• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

عدم

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: عدم، معدوم، مرگ.
پرسش: چگونه به عدم باز می‌گردیم؟
پاسخ:





۱.۱ - ۱. پیش از تولد

منظور شما از "برگشت به عدم" چیست؟ آیا منظور، برگشتن به حالت قبل از تولد است؟ مثل کسانی که می‌گویند کاش متولد نشده بودیم.

بدیهی است که راهی برای برگشتن به حالت گذشته وجود ندارد؛ زیرا زمان گذراست و با خواست و میل و اراده ما از حرکت باز نمی‌ایستد و به عقب نیز بر‌نمی‌گردد. پس برگشت به عدم به این معنا امکان‌پذیر نیست.

۱.۲ - ۲. مرگ

اما اگر منظور از عدم، "مرگ" است، باید توجه داشت که مرگ، عدم نیست؛ بلکه دگرگونی از حالتی به حالت دیگر و انتقال از عالمی به عالم دیگر است.

بنابراین با قبول این نظر، مرگ در واقع تکامل و حرکت به جلو محسوب می‌شود.


چنانچه مولوی سروده است:

از جمادی مردم و نامی شدم ••• و از نما مردم، به حیوان سر زدم

مردم از حیوانی و آدم شدم ••• پس چه ترسم، کی ز مردن کم شدم

حمله‌ی دیگر بمیرم از بشر ••• تا برآرم از ملائک بال‌و‌پر

بار دیگر از ملک قربان شوم ••• آنچه اندر وهم ناید، آن شوم

پس عدم گردم عدم
[۱] بدیهی است که منظور از عدم در این کلام، عدم به همان معنایی است که مولوی در ابیات بالا بدان اشاره کرده است؛ یعنی از حالتی به حالت بالاتر رفتن.
، چون ارغنون ••• گویدم که "انا الیه راجعون".
[۲] مثنوی معنوی، دفتر سوم، ص ۵۱۲.



یعنی آدم شدن در پی گذر از مراحلی همچون جسم بودن، گیاه شدن و حیوان شدن است. در واقع هرکدام از این مراحل سه‌گانه در پی مرگ مرحله قبل به‌دست آمده است؛
[۳] طبق دیدگاه مکتب صدرایی، این مرگ از نوع لبس بعد از لبس است نه خلع بعد از لبس.
پس نتیجه می‌گیرد، الان هم که بمیرم، به نابودی و فنا و عدم نمی‌رسم؛ بلکه به مرحله بالاتری صعود می‌کنم و آن عالم ملائک و فرشتگان است.


فلاسفه هم زنده شدن پس از مرگ را بازگشت از عدم نمی‌دانند و معتقدند که "اعاده‌ی معدوم بعینه" ممتنع و محال است.
[۴] برای آگاهی از ادله فلاسفه، نهایة الحکمة، علامه طباطبایی، ص ۲۵-۲۲.



اگر کسی گمان کند که قیامت و معاد، اعاده معدوم و به‌وجود آمدن دوباره چیزی است که معدوم و نابود شده است، به خطا رفته؛ زیرا:

۵.۱ - اولاً

با مرگ، چیزی نابود نمی‌شود؛ بلکه مرگ نوعی استکمال است و با جدا شدن روح از بدن ـ روح که حقیقت واقعی انسان را تشکیل می‌دهد ـ به حیات خود ادامه می‌دهد و حتی توانایی و قدرت او بسیار بیشتر از زمانی است که تدبیر بدن را به‌عهده داشت.

۵.۲ - ثانیاًً

معاد و قیامت به‌معنای به‌وجود آمدن دوباره و پس از عدم نیست؛ بلکه به‌معنای عود و بازگشت است که منظور از آن، بازگشت به‌سوی خداست، نه بازگشت از عدم به وجود.


پس به‌طور خلاصه باید گفت: بازگشت به عدم معنا ندارد و راهی برای آن نیست.
[۵] در فلسفه، این بحث مطرح است که آیا موجود معدوم می‌شود؟ و اگر هیچ موجودی معدوم نمی‌شو د آیا این قانون مستلزم ازلیت و ابدیت اشیاست یا نه؟ در این مقوله از دو راه استدلال شده است، راه تجربی که از طرف لاوازیه بیان شد، و راه فلسفی.
[۶] اصول فلسفه و روش رئالیسم، ج ۳، علامه طباطبایی با مقدمه و پاورقی استاد مطهری، ص ۱۲۱ ـ ۱۱۱.
[۷] نهایة الحکمة، علامه طباطبایی، ص ۳۲۶.




۱. بدیهی است که منظور از عدم در این کلام، عدم به همان معنایی است که مولوی در ابیات بالا بدان اشاره کرده است؛ یعنی از حالتی به حالت بالاتر رفتن.
۲. مثنوی معنوی، دفتر سوم، ص ۵۱۲.
۳. طبق دیدگاه مکتب صدرایی، این مرگ از نوع لبس بعد از لبس است نه خلع بعد از لبس.
۴. برای آگاهی از ادله فلاسفه، نهایة الحکمة، علامه طباطبایی، ص ۲۵-۲۲.
۵. در فلسفه، این بحث مطرح است که آیا موجود معدوم می‌شود؟ و اگر هیچ موجودی معدوم نمی‌شو د آیا این قانون مستلزم ازلیت و ابدیت اشیاست یا نه؟ در این مقوله از دو راه استدلال شده است، راه تجربی که از طرف لاوازیه بیان شد، و راه فلسفی.
۶. اصول فلسفه و روش رئالیسم، ج ۳، علامه طباطبایی با مقدمه و پاورقی استاد مطهری، ص ۱۲۱ ـ ۱۱۱.
۷. نهایة الحکمة، علامه طباطبایی، ص ۳۲۶.



پایگاه اسلام کوئست.    


رده‌های این صفحه : کلام | مرگ | معاد شناسی




جعبه ابزار