• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

عقل از دیدگاه اشاعره

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه:عقل، اشاعره، نفس انسان.
پرسش :با سلام، علمای اشاعره عقل را چگونه تعریف نموده‌اند؟ لطفاً چند تعریف را در این زمینه بیان کنید.
پاسخ :



متکلمان اشاعره تعریف جدیدی از عقل ارائه نکردند، بلکه مباحث آنها در کتاب‌های کلامی در تبیین استدلال‌ها نظیر مباحث فلاسفه است.
[۱] . ر.ک:ایجی، میر سید شریف، شرح المواقف،(تمام مباحث کتاب)، قم، الشریف الرضی، چاپ اول، ۱۳۲۵ق.

برای عقل معانی متعددی بیان کردند. برخی عقل را بر چهار معنا اطلاق می‌کنند.

۱.۱ - معنای اوّل

عقل جوهری مجرّدی است که آن‌را به اجسام، تعلّق تدبیر و تصرّف نباشد. این تعریف فلاسفه است و مدّعای آنان این است که: عقل اوّل اعظم ملائکه و از مبدعات است. به تفسیری دیگر می‌گویند که عقل ماهیّتی مجرّد از مادّه و علائق به ماده دارد؛ و به این معنا بر خداوند متعال و بر ملائکه اطلاق می‌کنند. البته متکلّمان متقدّم این معنا را قبول ندارند.

۱.۲ - معنای دوم

عقل نیرویی نظری است؛ یعنی نیرویی از نیروهای نفس است که به واسطه او نفس از معلولات به مجهولات می‌رسد. این نیرو دارای چهار مرتبه است:
مرتبه اول؛ صرف استعداد است، که اطفال نیز در ابتدای خلقت از آن برخوردارند. و آن‌را عقل هیولانی خوانند.
مرتبه دوم؛ حصول علم به نظریّات به گونه‌ای که هر وقت بخواهد که نظریات را حاضر کند، بتواند. و آن‌را عقل بالفعل گویند.
مرتبه چهارم؛ حصول نظریّات، بر وجهی که بالفعل حاصل باشد. و آن‌را عقل مستفاد گویند. این معنای دوم نیز مصطلح فلاسفه و حکیمان است.
[۲] . حکماء نیز گفته‌اند که نفس را هفت مرتبه است:۱. عقل هیولانی. ۲ عقل بالملکة. ۳ عقل بالفعل. ۴ عقل مستفاد. ۵ محو. ۶ طمس. ۷ محق. با این توضیح که در نظر حکیمان نفس به اعتبار آنکه قابلیت تحصیل کمالات را دارد آن را «عقل هیولانی»؛ و به جهت که هر گاه یک سلسله معقولات اولی و علوم اولیه را بدست آورد که به وسیله آنها می تواند معقولات ثانیه و علوم اکتسابی را کسب کند «عقل بالملکه»؛ و به این جهت که هر وقت از راه اکتساب علوم (به فکر یا حدس) قدرت بر استنباط معقولات ثانیه و علوم مکتسبه پیدا کند، آن را «عقل بالفعل»؛ و به اعتبار حضور و حصول خود آن علوم و عقول مکتسبه عندالنفس که از عقل فعال استفاده کرده است «عقل مستفاد» می گویند. «محو»، مقام توحید افعالی است. «طمس»، مقام توحید صفاتی است. «محق»، مقام توحید ذاتی است.


۱.۳ - معنای سوم

عقلی که مناط تکلیف است، و جنون در مقابله آن است، و آن اصطلاح عامه مردم است. معتزله آن‌را به نیرویی تفسیر کرده‌اند که به سبب آن حسن و قبح افعال معلوم می‌شود و به این وسیله میان خیر و خیّر تمییز داده می‌شود. بعضی از اشاعره گفته‌اند:عقل که مناط تکلیف است، علم است. و بهترین تفسیر برای عقل به معنای سوم آن است که عقل نیرویی غریزی در نفس است که در صورت سلامتی آلات و ابزار ادراکی علم به ضروریّات را به دنبال خواهد داشت.

۱.۴ - معنای چهارم

عقل معاش . این معنا نیز معنای عقل در نظر عموم مردم است؛ زیرا در عرف ، هرگاه لفظ عقل را بکار ببرند ذهن آنان به عقل معاش سبقت می‌گیرد. بهترین تفسیری که از این معنای چهارم عقل کردند، آن است که:عقل نیرویی غریزی در نفس است که شناخت مصالح و عمل به مقتضای آنها را به دنبال می‌آورد.
[۳] . ر. ک:خواجه رشید الدین فضل الله همدانی، اسئله و اجوبه رشیدی، ص ۴۳۰ - ۴۳۲، اسلام آباد، مرکز تحقیقات فارسی ایران و پاکستان، ۱۳۷۱ ش.



۱. . ر.ک:ایجی، میر سید شریف، شرح المواقف،(تمام مباحث کتاب)، قم، الشریف الرضی، چاپ اول، ۱۳۲۵ق.
۲. . حکماء نیز گفته‌اند که نفس را هفت مرتبه است:۱. عقل هیولانی. ۲ عقل بالملکة. ۳ عقل بالفعل. ۴ عقل مستفاد. ۵ محو. ۶ طمس. ۷ محق. با این توضیح که در نظر حکیمان نفس به اعتبار آنکه قابلیت تحصیل کمالات را دارد آن را «عقل هیولانی»؛ و به جهت که هر گاه یک سلسله معقولات اولی و علوم اولیه را بدست آورد که به وسیله آنها می تواند معقولات ثانیه و علوم اکتسابی را کسب کند «عقل بالملکه»؛ و به این جهت که هر وقت از راه اکتساب علوم (به فکر یا حدس) قدرت بر استنباط معقولات ثانیه و علوم مکتسبه پیدا کند، آن را «عقل بالفعل»؛ و به اعتبار حضور و حصول خود آن علوم و عقول مکتسبه عندالنفس که از عقل فعال استفاده کرده است «عقل مستفاد» می گویند. «محو»، مقام توحید افعالی است. «طمس»، مقام توحید صفاتی است. «محق»، مقام توحید ذاتی است.
۳. . ر. ک:خواجه رشید الدین فضل الله همدانی، اسئله و اجوبه رشیدی، ص ۴۳۰ - ۴۳۲، اسلام آباد، مرکز تحقیقات فارسی ایران و پاکستان، ۱۳۷۱ ش.



پایگاه اسلام کوئست    



جعبه ابزار