• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

عمل به قرآن کریم

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: عمل به قرآن، ایمان، عمل صالح، تقوا، هدایت، سعادت، حیات طیبه، آتش دوزخ.

پرسش: اگر شخصی قرآن بخواند، اما تعالیم و دستورات آن را نادیده بگیرد، دچار چه عذابی خواهد شد؟

پاسخ: قرآن، آخرین و کامل‌ترین نسخه هدایت بشری، خالص‌ترین ناصح و صادق‌ترین خیرخواه و راه‌نماست، قرآن به حکم «هذا بصائر للناس» پاسخی جامع و کامل، به خواسته‌های انسان سرگشته و جویای معرفت است. اگرچه خواندن قرآن به‌عنوان بزرگ‌ترین ذکر، فضیلت بسیاری داشته و به زیاد خواندن قرآن و تأمل و تفکر در آیات آن توصیه شده است، اما آیا تنها خواندن قرآن بدون بهره‌گیری از دستورات و نسخه‌های شفابخش آن سود و منفعتی برای خواننده‌اش دربر دارد؟



قرآن، آخرین و کامل‌ترین نسخه هدایت بشری است، قرآن خالص‌ترین ناصح و صادق‌ترین خیرخواه و راه‌نماست، قرآن به حکم «هذا بصائر للناس» پاسخی جامع و کامل، به خواسته‌های انسان سرگشته و جویای معرفت است. قرآن کتاب انسان‌ شناسی و انسان‌سازی است.

۱.۱ - سخن خداوند متعال

چنان‌که خداوند می‌فرماید: «ما بر شما کتابی نازل کردیم که وسیله تذکر و (بیداری) شما در آن است.»

۱.۲ - روایتی از امام علی

امیرمؤمنان علی علیه‌السلام نیز در توصیف قرآن می‌فرماید: «کتاب الله تبصرون به و تنطقون به و تسمعون به»؛ «با قرآن می‌توانید راه حق را بنگرید و با آن سخن بگویید و به‌وسیله آن بشنوید».

۱.۳ - روایتی دیگر

و در بیانی دیگر می‌فرماید: «همانا خداوند قرآن را کتابی هدایتگر فرستاد، نیکی و بدی و خیر و شر را آشکارا در آن بیان فرمود، پس راه نیکی در پیش گیرید تا هدایت شوید و از شر و بدی بپرهیزید تا در راه راست قرار گیرید».


بدون شک سرمایه نجات و خمیرمایه سعادت و کلید درهای بهشت آن ـ چنان‌که قرآن فرموده است ـ ایمان و عمل صالح است؛ یعنی انسانی که سرتاسر وجودش را فقر و نیاز فرا گرفته («یا ایها الناس انتم الفقراء الی الله...») برای بهره‌مندی از هدایت الهی و دست‌یابی به سعادت ابدی باید به دو اسلحه ایمان و عمل صالح مسلح شود («والعصر ان الانسان لفی خسر الا الذین آمنوا و عملوا الصالحات و...»)، و این البته تنها با خواندن قرآن میسر می‌شود؟ اما هدف از تأکید و تشویق قرائت قرآن، عمل به آن است.
به عبارت دیگر، با توجه به اهمیت قرآن، روشن است که هدف از خواندن قرآن، بهره‌گیری از دستورات شفابخش آن است.


ازاین‌رو لازم است نکاتی را درباره ایمان و عمل صالح و رابطه آن دو ذکر نماییم:

۳.۱ - معنای ایمان

ایمان در لغت به معنی (گرویدن)
[۸] فرهنگ عمید، امیرکبیر.
و (تسلیم توأم با اطمینان خاطر) است.

۳.۲ - رابطه ایمان با اعتقاد

ایمان مربوط به دل و اعتقاد است؛ چنان‌که عده‌ای از اعراب بادیه‌نشین، خدمت پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله آمده، گفتند: یا رسول الله! ایمان آوردیم، آیه نازل شد:

«قالَتِ الاَْعْرابُ امَنّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَلکِنْ قُولُوا اَسْلَمْنا وَلَمّا یَدْخُلِ الاْ یمانُ فی قُلُوبِکُمْ»؛ «بادیه‌نشینان (به رسول خدا) گفتند: ایمان آوردیم. (ای پیامبر! به آنان) بگو: شما ایمان نیاورده‌اید، و لیکن بگویید اسلام آوردیم و ایمان هنوز در دل شما وارد نشده است.»
از این آیه می‌فهمیم که ایمان در اصطلاح قرآن، واقعیت و حقیقتی مربوط به قلب انسان است نه مربوط به بدن انسان، نه مربوط به پیشانی انسان که آثار سجده داشته باشد یا نداشته باشد و نه مربوط به زبان انسان که ذکر خدا بگوید یا نگوید؛ بلکه به ریشه این امور که یک حالت قلبی، فکری و اعتقادی است، مربوط می‌شود.

۳.۲.۱ - ویژگی پرهیزکاران

در قاموس قرآن، افراد پرهیزکار کسانی هستند که در پرتو ایمان به غیب، به اخلاق و آداب الهی خو گرفته‌اند و ایمان (به مبدأ و معاد) به‌گونه‌ای ایشان را دگرگون ساخته که در مسیر کسب تقوا و اعمال صالح و رشد و تعالی فضایل انسانی و قرب الهی سر از پای نمی‌شناسند و یک آن از اطاعت و فرمان‌برداری فرمان‌های الهی و بزرگان دین غفلت نمی‌ورزند.

۳.۳ - مراتب ایمان

از نظر اسلام ایمان دارای مراتبی است که از ضعیف‌ترین درجات یعنی ایمان به زبان شروع می‌شود تا به نقطه اوج خود یعنی یقین به باورهای دینی می‌رسد.

۳.۳.۱ - حدیثی از امام صادق

امام جعفر صادق علیه‌السلام می‌فرماید:

«عَنْ أَبِی عَمْرٍو الزُّبَیْرِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِاللَّهِ ـ علیه‌السلام ـ قَالَ بِالزِّیَادَةِ فِی الْإِیمَانِ تَفَاضَلَ الْمُؤْمِنُونَ بِالدَّرَجَاتِ عِنْدَ اللَّهِ قُلْتُ وَ إِنَّ لِلْإِیمَانِ دَرَجَاتٍ وَ مَنَازِلَ یَتَفَاضَلُ بِهَا الْمُؤْمِنُونَ عِنْدَاللَّهِ فَقَالَ نَعَمْ قُلْتُ صِفْ لِی ذَلِکَ رَحِمَکَ اللَّهُ حَتَّی أَفْهَمَهُ قَالَ مَا فَضَّلَ اللَّهُ بِهِ أَوْلِیَاءَهُ بَعْضَهُمْ عَلَی بَعْضٍ فَقَالَ تِلْکَ الرُّسُلُ فَضَّلْنا بَعْضَهُمْ عَلی‌ بَعْضٍ مِنْهُمْ مَنْ کَلَّمَ اللَّهُ وَ رَفَعَ بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجاتٍ الْآیَةَ وَ قَالَ وَ لَقَدْ فَضَّلْنا بَعْضَ النَّبِیِّینَ عَلی‌ بَعْضٍ وَ قَالَ انْظُرْ کَیْفَ فَضَّلْنا بَعْضَهُمْ عَلی‌ بَعْضٍ وَ لَلْآخِرَةُ أَکْبَرُ دَرَجاتٍ وَ قَالَ هُمْ دَرَجاتٌ عِنْدَ اللَّهِ فَهَذَا ذِکْرُ دَرَجَاتِ الْإِیمَانِ وَ مَنَازِلِهِ عِنْدَ اللَّهِ».

«با زیاد شدن میزان ایمان، درجات مؤمنین نزد خداوند برتری می‌یابد... و هرگاه انسان در اعتقادات خود به درجه یقین کامل رسید، دیگر بین قول و عمل او تضادی نخواهد بود. قرآن مجید همواره متوجه این مشکل (تضاد بین اعتقادات و اعمال) بوده است و آن را یک امر ناپسند دانسته و از آن به‌شدت نهی کرده است و می‌فرماید: ای کسانی که ایمان آورده‌اید! چرا سخنی می‌گویید که عمل نمی‌کنید! نزد خدا بسیار موجب خشم است که سخنی بگویید که عمل نمی‌کنید»!
[۱۵] مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ۳، ص ۳۷۱.


۳.۳.۲ - حدیثی از امام علی

علی علیه‌السلام درباره حقیقت ایمان می‌فرماید:

«اءَلاْیمانُ مَعْرِفَةٌ بِالْقَلْبِ وَإِقْرارٌ بِاللِّسانِ و عَمَلٌ بِاْلاَْرْکانِ»؛ «ایمان شناختی است با قلب، اقراری است با زبان و عملی است با اندام».

"عَنْ أَبِی‌بَصِیرٍ عَنْ أَبِی‌عَبْدِاللَّهِ ـ علیه‌السلام ـ قَالَ: لَا نَقُولُ درجة (الدَّرَجَةُ) وَاحِدَةٌ إِنَّ اللَّهَ یَقُولُ دَرَجَاتٌ بَعْضُهَا فَوْقَ بَعْضٍ إِنَّمَا تَفَاضَلَ الْقَوْمُ بِالْأَعْمَالِ".

۳.۳.۳ - حدیثی دیگر

هم‌چنین می‌فرماید:
«اَصْلُ الاْیمانِ، حُسْنُ التَّسْلیمِ لاَِمْرِ اللّهِ»؛ «ریشه ایمان، خوب تسلیم شدن در برابر فرمان خداست».
[۱۸] تمیمی آمدی، عبدالواحد بن محمد، شرح غررالحکم، ج ۲، ص ۴۱۶، دانشگاه تهران.



بدون شک بین ایمان و عمل صالح رابطه‌ای متقابل وجود دارد. هر چه ایمان قوی‌تر باشد، کیفیت و کمیت اعمال صالح و اجتناب از عصیان و طغیان نیز بیش‌تر است و هر چه به اعمال صالح و اجتناب از کبائر عنایت بیش‌تری شود، ایمان نیز در قلب، رسوخ بیش‌تری می‌یابد، تا آنجا که انسان به سعادت نهایی‌اش می‌رسد و در فراز قله‌ی انسانیت سرافرازانه جلوه‌گر می‌شود؛ و برعکس گناهان و اصرار بر آنها سبب محو تدریجی ایمان از قلب می‌گردد و صدور گناه نشانه‌ ضعف ایمان است

۴.۱ - ذکر یک نمونه

رابطه ایمان و عمل صالح رابطه درخت و میوه است، میوه سالم محصول درخت سالم است و درخت سالم همیشه میوه سالم به بار می‌آورد. یک درخت سالم هیچ‌گاه خالی از میوه نخواهد بود؛ یعنی تفکیک ایمان از عمل صالح موجب زوال تأثیر آنها می‌گردد. به عبارتی دیگر، کسی که تنها یکی از این دو را دارد، یعنی ادعای ایمان دارد و عمل نمی‌کند، یا صالح است ولی ایمان ندارد، بسان مرغی است که یک بال داشته و هرگز قادر به پریدن و اوج‌گیری و صعود بر قله سعادت و کمال نخواهد بود، مگر این که تغییر روش دهد و ایمان خود را با عمل صالح و عمل صالح خود را با اظهار اسلام و پذیرش معارف عالیه‌ آن توأم نماید تا از این راه، مقرب درگاه الهی شود و به بهشت درآید.

۴.۲ - دست‌یابی به حیات طیبه

در نتیجه ایمان واقعی، ملازم با عمل به دستورات شرع است، اظهار ایمان و اسلام بدون عمل به دستورات خدا و رسول صلی‌الله‌علیه‌وآله و اولواالامر علیه‌السلام اگرچه سبب اجرای احکام ظاهری اسلام بر اوست ـ اما مفید هدایت و سعادت واقعی او نخواهد بود؛ ازاین‌رو قرآن کریم دست‌یابی به حیات طیبه را منوط به ایمان و عمل صالح توأمان می‌داند.

۴.۳ - شکایت قرآن از انسان

پس اگرچه خواندن قرآن به‌عنوان بزرگ‌ترین ذکر، فضیلت بسیاری داشته و در جای جای قرآن و در کلام معصومان علیهم‌السلام به زیاد خواندن قرآنفاقروا ما تیسر من القرآن») و تأمل و تفکر در آیات آن توصیه شده است، اما پر واضح است، کسی که تنها به خواندن قرآن اکتفا نماید و به دستورات و تعالیم نورانی آن بی‌اعتنا بوده و عمل نکند، نه‌تنها او را نفعی نخواهد بخشید؛ بلکه از انوار قرآن، هدایت و کمالی دریافت نمی‌کند و به‌واسطه فقدان توشه عمل و ضعف ایمان، دنیا و آخرت خود را نابود و تباه می‌سازد و در حالتی خداوند را ملاقات می‌کند که قرآن از او شکایت می‌کند.

۴.۳.۱ - بیان یک نمونه

در مثل، همانند بیماری است، که نسخه طبیب را در کنار بستر خویش گذارده و تنها هر از چند گاهی به آن می‌نگرد، این شخص نه‌تنها درمان نخواهد شد، بلکه با دستان خویش اسباب هلاکت خود را فراهم نموده است.

۴.۴ - عامل ورود به بهشت

زیرا ورود به بهشت تابع عنوان یا ادعای مسلمانی نیست؛ بلکه ورود به بهشت بر ملاک "ایمان" و "عمل صالح" استوار است.
بنابراین هر کس این دو توشه را از دنیا برگرفت، در سرای آخرت راهی را به‌سوی بهشت بر روی خود گشوده، و الا راهی جهنم می‌گردد، مگر آن‌که جزو مستضعفان باشد و رحمت واسعه الهی او را فرا گیرد و یا شفاعتی از شفیعی شامل حالش گشته و از عذابش برهاند.


۱. جاثیه (۴۵)، آیه ۲۰.    
۲. انبیاء (۲۱)، آیه ۱۰.    
۳. امام علی (علیه‌السلام)، نهج البلاغه ت الحسون، شریف رضی، ص ۲۹۶، خطبه ۱۳۳.    
۴. امام علی (علیه‌السلام)، نهج البلاغه ت الحسون، شریف رضی، ص ۳۴۱، خطبه ۱۵۸.    
۵. بقره (۲)، آیه ۸۲.    
۶. فاطر (۳۵)، آیه ۱۵.    
۷. عصر (۱۰۳)، آیه ۲ و ۳.    
۸. فرهنگ عمید، امیرکبیر.
۹. قرشی بنایی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، ج ۱، ص ۱۲۴.    
۱۰. حجرات (۴۹)، آیه ۱۴.    
۱۱. گفتارهای معنوی، مرتضی مطهری، ص ۲۰۰، صدرا، با اندک تغییر.    
۱۲. مجلسی، محمدباقر، بحارالأنوار، ج ۶۹، ص ۱۷۱.    
۱۳. صف (۶۱)، آیه ۲ و ۳.    
۱۴. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ۲۴، ص ۷۳ ۷۵.    
۱۵. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ۳، ص ۳۷۱.
۱۶. امام علی (علیه‌السلام)، نهج البلاغه ت الحسون، شریف رضی، ص ۸۲۶، حکمت ۲۱۸.    
۱۷. تمیمی آمدی، عبدالواحد بن محمد، غرر الحکم و درر الکلم، ج ۱، ص۱۹۸.    
۱۸. تمیمی آمدی، عبدالواحد بن محمد، شرح غررالحکم، ج ۲، ص ۴۱۶، دانشگاه تهران.
۱۹. نحل (۱۶)، آیه ۹۷.    
۲۰. بقره (۲)، آیه ۱۰۳.    
۲۱. نساء (۴)، آیه ۱۲۲.    
۲۲. نساء (۴)، آیه ۵۷.    
۲۳. مزمل (۷۲)، آیه ۲۰.    
۲۴. بروج (۸۵)، آیه ۱۱.    



پایگاه اسلام کوئست، برگرفته از مقاله «عمل به قرآن کریم»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۰۷/۲۴.    



رده‌های این صفحه : اخلاق اسلامی | عمل به قرآن




جعبه ابزار