعادت هیچ‌گاه تحت ولایت کافران و منافقان به دست نمی‌آید و خداوند هرگونه ولایت کافران و مشرکان را بر مؤمنان نفی کرده و می‌فرماید:

«وَ لَنْ یَجْعَلَ اللَّهُ لِلْکافِرِینَ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ سَبِیلاً؛ ...و خدا هرگز برای کافران تسلط بر مؤمنان ننهاده است».
در جایی دیگر می‌فرماید: همان‌هایی که کافران را به جای مؤمنان، دوست خود برمی‌گزینند، آیا این‌ها می‌خواهند از آنان کسب عزت و آبرو کنند، با این‌که همه عزت‌ها مخصوص خداست.
از آیات مذکور برمی‌آید که کافران و مشرکان از نظر منطق و گفت‌وگو و روابط نظامی، ‌ سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و... هیچ‌گونه برتری و ولایتی نسبت به مؤمنان و مسلمانان نخواهند داشت و حق هیچ‌گونه سلطه‌ای بر امور مسلمانان را ندارند.

۴.۵ - روزی حلال

۵. روزی حلال: پیامبر گرامی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم) روزی و کسب حلال را جهاد قلمداد می‌کند و می‌فرماید: خداوند دوست می‌دارد که بنده‌اش را در تلاش برای طلب روزی حلال ببیند.
[۱۹] شعیری، تاج‌الدین، جامع الاخبار، ص۱۳۹، قم، انتشارات رضی.

و از کنار سفره‌های حلال است که انسان‌های عزیز و شکست‌ناپذیر به پا می‌خیزند.

۴.۵.۱ - حدیثی از امام حسین

حضرت امام حسین (عليه‌السلام) می‌فرماید: «... سینه‌های پاکیزه و طیبی که ما از آن شیر نوشیده‌ایم، ذلت را بر ما روا نمی‌داند».
[۲۰] مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۷۵، ص۷، بیروت، دارالاحیاء التراث.


۴.۵.۲ - توضیح

از کلام حضرت امام حسین (عليه‌السلام) برمی‌آید که کسب رزق حلال در عزتمند شدن انسان‌ها تأثیر دارد و لقمه حلال انسان را از بسیاری از مفاسد، ذلت‌ها و خواری‌ها برحذر می‌دارد و تأثیر روزی حلال است که انسان‌ها را در برابر سستی و شکست، استوار نگه می‌دارد و او را به انسانی شجاع و باشرف تبدیل می‌کند.
انسان شرافتمند معتقد است که باید با تلاش و کوشش خود و توکل بر خداوند کسب روزی کرد و برای به دست آوردن روزی و رزق تنها باید بر تلاش خویش و خداوند تکیه نمود:

«هَلْ مِنْ خالِقٍ غَیْرُ اللَّهِ یَرْزُقُکُمْ مِنَ السَّماءِ وَ الْاَرْضِ؛ آیا خالقی غیر از خدا وجود دارد که شما را از آسمان و زمین روزی دهد».

انسانی که عزت نفس داشت و روزی خود را تنها از خدا خواست، شرافت و عزت خویش را همواره حفظ می‌کند. قرآن کریم می‌فرماید:

«وَ لِلَّهِ الْعِزَّةُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنِینَ...؛ و عزت مخصوص خدا و رسول او و مؤمنان است...» .

۴.۵.۳ - روایتی از پیامبر اکرم

پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم) می‌فرماید: «اگر به دیگران حاجتی دارید با عزت نفس از آن‌ها بخواهید».
بنابراین تلاش برای کسب روزی حلال و عزت نفس داشتن و توکل و تکیه بر خداوند متعال و عزت نفس داشتن، باعث عزت و شرافتمندی انسان می‌شود.

۴.۵.۴ - عزت در مسائل اجتماعی

در مسائل حکومت‌داری و مسائل اجتماعی نیز مؤمنان و حاکمان اسلامی نباید ذلت و خواری و تسلط بیگانگان را در عرصه‌های مختلف سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و... را بپذیرند؛ بلکه باید با الگوپذیری از حکومت و قیام امام حسین (علیه‌السلام) اصل عزت و افتخار را در تمام امور کشورداری جاری و ساری نمایند و باید در برابر ستمگران و سلطه‌جویان جهان، عزت نفس و بزرگواری خویش را حفظ کنند.

۴.۶ - مربیان شایسته

۶. مربیان شایسته: قرآن کریم، انسان را موجودی شریف و عزیز می‌داند تا آن‌جا که درباره او می‌فرماید:

«... وَ نَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی؛ و در وی از روح خود دمیدم...» .
در جایی دیگر او را به عنوان جانشین و خلیفه خویش معرفی می‌کند و می‌فرماید:

«اِنِّی جاعِلٌ فِی الْاَرْضِ خَلِیفَةً؛ من در زمین جانشینی ـ برای مخلوق پیشین یا نماینده‌ای از خود ـ خواهم آفرید».
خداوند برای به عزت و کمال رساندن و نزدیک شدن به منشأ و سرچشمه عزت، مربیان و پیامبرانی را فرستاد تا با عزت و کرامت، انسان‌ها را تربیت کنند و راه پیمودن و رسیدن به عزت و شرافت را بیاموزند و او را به جایگاه واقعی که همان انسان عزیز و شرافتمند و جانشین خداوند است، برسانند:

«لَقَدْ اَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیِّناتِ وَ اَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکِتابَ وَ الْمِیزانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَ اَنْزَلْنَا الْحَدِیدَ فِیهِ بَاْسٌ شَدِیدٌ وَ مَنافِعُ لِلنَّاسِ وَ لِیَعْلَمَ اللَّهُ مَنْ یَنْصُرُهُ وَ رُسُلَهُ بِالْغَیْبِ اِنَّ اللَّهَ قَوِیٌّ عَزِیزٌ؛ ما رسولان خود را با دلایل روشن فرستادیم و با آن‌ها کتاب (آسمانی) و میزان (شناسایی حق و قوانین عادلانه) نازل کردیم تا مردم قیام به عدالت کنند ‌و آهن را نازل کردیم که در آن قوت شدیدی است، منافعی برای مردم تا خداوند بداند چه کسی او و رسولانش را یاری می‌کنند؛ بی‌آن‌که او را ببینند، خداوند قوی و شکست‌ناپذیر است».
بنابراین تکیه بر خدا و کمک جستن از رسول خدا، پیشوایان معصوم (علیهم‌السلام) و مؤمنان، مانند دانه‌ای در زمین دارای استعداد روح انسان است که با رزق و روزی حلال بارور می‌شود و چنین نهالی نیاز به مراقبت و راه‌نمایی توسط مربیان شایسته‌ای دارد تا شرایط و محیط را برای رشد عزت و افتخار و سربلندی آن فراهم کنند.

۴.۶.۱ - سخنان امام حسین

ــ حضرت امام حسین (علیه‌السلام) که در جهان مظهر و الگوی عزت و شرافت است از عامل راهنما و مربیان شایسته برخوردار بود و از مربیانی همچون پیامبر اکرم، حضرت علی، حضرت فاطمه و امام حسن (علیهم‌السلام) بهره جست و همواره وصیت پدر بزرگوار خویش را در گوش داشت که می‌فرماید: «نفست را از هر زبونی و پستی دور بدار؛ هرچند تو را به نعمت‌های بی‌شمار رساند؛ زیرا هرگز برابر آن‌چه از نفس خویش صرف می‌کنی، عوض نخواهی یافت و بنده دیگری مباش که خداوند تو را آزاد گردانیده است».

ــ حضرت امام حسین (عليه‌السلام) می‌فرماید: «موت فی عزّ خیر من حیاة فی ذل؛ مرگ با عزت و شرف از زندگی همراه با ذلت و خواری بهتر است».

ــ هم‌چنین آن حضرت فرمود: «هیهات منا الذله؛
[۳۰] ابن شهر آشوب، محمد، المناقب، ج۴، ص۶۸، قم، انتشارات علامه.
ذلت و خواری به مراتب از ما اهل‌ بیت (علیهم‌السلام) به دور است».
و این فریاد پر خروش از حنجره‌ای برمی‌آید که در تمام عمر خود با قلبی سرشار از ایمان به خدا و کارنامه‌ای درخشان، مرتبط با رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم) و مؤمنان بوده و همواره از رزق حلال ارتزاق نموده و در محیطی سالم با مربیان شایسته‌ای عزت را به تمام معنا تفسیر کرد و مظهر شرف و جوان‌مردی قرار گرفت و فرمود: انسان‌هایی که در فضای جوان‌مردی تنفس کرده‌اند و جان‌های شریف، مذبح و قتلگاه بزرگواران را بر اطاعت دونان ترجیح می‌دهند.

۴.۶.۲ - سخن خداوند متعال

قرآن کریم درباره چنین افرادی که نَفْسی باشرف و عزت دارند، می‌فرماید:

«یا اَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِی اِلی رَبِّکِ راضِیَةً مَرْضِیَّةً فَادْخُلِی فِی عِبادِی وَ ادْخُلِی جَنَّتِی؛ تو‌ ای روح آرام‌یافته! ‌به سوی پروردگارت بازگرد؛ در حالی هم تو از او خشنودی و هم او از تو خشنود است و در سلک بندگانم داخل شو و در بهشتم وارد شو».
و امام حسین (عليه‌السلام) مصداق روشن «نفس مطمئنه» است که خداوند او را عزیز دانسته و به سوی خویش دعوت فرموده است.
بنابراین هر فرد یا اجتماع و حکومتی، اگر بخواهد در دنیا و آخرت عزیز و عزتمند زندگی کند، باید به عوامل مذکور تمسک و عمل کند؛ در غیر این صورت به عوامل ذلت و خواری تن داده و عوامل دیگری که در تقابل با عوامل مذکور باشند، در واقع همان عوامل ذلت و خواری به شمار می‌آیند.


۱. شهید مطهری، مرتضی، انسان کامل، قم، انتشارات صدرا، ص۲۴۲.
۲. شهید مطهری، مرتضی، فلسفه اخلاق، قم، انتشارات صدرا، ص۱۹۰.
۳. علامه طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی التفسیر القرآن، همان، ج۳، ص۳ـ۱۰، ج۵، ص۱۲۰ـ۱۲۱؛ ج۱۰، ص۴۰؛ ج۱۷، ص۱۹ـ۲۰، ج۱۸، ص۹۹ـ۱۱۰ و... .
۴. علی‌اکبر ‌هاشمی رفسنجانی، با همکاری مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برنامه رایانه‌ای تبیان ۴، موضوع عزت، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم.


۱. راغب اصفهانی، محمد بن حسین، مفردات الفاظ القرآن، ص۳۳۳، تهران، مکتبة المرتضویة.    
۲. راغب اصفهانی، محمد بن حسین، مفردات الفاظ القرآن، ص۱۸۰، تهران، مکتبة المرتضویة.    
۳. تمیمی آمدی، عبدالواحد بن محمد، غررالحکم، ص۲۳۱، قم، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی.
۴. فاطر/سوره۳۵، آیه۱۰.    
۵. فاطر/سوره۳۵، آیه۱۰.    
۶. مکارم شیرازی، ناصر و همکاران، تفسیر نمونه، ج۱۸، ص۱۹۴، تهران، دارالکتب الاسلامیة.    
۷. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۷۵، ص۱۰، بیروت، دارالاحیاء التراث.    
۸. زمر/سوره۳۹، آیه۱.    
۹. زخرف/سوره۴۳، آیه۴۳۴۴.    
۱۰. قلم/سوره۶۸، آیه۴.    
۱۱. نساء/سوره۴، آیه۵۹.    
۱۲. مکارم شیرازی، ناصر و همکاران، تفسیر نمونه، ج۳، ص۴۳۴، تهران، دارالکتب الاسلامیة.    
۱۳. حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۶، ص۱۵۸، قم، مؤسسه آل‌البیت (علیهم‌السلام).    
۱۴. احسائی، ابن ابی‌جمهور، غوالی اللاّلی، ج۱، ص۶۷، قم، سیدالشهدا.
۱۵. منافقون/سوره۶۳، آیه۸.    
۱۶. نساء/سوره۴، آیه۱۴۱.    
۱۷. نساء/سوره۴، آیه۱۳۹.    
۱۸. مکارم شیرازی، ناصر و همکاران، تفسیر نمونه، ج۴، ص۱۷۰، تهران، دارالکتب الاسلامیة.    
۱۹. شعیری، تاج‌الدین، جامع الاخبار، ص۱۳۹، قم، انتشارات رضی.
۲۰. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۷۵، ص۷، بیروت، دارالاحیاء التراث.
۲۱. فاطر/سوره۳۵، آیه۳.    
۲۲. منافقون/سوره۶۳، آیه۸.    
۲۳. ابن ابی‌الحدید، عبدالحمید، شرح نهج‌البلاغه، ج۲۰، ص۳۱۷، قم، کتاب‌خانه آیت‌الله مرعشی نجفی.    
۲۴. مطهری، مرتضی، تعلیم و تربیت در اسلام، ص۲۱۱۲۲۴، قم، انتشارات صدرا.    
۲۵. ص/سوره۳۸، آیه۷۲.    
۲۶. بقره/سوره۲، آیه۳۰.    
۲۷. حدید/سوره۵۷، آیه۲۵.    
۲۸. مکارم شیرازی، ناصر و همکاران، تفسیر نمونه، ج۲۳، ص۳۷۰ ۳۷۷، تهران، دارالکتب الاسلامیة.    
۲۹. ابن ابی‌الحدید، عبدالحمید، شرح نهج‌البلاغه، ج۱۷، ص۱۲۰، قم، کتاب‌خانه آیت‌الله مرعشی نجفی.    
۳۰. ابن شهر آشوب، محمد، المناقب، ج۴، ص۶۸، قم، انتشارات علامه.
۳۱. سید بن طاووس، لهوف، ص۹۷، تهران، انتشارات جهان.    
۳۲. فجر/سوره۸۹، آیه۲۷۳۰.    
۳۳. طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۲۰، ص۲۸۵ ۲۷۸، تهران، دارالکتب الاسلامیه.    
۳۴. مکارم شیرازی، ناصر و همکاران، تفسیر نمونه، ج۲۶، ص۴۷۸ ۴۷۸، تهران، دارالکتب الاسلامیة.    




سایت ‌اندیشه قم، برگرفته از مقاله «عوامل عزت و ذلت در قرآن»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۶/۰۱/۲۳.    



جعبه ابزار