• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

عزاداری از دیدگاه قرآن

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: عزاداری، قرآن، شعائر اسلامی.

پرسش: آیا عزاداری از دیدگاه قرآن عملی صحیح است و آیات قرآن آن را تأیید می‌کند؟

پاسخ: آیاتی وجود دارد که می‌توان پدیده عزاداری (حتى عزاداری بر بزرگان دین) را از آن برداشت کرد آیه «لا یحبّ الله الجهر بالسوء مِن القول إلاّ مَن ظُلِم؛ خداوند فریاد زدن را دوست ندارد، جز برای کسانی که مورد ستم قرار گرفته‌اند».
در این آیه خداوند به همه مظلومان اجازه فریاد و افشاگری داده، بزرگ‌ترین ظلم آن است به حقوقی که خدا برای برخی قرار داده است، تجاوز شود. یکی از این حقوق طبق آیه ولایت («إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُواْ الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاَةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ»)، حق ولایت و امامت است.



اگر برای یک عمل و رفتاری، دلیل عقلی بر نفی و اثبات آن وجود نداشته باشد، به معنای آن نیست که آن عمل یا رفتار غیر مشروع است؛ چنان‌که از نظر شرعی، نبودن دلیل، موجب غیر مشروع بودن نیست، وگرنه می‌بایست بسیاری از رفتارهایی را که در صدر اسلام نبود و بعداً به وجود آمد، غیر مشروع دانست. هم‌چنین بسیاری از امور که در آیات قرآن، به طور صریح نیامده، در سنت پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌وآله) وجود داشته است.


بعد از بیان این مقدمه، ببینیم آیا قرآن کریم (که جامع تمام احکام و معارف و منبع شناخت دین می‌باشد) از عزاداری و سوگواری سخنی گفته است؟ آیا در قرآن شاهد و قرینه‌ای بر اثبات یا نفی عزاداری وجود دارد؟
آیاتی وجود دارد که می‌توان پدیده عزاداری (حتى عزاداری بر بزرگان دین ) را از آن برداشت کرد که به برخی اشاره می‌کنیم:

۲.۱ - آیه ۳۲ سوره حج

«ومن یعظّم شعائر الله فإنّها مِن تقوى القلوب».

۲.۱.۱ - شعائر الهی

بی‌شک بزرگ‌داشت شعائر الهی، از دستورهای اساسی دین است.
دو بحث در این جا قابل طرح است:
أ. منظور از شعائر چیست؟
ب. آیا شعائر عمومیت دارد یا مخصوص شعائر خاصی است؟

در مورد بحث اول مطالب متنوعی مطرح شده است، که بررسی و تحلیل آن، ما را از پاسخ دور ‌می‌کند.
در مورد بحث دوم، برخی عالمان شیعی و سنی به عمومیت و شمول شعائر اشاره کرده‌اند:

۲.۱.۲ - دیدگاه حنفی

صاحب جان هندی حنفی از عالمان اهل سنت در ذیل آیه مذکور ‌می‌نویسد: «شعائر جمع شعیر به معنای علامت است، و هر چه که از دیدن آن، خدا به یاد آید، شعائر خداست و شعائر الله اختصاص به صفا و مروه ندارد...».
[۴] هندی، صاحب جان، اصول الاربعه فی تردید الوهابیه، ص ۳۰.


۲.۱.۳ - دیدگاه نراقی

ملا احمد نراقی از عالمان شیعه‌ می‌نویسد: «برخی فقها و مفسران عقیده دارند که آیه دلالت بر عموم و شمول دارد؛ چنانچه این نظریه پذیرفته شود، تعظیم همه شعائر اگر واجب نباشد، استحباب و رجحان دارد؛ زیرا شعائر منسوب به خداوند بزرگ است.

۲.۱.۴ - دیدگاه علامه طباطبایی

علامه طباطبایی شعائر را به معنای نشانه‌های عظمت و تقوای الهی دانسته، و آن را منحصر به موارد خاصی نمی‌داند.
ازاین‌رو به طور عموم ‌می‌توان استفاده کرد که در هر زمان یا مکان، عملی که یاد خدا و زمینه تقوا و رشد معنوی و روحی را فراهم آورد، در صورتی که در چهارچوب قوانین و دستورهای اسلام قرار داشته باشد، جزء شعائر الهی است.

۲.۱.۵ - نشانه‌های شعائر

بنابراین با توجه به دلایلی که عزاداری‌ها را مشروع دانسته، به طور مسلّم عزاداری برای اولیای الهی (که برای حفظ دین، جان خود را قربانی کرده‌اند)، از بارزترین نشانه‌ها و شعائر دینی است؛ چراکه در این مراسم جز فراگیری مسائل دین و یادآوری شهامت‌ها و ایثارگری‌های شهیدان، سخنی دیگری طرح نشده، سخن از دشمنی با دشمنان خدا و دوستی با دوستان خداست.

۲.۲ - آیه ۱۴۸ سوره نساء

«لا یحبّ الله الجهر بالسوء مِن القول إلاّ مَن ظُلِم؛ خداوند فریاد زدن را دوست ندارد، جز برای کسانی که مورد ستم قرار گرفته‌اند».
در این آیه خداوند به همه مظلومان اجازه فریاد و افشاگری داده، بزرگ‌ترین ظلم آن است به حقوقی که خدا برای برخی قرار داده است، تجاوز شود. یکی از این حقوق طبق آیه ولایت («إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُواْ الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاَةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ»)، حق ولایت و امامت است. تعدی به حق خدادادی، بزرگ‌ترین ظلم است؛ زیرا سایر ظلم‌های فردی و تجاوزهای اجتماعی، از آن سرچشمه‌ می‌گیرد. ستیز با حاکمیت ولی خدا و سایر ارزش‌ها، ستمی بزرگ و نارواست.

۲.۲.۱ - حق ولایت و امامت

حق ولایت و امامت تنها حق کسانی که از آنها به ستم گرفته شده نیست؛ بلکه علاوه بر آن، حق انسان‌ها و امتی است که از نور ولایت و امامت و هدایت آن محروم شده‌اند. حق ما و تمام انسان‌هاست که از فیض وجود امام و راه‌نمایی و هدایت او (چه در گذشته و چه در زمان حال) بی‌بهره ماندیم و با شهادت آنان، یکی از ارکان هدایت نابود گشت.
بی‌تردید امام حسین(علیه‌السلام) یکی از کسانی است که خدا حق ولایت و حاکمیت برای ایشان قرار داده است و یزید و یزیدیان جزء طاغوتیان هستند. طبق آیه، جامعه اسلامی و هر مسلمانی در برابر چنین حادثه‌ای اندوه‌بار و غمناک (که در آن فرزند نازنین پیامبر را به شهادت رسانده‌اند) باید فریاد برآورد و به دادخواهی، نیز افشاگری و رسوا کردن ستمگران بپردازد و چهره کثیف و زشت آنان را روشن سازد. فریادها و عزاداری‌هایی که در این راستا باشد، از مصادیق «جهر من القول» است که خدا آن را دوست دارد.

۲.۲.۲ - سخنی از امام خمینی

حضرت امام (رحمة‌الله‌علیه) می‌گوید: گریه بر مظلوم، فریاد بر ظالم است.

۲.۳ - آیه ۸۴ سوره یوسف

از آیه ۸۴ سوره یوسف که در مورد حضرت یعقوب است، ‌می‌توان به مشروعیت عزاداری استدلال کرد:
«یا أسفی على یوسف وابیضّتْ عیناه من الحزن فهو کظیم؛ وا اسفا بر فراق یوسف! در حالی که یعقوب خشم خود را فرو‌ می‌خورد، چشمانش از اندوه سفید شد».

۲.۳.۱ - گریه بر اولیای خدا

حضرت یعقوب و حضرت یوسف، هر دو پیامبر بودند و گریه حضرت یعقوب بر حضرت یوسف، تنها به جهت پدر و فرزندی نبود؛ بلکه گریه یک پیامبر در غم فراقِ پیامبر دیگر بود. فقط جنبه عاطفی در آن نیست و جهات مهم دیگری مطرح است.
با توجه به این‌که ذکر هر داستانی در قرآن کریم به جهت نکات و پیام‌هایی است که داستان حاوی آن است، شاید مهم‌ترین و بارزترین پیام آیه، پسندیده بودن گریه بر محبوب از دست رفته باشد که رابطه فرد با وی رابطه دینی و الهی است؛ بنابراین از عمل این پیامبر الهی، پسندیده بودن گریه بر اولیای خداوند استفاده ‌می‌شود.

۲.۳.۲ - روایتی از امام سجاد

هنگامی که از امام سجاد (علیه‌السلام) سبب گریه بیش از حد را مى‌پرسیدند، آن حضرت مصائب جانگداز کربلا را بازگو مى‌کرد و مى‌فرمود: «مرا ملامت نکنید. یعقوب، پس از آن که یک فرزند خود را از دست داد، آن‌قدر گریست تا از غصه چشم‌هایش سفید شد؛ در حالى که یقین به مرگ فرزندش نداشت؛ در حالى که من به چشم خود دیدم که در نیم روز چهارده نفر از اهل بیت مرا سر بریدند. انتظار دارید داغ آنها از دلم بیرون برود؟!
از فراق روى یک یوسف اگر یعقوب سوخت هجر هفتاد و دو یوسف کرده خونین دل مرا


۱. نساء (۴) آیه ۱۴۸    
۲. مائده (۵) آیه ۵۵.    
۳. حج (۲۲)، آیه ۳۲.    
۴. هندی، صاحب جان، اصول الاربعه فی تردید الوهابیه، ص ۳۰.
۵. نراقی، أحمد بن محمدمهدی، عوائد الایام، ص ۸ ۱۱.    
۶. طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج ۱، ص ۴۰۷، ذیل آیه ۱۶۵ سوره بقره.    
۷. نساء (۴) آیه ۱۴۸.    
۸. مائده (۵) آیه ۵۵.    
۹. امام خمینی (رحمة‌الله‌علیه)، صحیفه نور، ج ۸، ص ۳۱ ۳۲.    
۱۰. یوسف (۱۲) آیه ۸۴.    
۱۱. شیخ صدوق، محمد بن علی، الأمالی، مجلس ۲۹، ص۲۰۴.    



سایت مرکز ملی پاسخ‌گویی به سؤالات دینی، برگرفته از مقاله «عزاداری از دیدگاه قرآن»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۰۷/۲۴.    


رده‌های این صفحه : عزاداری | فرهنگ و اجتماع




جعبه ابزار