• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

عقل در قرآن کریم

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه:عقل، قرآن مجید.

پرسش: عقل در فرهنگ قرآن کریم به چه معناست و چرا قرآن کریم می‌فرماید: «اکثر هم لایعقلون»؟

پاسخ: عقل را از آن جهت عقل گفته‌اند که در نتیجه احاطه آن، انسان از هوا و هوس نفس منع می‌شود. تعقل نیز از همین ریشه و به معنای فکر کردن و‌ اندیشه است.



عقل در لغت به معنای امساک، نگه داشتن، منع کردن و بستن آمده است. عقل البعیر، یعنی زانوی شتر را بست.


عقل را از آن جهت عقل گفته‌اند که در نتیجه احاطه آن، انسان از هوا و هوس نفس منع می‌شود.


تعقل نیز از همین ریشه و به معنای فکر کردن و‌ اندیشه است.


قرآن کریم، پس از بیان چگونگی خلقت آسمان و زمین، توالی ایام، حرکت کشتی‌ها، نزول برکات آسمانی و معلق بودن ابرها بین آسمان و زمین، خردگرایی را نتیجه توجه به این نشانه‌ها می‌داند و می‌فرماید: «هماهنگی میان عناصر طبیعی، نشان‌دهنده حاکمیت، قدرت و اراده خدای یکتاست. برای کسانی که تعقل و‌ اندیشه می‌کنند».


درباره جایگاه اندیشه، به روایت زیر توجه کنید:

۵.۱ - روایتی از امام علی

حضرت علی (علیه‌السلام) خطاب به فرزندش امام حسن (علیه‌السلام) فرمود: «پسرم! چهار چیز از من یاد گیر، که تا به آن‌ها عمل می‌کنی و زیان نبینی:
۱. همانا ارزشمندترین بی‌نیازی عقل است.
۲. و بزرگ‌ترین فقر بی‌خردی است ... و الخ».

۵.۲ - روایتی دیگر

در اهمیت عقل همین بس که خداوند پس از آفرینش آن فرمود: «و عزتی و جلالی ما خلقت خلقاً احسن منک، ایاک آمر و ایاک النهی، و ایاک اثیب و ایاک اعاقب...؛ به عزت (بزرگی) و عظمت خودم سوگند، که چیزی بهتر از تو خلق نکرده‌ام، با تو امر می‌کنم و به واسطه تو نهی می‌کنم. به واسطه تو ثواب و پاداش می‌دهم و به خاطر تو مجازات می‌کنم».


متعلق تعقل از نظر قرآن کریم چیست؟
با وجود این‌که در جامعه امروزی شاهد پیشرفت شگرفی در زمینه علوم هستیم، (سفرهای فضایی، کشفیات جدید طبیعی و تکنولوژی مدرن) که همه حاکی از خلاقیت و قوه ابتکار افراد است، پس به چه دلیل قرآن کریم در جاهای متعدد، به عدم تعقل بشر اشاره کرده است؟
بررسی آیات و روایات نشان می‌دهد، این نوع تعقل که در متون دینی مطرح شده است، عقل متعارف نیست؛

۶.۱ - بیان یک روایت

چنان‌که عده‌ای از شیعیان صادق آل محمد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم) پرسیدند: «عقل چیست؟ حضرت فرمودند: «العقل ما عبد به الرحمان و اکتسب به الجنان؛ عقل آن چیزی است که خدا به وسیله آن مورد پرستش قرار بگیرد و بهشت به واسط آن به دست آید. باز پرسیدند: پس آن‌چه که معاویه داشت چه بود؟ فرمودند: آن یک نوع شیطنتی بود شبیه عقل، ولی عقل نبود».
[۶] نجفی، تفسیر آسان، ج۱، ص۱۱۵، تهران، کتاب‌فروشی اسلامیه، چاپ اول، ۱۳۶۴.
بنابراین تعقلی مورد نظر است که نتیجه آن رسیدن به درک جان «انا لله و انا الیه راجعون» باشد. در واقع از منظر اسلام بهترین نتیجه خردگرایی، خداگرایی است.


حال که دانسته شد چه نوع تعقلی مورد نظر است، در ذیل موانع تفکر و تعقل مورد بررسی قرار می‌گیرد:

۷.۱ - تکیه بر ظن و گمان

تکیه بر ظن و گمان به جای علم و یقین.
قرآن کریم می‌فرماید: «اکثر مردم چنین‌اند که اگر بخواهی پیرو آن‌ها باشی، تو را از حق گمراه می‌کنند. برای این‌که تکیه‌شان بر ظن و گمان است (نه بر یقین) و تنها با حدس و تخمین کار می‌کنند».
قرآن کریم، در آیات زیادی به‌شدت با پی‌روی از ظن و گمان مخالفت می‌کند و می‌گوید: مادامی که به چیزی علم و یقین حاصل نکرده‌ای آن را دنبال مکن. امروز از نظر فلسفی مسلم شده که یکی از عوامل عمده خطاها و اشتباهات همین مطلب است.
[۸] مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۲، ص۶۴، قم، صدرا، چاپ هفتم، ۱۳۷۷.


۷.۲ - میل‌ها و هواهای نفسانی

انسان در تفکرات خویش اگر بی‌طرفی خود را نسبت به نفی یا اثبات مطلبی حفظ نکند و میل نفسانی‌اش به یک طرف باشد، خواه ناخواه عقربه فکرش به سمت میل و خواهش نفسانی‌اش می‌گراید، این است که قرآن کریم، هوای نفس را یکی از عوامل لغزش فکر می‌شمارد: «… اِنْ یَتَّبِعُونَ اِلا الظَّنَّ وَمَا تَهْوَی الانْفُسُ...؛ پیروی نمی‌کنند مگر از گمان و از آن‌چه نفس‌ها خواهش می‌کنند».

۷.۳ - شتاب‌زدگی

هر قضاوت و اظهار نظری، مقدار معینی مدارک لازم دارد و تا مدارک به قدر کافی در یک مسئله جمع نشود، هر گونه اظهار نظر، ‌شتاب‌زده و موجب لغزش ‌اندیشه است. قرآن کریم، مکرر به ‌اندک بودن سرمایه علمی بشر و کافی نبودنش برای برخی قضاوت‌های بزرگ اشاره می‌کند و اظهار جزم‌اندیشی را دور از احتیاط تلقی می‌نماید. برای نمونه در جایی می‌فرماید: «...وَ مَا اُوتِیتُمْ مِنَ الْعِلْمِ اِلا قَلِیلا؛ آن مقداری علم و اطلاعی که به شما رسیده، ‌اندک است و برای قضاوت کافی نیست».

۷.۳.۱ - حدیثی از امام صادق

امام صادق (علیه‌السلام) فرمود: «خداوند در قرآن بندگان خویش را با دو آیه اختصاص داد و تأدیب فرمود: یکی این‌که تا به چیزی علم پیدا نکرده‌اید، تصدیق نکنید و دیگر این‌که تا به چیزی علم پیدا نکرده‌اید، رد و نفی نکنید».

۷.۴ - سنت‌گرایی و گذشته‌نگری

انسان به حکم طبیعت خود هنگامی که می‌بیند، فکر و عقیده خاصی مورد قبول نسل‌های گذشته بوده، خود به خود بدون آن که مجالی به‌ اندیشه خود راه بدهد‌، آن را می‌پذیرد.
در آیه ۱۷۰ سوره بقره آمده است: «اگر به آن‌ها گفته شود از آن‌چه خدا به وسیله وحی فرود آورده پیروی کنید، می‌گویند: خیر، ما همان روش‌ها و سنت‌ها را پیروی می‌کنیم که پدران گذشته خود را بر آن یافته ایم ...».

۷.۵ - شخصیت‌گرایی

شخصیت‌های بزرگ به واسطه عظمت نفسی که دارند، بر روی فکر و ‌اندیشه و تصمیم و اراده دیگران اثر می‌گذارند و فکر و اراده دیگران را تسخیر می‌کنند. دیگران آن‌چنان می‌اندیشند که آن‌ها می‌اندیشند و آن‌چنان تصمیم می‌گیرند که آن‌ها می‌گیرند:
«... رَبَّنَا اِنَّا اَطَعْنَا سَادَتَنَا وَکُبَرَاءَنَا فَاَضَلُّونَا السَّبِیلا؛ پروردگارا! ما بزرگان و اکابر خویش را پیروی و اطاعت کردیم و در نتیجه ما را گمراه ساختند».

۷.۶ - تکبر و غرور

از جمله موانع دیگر تعقل و معرفت، کبر و غرور است. تکبر عبارت است از حالتی که آدمی خود را بالاتر از دیگری ببیند و اعتقاد برتری را بر غیر داشته باشد.
[۱۴] نراقی، احمد، معراج السعادة، ص۱۶۸، تهران، رشیدی، چاپ اول، ۱۳۶۲.

قرآن کریم می‌فرماید: «اِنَّ الَّذِینَ یُجَادِلُونَ فِی آیَاتِ اللَّهِ بِغَیْرِ سُلْطَانٍ اَتَاهُمْ اِنْ فِی صُدُورِهِمْ اِلا کِبْرٌ مَا هُمْ بِبَالِغِیهِ...؛ آنان که بدون برهان به مجادله در آیات خداوند می‌پردازند، در سینه‌هایشان جز کبر و غرور چیزی دیگر نیست».

۷.۶.۱ - حدیثی از امام علی

امام علی (علیه‌السلام) می‌فرمایند: «شر آفات العقل الکبر؛ بدترین آفات عقل، کبر است».

۷.۷ - گناه

در قرآن کریم، یکی از علت‌های عدم درک و فهم گناه معرفی شده است؛ چنان‌که می‌فرماید: «اَفَلا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ اَمْ عَلَی قُلُوبٍ اَقْفَالُهَا؛ اگر بر دل‌ها قفل باشد، قفل‌هایی از هوا و هوس، کبر و غرور و لجاجت و تعصب‌ اجازه ورود نور حق را به آن‌ها نمی‌دهد».
گاهی افراد بر اثر گناه و نفاق به مرحله‌ای رسیده‌اند که بر قلب‌هایشان مهر زده شده است؛ به همین دلیل چیزی نمی‌فهمند: «... وَ طُبِعَ عَلَی قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لا یَفْقَهُونَ».

۷.۸ - غفلت از عقل

انسانی که از به کار بستن خرد غافل شود، از حرکت قوای ذهنی در راستای شکوفایی و معرفت محکوم می‌گردد؛ زیرا غفلت در فرهنگ دینی، چرک و رجس است و نمی‌گذارد انسان به سوی کمال حرکت کند؛ چنان‌که در قرآن کریم می‌فرماید: «به یقین گروه بسیاری از جن و انس را برای دوزخ آفریدیم، آن‌ها دل‌ها و عقل‌هایی دارند که با آن نمی‌اندیشد و چشمانی دارند که با آن نمی‌بینند و گوش‌هایی دارندکه با آن نمی‌شوند؛
[۱۹] جوادی آملی، عبدالله، تفسیر موضوعی قران کریم، ص۳۹۷، قم، اسراء، دوم، ۱۳۷۹.
آن‌ها چون چهارپایان‌اند، بلکه گمراه‌تر، اینان همان غافلان‌اند».
امور فراموش شده است. قبل از هر چیز باید تحت تجربه عقل درآمد. از یاد برده شد که نوابغ خوشه‌چین خرمن دقت و تفکر خویش بوده‌اند و فراست محصول دقت نظر است.

۷.۹ - عقل متعارف

از موانع شکوفایی تعقل انسان، عقل متعارف است؛ یعنی عقلی که همه تلاش و کوشش او برای حفظ حیات ظاهر است: «یَعْلَمُونَ ظَاهِرًا مِنَ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَهُمْ عَنِ الآخِرَةِ هُمْ غَافِلُونَ؛ گروهی فقط ظاهری از زندگی دنیا را می‌دانند و از آخرت و پایان کار غافل‌اند». توده مردم چنین نیرویی را عقل می‌نامند. در صورتی که جمود عقل در غرایز و شهوانیات و احساسات مادی اهتمام به تفکر و عقلانیت را از بین می‌برند.


۱. منظور از‌ اندیشه‌ورزی و تعقل در فرهنگ دینی، اکتساب جنان است، نه تدبیر برای رسیدن به مادیات.
۲. اکثر مردم به جهت داشتن موانع بر سر راه چنین تعقلی ندارند.


۱. مجموعه آثار شهید مطهری، تهران، صدرا، ج۴، ص۵۷۴-۵۸۱، پنجم، ۱۳۷۷.
۲. جوادی آملی، عبدالله، تفسیر موضوعی قرآن کریم ـ فطرت در قرآن، ص۳۹۱-۴۰۲، قم، اسراء، دوم، ۱۳۷۹.
۳. سلیمی، عبدالعزیز، ترجمه، معرفت و معنویت.
۴. حسین نوری، محمد، العقل السلیم و صراط المستقیم.


۱. اصفهانی، راغب، مفردات، ص۵۷۷، مصر، دفتر نشر الکتاب، اول، ۱۴۰۴ق.    
۲. بقره/سوره۲، آیه۱۶۴.    
۳. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱، ص۵۵۷.    
۴. دشتی، محمد، نهج البلاغه، ص۳۲۳، حکمت ۳۸، قم، پارسایان، دوم، ۱۳۷۹.    
۵. محمدی ری‌شهری، محمد، میزان الحکمه، ج۳، ص۲۰۳۴، قم، مکتب اعلام اسلامی، اول، ۱۳۶۲.    
۶. نجفی، تفسیر آسان، ج۱، ص۱۱۵، تهران، کتاب‌فروشی اسلامیه، چاپ اول، ۱۳۶۴.
۷. انعام/سوره۶، آیه۱۱۶.    
۸. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۲، ص۶۴، قم، صدرا، چاپ هفتم، ۱۳۷۷.
۹. نجم/سوره۵۳، آیه۲۳.    
۱۰. اسراء/سوره۱۷، آیه۸۵.    
۱۱. اسراء/سوره۱۷، آیه۸۵.    
۱۲. اسراء/سوره۱۷، آیه۸۵.    
۱۳. احزاب/سوره۳۳، آیه۶۷.    
۱۴. نراقی، احمد، معراج السعادة، ص۱۶۸، تهران، رشیدی، چاپ اول، ۱۳۶۲.
۱۵. غافر/سوره۴۰، آیه۵۶.    
۱۶. محمدی ری‌شهری، محمد، میزان الحکمه، ج۱، ص۸۵، قم، مکتب اعلام اسلامی، اول، ۱۳۶۲.    
۱۷. محمد/سوره۴۷، آیه۲۴.    
۱۸. توبه/سوره۹، آیه۸۷.    
۱۹. جوادی آملی، عبدالله، تفسیر موضوعی قران کریم، ص۳۹۷، قم، اسراء، دوم، ۱۳۷۹.
۲۰. اعراف/سوره۷، آیه۱۹۷.    
۲۱. روم/سوره۳۰، آیه۷.    
۲۲. روم/سوره۳۰، آیه۷.    



سایت ‌اندیشه قم، برگرفته از مقاله «عقل در قرآن کریم»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۱۰/۲۵.    



جعبه ابزار