• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

علت آفرینش زن و مرد

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلید واژه: آفرینش زن و مرد، جنس مخالف
پرسش: چرا خداوند دو جنس مخالف آفریده که ما این قدر از جامعه فاسد بترسیم؟
پاسخ: یکی از فلسفه های وجودی خلقت زن و مرد بقای نسل‌ها است، اگر همه موجودات عالم نر یا ماده بودند و آمیزش و لقاحی در کار نبود، از طریق عادی و معمولی تکثیر موجودات ممکن نبود، در نتیجه همه از بین می‌رفتند.



قرآن در خصوص آفرینش زن و مرد می‌فرماید: یکی از نشانه‌های خدا این است که از جنس خودتان همسرانی برای شما آفرید تا در کنار آنها آرامش بیابید.
و از آنجا که ادامه این پیوند در میان همسران خصوصا، و در میان همه انسانها عموما، نیاز به یک جاذبه و کشش قلبی و روحانی دارد به دنبال آن اضافه می‌کند: و در میان شما مودت و رحمت آفرید ( و جعل بینکم مودة و رحمة ).
و در پایان آیه برای تاکید بیشتر می‌فرماید: در این امور نشانه‌هائی است برای افرادی که تفکر می‌کنند (إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ).

۱.۱ - پیوند زن و مرد مایه آرامش

جالب اینکه قرآن در این آیه هدف از پیوند زن ومرد را سکونت و آرامش قرار داده است، و با تعبیر پر معنی «لتسکنوا»مسائل بسیاری را بیان کرده و نظیر این تعبیر در آیه ۱۸۹ سوره اعراف نیز آمده است.
به راستی وجود همسران با این ویژگیها برای انسانها که مایه آرامش زندگی آن ها است، یکی از نعمت های بزرگ الهی محسوب می‌شود.
این آرامش از این جا ناشی می‌شود که این دو جنس مکمل یکدیگر و مایه شکوفائی و نشاط و پرورش یکدیگر می‌باشند؛ به طوری که هر یک بدون دیگری ناقص است.

۱.۲ - زن و مرد کامل کننده همدیگر

بنابراین این دوجنس همدیگر را تکمیل می کنند و نقص های یکدیگر را کامل می کنند و نیاز های هم را بر آورده می سازند. طبیعی است که میان یک موجود و مکمل وجود او چنین جاذبه نیرومندی وجود داشته باشد.
به هر حال این آرامش و سکونت هم از نظر جسمی است و هم از نظر روحی. هم از جنبه فردی دارد و هم اجتماعی.
مساله مودت و رحمت که در آیه به آن اشاره شده، در حقیقت ملاط و چسب مصالح ساختمانی جامعه انسانی است، چرا که جامعه از فرد فرد انسانها تشکیل شده است، همچون ساختمان عظیم و پرشکوهی که از آجرها و قطعات سنگها تشکیل می‌گردد.
اگر این افراد پراکنده و آن اجزاء مختلف، با هم ارتباط و پیوند پیدا نکنند جامعه یا ساختمانی به وجود نخواهد آمد.
آن کس که انسان را برای زندگی اجتماعی آفریده، این پیوند و ربط ضروری را نیز در جان او ایجاد کرده است.


برخی برای وجود جنسیت و آفرینش نر و ماده، فلسفه‌های گوناگونی ذکر کرده‌اند که به برخی از آن ها اشاره می کنیم:

۲.۱ - بقای نسل

بقای نسل‌ها، مشخص است اگر همه موجودات عالم نر یا ماده بودند و آمیزش و لقاحی در کار نبود، از طریق عادی و معمولی تکثیر موجودات ممکن نبود، در نتیجه همه از بین می‌رفتند.

۲.۲ - احساس نیاز به جنس مخالف

از جمله فلسفه‌ها، به ویژه در انسان‌ها این بود که انسان از لاک خود پرستی بیرون بیاید. انسان با احساس نیاز به جنس مخالف و عشق و محبت به او، از لاک خود بیرون می آید و متوجه دیگری خارج از وجود خود می شود. ازدواج مرد با زن به تعبیر "راسل" برای آن که مَنِ انسان توسعه می‌یابد.
کودک فقط من فردی خودش است و فقط خویش را می‌بیند و همه چیز را برای خود می‌خواهد، حتّی به پدر و مادر به چشم وسیله و ابزار برای خودش نگاه می‌کند.
جوانی که عشقی پیدا می‌کند و همسری انتخاب می‌نماید، برای اولین بار این احساس در او پیدا می‌شود که به یک شخص دیگر، مانند خویش علاقه دارد، یعنی از خود به در می‌آید و خود و او یکی می‌شوند و همه چیز را برای خودِ بزرگ‌تر خویش می‌خواهد.
البته این در شرایطی است که شخص واقعاً علاقه‌ای به طرف مقابل پیدا کند. علقه مؤانست و به تعبیر قرآن "مودت و رحمت".
واژه زوجیت را معمولاً به دو جنس نر و ماده گویند، اعم از حیوانات و گیاهان، هر گاه آن را توسعه دهیم، تمام نیروهای مثبت و منفی را شامل می‌شود.

۲.۳ - خداوند تنها موجودی که مثل و ضد ندارد

حضرت رضا(ع) فرمود:"خداوند اشیا جهان را متضاد و نر و ماده آفرید تا روشن شود برای او ضدّ و مانندی نیست و آن‌ها را با هم قرین ساخت تا معلوم شود قرینی برای او نیست. نور را ضد ظلمت، خشکی را ضدتری و... قرار داد تا دلیل بر یکتایی خالق باشد.
از حدیث شریف استفاده می‌شود از جمله فلسفه آفرینش جنسیت، نشان دادن این حقیقت است که تنها موجودی که شایسته است ضد و مثل و مانندی نداشته باشد، حضرت حق است.


اما این مسئله برای شخص نباید موجب ترس و وحشت شود؛ زیرا ما در دنیا با مسایل بسیاری مواجه هستیم و در معرض آزمون های متعددی هستیم که مسئله غریزه جنسی تنها یکی از آن موارد است. درست است که غریزه جنسی یکی از غرایز مهم انسان است و کشش در آن بسیار زیاد است، اما باید به صورت منطقی با آن برخورد نماییم و به نکات و جنبه های مثبت آن توجه نموده و در مسیر صحیح و درست هدایت کنیم.
البته این نکته نیز قبول داریم که متأسفانه در جامعه ما آمار مفسده های اجتماعی روبه رشد است و قبح بسیاری از مفاسد کم کم رنگ می بازد و از بین می رود.
از همه بدتر این نوع ناهنجاری های اجتماعی رفته رفته شکل ارزش های دنیای مدرن را به خود می گیرد و امور با ارزشی چون امر به معروف و نهی از منکر چهره های ضد ارزشی و ارتجاعی ! از این رو، مشکل اصلی جامعه "دگرگونی مفهوم و بار ارزشی یا غیر ارزشی هنجارها و ناهنجاری های اجتماعی " است.
مفهوم " حرمت نگاه به نامحرم " امروز از بین می رود و ارتباط با نامحرم به عنوان امری طبیعی، جواز نگاه به نامحرم را صادر می کند. امروزه ما تنها با مفاسد اجتماعی رو به رو نیستیم، بلکه با تغییر ارزشها و الگوهای انسانی مواجه هستیم! به گونه ای که قبح و زشتی اعمال ناپسند، از بین رفته یا حتی خوب جلوه داده می شود.
هر بیماری جسمی خطرناک یا غیر خطرناکی که می شناسیم، سرانجام راه درمانی دارد، ولی راه درمان این نیست که پسر یا دختر آفریده نشود بلکه باید ارتباط دختران و پسران روش مند و نظام مند شود تا جلوی این گونه مفاسد گرفته شود، که در پرسش های قبلی به توصیه آن پرداختیم.
درست نیست که به جای حل مسئله، اصل آن را پاک کنیم.


۱. سوره روم، آیه ۲۱؛ «وَمِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُم مِّنْ أَنفُسِکُمْ أَزْوَاجًا لِّتَسْکُنُوا إِلَیْهَا وَجَعَلَ بَیْنَکُم مَّوَدَّةً وَرَحْمَةً إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِّقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ»    
۲. تفسیر نمونه، آیت الله ناصرمکارم شیرازی، ج ۲۲، ص ۳۷۷    



سایت مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی    






جعبه ابزار